يك عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت، گفت: عده اي كه با راه انداختن سايت 60 ميليون دات كام، شعارهاي پوپوليستي سر داده و خواستار تغيير قانون اساسي هستند بدانند كه ما براي نيل به دموكراسي، 26 سال پيش رژيم را عوض كردهايم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس از مشهد، حميد رضا جلايي پور كه به دعوت موسسه فرهنگي ثامن الائمه در مشهد سخن ميگفت، وضعيت سياسي در ايران را در سه سطح حاكميت، جامعه شناسي سياسي و شهروندي بررسي نمود و در باب چالشهاي موجود از منظر حكومتي در ايران اظهار داشت: «يكي از مشكلات سياسي فعلي ما از منظر حكومتي، كسري مشروعيت حاكميت است كه به عنوان مثال در انتخابات اخير مجلس، نزديك به 14 ميليون از كساني كه پيش از اين در انتخابات شركت كرده بودند به صحنه نيامدند».
اين فعال سياسي، با اشاره به شايعه پراكنيهاي روزمره در زمينههاي سياسي اظهار داشت: «اگر تيم ملي فوتبال ما به يك كشور گل نميزند، به سرعت شايعه ميشود كه به تيم ابلاغ شده، برنده نشويد و اين طنز سياسي است كه چنين حرفهايي به خاطر بياعتمادي به دستگاه حاكميت بيان ميشود».
استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران با بيان اين مطلب كه در اكثر كشورهاي جهان سوم، كسري مشروعيت وجود دارد، افزود: «اما در كشورهاي ديگر لااقل همين نظامهاي موجود، كار آمدي دارند، اما كشور ما به طور مثال، در مقايسه با كره و مالزي كه 25 سال پيش، از ما عقبتر بودند ناكار آمد است.»
وي ريشه ناكارآمدي نظام را در دخالت مستقيم دولت در دعواهاي اقتصادي دانست و بيان داشت: «دولت بايد امنيت برقرار كند تا مردم بخشهاي خصوصي را راه بيندازند تا از حجم دولت كه اكنون دولتي فربه و ناتوان است كاسته شود، نه اينكه جلوي فعاليتهاي اقتصادي مردم را بگيرد.»
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت از منظر جامعه شناسي سياسي، موانع پيشرفت تحزب را مورد اشاره قرار داد و گفت: مگر ميشود كشوري كه هر سال انتخابات برگزار ميكند، يك حزب نداشته باشد، كانديداهايي هم كه ميگويند ما حزبي نيستيم، يك حرف سطحي ميزنند چرا كه به مردم نميگويند شناسنامه و عقبه فكري، اجرايي دولت احتمالي آنها كجاست».
وي با اشاره به ائتلاف آبادگران خاطر نشان ساخت: « ما نفهميديم كه آبادگران چه كساني هستند و چه مرام و يا طرز فكري دارند و ميخواهند چه بكنند، به اعتقاد ما اين افراد جلوي نهادينه شدن روابط لايههاي اجتماعي با حاكميت را ميگيرند».
وي شعار دفاع از آزادي مخالف را شعار محوري دولت خاتمي دانست و گفت: «مخالفين معلوم است كه چه كساني هستند، لائيكها، ملي مذهبيها و نهضت آزادي نمونه هايي از مخالفين ميباشند اما ما نتوانستهايم راه حضور آنها به عرصه عمومي را همواره كنيم و نگذاشتيم مردم به آنها راي بدهند».
جلايي پور، از منظر شهروندي، مهاجرت نخبگان و جوانان ايراني از كشور و گرفتاري لايههاي پايين جامعه در فقر و اعتياد را مورد توجه قرار داد و افزود: «در اين كشور، تنها طبقه متوسط اجتماع راه خود را درست ميرود و البته در مقابل آن هم ايستادگي ميشود و 6 كانال تلويزيوني مشكلات اين طبقه را ناديده ميگيرند».
اين جامعه شناس، ايران را ترياكيترين كشور جهان خواند و ياد آور شد: «امروز معتادين ايراني، پيرمردها و پيرزنهاي ناتوان نيستند بلكه جواناني هستند كه به جاي فعاليت در چرخه توليد، با بحران اعتياد مواجهند و اين فاجعه آفرين است».
جلاليپور، همچنين مهمترين چالش موجود در كشور را دموكراسي خواند و اظهار داشت:«فرآيند دموكراتيزاسيون، سه بخش دارد، اول آگاهي بخشي براي رسيدن به دموكراسي كه طي 100 سال گذشته، اين بخش انجام شده است، دوم گذار دموكراسي، كه ما در حاكميت براي طي كردن اين مرحله مشكل داريم و سوم تحكيم دموكراسي كه هنوز به آن نرسيدهايم».
وي با اشاره به روند دموكراسي در آمريكاي لاتين بيان داشت: «امروز اين ذهنيت وجود دارد كه گذار دموكراسي به تضعيف دولت ميانجامد، حال آن كه، اين فكر درست نيست، گذار دموكراسي، يعني اين كه عدهاي دلسوز بتوانند در درون حاكميت، ديگر بخشها را اقناع نمايند كه دموكراسي بهترين راه اداره حكومت است بنابراين ما نيز در دوره بعد رياست جمهوري ميخواهيم كسي را در مقام رياست جمهوري بنشانيم كه قدرت اين اقناع سازي را داشته باشد».
وي تغيير قانون اساسي را به عنوان پيش فرض گذار دموكراسي رد كرد و گفت: عدهاي كه ميگويند بايد رژيم عوض شود و قانون اساسي تغيير يابد بدانند كه ما براي نيل به دموكراسي، 26 سال پيش رژيم را عوض كردهايم و اين كار قبلا انجام شده است ، امروز ما به يك جنبش ديگر نيازي نداريم، تنها بايد با قوي نمودن نهادهاي مدني و يادآوري دموكراتيك شدن كشورهاي همسايه به حاكمان، گذار دموكراسي را انجام دهيم».
جلايي پور افزود: «وقتي در غرب كشور شعارهاي فدراليستي سر داده ميشود و 10 در صد مردم كردستان در انتخابات اخير در پاي صندوقهاي حاضر مي شوند هشداري به حاكميت براي دنبال كردن خواسته هاي آنان است».
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت همچنين در واكنش به عدهاي كه دوم خردادي ها را عامل تخريب جنبش اصلاحي كشور ميدانند، خاطر نشان ساخت: «چه كسي گفته است حاصل يك جنبش اصلاحي، حتما دموكراسي است؟ مگر از دل انقلاب مشروطه، استبداد بيرون نيامد و از دل انقلاب اسلامي، سعيد اماميها زاده نشدند؟ پس نتيجه يك جنبش، رسيدن به دموكراسي نيست، بلكه مرحله گذار است و عدهاي اصلاح طلب و دمكراسي خواه نيز در دل حاكميت براي رسيدن به آن تلاش مي كنند».
وي تفاوت انقلابيون و اصلاح طلبان را در حكومتي بودن اصلاح طلبان دانست و اظهار داشت: «انقلابيون دولت را دور ميزنند، حال آن كه اصلاح طلبان درون حكومت و با دولت كار ميكنند و صفت حكومتي بودن براي اصلاح طلبان نه تنها عيب نيست كه يك واقعيت است».