خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: نگاهي به وبلاگها
سيد محمدعلي ابطحي، متولد 1338. مشهديم، مشهد بدنيا آمدهام...
به گزارش سرويس “نگاهي به وبلاگها”ي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)
http://www.khanekhaterat.persianblog.com آدرس وبلاگ“تابش روز”است،بلاگر آن گفتوگويي را با “سيد محمدعلي ابطحي”انجام دادهاست كه بخشهايي از آن بدين شرح است:
لطفا خودتان را معرفي فرماييد.
ابطحي :منو ديگه همه ميشناسند!سيد محمدعلي ابطحي، متولد 1338. مشهديم، مشهد بدنيا آمدهام، تحصيلات حوزويم در مشهد بود.بعد به قم آمدم، بعد از انقلاب درسم را ادامه دادم، سه فرزند دختر دارم.
تاكنون در عرصه انتخابات رياست جمهوري 84 اظهار نظر حمايتي از كانديداي خاصي نكردهايد؟ كانديداي ابطحي در انتخابات 84 كيست؟
ابطحي :اولا منتظرم ببينم چه كساني كانديدا ميشوند، برنامه و ديدگاههايشان چيست.
از افرادي كه تاكنون مشخص شدهاند چطور؟
ابطحي :فعلا ما بايد فكر كنيم تا ببينيم با چه زباني با مردم صحبت كنيم كه بيايند در انتخابات شركت كنند
معين، هاشمي رفسنجاني، لاريجاني، كروبي، لطفاً اين نامها را به ترتيب پيشبيني آراء انتخابات 84 بچينيد.
ابطحي :من هيچوقت اهل پيشبيني نبودهام.
اگر كدام كانديداي كنوني رياست جمهوري راي بياورد رييس دفتريش را قبول خواهيد كرد؟
ابطحي :هيچكدام!
آيا در دوران پس از رياست جمهوري آقاي خاتمي رئيس دفتري ايشان را قبول ميكنيد؟
ابطحي :من هروقت هر كاري كه از دستم برآيد و بتوانم براي آقاي خاتمي انجام دهم، انجام ميدهم.
رئيس دفتر رئيس جمهور، معاون پارلماني و مشاور رئيس جمهور كداميك سختتر و كداميك شيرينتر بود؟ چرا؟
ابطحي :سختترينش دوران رئيس دفتري رئيس جمهور بود، دوراني كه من رئيس دفتر رئيس جمهور شدم بافت و تركيب بدنه دفتر رئيس جمهور اصلا متناسب با نيازهاي آقاي خاتمي نبود، بايد همه چيز از صفر شروع ميشد، برنامهريزي را بايد از صفر شروع ميكرديم. طراحي يك دفتر براي آقاي خاتمي با همه ويژگيهايش آن هم با مشكلات، كارشكنيها و بحرانهايي كه وجود داشت خيلي كار سختي بود. اولين بار بود رئيس جمهوري غير از آن مجموعهاي كه در حكومت بودند وارد مدار راس حكومت ميشد،علاوه بر اين بحرانها در آن ايام زياد بود، شبانهروز بحران داشتيم، تهمتها زياد بود، بدليل فشارهاي كار از هر جهت صبح و شبي نميشناختيم.
شيرينترينش دوران مشاورت است چون اختيارم دست خودم است، خيلي سال بود كه من لذت اينكه اختيارم دست خودم باشد از دست رفته بود، الان صبح خودم ميدانم چه ساعتي بلند شوم و شب چه ساعتي بخوابم، اينها در زندگي من خيلي شيرين است.
شما علاقه شخصي هم به آقاي خاتمي داريد!علت چيست؟
ابطحي :علاقه من دو دليل دارد، يك دليل شخصي است، ما با آقاي خاتمي دوستيم و بعنوان انساني كه خوبيهاي فرديش را از نزديك ديدهام به او آنقدر علاقهمندم كه الان گاهي اوقات كه كمتر ميبينمش احساس دلتنگي شديد ميكنم (فقط براي ديدن آقاي خاتمي) كمتر براي انسان پيش ميآيد به كسي اينقدر دوست، صميمي و علاقمند باشد ولي از آن مهمتر من احساس ميكنم مكتب سياسي كه به آن ايمان پيدا كردهايم و به آن معتقديم و براي آن سختيها ميكشيم و ايستادگي ميكنيم، آن هويت را در آقاي خاتمي مييابيم، يعني من هويت سياسي و هويت فكري خودم را از آقاي خاتمي گرفتم و هميشه هم حتي اگر همه شرايط اجتماعي متفاوت شود سعي نميكنم كه حسابم را از آقاي خاتمي جدا كنم چون اگر واقع بين باشم وقتي حسابم را از آقاي خاتمي جدا ميكنم به نوعي خودم را بيهويت ميكنم، هويت من در انديشههاييست كه آقاي خاتمي داشته، شايد نزديك به بيست سال گذشته كه با آقاي خاتمي دوست بوديم و از ايشان استفاده ميكرديم هميشه در حال آموختن از آقاي ايشان بودم و از آقاي خاتمي بهرهوري فكري كردم، به همين دليل علاقه من پايدار شده است.
آيا آقاي خاتمي در اين سالها سر شما داد هم زدهاند؟
ابطحي :دادزدنهاي آقاي خاتمي خيلي برايم شيرين بوده، چون همه كسانيكه ايشان را ميشناسند ميدانند آقاي خاتمي اول داد ميزند بعد حرفهايش را ميزند و ما هم بعنوان دوستدار آقاي خاتمي عادت كردهايم كه دادهاي آقاي خاتمي را هميشه بشنويم و مهمتر اينكه آقاي خاتمي زودتر از همه از اين دادزدنهايش پيشيمان ميشود ولي خوب اين جزئي از شيرينيهاي آقاي خاتمي است.
براي بعد از دوران رياست جمهوري خاتمي و پايان مشاوره رئيس جمهور دنبال چه كاري خواهيد رفت؟ درآمد زندگيتان را چگونه تأمين خواهيد نمود؟
ابطحي :من كارمند صدا و سيما بودم، در قانون صدا و سيما 25 سال بازنشستگي است، من امسال بازنشست شدم. طبعا بعد از بازنشستگي دنبال كار دولتي نيستم، دوران بازنشستگي دوران خوبي است كه انشاءالله كارهاي اداريش تا چند روز ديگر تمام ميشود.
كار اصليم مؤسسه گفتگوي اديان خواهد بود و وبلاگ نويسي.
چه شد كه وبلاگ نويس شديد؟ نسبت «روحاني» و «وبلاگ» را تعريف كنيد؟
ابطحي :وبلاگ يك رسانه جديد بود، من تقريبا از سال 72 با اينترنت ارتباط داشتم و با آن آشنا شده بودم، بعد از دوران رياست جمهوري بيشتر با آن كار ميكردم، از زماني كه پديده وبلاگ نويسي شروع شد من خيلي زود جزء خوانندههاي وبلاگها شدم كه برايم لذتبخش بود.
حوزه رسمي من در دوران رياست دفتري رئيس جمهور حوزهاي نبود كه بتوانم هرچه ميخواستم بنويسم، اهل قلم بودم، دوست داشتم بنويسم ولي نميشد همه آنها را بدليل محدوديت و شغل و جايگاه رسمي كه داشتم بنويسم.
يك جايي را براي خودم مثل بقيه وبلاگ نويسها تصور ميكردم كه وقتي مينويسم حرفهاي شخصي خودم باشد كه در وبلاگم مينويسم. اما متأسفانه آنجا هم نشد حرفهاي شخصيام را بنويسم. بدليل اينكه استقبال فوقالعادهاي شد و به نوعي يك رسانه مرجع شد و نشد كه آنجا هم حرفهاي شخصي خودم را بزنم.
من در وبلاگ نويسي روحاني و غيرروحاني را جدا نميكنم بيشتر آدمها يك فكر و انديشه دارند كه بخاطر فكرشان بايد تعريف و يا نقد شوند حالا چه در لباس روحاني باشد چه در لباس غيرروحاني يعني بدليل اينكه اگر يك روحاني بد وجود داشته باشد نميشود با يك لباس مخالف بود، همانطور كه اگر دانشجوي بد وجود داشته باشد نميتوان با تمام دانشگاه مخالف بود.
سايت شما در روز بطور ميانگين چند نفر بازديدكننده دارد؟ از اين تعداد بازديدكننده راضي هستيد؟
ابطحي :سايت شخصيم از ميزان بالايي بيننده برخوردار است.بطور متوسط 12 الي 13 هزار بيننده دارد، آخرين حدي كه در آمارش ثبت شده 27 هزار بيننده در روز است و فكر نكنم در تعطيلات عيد و …… از 9 الي 10 هزار پايينتر آمده باشد.
اگر جنابعالي به جاي وبلاگ نويسهاي دستگير شده بوديد در چه شرايطي متنهاي تهيه شده را امضاء ميكرديد؟
ابطحي :خدا كند آن شرايط براي هيچكس بوجود نيايد. من هيچوقت نميتوانم ادعا كنم كه اگر كسي در آن شرايط باشد من چنين ميكردم يا چنان ميكردم، واقعاً شرايطي كه ميگفتند شرايط دردناكي بود كه من فقط دعا ميكنم چنين شرايطي براي كسي پيش نيايد و نميتوانم پيش بيني كنم كه چكار ميكردم.
نامه اهواز واقعا جعلي است؟
ابطحي :بله جعلي است.
آيا جزء نامههايي نبوده كه بدليل پركاري و … بدون خواندن متن نامه آنرا امضاء كرده باشيد؟
ابطحي :دبيرخانه رياست جمهوري شماره نامه را بررسي كرده و اصلا چنين چيزي وجود ندارد. و اساسا جزء كارهاي روتين نيست چون چيزي كه آنجا نوشته شده چيزي در صلاحيت رئيس دفتر رئيس جمهور نيست، اين نامهاي كه تهيه شده جعلي است چون حتي نوشته نشده كه من مثلا اين دستور را از طرف رئيس جمهور ابلاغ ميكنم، نوشته است كه خودم تصميم به چنين كاري كردهام، كاملا معلوم است محتواي نامه جعلي است.
با توجه به اينكه جنابعالي مسئوليت خاصي نداريد چرا اين تهمت را به شما زدهاند؟ آيا قصد تخريب داشتهاند؟
ابطحي :من نفهميدم چرا من انتخاب شدم چون من در سياستمداران ايران بيش از همه مشهور به خوب كردن روابط ايران با كشورهاي عربي بودهام، عربها هميشه من را بعنوان دوستان خودشان ميشناختند ولي آنچه كه مهم است اين است كه مدتي است كه مسئله قوميتها در ايران مطرح است، يك سري تريبونها تلاش ميكنند آنرا به اصلاح طلبان انتصاب بدهند.
من اينكار را با توجه به ابعادي كه پيدا كرد (مسئله تجزيه خوزستان و …) ناشي از يك جريان داخلي نميبينم و ابعادي است كه در داخل مرز عقبه ندارد.
طبيعي است شايد مثلا آنها با انتخاب من در پايان دوره آقاي خاتمي را هدف قرار داده باشند و شايد گمان كردند كه چون ما ها اصلاح طلبيم خيلي از ما حمايت نميكنند و ممكن است به نوعي دعواهاي داخلي مطرح شود، شايد اينقدر مهم است كه همه فهميدند نميشود با اين مسائل شوخي كرد. لذا اين موجي كه پيدا كرد خيلي غيرقابل قبول بود.
من قبول دارم حقوق اقليتها و حقوق قوميتها بايد در چارچوب قانون اساسي به آنها داده شود همه اينها بايد در چارچوب ايران واحد باشد آنچه براي ما و اعراب خوزستان مهم است ايران يكپارچه است و ما در اين چارچوب همه تلاشمان را انجام ميدهيم.
از كدام نسبت سوئي كه در اين چند سال به شما دادهاند بيشتر ناراحت شدهايد؟
ابطحي :من فكر ميكنم در بين چهرههاي سياسي كشور كسي نباشد كه اينقدر بار تهمت داشته باشد و صبوري كرده باشد، هر كدامشان به نوعي بد بودند، كلا دروغ خيلي بد است.
نظر شما نسبت به «ولايت فقيه» چيست؟
ابطحي :من به قانون اساسي راي دادم و در قانون اساسي ولايت فقيه است.
از كي و چگونه متوجه شديد در گرفتن عكس با موبايل دوربيندار تخصص داريد؟
ابطحي :اولا تخصص، بعد از اقدام كاري بدست ميآيد.
من اساسا كلا با دوربين خيلي كار داشتم، از زمان بچگي بعد از انقلاب با اينكه در آخوندها اين مسائل خيلي كم بود، من يك دوربين سوپر8 فيلمبرداري داشتم كه با آن فيلم ميگرفتم و با آن فيلم ميساختم (فكر ميكنم 13،14 ساله بودم) و با كارهاي مثل اسلايد و … درگير بودم.
اولين مقاطعي كه موبايل دوربيندار به بازار آمد گرفتم و همينطوري عكس ميگرفتم مثل هركسي كه عكس ميگرفت. ولي از يك مقطعي آنها را در كامپيوتر ثبت كردم و نگه داشتم و الان چيزي حدود 4 الي 5 هزار عكس مختلف در آرشيوم دارم.
شادترين و غمانگيزترين روزهاي آقاي خاتمي در سالهاي اخير كه با او بوديد كدام روزها بود؟
ابطحي :روزهاي غمگين، تا دلت بخواهد.
ولي باور كنيد هرچه فكر ميكنم براي روز شاد آقاي خاتمي كه ايشان شاد بوده باشند يادم نميآيد.
بهترين و بدترين خاطرهاتان از دوران قائم مقامي تابش در دفتر رئيس جمهور چيست؟
ابطحي :مگه بهترين هم دارد! (خنده)
ابطحي چند بار در عمرش گريه كرده؟ آخرين بار آن به چه علت بوده است؟
ابطحي :يك حادثهاي شخصي كه من را خيلي متأثر كرد و هميشه به مقدار زياد زندگيم تحت تأثير بوده مسئله شهادت آقا دايي من (آقاي هاشمينژاد) بود، من خيلي با ايشان مانوس بودم و به ايشان علاقه داشتم، از اول بچگي و طلبگي كه در مبارزات و بحثهاي سياسي وارد شده بودم تحت تأثير ايشان بودم، وقتي من يك مرتبه با جسد تكه تكه شده ايشان مواجه شدم آن لحظه هيچوقت از ذهنم نميرود و به شدت تحت تأثير قرار ميگيرم و بزرگترين مصرع گريه زندگي من آنجا بود كه تأثيري عميق از نظر شخصي و فردي به من گذاشت.
گاهي هم بحرانهاي سياسي، نامرديها و … اينقدر به آدم فشار ميآورد كه خودش با خودش خلوت ميكند و ميگريد.
نظر شما در مورد واژههاي زير:
سيد محمد خاتمي: انسان دوست داشتني كه در آينده قدر و منزلتش مشخص ميشود.
رفيق حريري: مرد بزرگ لبنان
روحانيت: به خوبهاش احترام ميگذارم.
نوكيا 6600: به من امكان خوبي براي درست كردن يك آرشيو مهم داد.
لبنان: موزاييكي از همه افكار و عقايد مختلف كه بصورت مستقل و البته در كنار هم شكل ميگيرد.
كاپوچينو: رفع خستگي خوب در آخر شب
chat: وارد شدن به دنيايي كه براحتي ميتوان با همه حرف زد.
Webneveshteha: سوژه يابيش خيلي برام سخت شده.
موسيقي: آرامش درون
سفر: خيلي دوست دارم.
ورزش: قيافهام نشان ميدهد كه اهلش نيستم.
جواني: يادش بخير
پست و مقام: سخت و شيرين