بيست و دوم بهمن ماه سالگرد پيروزی انقلابی است که هنوز بخش بسيار مهمی از جامعه می توانند ادعا کنند در شکل گيری آن حضور عينی داشته اند. انقلاب پديده ای بس مهم و هنوز آنچنان پيچيده است که تئوری پردازان و جامعه شناسان زيادی می کوشند تعريفی دقيق از روند شکل گيری و حتی ادامه آن ارايه نمايند .گروهی همچون تروتسکی در تحليل انقلاب روسيه به باور " انقلاب مداوم" رسيدند و گروهی نيز دريافته اند ادامه پروسه انقلاب در دوران پس از انقلاب ممکن نيست و عملا از نهادينه شدن ارزشها و تحقق آرمانهای انقلاب جلوگيری می نمايد لذا اصلاح مداوم يگانه راه تعميق باورها و آرمانهای انقلابيون است.
اما پرسش در اينجا اينست که ما در جريان و فرآيند مديريت انقلاب اسلامی ؛ بايد به کداميک از اين دو عقيده اتکاء نماييم؟
به عنوان يک اصل پذيرفته شده است که ذات انقلاب ها تغيير و دگرگوني بنيادي است از همين رو در تعريف انقلاب آمده است كه:
" انقلاب دگرگوني بنيادي در همه زمينه هاي اجتماعي ،اخلاقي ، اقتصادي ، حقوقي و به ويژه سياسي است نسبت به آنچه پيش از انقلاب استوار و پابرجا بوده است . و اين دگرگوني ها هميشه با سرنگوني نظام سياسي حاكم پيش مي آيد و كمتر با آرامش بوده و اغلب با كارهاي خشونت آميز ، ويرانگري و خون ريزي ها همگام است"(1)
آيت الله مطهری نيز در طرح يک برداشت از انقلاب می گويد :
"انقلاب عبارتست ازطغيان و عصيان مردم يك ناحيه و يا يك سرزمين،عليه نظم حاكمموجود براى ايجاد نظمى مطلوب.به بيان ديگر انقلاب از مقولهعصيان و طغيان است عليه وضع حاكم،بمنظور استقرار وضعى ديگر . باين ترتيب معلوم ميشود كه ريشه هر انقلاب دو چيز است، يكىنارضائى و خشم از وضع موجود،و ديگر آرمان يك وضع مطلوب، شناختن يك انقلاب يعنى شناخت عوامل نارضائى و شناخت آرمانمردم."(2)
پيرامون دلايل شکل گيری انقلاب اسلامی هم مسايل و عوامل بسياری را ذکر کرده اند که آيت الله مطهری در دسته بندی آنها معتقد است:
" در تفسير و تحليل انقلاب ما،گروهى معتقد به تفسير تكعاملى هستند.مىگويند تنها يك عامل در ايجاد اين انقلابدخيل بوده است.البته در ميان اين گروه سه نظر مختلف وجود دارد. يك دسته عامل را صرفا مادى و اقتصادى،دستهاى ديگر عامل راتنها آزادى خواهى و دسته سوم عامل را فقط اعتقادى و معنوىمىدانند.در مقابل اين گروه،گروه ديگرى قرار دارند كه معتقدندانقلاب تك عاملى نبوده بلكه در تكوين و ايجاد اين انقلاب هر سهعامل بصورت مستقل دخالت داشتهاند و در آينده، اين انقلاب باهمكارى و ائتلاف اين سه عامل است كه تداوم پيدا مىكند وبثمر ميرسد."
البته وی بر معنويت انقلاب اسلامی نيز تاکيد دارد که نظريه پرداز پساتجددگرايي يعنی ميشل فوکو هم که در آن روزها شاهد انقلاب اسلامی بود بر آن به عنوان عصاره انقلاب ايران مهر تاييد می گذارد.
اما اکنون در پاسخ به پرسش فوق که آيا پس از پيروزی انقلاب اسلامی و در تداوم آن ميان دو ديدگاه "انقلاب مدام" و "اصلاح مدام" کدام را بايد برگزينيم؟ مقدمتا بايد نظريه انقلاب مدام تروتسکی را البته در قالب ادبيات خاص آن بازخوانی نماييم:
بر اساس ديدگاه تروتسکی واضع نظريه انقلاب مدام:
" ديکتاتوری پرولتاريا، که به عنوان رهبر انقلاب دموکراتيک به قدرت رسيده است؛ به نحوی اجتناب ناپذير و بسرعت در مقابل تکاليفی قرار خواهد گرفت که حل آنها مستلزم تهاجم عميق به حقوق مالکيت بورژوايي است. انقلاب دموکراتيک مستقيما به انقلاب سوسياليستی گسترش و بسط يافته و بدين ترتيب به انقلابی مدام تبديل می شود." (3)
به عبارت ساده ؛ روند حاکميت ديکتاتوری پرولتاريا از طريق سرکوب و تهاجم به حقوق مالکيت طبقات بالا می طلبد که دايما فشار فزاينده سرکوب تحت عنوان انقلاب مدام ادامه يابد.
نگاهی دقيق به منطق تروتسکيسم نشان دهنده آن است که ميان تعريف انقلاب و سرکوب بورژوازی به عنوان دشمن ارتباطی لاينفک وجود دارد. از اينرو منطق توجيح گر انقلاب مداوم از منظر او نه پروسه تعميق ارزشهای انقلابی بلکه سرکوب و حذف موانعی است که از ديدگاه او رابطه ای آنتاگونيستی را با انقلاب برقرار می سازد.
اما تامل در ماهيت انقلابات و بويژه انقلاب اسلامی از اين حکايت دارد که اهداف اين انقلاب فراتر از سرکوب يک طبقه يا جريان بوده و اتصال عميق با مجموعه ای ژرف ريشه از آرمانها و ارزشها دارد که آنها اصالتا بايد رشد يابند و پيشرفت آنها فقط در گرو سرکوب موانع نيست.
به همين دليل عقلا در ميان دو گزينه انقلاب مدام يا اصلاحات مدام طبعا انقلاب اسلامی به سمت اصلاحات مدام برای تعميق ريشه های انقلاب گام برمی دارد.به عبارت استعاری از ملا صدرا " نظام اسلامی ؛ انقلابی الحدوث است و اصلاحی البقاء.
----------------------------------------------------------
1)عبد الحميد ابوالحمد ، مباني علم سياست ، ( جلد نخست ، چاپ چهارم ، انتشارات توس ، 1368 )
2) مرتضی مطهری، پيرامون انقلاب اسلامی؛ انتشارات صدرا
3)لئون تروتسکی ؛ انقلاب مداوم ؛ ترجمه سياوش نواب