یکشنبه 8 خرداد 1384

ابطحي: اگر در تاريخ كسي جفاها بر عليه خاتمي را بررسي و ليست كند تعجب مي‌كند كه چرا حتي از لحاظ فيزيكي اتفاقي برايش نيفتاده است، ايسنا

اينك، اذعان داريم كه حجت‌الاسلام‌والمسلمين سيد محمد خاتمي از سرمايه‌هاي معنوي و ماندگار كشور عزيزمان ايران است. او نه تنها به عنوان يك سياستمدار بلكه به عنوان يك انديشمند پيشرو، مورد احترام جهانيان و باعث افتخار و احساس غرور هر ايراني است.

در آستانه‌ي پايان دوران 8 ساله‌ي رياست جمهوري، ايسنا در قالب گفت‌وگوهايي با برخي همكاران و همراهان خاتمي به ذكر خاطراتي از ايشان پرداخته است.

محمد علي ابطحي از سال 67 در سمت معاونت امور بين‌الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همراه خاتمي بود و با كانديدا شدن خاتمي همراهي‌اش را در ستاد انتخاباتي با او حفظ كرد؛ بعد از پيروزي به عنوان رييس دفتر رييس‌جمهور انتخاب شد و « سخت‌ترين سال‌هاي خاتمي» را با او گذراند و اين همراهي برايش «سخت آموزنده» بود، پس از انتخاب دور دوم، معاون حقوقي و پارلماني رييس‌جمهور شد. پس از انتخابات مجلس هفتم و بعد از سه بار استعفاء بالاخره، استعفايش مورد قبول رييس‌جمهور قرار گرفت و اينك در روزهاي پاياني دوره‌ي 8 ساله رياست جمهوري خاتمي، وي را به عنوان يك مشاور همراهي مي‌كند؛ با « دفتري از خاطرات» كه به گفته‌ي خود مكتوبي از كوله‌بار « جفاها»، «تحمل‌ها » است و در‌س‌هايي از آموزگار بزرگ ادب و شكيبايي كه اين آموزگار را در ايران و جهان ماندگار كرده است.

* اعتقاد مبنايي و فلسفي به حرمت انسان‌ها

ابطحي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با بيان اينكه خاتمي اعتقاد مبنايي و فلسفي به حرمت انسان دارد، مي‌گويد: احترام و اعتقاد دروني به حقوق فردي و اجتماعي انسان‌ها و نه بخاطر رعايت پروتكل كاري، از خصوصيات خاتمي است.

اگر بخواهيم سابقه‌ي اين اعتقاد عميق را بررسي كنيم، خواهيم ديد كه آقاي خاتمي مطالعه‌ي عميق كتب مرجع درباره‌ي مسائل انساني را به صورت پيوسته دنبال مي‌كرد و اين پشتوانه‌ي تئوري بخش عملي سال‌هايي شد كه در وزارت ارشاد مشغول به كار بود و به همين دليل باور همه جانبه‌ي فكري و عملي براي ارتباط پيدا كردن با بخش انساني مردم پيدا كرده بود. پس از آن هم چندين سال وزير ارشاد بود و مديريت اجرايي حوزه‌ي فرهنگ و هنر كه بسيار لطيف است و به همه چيز نگاه انساني دارد موجب شد كه ريشه‌هاي چنين اعتقادي در ايشان تقويت شود، بعد از استعفا هم با تدريس در دانشگاه به اين روند تداوم داد.

حساسيت‌هاي انساني در حاكمان معمولا تابعي از مصالح نظامي است كه در مصدر آن قرار مي‌گيرند؛ اما به دليل اينكه حرمت انساني براي آقاي خاتمي به صورت باور دروني درآمده بود و به حقوق انسان‌ها و رعايت جنبه‌ي انساني آنها اعتقاد داشت با اتكا به اين مبناي فكري و پشتوانه‌ي اجرايي، مصالح نظام و مباني حكومت را در تحقق خواسته‌هاي انساني جامعه‌ي ايراني مي‌ديد. درحالي كه در حاكمان توجه به پروتكل حكومتي به جاي رعايت جنبه‌هاي انساني وجود دارد، آقاي خاتمي باور اجرايي و ذهني به اين موضوع داشت.

*خاتمي براي ايران به عنوان رييس جمهور اعتبار ايجاد كرد

مشاور رييس‌جمهور در ادامه‌ي گفت‌وگوي خود با ايسنا، با اعتقاد بر اينكه اعتباري كه خاتمي براي ايران به عنوان رييس‌جمهور در جامعه‌ي جهاني ايجاد كرد بسيار مهم بود، ادامه مي‌دهد: البته جامعه‌ي جهاني فقط حكومت‌ها نيستند؛ كمتر رهبري است كه چنين كاريزمايي در جهان پيدا مي‌كند. ايجاد نوعي احترام براي رييس‌جمهور ايران در بين مردم و روشنفكران دنيا موضوع مهمي است. البته رؤساي دولت‌هايي ممكن است كه به لحاظ موضوعات مختلف و يا حتي جنجالي بودن مورد توجه قرار گيرند، اما كسي رييس‌جمهور ايران را به عنوان فردي صاحب انديشه و ايده نمي‌شناخت. در حالي كه در زمان آقاي خاتمي چنين اتفاقي افتاد.

درست است كه صداي آقاي خاتمي زماني به دنيا رسيد كه رييس‌جمهور شد اما صدايي پذيرفته و مطلوب بود. آن هم در دوران بحراني بعد از يازده سپتامبر كه وحشت بين‌المللي از مسلمانان بوجود آورده شد. آقاي خاتمي با ادبياتي با دنيا حرف زد كه در ذهن روشنفكران و اهل فرهنگ ادبيات آشنا بود و صاحب انديشه‌اي بود كه احساس مي‌كردند ايشان مكتبي دارد و افتخارش به ملت ايران باز مي‌گردد.

* گفت وگوي تمدن‌ها نقطه‌ي آغاز توجه جهان به خاتمي

ابطحي طرح ايده‌ي گفت‌وگوي تمدن‌ها را نقطه آغازي براي مورد توجه قرار گرفتن خاتمي از سوي جامعه جهاني عنوان مي‌كند و مي‌گويد: شروع ماجرا با اعلام رسمي گفت‌وگوي تمدن‌ها و جدي گرفته شدن و پذيرفته شدن به صورت يك ايده و تفكر بود كه اين موضوع با يك طرح مقطعي كه مثلا براي صلح بين دو كشور عنوان مي‌شود متفاوت است.

آقاي خاتمي ايده‌اي را مطرح كرد كه به دليل برخورد غيرمسوولانه‌اي كه در داخل كشور با اين انديشه ‌شد؛ حق آن ادا نگرديد. ايده‌اي بود كه هم از لحاظ فكري در دنياي انديشه مطرح و هم راه جدي در دنيا براي رسيدن به صلح پديد آورد و كاملا پايگاه شرقي بودن و همراهي با محبت و پيوندهاي اجتماعي دارا بود.

روح شرقي گفتگو در پيام گفت‌وگوي تمدن‌ها به جاي جنگ و دعوا وجود داشت و رقيبي مثل بوش پيدا كرد كه از مراكز پر ادعاي تمدن جهاني، عملا به سمت جنگ و خونريزي مي‌رفت ولي آقاي خاتمي با طرح اين ايده جايگاه واقعي دين را به عنوان يك روحاني معرفي كرد كه مي‌خواهد بشر را از جنگ برهاند و به گفت‌وگو دعوت كند.

از بعد فرهنگي گفت‌وگوي تمدن‌ها به عنوان راهي كه دنيا بايد به آن برسد و جلوگيري از خشونت در اين بعد معرفي مي‌گردد حائز اهميت است؛ از بعد سياسي اين ديدگاه مي‌توانست جلوي بسياري از خشونت‌ها در اين سال‌ها را بگيرد و اگر آمريكايي‌ها راه غير خشني را انتخاب كرده بودند، هرچند ممكن بود كه مبارزه با تروريسم طولاني‌تر شود، اما ترور مي‌توانست به صورت ريشه‌اي از بين برود. در حالي كه خشونت آمريكائي بر اساس نظر تمام كساني كه منطقه خاورميانه را مي‌شناسند به نهادينه شدن خشونت در توده‌هاي مردم منطقه انجاميد. از لحاظ ديني نيز اين نظريه به احياي روح ادياني كه به گفت‌وگو و راه‌هاي مسالمت‌آميز معتقدند مي‌انجاميد.

دانشگاه‌هاي مختلف قبل از طرح اين ايده پيشنهاد دهنده‌ي اعطاي دكتر افتخاري به رييس‌جمهور ايران نبودند. در حاليكه بعد از آن در اكثر دانشگاه‌هاي معتبر طي مراسم رسمي دكتراي افتخاري به آقاي خاتمي داده مي‌شد كه از جمله اين مراسم در دانشگاه مسكو مانند يك مراسم اعطاي دكتراي علمي انجام شد و از آقاي خاتمي سوال شد و او قسم خورد كه براي صلح تا زماني كه زنده است تلاش كند و اساتيد راي دادند.

نمونه‌هاي ديگر مواردي بود كه آقاي خاتمي در دانشگاه‌هاي كشورهاي مختلف در جلسات پرسش و پاسخ دانشجويي شركت مي‌كرد و حتي دانشجويان سوالات صريح، صميمي و حتي معترضانه نسبت به روش‌هاي موجود در كشورهاي مختلف از جمله كشور ميزبان عنوان مي‌كردند و اين خارج از نورم‌هاي عادي بود. براي مثال در دانشگاه توكيو آقاي خاتمي خارج از پروتكل اجازه داد كه سه نفر بلند شوند و حرف‌هايشان را بزنند كه اين بسيار براي آن‌ها تازگي داشت.

* جفاهايي كه به خاتمي شد

وي ادامه مي‌دهد : شعار و برنامه آقاي خاتمي توسعه سياسي بود اما برخوردهاي جفاكارانه‌ به خصوص از سوي بخشي از حاكميت كه روش خاتمي را نمي‌پسنديدند و تسليم راي مردم در دوم خرداد نشدند در مقابل اين برنامه صورت گرفت كه بايد بررسي شود.

جفاهاي زيادي به او شد؛ براي مثال راهپيمايي عليه مصاحبه‌اش با CNN و يا عليه سخنراني او در دانشگاه كه چرا در 25 محرم دانشجويان براي خاتمي سوت و كف زدند؛ در حاليكه در قبال توهين‌هايي كه در سراسر دنيا به مقدسات مي‌شود كمتر تظاهراتي به صورت خودجوش در كشور ما انجام شده ولي در بسياري از نقاط دنيا غيرت ديني هميشه موجب چنين تظاهرات خودجوشي شده است.

اگر آماري از احضارها، محاكمه‌ها و دستگير شدگان بعد از دوم خرداد 76 تهيه شود، خواهيم ديد كه اكثر چهره‌هاي سياسي، دانشگاهي و روحاني كه در پديد آوردن دوم خرداد نقش داشتند جزء آنان بودند و در واقع در مقابل هر چيزي كه به شعار توسعه‌ي سياسي برمي‌گشت گارد جدي گرفته ‌شد.

مردم در دوم خرداد 76 بسيار زحمت كشيدند، اما بخش قدرتمند حكومت و گروه‌هاي تحت حمايت جفاهاي تاريخي عليه خاتمي انجام دادند كه اگر در تاريخ كسي اين‌ها را بررسي و ليست كند تعجب مي‌كند كه چرا آقاي خاتمي حتي از لحاظ فيزيكي اتفاقي برايش نيفتاده است.

اين جفاها در شهرستانها بيشتر بوده است و نمي‌توان پذيرفت كه در اين حوزه‌ها چنين جفاهايي انجام شود. ملت ايران از چنين مكانيزم‌هايي نگران هستند كه كساني قبل از دوم خرداد 76 قدرت زيادي داشتند و از همه‌ي قدرت به صورت مشروع و نامشروع براي نيامدن آقاي خاتمي استفاده كردند و بعد از آن هم قدرت آن‌ها اضافه شد و به مقابله‌ي جدي‌تر با آقاي خاتمي كه منتخب مردم بود، پرداختند و امروز هم طلبكارانه از اينكه آقاي خاتمي موفق نشده حرف مي‌زنند و قصد ندارند كه روزي فضايي باز كنند تا اين مسايل مطرح شود.

حتي در انتخابات هشتم رياست جمهوري كه چهار سال از رياست جمهوري آقاي خاتمي مي‌گذشت و پايه‌هاي اقتدارش محكم‌تر شده بود باز هم شاهد چنين مقاومت‌هايي بوديم كه دستگيري ملي - مذهبي‌ها و شايعه‌ي اعدام سحابي از اين جمله بود.

روز سه‌شنبه‌ هفته‌اي كه قرار بود آقاي خاتمي جمعه‌اش براي ثبت‌نام به وزارت كشور مراجعه كنند؛ من با يكي از مقامات عالي‌رتبه قضايي مذاكره مفصلي داشتم تا دو سه روزنامه‌اي كه حداقل مي‌توانستند خبر حضور آقاي خاتمي را درج كنند، توقيف نكنند. زيرا قصد توقيف آن‌ها را داشتند و اين مذاكره‌ي تلخ براي اين بود كه توقيف را يك مرحله به عقب بياندازند. در واقع ما از همه‌ي ابزارهاي قدرت استفاده كرديم و مذاكراتي از سوي من و آقايان كروبي و مسجد جامعي انجام شد كه حداقل در روز ثبت‌نام آقاي خاتمي آن چند روزنامه ‌ توقيف نشده باشد و به اطلاع مردم برساند كه خاتمي رييس‌جمهور دوباره كانديدا شده است.

* خاتمي حتي اهانت‌ها را تحمل كرد و پاسخي نداد

ابطحي با بيان اينكه برخورد با روزنامه‌ها و حتي دروغ بستن و اهانت‌ به شخص رييس‌جمهور هيچ‌گاه از سوي آقاي خاتمي پيگيري نشد، يادآوري مي‌كند: قبل از آقاي خاتمي شاهد بوديم كه عده‌اي از نويسندگان كه صرفا نامه‌اي به رييس‌جمهور وقت نوشته بودند، چه بلايي به سرشان آمد؛ اما امروز به راحتي نقدها، توهين، دروغ، فحاشي و اهانت به رييس‌جمهور عنوان مي‌شود و همه مي‌دانند كه بي‌خطرترين نوع اهانت، اهانت به خاتمي است.

* خاتمي خود را فدا كرد تا جامعه قهرمان شود

مشاور رييس‌جمهور ادامه مي‌دهد: دو خواسته‌ي پارادوكسيكال از سوي مخالفان آقاي خاتمي مطرح بود؛ اول اينكه چرا آقاي خاتمي حرف‌هايش را نمي‌زند؟ دوم اينكه چرا با اقتدار عمل نمي‌كند؟ اين پارادوكس بود.

از سويي جريان‌هاي مقابل از رفتارهاي كارشكنانه‌ كوتاه نمي‌آمدند و نمونه‌ي روشن آن را در برخورد با لوايح دوگانه شاهد بوديم؛ در حاليكه استدلال‌هاي زيادي را براي لايحه‌ي اختيارات طرح كرديم و از سخنان آقاي ميرسليم در زمان رياست جمهوري آيت‌الله خامنه‌اي كه مجددا اين لايحه را به مجلس برده بود استدلال كرديم و بعد از همه‌ي استدلال‌ها و فضاسازي‌ها كه حتي مستندترين جملات را از رهبري با هيات نظارت بر قانون اساسي ارائه داديم، جواب شوراي نگهبان اين بود كه رييس‌جمهور مي‌تواند تذكر قانون اساسي به وزارت‌خانه‌ها بدهد آن هم وزارتخانه‌هايي كه در قانون اساسي براي آن‌ها وظيفه‌ي مشخصي اعلام نشده است و اين يك تفسير تاريخي بود و شاهد بوديم كه رييس قوه‌ي قضاييه در مقابل تمام تذكرات آقاي خاتمي رسما مكاتبه كردند و گفتند كه شما فقط مي‌توانيد در قوه‌ي مربوط به خودتان تذكر دهيد و پيشنهاد درخواست براي تفسير قانون اساسي را دادند كه ما اين كار را نكرديم چون تفسيري كه شوراي نگهبان پس از آن ارايه داد را پيش‌بيني مي‌كرديم . قوه‌ي قضاييه راسا اقدام به درخواست براي تفسير كرد و اين جواب را گرفت.

مقاومت ساختاري در برابر آقاي خاتمي وجود داشت و اگر دفتر اسناد رييس‌جمهور روزي منتشر شود كه چنين خواهد شد، حجم بالايي از مكاتبات مربوط به همين ظلم‌هاي سياسي است كه به افراد مختلف روا مي‌شد و معمولا با جواب سر بالا برمي‌گشت و اگر هر روز اين موارد به مردم اعلام مي‌شد، حتي از لحاظ ظاهري هم درست نبود كه مردم شاهد باشند در مقابل خواسته‌هاي رييس‌جمهوري كه انتخاب كرده‌اند هر روز كسي مي‌ايستد و به او جواب سربالا مي‌دهد. با اين كار همين ذره‌اي اميد مردم هم از بين مي‌رفت. از سويي با اين شرايط مواجه بوديم و از سويي مي‌خواستيم اقتدار دولت را حفظ كنيم.

از واقعيت تلخ دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي اين بود كه اگر عنوان مي‌كرد آن طرف قصد كوتاه آمدن ندارد فشارها بيشتر مي‌شد و توقع از گفتن‌ها، نيز شورش اجتماعي ايجاد مي‌كرد كه نه رييس‌جمهور نظرش اين بود و نه حتي به نفع جامعه بود؛ بنابراين مي‌بايست همه را به درون خود بريزد و به لانگ شات جامعه‌اي فكر كند كه به سمت اصلاحات نهادينه پيش مي‌رود و با اين تفكر بايد خود را فدا مي‌كرد تا جامعه قهرمان شود.

ابطحي، بزرگ‌ترين ايثار تاريخي خاتمي را قرباني شدن خود براي قهرمان شدن جامعه عنوان مي‌كند و مي‌گويد: در حالي كه بسياري چنين نكردند و سعي كردند خود قهرمان شوند نه جامعه و اين كاملا براي آقاي خاتمي پيش‌بيني شده و انتخابي بود. حتي زماني كه براي ثبت‌نام دومين دوره‌ي انتخابات رياست جمهوري‌اش در وزارت كشور حاضر شد، با اشك عنوان كرد كه آبروي خود را خواهد گذاشت و با اين انتخاب وارد صحنه شد تا جامعه قهرمان شود.

* حمايت سيستمي از برنامه‌هاي فكري خاتمي وجود نداشت

" حمايت سيستمي از برنامه‌هاي فكري آقاي خاتمي وجود نداشت" اين را ابطحي مي‌گويد و ادامه مي‌دهد: رييس‌جمهور وقتي به قدرت مي‌رسد حداقل همكارانش بايد دو كار را همزمان دنبال كنند. اول اينكه كارهاي جاري خود را انجام دهند ودوم آنكه چارچوب انديشه‌ي متفاوت و كلي رييس‌جمهور را پي‌گيري كنند و سامان دهند.

دولت در بخش اول موفق بود ولي هيچ نقشي براي خود در بخش دوم قائل نبود و در حوزه‌هاي مربوط به برنامه هاي فكري، آقاي خاتمي بايد خود دفاع مي‌كرد نه سيستمش و افرادي انتخاب شده بودند كه حتي بعضا از تفكرات او تبري مي‌جستند. در جايي كه رييس‌جمهور مورد نقد قرار مي‌گرفت از عملكرد رييس‌جمهور دفاع نكردند، بلكه از عملكرد وزارتخانه‌ي خود دفاع مي‌كردند.

در واقع پيوستگي فكري در بدنه‌ي سيستم وجود نداشت و بار همه‌ي آنچه به حوزه‌ي انديشه‌ي سياسي و فرهنگي برمي‌گشت بر دوش خود آقاي خاتمي بود.

* مقاومت درون حكومتي در برابر برخي خواست‌هاي خاتمي

ابطحي درباره‌ي هيات‌هاي پيگيري كه براي مسايل مختلف از سوي رييس‌جمهور تشكيل مي‌شد، مي‌گويد: بي‌نتيجه بودن اين هيات ها هم به خاطر مقاومت درون حكومتي بود، اما راه ديگري در پيش‌روي آقاي خاتمي وجود نداشت.

قضاوت رييس‌جمهور بايد مبتني بر اطلاعات باشد و بعد از تنظيم اطلاعات بايد گزارشي از دستگاه مربوطه خواسته شود و رييس‌جمهور بر اساس قانون امكان اين را نداشت كه مستقيما در مسائل دستگاه‌هاي قضايي و غيره اقدام كند. بر اين اساس بايد نظرات كارشناسي تهيه و ارائه مي‌شد و تنها راهي كه مي‌توانست موارد را پيگيري كند همين هيات‌هاي بررسي بود و در واقع ادعانامه‌اي عليه‌ي مظالم صورت گرفته به صورت مستند و قابل توجه تنظيم مي‌شد.

خاتمي بيش از تمام كساني كه حوادث را تحليل مي‌كردند، همه‌ي حوادث سياسي را حس و توطئه‌ها را درك مي‌كرد و توطئه‌آفرينان را مي‌شناخت و فقط در بعضي موارد مي‌توانست يا استعفا كند يا اينكه بماند و با سيلي صورتش را سرخ نگهدارد.

* مهم‌ترين كاري كه خاتمي كرد آشنا كردن مردم با حقوق‌شان بود

مشاور رييس‌جمهور با بيان اينكه مهم‌ترين كاري كه خاتمي كرد آشنا كردن مردم با حقوق‌شان بود، ادامه مي‌دهد: بزرگ‌ترين جاده‌ي ورود ممنوعي كه آقاي خاتمي يك طرفه كرد آشنا كردن مردم با حقوق‌شان بود؛ كه خود بتوانند حق مدني خود را مطالبه كنند.

از تاثيرات كارهاي خاتمي اين بود كه جامعه به حقوقشان آشنا شدند و در نتيجه مديريت كشور را پاسخگو مي‌خواهند و مي‌خواهند به هر نحوي سوال و پرسشي را مطرح كنند و پاسخ بخواهند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

آقاي خاتمي در هشت سال گذشته سعي كرده بود انتقادپذير باشد و حتي افراد در مقابل ايشان مي‌توانستند فحاشي هم بكنند چه رسد به نقد و كسي حتي نگران اهانت، توهين و يا دروغ بستن به رييس‌جمهور نبود.

اين فضا به لايه‌هاي جامعه وارد شده و مسدود كردن آن كار دشواري است و اگر رييس‌جمهور آينده بخواهد چنين كند موفق نخواهد شد. ديگر رييس‌جمهوري نمي‌تواند بيايد و خود را جزء مقدسات قرار دهد و امكان نقد به او وجود نداشته باشد، زيرا اين فاصله‌ي فراوان جامعه و حكومت را بيشتر مي‌كند. در اين صورت اجراي هر تصميمي از سوي دولت حتي غير سياسي به خاطر عدم اعتماد و مفاهمه به شكست منجر خواهد شد و بحران جدي در مقابل رييس‌جمهور محافظه‌كار ايجاد مي‌كند.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: مريم آريايي
دبير خبر: ليلا داودي

Copyright: gooya.com 2016