شايد در ميان مشكلاتي كه در حال حاضر گريبانگير سرزمين ماست، مشكل سانسور كه ظاهراً ربطي به مسأله آب و نان ندارد، كمتر جلوه كند، اما دقيقاً مسأله سانسور و حل شدن منطقي و خردمندانه آن، آغازگر اصلاح بسياري از مشكلات خواهد بود.
منتها عيب كار ما اين است كه همواره از تنگناها و ناملايمات و سختيها گله كردهايم و خون جگر ناليدهايم، و كمتر به تحليل و شناخت و چاره آنها انديشيدهايم. در همين معضل ويرانگر سانسور هم هميشه اهل قلم شرح درد سروده و برخود و بر مشكلات خود دل سوزانده و ترحم روا داشته، حالتي كه ميتوانيم آن را ترجمه اصطلاح (Selfpity) به حساب آوريم، در حالي كه هيچ كداممان، هيچوقت همتي نكردهايم كه يك تحقيق علمي درباره سانسور شروع كنيم و تلاشي كنيم براي شناخت دقيق اين پديده در طول تاريخمان، كه آخر ريشههاي سانسور، منابع تغذيه و نيرومندي آن در كشورمان كجاست و چيست... چرا همواره وجود داشته، و در چشمانداز نزديك هم اميدي به بهبود يا حداقل خردمندي آن به چشم نميآيد، و اصلاً رابطه آن با مواضع قدرت، چه به صورت ابزار و چه به منزله پديدهاي قدرتساز چگونه بوده است و هست.
ما همواره، سانسور را فقط در حوزه عملكرد يك دستگاه دولتي، مثلاً «اداره نگارش» يا «وزارت فرهنگ ارشاد اسلامي» و چه و چه ديدهايم. من به اين حوزه نام «سانسور ديواني» نهادهام، اما حوزه قدرتمند ديگري هم وجود دارد كه همانا سانسور پنهان، اما قدرتمند جامعه، فرهنگ و افكار عمومي ما مردم ايران است. اين حوزه را ميتوانيم «سانسور ميداني» نام بگذاريم و به گمانم اصلاً سانسور ديواني از همين حيات سانسور ميداني و از نيروهاي پنهان سانسورگر در فرهنگ و انديشه ايراني، تغذيه ميشود و نيرو ميگيرد. به عبارت ديگر سانسور، فقط در وجه مميزي كتاب در يك اداره دولتي نيست. اين ظاهر كار و سادهترين عملكرد سانسور است... تنه اصلي پديده سانسور در قلب فرهنگ ايراني، انگار مخفيانه زندگي ميكند و كردار و پندار آن هم درست از زماني آغاز ميشود كه هر يك از ما خواهان حذف چيزي ميشويم كه مطابق سليقه يا مطابق انديشه ما نيست. يعني حذف انديشي... يعني ريشه نداشتن انديشه و عمل تساهل و مدارا در شخصيت ما ايرانيان...
به هر حال، گمانم تا وقتي كه به شناخت علمي، اجتماعي و حتي روانشناسانه پديده سانسور همت نكنيم، همواره بر سر ما و حتي در جوهر قلم ما هم وجود خواهد داشت...
روزي كه تفكر مميزي و خودمحوري و خودميزانبيني در انديشه شخصي ما ضعيف شود، كه يعني سانسور ميداني بيقدرت شود، سانسور ديواني خود به خود، محدود خواهد شد...