«امروز، نيروى كار از هر عنصر ديگر توليد، كم ارزش تر شده و با كمال تاسف بايد گفت دولت و كارفرمايان حاضرند براى ساير نيازهاى خود قيمت واقعى را پرداخت كنند، ولى وقتى به كارگران مى رسند حاضر نيستند حتى بهاى قوت لايموت را به آنان بدهند. كارگرى كه امروزه گفته مى شود مهمترين سرمايه ملى هر كشورى است و برخى اقتصادها تداوم و حيات خود را در توجه به اين عامل انسانى مى بينند، در ايران كم ارزش ترين عنصر توليد است.»
اين بخشى از قطعنامه پايانى گردهمايى كارگران و بازنشستگان استان تهران است كه همزمان با فرا رسيدن روز جهانى كارگر در اجتماع كثيرى از كارگران در خصوص بخشنامه دستمزد سال ۸۴ وزارت كار بيان شد.
كارگران شركت كننده به قراردادهاى موقت اعتراض كرده اند و آن را نوعى بهره كشى و استثمار ناميده اند و از رواج آن ابراز نگرانى كرده اند. آنها همچنين خصوصى سازى را نيز يكى از حوزه هاى نگران كننده خود برشمرده اند. براى كارگران ايران فرا رسيدن روز جهانى كارگر همانند بسيارى از جوامع ديگر نمادى از توجه به كارگر به عنوان نيروى فعال و جلوبرنده جامعه است.
كارگران در اين نشست خواستار تغيير مصوبه شوراى عالى كار شده اند و گفته اند اگر اصلاح نشود اعتراضات همچنان ادامه خواهد يافت و در آينده اى نه چندان دور در يك تاريخ معين يك ساعت اعتصاب عمومى در سطح واحد هاى كارگرى اعلام و اين حركت را تا حصول نتيجه نهايى ادامه خواهند داد. اين تنها بخشى از مطالبات كارگرانى است كه از خواص روز جهانى كارگر به منظور بيان مطالبات خود استفاده مى كنند.
•انتخابات و حق اعتصاب حرفه اى
امسال روز جهانى كارگر همچنين درست كمتر از يك ماه مانده به انتخابات رياست جمهورى ايران برگزار مى شود و توجه كانديداهاى احتمالى را به اين قشر برمى انگيزد. اگر در چند روز آينده در خصوص حل مسائل كارگرى در همه زمينه هاى موجود حرف هايى شنيديد تعجب نكنيد. كارگران اما مى كوشند مطالبات صنفى خود را در مناسبت هايى كه چشم جامعه و حتى محافل جهانى به آنان است به خوبى بيان كنند. اين از معدود ابزارهايى است كه به وسيله آن نبض جامعه كارگرى مى زند و جامعه مى بيند كه اين حرارت چقدر مشتعل كننده است. روز جهانى كارگر به همين جهت از ديرباز در ايران براى جامعه كارگرى ايران، روز مهمى بوده است. امسال آنها از مجلس خواسته اند كه اعتصابات حرفه اى را قانونى كند. در بسيارى از كشورهاى جهان كه تجربه جنبش هاى ديرپاى كارگرى را دارند اعتصابات حرفه اى قانونى به شمار مى رود. اگر اعتصابات قانونى شود معلوم خواهد شد گرماى زير پوست كارگران ايرانى تا چه اندازه قابل تحمل است. تلاش براى قانونى كردن اعتصابات حرفه اى مى تواند تنور انتخابات را براى كارگران ايرانى گرم كند. شايد به همين جهت است كه كارگران در تجمع امسال خود در تهران زيركانه بندى را افزوده اند كه خواستشان در آن به روشنى نقش بسته است. خواستى كه همواره در گلوى كارگران طى ده ها سال طراوت خود را از دست نداده است و به نوعى مى توان گفت آنها با اين خواست زندگى كرده اند. در اين بند آمده است: «انتخابات رياست جمهورى و ميان دوره اى مجلس شوراى اسلامى در تهران دو آزمون مهم براى جامعه كارگرى است كه بتوانند در پرتو آن، دوران آرامشى را در سال هاى آتى سپرى كنند، كارگران و بازنشستگان استان تهران با خود عهد مى بندند كه روز راى گيرى با تعصب به پاى صندوق هاى راى رفته و سرنوشت چهار سال آينده خود را به دست فردى بسپارند كه درد آنان را دانسته و مى داند .... جامعه كارگرى ابزار تحصن، تجمع و اعتصاب را حق مسلم خويش در راه دسترسى به حقوق از دست رفته خود مى داند، لذا از دولت و مجلس مى خواهيم ضمن به رسميت شناختن اين حق در قالب طرح يا لايحه، نسبت به قانونمند كردن اعتصابات حرفه اى اقدام نمايند.»
•خاطراتى بر پيشانى تاريخ كارگرى
۱۱ ارديبهشت ماه مصادف با اول مه روز جهانى كارگر خاطرات فراوانى براى كارگران ايران همراه دارد. درست در چنين روزى در سال ۱۳۰۶ ماموران شهربانى به برخى چاپخانه ها كه گمان مى رفت در آن بيانيه هاى روز جهانى كارگر تكثير شود حمله و اعلاميه هاى جشن ماه مه را ضبط مى كنند. بعد از آن كارگرانى كه انتظار مى رفت در اين سال دست به تحركاتى بزنند توسط حكومت دستگير مى شوند. باقر نوايى، محمد پروانه، مهدى كيمرام، حسن بهرام قلى، سلمان قالب ترابيدر، حسين سياسى، جمعى از اين دستگيرشدگان بودند.
سال ۱۳۰۷ صدها كارگر در بيرون تهران گرد هم آمدند تا در باغى به برگزارى جشن نيمه مخفى اول ماه مه بپردازند چرا كه حكومت از برگزارى تجمعات كارگرى به صورت گسترده هراس داشت و بعد از مدتى هرگونه تجمعى به تظاهرات عليه رژيم تبديل مى شد. اين نگرانى در سال هاى بعد از خود به يك نگرانى تاريخى براى دولتمردان تبديل شد. در همين سال اتحاديه مركزى كارگران ايران بيانيه اى به مناسبت وضعيت كارگرى در كشور منتشر مى كند. در سال ۱۳۰۸ كارگران نفت اعتصاب گسترده اى را به دعوت «اتحاديه مخفى كارگران نفت» به رهبرى يوسف افتخارى، رمضان كاوه، وفايى، على اميد و رحيم همداد عليه كمپانى نفت انگليس و حكومت رضاشاه سامان مى دهند كه سه روز به طول مى انجامد و۵۰۰۰ كارگر اخراج، ۲۰۰ نفر دستگير و۱۵۰ نفر زخمى مى شوند.
درخواست هاى كارگران به اين شرح اعلام شده بود:
۱- بالا بردن دستمزد تا ۱۵ درصد
۲- به رسميت شناختن اتحاديه هاى كارگرى
۳- به رسميت شناخته شدن عيد اول ماه مه
۴- دخالت دادن كارگران و نمايندگانشان در موارد اخراج و قبول كارگر
۵- هفت ساعت كار براى كارگران زير ۱۸ سال
اين يكى از بزرگترين تحركاتى است كه در ايران در اين روز به ثبت رسيده است. در سال ۱۳۲۳ شوراى متحده مركزى اتحاديه هاى كارگران و زحمتكشان ايران با حضور چهار سازمان تاسيس مى شود.
در سال هاى پس از آن هم برگزارى روز جهانى كارگر چندان سهل نبوده است. حكومت وقت طى اين سال ها همواره اقداماتى را براى كنترل و جلوگيرى از برگزارى مراسم اين روز به انجام رسانده است. اين مواجهه در برخى زمان ها منجر به ايجاد درگيرى هايى نيز شده است. حمله نظاميان شاه به تظاهرات اول ماه مه كارگران شاهى و كشته شدن عده اى از كارگران در سال ۱۳۲۹ يكى از اين حوادث تلخ به شمار مى رود. در سال ۱۳۳۱ به مناسبت نزديك شدن به اول ماه مه كارخانه ها و مراكز كارگرى تحت نظر قواى انتظامى قرار مى گيرند.
بعد از انقلاب هم روز جهانى كارگر براى كارگران و انجمن هاى كارگرى از اهميت بسزايى برخوردار و همراه با مراسم مختلفى بوده است. با اين وجود اگر در بسيارى از كشورها از اين روز به نام جشن نام برده مى شود در ايران، روز جهانى كارگر تداعى كننده تجمعات اعتراض آميز و اعتصاباتى است كه اينك عمر آن از هفتاد سال هم فراتر مى رود. آيت الله خمينى (ره) در سال ۱۳۶۰ در ديدار با كارگران آنها را اساس استقلال كشور مى نامد. در همين سال شوراى امنيت ملى در مورد فعاليت احزاب و راهپيمايى هاى روز كارگر بيانيه اى صادر مى كند اما با توجه به حال و هواى پرالتهاب و به شدت قطبى شده آن سال، اين روز به درگيرى بين گروه هاى فدايى و مجاهدين و آنچه حزب اللهى ها ناميده مى شد، مى انجامد.
در سال ۱۳۷۰ كارگران با صدور قطعنامه ۱۴ ماده اى خواستار مبارزه قاطع با تروريست هاى اقتصادى، واسطه ها و محتكران شدند. آئين نامه اجرايى طرح طبقه بندى و ارزيابى مشاغل كارگاه ها (موضوع تبصره يا ماده ۴۹ قانون كار) هم در اين روز تصويب شده است.(۱۳۷۱)
در سال ۱۳۷۸ كارگران تجمع بزرگى در ميدان بهارستان تهران تشكيل دادند تا به طرح خروج كارگاه هاى كوچك از شمول قانون اعتراض كنند. آنها در بيانيه اى خواستند كه اين طرح مسكوت بماند. طرحى كه از نظر كارگران با توجه به تعداد بسيار زياد كارگاه هاى كوچك مى توانست به بيكارى و ضايع شدن حقوق بسيارى از كارگران بينجامد.
با اين وجود جنبش كارگرى و همچنين اتحاديه هاى كارگرى ايرانى نسبت به انواع پرسابقه آن جنبشى نه چندان قديمى محسوب مى شود. گراميداشت روز جهانى كارگر در ايران در اول ماه مه اما ريشه اى بومى ندارد و متاثر از رويدادهاى جهانى است.
•روز جهانى كارگر و تاريخ پشت سر
براى پيدا كردن جاى پاى روز كارگر در تاريخ بايد به روزهايى در ماه دسامبر سال ۱۸۶۹ در شهر فيلادلفيا بازگشت. جايى كه ۹ خياط اوريا، س استفان آنها را رهبرى مى كرد وخود را «شواليه هاى كارگر» مى ناميدند، يك انجمن كارگرى را بنيان گذاشتند. اين انجمن كارگرى ابتدا پنهان نگهداشته شد اما به سرعت در سال ۱۸۷۲ رشد كرد. آنها با فروپاشى اتحاديه ملى كارگرى (۱۸۷۳-۱۸۶۶) در سال ۱۸۷۳ كه گروه بزرگى از كارگران اصلاح طلب را نمايندگى مى كرد، به تدريج بزرگتر شد. اتحاديه ملى كارگرى تلاش ناموفقى براى تغييرات وضع كارگران از طريق فشار به نمايندگان كنگره به خصوص براى قانون ۸ ساعت كار روزانه انجام داد. تلاش آنها با شكست مواجه شد و انجمن از هم پاشيد. بيشتر آنها مهاجران اروپايى بودند كه به دنبال آرزوهاى خود به آمريكا روآورده بودند.
تعداد اعضاى شواليه هاى كارگر در سال ۱۸۸۶ يعنى تنها ۱۷ سال پس از تاسيس به بيش از ۷۰۰ هزار نفر رسيد. شعار آنها «صدمه به يك نفر، نگرانى براى همه» بود و براى ايده هاى بلندپروازانه اى همچون هشت ساعت كار روزانه، توقف كار كودكان و دستمزد برابر تلاش مى كردند. آنها هم مجمع عمومى داشتند و هم مجامع اصناف خاص. در حالى كه زنان و كارگزاران سياه مى توانستند به عضويت در اين انجمن درآيند، كارمندان بانك، قمارخانه ها و سهامداران شركت ها از حضور در آن محروم بودند. شواليه ها، اعتصاب ها و تحريم هاى متعددى را سازمان دادند و پيروزى هاى متعددى را نيز به دست آوردند. اگرچه در برخى از اعتصاباتى كه انجام دادند به دليل اعمال خشونت از سوى تظاهركنندگان باعث ايجاد مناقشات بسيارى شد.
ساختار اقتدارگراى انجمن، سوء مديريت، اعتصابات ناموفق و پديدار شدن فدراسيون كارگرى ايالات متحده در سال ۱۸۸۶ باعث افول انجمن شد تا آنكه در سال ۱۸۹۰ تعداد اعضاى آن تنها ۱۰۰ هزار نفر بودند و در سال ۱۹۰۰ ديگر هيچ اثرى از آن باقى نماند.
«شواليه هاى كارگر» اجتماعات بزرگ كارگرى را شكل دادند از جمله آنچه در پنجم سپتامبر ۱۸۸۲ در شهر نيويورك برگزار كردند. اجتماع بزرگ ترى نيز در سال ۱۸۸۴ برگزار شد كه در آن برگزارى چنين مراسمى را به صورت سالانه تصويب كردند.
اما سازمان هاى كارگرى موثر ديگرى هم وجود داشته اند. سازمان بين المللى كارگران كه در سال ۱۸۸۴ ايجاد شد و يكى از پايگاه هاى سوسياليست ها و آنارشيست هاى انگليسى به شمار مى رفت. در ابتدا اين سازمان شامل سوسياليست ها و آنارشيست ها، سوسياليست هاى فرانسوى و جمهوريخواهان ايتاليايى بود و توسط برخى اطرافيان كارل ماركس سازمان دهى مى شد. با جنجالى كه بين كارل ماركس و يكى از معروفترين و برجسته ترين آنارشيست ها رخ داد، اين سازمان با خروج آنارشيست ها دو نيم شد و كارل ماركس براى نگهداشتن انجمن مكان انجمن را به نيويورك انتقال داد. اين سازمان نيز ۴ سال بعد منحل شد. تلاش هاى ديگر هم براى احياى سازمان طى ۵ سال پس از آن با شكست مواجه شد.
بعد از شورش هاى كارگرى اوائل ماه مه سال ۱۸۸۶ شهر شيكاگو بود كه گروور كليولند رئيس جمهور وقت گفت كه اين روز فرصتى براى به يادآورى ماجراهاى اين روز است. اگر چه اين نگرانى وجود داشت كه چنين كارى به تقويت جنبش سوسياليستى بينجامد. به همين جهت او روزى را كه «شواليه هاى كارگر» براى گراميداشت روز كارگر مورد توجه قرار داده بودند در نظر گرفت. اين تاريخ در كانادا و در سال ۱۸۹۴ به وسيله رئيس جمهور وقت جان تامپسون به عنوان روز كارگر شناخته شد كه در حقيقت از تظاهرات هاى گسترده كارگرى در سال ۱۸۷۲ در كانادا تورنتو سرچشمه مى گرفت. از سوى ديگر سوسياليست ها هم روز اول مه را به صورت رسمى به عنوان روز جهانى كارگر تعيين كردند.
•روز جهانى كارگر در كشورهاى ديگر
روز كارگر در اولين دوشنبه ماه سپتامبر در كانادا و آمريكا از سال ۱۸۸۰ به بعد گرامى داشته مى شود. اگرچه اين دو كشور براى تغيير اين روز به اول ماه مه به عنوان روز جهانى كارگر كه توسط بسيارى از كشور ها به رسميت شناخته مى شود ترغيب شده اند اما اين تاريخ همچنان بدون تغيير مانده است. در مخالفت با اين تاريخ بسيارى از كارگران آمريكايى علاقه مند هستند در اين تاريخ روز خود را گرامى بدارند.
بيشتر كشورهاى ديگر روز اول ماه مه را به عنوان روز جهانى كارگر گرامى مى دارند. در اروپا اين روز اهميت ويژه اى به عنوان فستيوال كارگرى دارد. روز جهانى كارگر در بسيارى از كشورها تعطيل است و حتى در برخى كشورها چندين روز را به مراسم هاى اين مناسبت اختصاص مى دهند. مراسمى چون تجمعات و ديگر رويدادهاى كارگر محور. در آلمان روز كارگر از سال ۱۹۳۳ كه NSDAP به قدرت رسيد تعطيل رسمى اعلام شد. آنها از اين روز به عنوان نمادى براى همبستگى و اتحاد دولت و طبقه كارگرى ياد مى كردند. اگر چه شايد جالب و در عين حال ناراحت كننده به نظر برسد كه درست يك روز بعد از اول مه، يعنى در دوم مه ۱۹۳۳ تمام اتحاديه هاى آزاد كارگرى در اين كشور غيرقانونى اعلام شد و از بين رفتند.در محدوده پايتخت استراليا، نيوساوت ولز و استرالياى جنوبى اول اكتبر روز كارگر ناميده و گرامى داشته مى شود. اما در محدوده شمالى روز ۵ مه به عنوان روز كارگر شناخته مى شود. برخلاف ديگر كشورها كه اول مه را به عنوان روز كارگر در نظر مى گيرند، در ويكتوريا دومين دوشنبه ماه مارس را به عنوان روز كارگر گرامى مى دارند و در استرالياى غربى و سونامى اول مارس به عنوان روز كارگر ناميده مى شود.
در نيوزيلند روز كارگر چهارمين دوشنبه ماه اكتبر و تعطيل عمومى است. ريشه قرار دادن اين روز به اين عنوان هم برمى گردد به تلاش هايى كه براى برقرارى قانون ۸ ساعت كار روزانه در دهه ۴۰ ميلادى آغاز شد و به نتيجه رسيد. وقتى ساموئل پارنل نجار از كار كردن بيش از هشت ساعت در روز امتناع كرد بقيه كارگران را نيز تشويق كرد كه تنها ۸ ساعت كار كنند. در اكتبر سال ۱۸۴۰ كارگران در جلسه اى بيانيه اى را امضا كردند كه از اين ايده حمايت مى كرد. در ۲۸ اكتبر سال ۱۸۹۰ پنجاهمين سالگرد «۸ ساعت كار روزانه» با يك تظاهرات بزرگ گرامى داشته شد. اين مراسم از آن پس هر ساله گرامى داشته شد به عنوان روز كارگر يا «روز تظاهرات هشت ساعت كار». در سال ۱۸۹۹ دولت تصويب كرد كه از سال بعد از آن اين روز به عنوان يك روز تعطيل رسمى در آيد. طى سال هاى بعد روزهاى مختلفى در ايالت هاى مختلف به عنوان روز كارگر گرامى داشته مى شد اما به دليل اعتراضاتى كه تعطيلى هاى مختلف ايجاد مى كرد دولت در سال ۱۹۱۰ همه كشور را ملزم به تبعيت از يك روز تعطيل رسمى واحد به عنوان روز كارگر نمود.
هم اكنون در بسيارى از كشورهاى جهان روز جهانى كارگر تعطيل رسمى به شمار مى رود. از جمله اين كشورها مى توان به كشورهاى زير اشاره كرد:
سوئد، اسپانيا، سوئيس، سوريه، اسلونى، سنگال، ازبكستان، موزامبيك، مراكش، جمهورى مولداوى، مكزيك، ماداگاسكار، تانزانيا، تاجيكستان، فيليپين، پرو، پاراگوئه، پاناما، پاكستان، ليتوانى، لتوسو، لبنان، ايتاليا، رومانى، رواندا، ويتنام و چين.
در انگلستان نيز نه اول مه، بلكه اولين دوشنبه ماه مه تعطيل رسمى و برگزارى مراسم روز جهانى كارگر با مناسك خاصى همراه است از جمله رقص موريس، تاجگذارى ملكه ماه مه و شادى و سرور و خواندن شعرهاى دسته جمعى.
•اهميت اتحاديه هاى كارگرى
در بسيارى از كشورها اتحاديه هاى كارگرى از حق اعتصاب برخوردار نيستند و كارگران ممكن است به وسيله اعتصابات جمعى از سوى كارفرمايان تحت فشار قرار گيرند. اگر چه اتحاديه هاى كارگرى خود داراى اين توانايى هستند كه بتوانند براى تغيير قوانين اجتماعى در جهت خواست اعضايشان اقدام كنند.
ساختار سياسى اتحاديه هاى كارگرى كه معمولاً برگزاركننده ها و سازمان دهندگان مراسم روز جهانى كارگر هستند در كشورهاى مختلف تفاوت هاى چشمگيرى دارد. به عنوان مثال در حالى كه انتخاب روساى اين اتحاديه ها در كشورهاى اروپايى، آمريكا و كانادا از طريق فرايند هاى دموكراتيك انتخابات صورت مى گيرد، در چين اتحاديه هاى كارگرى توسط دولت هدايت و كنترل مى شوند. بنابراين انتظاراتى كه از برگزارى روز جهانى كارگر در سراسر دنيا مى توان داشت نيز متفاوت خواهد بود.
اتحاديه هاى كارگرى در سوئد، فنلاند و به طور كلى در كشورهاى شمال اروپا از قدرت چشمگيرى برخوردار هستند و هر نوع كارى اتحاديه خاص خودش را دارد كه همگى در يك كنفدراسيون سراسرى ملى بزرگ به هم مى پيوندند. براى اين كه تصوير دقيق ترى از نقش اتحاديه ها در كشورى مانند سوئد داشته باشيم مى توان به تعداد اعضاى بزرگ ترين كنفدراسيون(LO) اتحاديه ها اشاره كرد كه دو ميليون نفر است و تقريباً يك پنجم جمعيت اين كشور را تشكيل مى دهد. بنابراين موضوعات مربوط به كار و كارگر در خانواده ها يكى از عمومى ترين مسائل به شمار مى رود و طرح هرگونه بحثى در اين حوزه تغييرات مهمى در حوزه سياسى و اجتماعى ايجاد مى كند. با اين حال اتحاديه هاى كارگرى در فرانسه در اروپا بيشترين ميل را به اعتصاب و اجتماعات كارگرى از خود نشان مى دهند. چرا كه فرانسه در ميان كشورهاى اروپايى يكى از بالاترين نرخ هاى بيكارى را به خود اختصاص مى دهد و اقتصاد آسيب پذيرترى در مقابل اتحاديه هاى كارگرى دارد. در فرانسه اعتصاب هاى حرفه اى قانونى است و كارگران مى توانند مطالبات خود را به روش هاى گوناگون از گفت وگوهاى سياسى تا اعتصابات سراسرى دنبال كنند.
•••
روز جهانى كارگر در ايران در حالى فرا مى رسد كه اتحاديه هاى كارگرى براى دستيابى به جايگاهى كه بتوانند كارگران را نمايندگى و مستقل از دولت، نيازهاى صنفى اعضاى خود را پيگيرى كنند تلاش مى كنند. سياست زدگى، جهت گيرى هاى برخى از انجمن هاى كارگرى در سال هاى گذشته (كه بر ديگر بخش هاى جامعه ايرانى نيز سايه انداخته است) همواره از قدرتمندى صنفى اتحاديه هاى كارگرى و اتكاى آنان به كارگران به عنوان منابع اصلى قدرت چنين انجمن هايى، جلوگيرى كرده است.
شايد به همين جهت است كه كارگران وقتى ديده مى شود كه در اجتماعى با پلاكاردى در دست حضور پيدا مى كنند اگرچه براى ديده شدن راه هاى بسيارى وجود دارد كه شكل دهى به فرآيندهاى لابى قدرتمند با كارفرمايان و دولت از يك سو و بسيج مردمى از سوى ديگر يكى از آنها است، روزهايى كه مى آيد براى كارگران نيز تعيين كننده خواهد بود. روزهايى براى زندگى بهتر و آسوده تر.