سلام آقای رييس جمهور
شايد اين آخرين دردو دل يک جوان نسل سومی با شما باشد.قبلا برايت نوشتم که چگونه در سال ۷۶ برای حمايت از تو سختیهای فراوان را متحمل و محکوم شديم بعدها از تو انتقاد کرديم که چرا دانشجويان دوستدار اما دلشکسته را در ۱۶ آذر امسال تهدید به اخراج از تنها مکانی کردی که میخواستند به راحتی با کسی که به خاطرش کتکهای زیادی خوردهاند .
بارها متاسف شديم که در ۸ سال دانشجويان را گرفتند و بردند و زدند اماتو تنها در خلوت خود گريستی( اين را از بغضی که از سال ۷۸ در گلو داشتی فهميديم)
آن زمان را به ياد داری که از تو خواستيم استعفا دهی؟ يادت میيادت پشت درهای سبز دانشگاه تهران فرياد زديم:خاتمی استعفا. آن روز مارا لمپن و شهرآشوب خطاب کردند و تو فقط اظهار تاسف کردی .اما آنها ندانستند که ما سيد خود را دوست داريم و نمیخواهيم در ميان هجمههای هر روزه پير ترش کند.ما توان ديدن چهرهای که لبخندهايش ديگر مانند سال ۷۶ شاد نبود را نداشتيم چرا که با ذره ذره وجودمان کارشکنی و حسادتها را احساس کرده بوديم.
و امروز از انتقادهايی که کرديم پشيمان نيستيم اما حال که دعوای قدرت طلبی را ميبينيم و اينکه چگونه برخی کانديداها از گذشته خود طبری میجويند چگونه میتوانيم سکوت کنيم؟ چگونه بايد باور کرد افرادی که حاضر به پذيرش گذشته خود نيستند میخواهند فرهنگ و تاريخ هزارساله اين مملکت را حفظ کنند.
خاتمی عزيز!به راحتی از انتقاد کرديم و هيچ نگفتی اما از درون شکستی .از خطوط بيشماری که طی اين ۸ سال بر چهرهات نقش بست اين را فهميديم حال چگونه میتوانيم از نابخردانی که هنوز بر سر قدرت نيامده میخواهند انتقام ۸ سال شکست را از مردم بگيرند انتقاد کنيم؟
سيد!!تو همواره به بودن خود در کنج کتابخانه ملی افتخار کردی اما امروز میخواهند اين افتخار را هم از تو بگيرنر.ما تو را ار کنج کتابخانه انتخاب کرديم اما امروز چگونه ميتوانيم کسانی که از کنج تاريکخانهها و شکنجهگاه ها میآيند را تحمل کنیم؟
آیا انتظار دارند ما فردی را که به سی! د ما توهین و او را کاخ نشین خطاب میکند در حالیکه خود بییشترین امکانات را در اختیار همان کاخنشینان قرار داد به عنوان رییس جمهور خود بشناسیم و با او این چنین صمیمی درد و دل کنیم؟حاشا حاشا این چنین نخواهیم کرد.
آیا انتظار دارند به کسی رای دهیم که از تو خواست ما را سرکوب کنی؟ چه تضمینی وجود دارد که خود پس از رسیدن به قدرت نقشههای شومی برای ما نداشته باشد؟
خلاصه کنم.خاتمی ما را حلال کن .باور کن بغضهایمان انباشته شده بود و با حضور تو فرصت ابراز یافتیم.حلال کن و مطمين باش در کنج کتابخانه پیش تو میاییم
مطهره شفیعی