شنبه 3 اردیبهشت 1384

شير در قفس؛ براي اکبر گنجي، ف.م.سخن

نمي خواستم در سالروز بازداشت اکبر گنجي چيزي بنويسم چرا که گمان مي کردم دوستان و همکاران وي اين کار را به کمال انجام خواهند داد؛ گمان مي کردم وب سايت ها و وب لاگ ها هر کدام به فراخور حال خود يادي از او خواهند کرد و گوشه اي از کارهاي اين رادمرد را به ما نشان خواهند داد. گمان مي کردم در عصر قهرمان زدائي و قهرمان ستيزي، کساني پيدا خواهند شد که نام اين قهرمان معاصر را با عزت و افتخار بياورند و او را که به راستي قهرمان اهل قلم است قدر شناسند. اما نشد. افسوس و صد افسوس که نشد. به ما مي گويند که چون با نام مستعار مي نويسيم حق نداريم ادعاي مبارزه کنيم. حق نداريم از کسي بخواهيم تا با نام خود کاري کند. راست مي گويند و ما هم نه از کسي مي خواهيم تا مبارزه کند و نه مي خواهيم حتي قلم به دست بگيرد و از يار و همکار دربندش يادي نمايد. اما اين حق را به خود مي دهيم تا از شير ِ در قفس بگوييم و بنويسيم. با زبان الکن خود، با قلم و دل شکسته ي خود يادي از اين "قديمي ترين روزنامه نگار زنداني در بزرگترين زندان خاورميانه" بکنيم.

گنجي راست مي گفت که بايد "از سايه ي حجةالاسلام فلاحيان هم ترسيد". شبکه ي تو در تو و مخوف مافياي جمهوري اسلامي قوي تر از آن است که بسياري از ما گمان مي کنيم. اما قدرت اين مافيا در مقايسه با قدرت اهل قلم هيچ نيست. اهل قلمي چون اکبر گنجي که با نوشته هاي شان قلب و مغز اين هيولا را نشانه گرفته اند. ترديدي نيست که اين دستگاه مهيب و جهنمي در جائي فرو خواهد ريخت ولي اين فرو ريختن تا چه حد با برنامه و آگاهانه خواهد بود جاي ترديد است. گنجي نه تنها حساس ترين نقطه ي ضعف اين هيولا را نشانه گرفت بلکه راه آينده را هم که همان قوي کردن پايه هاي دمکراسي است به ما نشان داد.

شهيد راه آزادي و دمکراسي، پروانه فروهر در يکي از آخرين گفت و گوهايش گفت "ما در مقابل آن چه در سرزمين مان اتفاق افتاد خود را مسئول مي دانيم". هر کدام از ما که در رفتن شاه و استقرار حکومت اسلامي نقشي داشتيم خود را مسئول مي دانيم. گنجي هم خود را در قبال آن چه شد و نبايد مي شد مسئول مي دانست. او اکنون بهاي سنگين اين مسئوليت را مي پردازد. مسئوليتي که خيلي ها با وقاحت و پررويي از زير آن شانه خالي مي کنند. کساني که گمان مي کنند مي توان سر و ته ِ خون هاي به ناحق ريخته شده و عمر و جواني از دست رفته ي ميليون ها ايراني را با چند توجيه تئوريک و "کي بود کي بود من نبودم" به هم آورند.

گنجي اين شجاعت و شهامت را داشت که راه رفته را آگاهانه باز گردد و دنبال مسير صحيح بگردد. اگر گنجي شيردل است، نه به خاطر به زندان افتادن و مقابله با فلاحيان و اژه اي و دار و دسته ي آدمکشان بلکه به خاطر بازگشتن از مسير خطا و قبول عواقب و عوارض آن است.

گنجي راست گفت که "شهروندان حق دارند از حقايق مطلع شوند و حجةالاسلام فلاحيان موظف است در باره ي تصميمات و عملکرد هشت ساله وزارتش به پرسش هاي شهروندان پاسخ بگويد". نه تنها حجةالاسلام فلاحيان که خيلي هاي ديگر، - که امروز در نقش مخالفان حجةالاسلام فلاحيان ايفاي نقش مي کنند - بايد در باره ي تصميمات و عملکرد بيست و پنج ساله شان به شهروندان پاسخ دهند. فرق نمي کند که جزو صد عالِم ِ تاثير گذار در جهان باشي يا کانديداي رياست جمهوري اصلاح طلبان؛ فرق نمي کند که گلوله ي سعيد عسکر را در سرت داشته باشي يا داغ تبعيد بر سرتاسر زندگي ات؛ بايد پاسخ گو باشي؛ بايد مثل اکبر گنجي مسئوليت کارهايي را که کرده اي قبول کني تا "شهروندان" تو را از خود بدانند و با تو باشند، بلکه دمکراسي، آگاهانه و بدون خونريزي در اين کشور زجر کشيده مستقر شود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

نه! من با نام مستعار نمي توانم چنين انتظاري از بزرگان علم و سياست و قلم داشته باشم. من نمي توانم از کسي سوال کنم و از او چيزي بخواهم. ولي مي توانم يادي از شيرمرد دربند بکنم. يادي از قهرمان ِ اهل قلم بکنم. بر مظلوميت اش اشکي بريزم و قلمي بگريانم. آري اين را مي توانم...

- لينک گفت و گوي پروانه فروهر.

[وب لاگ ف.م.سخن]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21512

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شير در قفس؛ براي اکبر گنجي، ف.م.سخن' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016