- اگر ما پيروز شويم، حتماً همان مسير آقاي خاتمي را ادامه ميدهيم
- حرف و صحبت نگفته زياد است ولي نميتوانيم بزنيم
تهران- خبرگزاري كار ايران
مصطفي تاج زاده ميگويد: اگر ما پيروز شويم، حتماً همان مسير آقاي خاتمي را ادامه ميدهيم و به سرعت به سمت تنش زدايي، جلوگيري از ماجراجويي و جلوگيري از وقوع جنگ ميرويم، به سمتي ميرويم كه بر اساس منافع ملي، همكاريهايي را با هر آمريكايي كه استقلال و تماميت ارضي كشور را به رسميت بشناسد و به يك همكاري متقابل حاضر باشد كه اين مهم ميتواند از صلح طلبان آمريكا شروع تا به دولت آمريكا برسد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و معاون سابق سياسي وزير كشور، در گفت و گويي با وبلاگ" خانه خاطرات" به پرسشهاي عبدالكريم تابش، پاسخ گفته است، "ايلنا" اين مصاحبه را به نقل از اين وبلاگ درپيميآورد.
به عنوان اولين سؤال از خودتان بگوييدتا بيشتر با شما آشنا شوم.
سيد مصطفي تاج زاده، متولد 1335 تهران، اصالتاً اهل هرند اصفهانيم، در دل كوير، 29 سال است كه دانشجويم، در حال حاضر دانشجوي دكتراي علوم سياسي دانشگاه تهران محسوب مي شوم، ولي فكر ميكنم زودتر از آنكه مدرك بگيرم، بازنشسته ميشوم، دو ختر دارم كه اولي ازدواج كرده و ديگري دانشجو است.
در حاليكه كمتر از چهارماه به انتخابات رياست جمهوري باقي مانده، تحركي در مردم و نخبگان كه دو ركن مشاركت ساز در انتخابات هستند، نمي بينيم، جبهة اصلاحات براي ارتباط و به صحنه كشيدن اين دو عنصر اساسي چه كرده است؟
آن بخشي كه به ما بر ميگردد، به دو وجه اثباتي و سلبي تقسيم مي شود، جنبه سلبي، تبيين خطراتي است كه عدم حضوردر انتخابات، به شرط آزاد برگزار شدن، كشور را تهديد ميكند و جنبه اثباتي عبارت از نامزد، تيم و برنامهاي است كه ارائه خواهيم كرد، اميدواريم اقدامات ما به گونهاي باشد كه درصد بيشتري از نخبگان و شهروندان احساس كنند كه برنامه ما در چارچوب اختيارات رئيس جمهوري است و تيم آقاي دكتر معين كه قوي است و به نظرم منسجمتر از گذشته ميتواند كار را پيش ببرد، امكان تحقق اين برنامه را دارند.
باتوجه به اينكه شما از موضع اصلاحات وارد انتخابات ميشويد و يكي از منشهاي اصلاح طلبانه اين است كه به جاي نفي ديگران به اثبات خود بيردازيد و آقاي خاتمي هم در سال 76 چنين كاري كردند، شما در خرداد 84 چه حرف نو و اثباتي را براي كانديداي مورد نظر خود داريد؟
وارد عرصه سياست شدن ما بر دو مبنا است، يكي خطراتي است كه كشور را تهديد ميكند و ديگري اثبات برتريهاي نامزدمان است كه خواهيم گفت؛ اگر رأي بياورد چرا وضع بهتر ميشود؟! بنابراين حتماً نقد خواهيم كرد، منتهي نه آدمها را بلكه خطرات و آسيبها و طبعا سياستها و برنامههايي كه ميتواند به ضرر كشورتمام شود، نقد خواهيم كرد. مثلاً فرض كنيد ما نظامي و امنيتي شدن فضاي انتخابات را به مصلحت نميدانيم و اين را نقد ميكنيم، در زمان آقاي خاتمي هم يكي از شعارهاي ما اين بود كه ما آمده ايم تا از انحصاري شدن قدرت توسط محافظهكاران جلوگيري كنيم، البته كار بزرگ خاتمي اين بود كه گفتمان دموكراسي طلبي را در ايران حاكم كرد، به طوري كه امروز مخالفين ما كمكم ميگويند؛اصول گراي دموكراتيك هستيم،يعني دموكراسي را وارد ادبياتشان كرده اند، اين كار، كار تاريخي است كه آقاي خاتمي به پشتوانه مردم انجام داد.
به نظر مي رسد عملكرد آقاي خاتمي هم كاري است كه چرخه معيوب سياست را در ايران شكسته باشد، يعني فضايي ايجاد شده كه اصلاحات به اقتدارگرايي ختم نشود. جامعه ما به دنبال فرد مقتدر نظامي نيست كه امنيت را تامين كند، بلكه دنبال اصلاح طلبي است كه به اندازهآقاي خاتمي و حتي بيشتر از ايشان كار كند، بنابراين حتي اگر هيچ كاري مثل آقاي خاتمي نكنيم، چون معتقديم در اين هشت سال گامهايي برداشتيم، اگر بتوانيم همين مسير را ادامه دهيم، كشور را هشت سال نجات داده ايم و اگر بتوانيم كارهاي بيشتر بكنيم كه تصور ميكنيم آقاي خاتمي زمينه هاي آنرا فراهم كردهاند كه بشود جلوتر رفت، كمااينكه اگر خود ايشان هم بود، جلوتر ميرفت، در آن زمينهها ما ميتوانيم كارهاي خوبي در دفاع از حقوق شهروندان، در اعتلاي نام ايران، در بهبود وضعيت اقتصادي كشور و معيشت شهروندان و روستائيان و دفاع از حقوقشان برداريم.
با شرايط پيش رو، چند درصد از واجدين شرايط در انتخابات آينده رياست جمهوري شركت ميكنند؟
طبق آخرين نظرسنجي هايي كه ما داريم حدود 45 درصد جامعه تصميم دارند رأي بدهند، در شهرهاي بزرگ 30 درصد و در شهرهاي كوچك 60-70 درصد، اگر فضاي انتخابات آزاد باشد و نامزدهاي ديگر هم در صحنه بيايند، يعني هر كسي كه به قانون اساسي ملتزم است، احتمال دارد تعداد شركت كنندگان بيشتر شود، ولي اگر خدايي نكرده انتخابات غيرآزاد باشد، تصور ميكنم از اين ميزان هم كمتر باشد.
اگر شرايط زماني كنوني دكتر معين را با شرايط آقاي خاتمي در سال 75-76 مقايسه كنيم، وضعيت آقاي معين خيلي نزديك به وضعيت آقاي خاتمي نيست؟ چرا؟
آيا ستاد انتخاباتي آقاي معين ضعيف عمل كرده يا وضعيت مقبوليت اجتماعي ايشان با آقاي خاتمي تفاوت فاحش دارد؟ به نظرم اگر خود آقاي خاتمي هم در اين انتخابات حضور داشت، انتخابات دوم خرداد تجديد نميشد، براي آنكه آنجا شوق و ذوق زيادي بود و 80 درصد جامعه پاي صندوق رأي حاضر شدند، اكنون درصد زيادي از آنها بدليل بياحترامي كه به رأيشان شد، نااميد شدهاند، بنابراين تصميم گرفته اند در انتخابات شركت نكنند. به گونه اي كه به نسبت دوم خرداد تاكنون حداقل 35 درصد ريزش آراء داشتهايم، بنابراين نه مشكل ستاد است و نه مشكل دكتر معين، مشكل فضاي نااميدي است كه ايجاد شده است.
چرا فضاي نا اميدي؟
بخش قابل توجهي بدليل كارشكني هايي است كه عليه آقاي خاتمي انجام گرفت و كار به جايي رسيد كه رئيس جمهوري گفت؛ هر نه روز يك بار براي او بحران ايجاد ميكنند و اصلاً ميخواهند رئيس جمهورتداركاتچي باشد و نميخواهند رئيس جمهوري مستقل باشد. بخش ديگري هم به خطاها و قصور و كوتاهي ما برميگردد كه از فرصتها آنچنان كه بايد و شايد استفاده نكرديم. طبيعي است وقتي جنبش اجتماعي ايجاد ميشود، بعد از مدتي يك عدهنااميد ميشوند، چون با افكار متفاوت از يك نامزد حمايت ميكنند و در اين جنبش شركت ميكنند كه با به قدرت رسيدن او ممكن است ارضا نشوند.
به نظر شما اگر مردم در اتخابات شركت نكنند و رقيب پيروز شود، چه اتفاق مهمي در كشور ميافتد؟
اگر انتخابات آزاد باشد، مردم در مجموع شركت ميكنند، اما اگر انتخابات غيرآزاد باشد مردم كمتر از 50 درصد شركت ميكنند و ما با بحران مشروعيت مواجه ميشويم، يعني مردم نگاه ميكنند و مي بينند كه در انتخابات رياست جمهوري قبلي، رئيس جمهوري با 22 ميليون رأي انتخاب شد ولي حالا مثلاً با7 الي 8 ميليون راي انتخاب شود، آن هم در انتخابات نمايشي. به نظرم ديگر كسي او را رئيس جمهوري نميخواند بلكه ميگويند" راه يافته به كاخ رياست جمهوري! ".
به علاوه آنكه در دو طرف كشور ما انتخابات آزاد برگزار شده است، بنابراين توجيه كردن مردم كه چرا ما در عراق و افغانستان خواهان انتخابات آزاد هستيم ،اما در ايران با انتخابات آزاد مخالفيم خيلي مشكل است. به نظر مي آيد كه در مجموع با شعار مشاركت حداكثري كه داده شده، انتخابات آزادي را شاهد خواهيم بود و اميدوارم اقتدارگراها اين درايت را داشته باشند و در آن صورت ترديد ندارم كه اقتدارگراها پيروز ميدان نخواهند بود.
با توجه به اينكه آقاي معين به صورت ابتكاري اعضاي دولت خود را براي اولين بار معرفي كردند ولي تا به حال نامي از شما نشنيدهايم، سمت شما در دولت احتمالي دكتر معين چه خواهد بود؟
اگر دكتر معين انشاءالله رئيس جمهوري شود، من همچنان مشاور ايشان خواهم بود. زمان آقاي خاتمي هم قرار بود مشاور ايشان باقي بمانم، قرار نبود كار اجرايي بكنم اما دستور ايشان و درخواست آقاي نوري باعث شد به وزارت كشور بروم.
احتمال ردصلاحيت معين چقدر است؟ در صورت ردصلاحيت ايشان، حاميان معين كانديداي سايه يا پنهان دارند؟
خير، در اين صورت آنها ديگر در انتخابات شركت نميكنند، تصور ميكنم با توجه به اينكه دوره قبل شوراي نگهبان صلاحيت فلاحيان را تأييد كرد و در اين دوره بعضي از نامزدها منصوبانشان در شوراي نگهبان هستند، مانند آقاي لاريجاني كه برادرشان در شوراي نگهبان است، اگر آقاي حداد عادل در صحنه بيايد به دليل نسبتي كه با رهبري دارند و مجموع شرايط كه مهمترينش فشارهاي آمريكا به ايران است ، ما نيازمند كسب مشروعيت بيشتر براي نظام هستيم.
در آن طرف برگزاري انتخابات آزاد در عراق به هرحال سئوال زيادي را در شهروندان ما ايجاد كرده و ايجاد خواهد كرد كه چرا ما انتخابات آزاد نداشته باشيم كه اميدوارم اقتدار گراها اين حداقل درايت را داشته باشند و چنين كاري نكنند ، چون الان بحثي از رد كردن آقاي معين نيست و يك آزادي نسبي در انتخابات ديده ميشود هنوز مشاركت مردم به 50 درصد نرسيده است، اگر انتخابات آزاد نباشد با بحران مشروعيت دچار ميشويم و به شدت كشورمان در برابر تهديدات آسيبپذير ميشود.
منافع ملي ما در برابر آمريكا فقط با يك دولت دموكرات متكي به مردم ميتواند تامين شود. اگر دولت ضعيفي بيايد، مجبور است ضعف خود را با دادن امتيازهاي بزرگ به آمريكا برطرف نمايد. تازه امتيازهايي كه معلوم نيست اگر آمريكا بگيرد، ساكت بنشيد و جلوتر نيايد.
احتمال اجماع در بين اصلاح طلبان چقدر است؟ تا آنجا كه نظرسنجي ها نشان ميدهد، آقاي معين بيشترين رأي را دارد، بقيه نامزدهاي اصلاح طلب تصميم نگرفتهاند كه به نفع ايشان كنارهگيري كنند.
اما تصور من اين است كه انتخابات به دور دوم ميرسد، مگر آنكه مردم پرشكوه شركت كنند. در هرحال در مرحله دوم همه اصلاح طلبان به نفع آقاي معين اجماع خواهند كرد.
چون دكتر معين با تيم ميآيد و اين تيم، تيمي است كه جامعه در مجموع و در مقايسه با ساير تيمها هم به صداقتشان بيشتر اعتقاد دارد هم به مديريت و كارآمدي آنها، علي رغم همه انتقاداتي كه به آنها دارد.
نظر شما در مورد طرح مجدد مهندس موسوي چيست؟ اين جريان با چه اهدافي دنبال ميشود؟
اگر مهندس موسوي به صحنه بيايد، تصور ميكنم همه گروههاي دوم خرداد از ايشان حمايت كنند ولي ايشان دلايلي را برشمردند كه بر اساس اين دلايل، خود ايشان نميخواهند به صحنه بيايند، الان هم مهندس موسوي وارد صحنه شود، تصور ميكنم همه از ايشان حمايت كنند، منتهي چون اين بحث تقريباً منتفي است، بحثش هم منتفي است مگر اينكه ايشان تصميم ديگري بگيرند.
با توجه به انتخابات رياست جمهوري چشم انداز رابطه ايران و آمريكا را چگونه ميبينيد؟ لطفاً پاسخ كليشهاي ندهيد !
اگر اقتدارگراها ببرند روشن نيست، زيرا ممكن است يك طرف به ماجراجويي دست بزند كه ممكن است حتي كشور را وارد جنگ كند و وارد شرايط نظامي شود كه به نظرم آثار سوء و خسارت بار زيادي خواهد داشت، اگر محافظهكاران ببرند، يعني نيروهاي عملگراي جناح راست ببرد، به نظرم به سراغ بند و بستهاي پنهان با آمريكا ميروند ولي اينكه آيا آمريكاييها راضي ميشوند يا نه؟! هنوز روشن نيست، زيرا خود آنها اختلاف نظر دارند و اگر ما پيروز شويم، حتماً همان مسير آقاي خاتمي را ادامه ميدهيم و به سرعت به سمت تنش زدايي، جلوگيري از ماجراجويي و جلوگيري از وقوع جنگ ميرويم. به سمتي ميرويم كه بر اساس منافع ملي همكاريهايي را با هر آمريكايي كه استقلال و تماميت ارضي كشور را به رسميت بشناسد و به يك همكاري متقابل حاضر باشد كه ميتواند از صلح طلبان آمريكا شروع تا به دولت آمريكا برسد، اميد وارم پاسخم كليشهاي نبوده باشد.
اخيراً به عنوان مشاور آقاي خاتمي منصوب شدهايد و فعاليت ميكنيد، در چه زمينههايي به ايشان مشورت ميدهيد؟ آيا حرف نگفتهاي بعد از اين همه سال مسووليت شما با ايشان مانده است؟
در همه زمينههايي كه قبلاً مشاوره ميدادم، اكنون هم مشاوره ميدهم، از سال 61 با ايشان همكار شدم تا به حال 22 سال است، اگر چيزي به ذهنم برسد به ايشان اعلام ميكنم. عمدتاً در زمينههاي سياست داخلي، خارجي، فرهنگي و اجتماعي است، چون تخصصي در مسائل اقتصادي ندارم، حرف و صحبت نگفته زياد است ولي نميتوانيم بزنيم، نميدانيم هيچ وقت ميتوانيم بزنيم يا نه. در جهات كلي نه ولي در مصاديق و موضوعات چرا.
مهمترين، بدترين و بهترين اتفاق سال 83 براي شما چه بوده است؟
بدترين اتفاق سال 83 تشكيل مجلس هفتم بود و از آن بدتر زلزله بم در كرمان، بهترين اتفاق سال 83 يادم نميآيد، بايد فكركنم. پيروزي رضا زاده برايم شيرين بود! مهمترين اتفاق سال83 پيروزي مجدد بوش در انتخابات اخير آمريكا بود كه دنيا را به سمت جنگ پيش ميبرد ولي اي كاش رقيبش پيروز ميشد كه سعي ميكرد مسايل آمريكا را از طريق ديپلماسي پيش ببرد.
آيا در طول مصاحبه دچار خود سانسوري شديد؟
نميدانم اسمش خود سانسوري است يا ... ، ولي بله، بعضي حرفها را داشتم كه نزدم، يعني نميتوانم بزنم.