تهران- خبرگزاري كار ايران
يك فعال ملي مذهبي گفت: مهمترين مشكل براي مشاركت سياسي- اجتماعي زنان، تقسيم بندي جنسيتي است كه به زنان تحميل شده است.
به گزارش خبرنگار "ايلنا"، مرضيه مرتاضي لنگرودي عصر روز دوشنبه در نشست "مشاركت سياسي اجتماعي زنان در ايران" كه از سوي سازمان دانشآموختگان ايران اسلامي- ادوار تحكيم وحدت- برگزار شد، با بيان اينكه زنان در جامعه ما كدبانو هستند، گفت: واژه جديدي كه در دوران ما مطرح شده، زنكارگر است اما جامعه ما با توجه به بافت سنتي، به دليل اينكه صنعت كشور يك صنعت مونتاژ است در واقع تقليدي از صنعت است، نه توليد بنابراين اسرار بر اين كه زن كارگر متخصص باشد، وجود ندارد به همين دليل زنان در مقابل مردان كمترين خواسته را در زمينه حقوق صنفي دارند.
وي، يكي از مشكلات اصلي زنان را دوپهلو بودن قانون اساسي دانست و با بيان اينكه در كشور ما دو قانون اساسي نوشته شده است، گفت: قانون اساسي زمان مشروطه و قانون اساسي انقلاب 57 كه در هر دوي آنها واكنش نسبت به تبعيضهاي فقر و جهل بود و تبديل قانون اساسي يك واكنش اساسي براساس خاستگاه دموكراتيك نبود.
مرتاضي لنگرودي، دولت متمركز و اقتدارگرا را مانع اصلي براي فعاليت هر نوع تشكلي دانست و تصريح كرد: رفتار نظام متمركز اقتدارگرا مبتني بر فرديت و يك دولت نخبهگراست و در ادامه جامعه بيشتر بر مردان توجه دارد، مهمتر اينكه نگاه مطلقگرا چون پشتيبان دين است، خود را نماينده خدا بر روي زمين ميداند و سعي ميكند ديدگاههاي سنتي خود را مخفي كند.
وي در ادامه تصريح كرد: ما در ديدگاه سنتي جمهوريت نداريم و جمهوريت در ديدگاه سنتي به ما تحميل شده است، پس هيچگاه نميشود مدرنيته و سنت را در يك جا جمع كرد، در اين ديدگاه زنان را در سمت قانونگذار ميپذيرند ولي به عنوان مجري قانون نميپذيرند، آنها با تفكر قوانين قبيلهاي خود ميخواهند نظام مدرن را به ما تحميل كنند.
اين فعال مسائل زنان با بيان اينكه بايد بين دين و شرع تفكيك قائل شد، گفت: كساني كه معتقدند بين دين و شرع نبايد تفكيك قائل شد، سعي ميكنند زنان را عقبتر نگه دارند و در برابر جنبش زنان به شدت ايستادگي ميكنند.
وي، خانواده را يكي از موانع اصلي براي مشاركت زنان در عرصههاي سياسي دانست و تصريح كرد: زنان آرماني بايد بين خانواده آرماني و مشاركت سياسي يكي را انتخاب كنند و زنان ايراني به طور معمول خانواده را ترجيح ميدهند چون خود را در برابر خانواده مسوول ميداند.
مرتاضيلنگرودي، عامل ديگر براي جلوگيري از مشاركت زنان در عرصههاي سياسي را رفتار و فرهنگ سلطه دانست و اظهار داشت: رفتار سلطاني براي گسترش "منيت" است و زنان را براي خواستن حداقل رفاه به سكوت و تن سپردگي و ادار ميكند.
وي تصريح كرد: عدم استقلال مالي و مادي مانع ديگري براي مشاركت سياسي زنان است و بيشتر زنان انرژي خود را صرف به دستآوردن حداقل امنيت ميكنند تا زماني كه مردان آنها را از خانه اخراج كردند، بتوانند امنيت داشته باشد.
لنگرودي با بيان اينكه هويت زنان دچار مشكل است، گفت: ساختار فلسفي به طور اعم و ساختار فلسفي سياسي به طور اخص بر پايه تقابل بنيادي ميان زن و مرد تعريف شده است و اين تقابل باعث ميشود، هويت يكسره در دست مردان قرار بگيرد.
وي مانع ديگر مشاركت زنان در عرصه سياست را قدرت دانست و اظهار داشت: قدرت به معني سلطه، زور و سركوب است، يعني با اين مولفهها ديگران را وادار ميكنيم تا در مقابل اراده ما تسليم شود و با وجود انحصار منابع قدرت در اختيار مردان، زنان به طور كلي در حاشيه قرار ميگيرند.
لنگرودي افزود : قرائت پدرسالارانه از كتاب قرآن، شرع، فلسفه، تاريخ و فرهنگ باعث ميشود كه زنان از ديدگاه مردان به خود نگاه كنند.
وي با بيان اينكه در حال حاضر توجهي به توانمندي زنان نميشود، گفت: جامعه ما يك جامعه غيرمولد است و در جامعه غيرمولد به خواستهاي مردان توجه نميشود چه برسد به خواستهاي زنان، بنابراين نه تنها اصراري بر توامندي زنان صورت نميگيرد بلكه در اين جامعه اصرار بر به حاشيه راندن آنها بيشتر است.
لنگرودي تصريح كرد: عامل ديگر براي مشاركت نكردن زنان در عرصه سياسي به تقابل كشاندن اخلاق مدني و اخلاق ديني است و نظام جمهوري اسلامي يك رفتار متناقض در حوزه زنان نشان ميدهد، اين نظام تجدد را ميپذيرد و سعي ميكند زنان را به حوزه اجتماعي دعوت كند و از طرفي هنجارها را در حوزه عمومي نميپذيرد و بعد همان رفتارهاي سنتي را بر زنان ميپسندد و زنان در اين نظام زماني كه وارد حوزه عمومي مي شوند، نمي دانند چه بايد بكنند.
وي در پايان گفت: زنان با توجه به اينكه در جامعه سركوب ميشوند و نهادها و ساختارهاي عميق حمايتي از زنان وجود ندارد، ترجيح ميدهند كه در حمايت سنتي قرار گيرند تا كنار گذاشته نشوند و همين ترجيح دادن عاملي ميشود كه كمتر به سمت حوزههاي اخلاقي بروند و رفتارشان همچنان تناقضآميز باقي ميماند.