دوست آشنایم که همیشه با یکدیگر در اخلاص سخن گفته ایم. چند پیش در نوشته ای به سخن من اشاره کرده بود در رابطه به اعتراض آقای سازگارا به کاریکاتور آقای نیک آهنگ کوثر که در آن ایشان را احمد چلبی ایران معرفی کرده بود و اینکه چرا ایشان اعتراض کرده اند. در این رابطه به آشنای بسیار قدیمم گفتم که این اعتراض ریشه در روانشناسی استبداد دارد. گفتم که« ایشان که در خارج هیچ قدرتی ندارد حواله به خدا می دهد. در ایران در عالم خیال، اگر قدرتی بهم بزند چه کارها که نخواهد کرد.»
ایشان با نظر من مخالف بود که «احمد چلبی بودن اتهام است و درست نیست که زده شود.»
درپاسخ گفتم:« ایشان به همان روشهایی متوسل شده اند که امثال آقای چلبی و حمید کرزای بکار برده اند. واگر نه، ایشان در امریکا چه می کنند و به خصوص چرا همکاری با مؤسسه WINEP که از هواداران دو آتشه "آریل شارون" می باشد را پذیرفته اند؟ آخر اگر حرکت مردمی قراراست در ایران انجام شود ایشان در این مؤسسه چه می کنند؟!!»
گفتم، ایشان فردی بسیار دروغگو است. در برابر فشار براحتی بدروغ متوسل می شود و دلیل آخر در درست بودن این صفت اینکه ارتباط خود را با قانون اساسی کذایی که خود نوشته اند در مصاحبه با آقای عرفان قانعی فرد بکلی کتمان کردند و این در حالتیست که وقتی از آقای حسین باقر زاده در جریان بحث آزاد با آقای محمد جعفری پرسیدم که آیا ایشان از وجود این قانون اساسی قبل از افشاگری توسط آقای بنی صدر مطلع بودند؟ ایشان پاسخ دادند «بله آقای سازگارا آن متن را بمن دادند و من خواندم و وقتی ایشان نظر من را در اینمورد پرسیدند به ایشان جواب دادم که من دو مشکل با این متن دارم. مشکل اول من با محتوایش می باشد و مشکل دیگر اینکه شما حق نداشتید قانون اساسی بنویسید (نقل به مضمون)».
آشنا ی عزیزم بمن پیشنهاد کرد که آیا حاضرم مقاله ای در این مورد بنویسم و ایشان را احمد چلبی بخوانم؟ در جواب می گویم، من اصلاً مشکلی ندارم که دلایلی که ایشان را از سرشت آقایان چلبی و کرزای می دانم در مقاله ای مطرح کنم، ولی کار بهتر که می تواند قال قضیه را بخواباند اینکه، به آقای سازگارا پیشنهاد می کنم که اگر چلبی و کرزای بودن را اتهام می دانند، خوب می دانند که این مسئله را اولین بار آقای بنی صدر مطرح کردند. بنابراین چرا از فضای آزاد خارج از کشور استفاده مناسب را نمی کنند و بجای حواله به خدا دادن و مظلوم نمایی، آقای بنی صدر را به بحث آزاد از طریق رادیو دعوت نمی کنند؟ تا«سیه روی شود هر که در او غش باشد."