سه شنبه 17 خرداد 1384

کوندالیزا رایس: ایرانی ها انسانهای فرهیخته ای هستند و شما با گروهی روبرو هستيد که ايران را در مسير ديگری به پيش می برند، آفتاب

آفتاب: کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا در گفت وگوی مفصلی با روزنامه وال استريت ژورنال باردیگر اتهامات بی پایه و اساسی را نسبت به فعالیتهای هسته ای ایران مطرح می کند. رایس اما در کنار این اتهامات برای اولین بار زبان به ستایش از ایران و فرهنگ ایرانی گشوده و می گوید: جامعه ايران يک جامعه باز است , جامعه ای که يک فرهنگ با شکوه و بزرگ دارد , با مردمی که بسيار اهل مسافرت و آميزش با جهان بوده و به لحاظ آموزشی فرهيخته و دانا هستند و در همان حال شما با گروهی روبرو هستيد که دارند ايران را در مسير ديگری به پيش می برند. متن کامل این گفت وگو اینگونه آغاز می شود:

من فکر می کنم با پرسش درباره تکثير سلاحهای اتمی آغاز کنيم.
بسيار خوب.

خوب, ما می خواستيم با يک پرسش درباره ايران آغاز کنيم. شارون آشکارا هنگاميکه در کرافورد ( مزرعه شخصی رئيس جمهور بوش در اين شهر در تکزاس است) بود و همينطور اصرار می کرد که چقدر برنامه اتمی ايران فوريت دارد و پافشاری می کرد که موضوع بايد هر چه زودتر به شورای امنيت ارجاع گردد , کنجکاوم بدانم که احساس شما در باره اين فوريت و اورژانس بودن آن چيست و شما چقدر ديگر وقت به فرايند گفتگوی اتحاديه اروپا در اين باره می دهيد؟

خوب , من بايد بگويم که گفتگويی که ما با اسرائيلی ها داشتيم با گفتگوی پيشين ما در اين باره متفاوت نبود. و همه اينها هنگاميکه ما قرار است که فرايند را به پيش بريم به حساب می آيند. بنابراين چيز جديدی در آن گفتگوها نبود که آشکار شود. ما آشکارا همگی براين نظر هستيم که ايران بايد بکوشد تا اين اعتماد را در جامعه بين الملل ايجاد کرده که آنها واقعأ دارند وظايف خود را مطابق پيمان انجام می دهند. موضوع واقعی اين است.

اکنون که ديپلماسی در کار است و آنها را وادار کرده است تا کارهايشان را به حالت تعليق درآورند که بسيار مهم است , اما نهايتأ بايد به يک نتيجه ای برسد که به وسيله آن ابزاری ايجاد کند که ايران را از دستيابی به سلاح اتمی باز دارد. همه گفتگو وتلاش در باره اين ابزار و مکانيسم است. من فکر نمی کنم که کسی درباره قابليت فعلی ايرانی ها ادعايی داشته باشد, مسئله واقعی اين است که به چه وسيله ای ممکن است آنها برنامه انرژی اتمی غير نظامی را به عنوان پوششی برای توسعه سلاح اتمی به کار گيرند.

ما هنوز براين باوريم که بهترين طريق آنست که در آن شما بتوانيد وحدت را بين بازيگران گوناگونی که با ايران در گفتگو هستند حفظ کنید. و آن تنها شامل " سه گانه " اروپا نمی شود , برای مثال روسيه که کار زيادی کرده است تا رآکتور بوشهر را ايمن کند که مورد سؤ استفاده واقع نگردد . اين کاری بود که تا همين دو يا سه سال پيش غير قابل تصور بود.

بنابراين ما براين باوريم که راه ديپلماتيکی که اکنون ما در آن قرار داريم , راه درستی است. اما آشکار است که در زمان خاصی نيز شورای امنيت می تواند يک جايگزين باشد , به همين سبب است که ما اينهمه سخت کار کرده ايم تا همه را گرداگرد اين نکته که شورای امنيت نيز يک جايگزين می تواند باشد , متحد کنيم.


اروپايی ها اينطور استدلال می کنند که ما می توانيم مهار کردن و کنترل را ماداميکه ايرانيان به تعليق خود ادامه می دهند همچنان انجام دهيم و اين می تواند کافی باشد. اما در باره برنامه موشکی ايران چه می گوييد ؟ همچنانکه شما اطلاعاتی بدست آورده ايد که می گويد آنها طرحی برای گذاشتن کلاهک بر موشک ها دارند و محتملأ يک برنامه سری موازی با برنامه اتمی خود دارند , اطلاعات سری موشکی در اين باره چه به شما می گويد؟

خوب , متأسفانه شما آنچه را نمی دانيد , نمی دانيد , و يک برنامه سری همانطور که از نامش پيدا است سری است و بسيار سخت است تا مورد ارزيابی قرار گيرد. هيچ کس خواهان اين نيست تا ببيند ايرانيان به آن توانايی دست يابند که دست به ساخت سلاح اتمی زير پوشش انرژی غير نظامی اتمی بزنند. و من فکر می کنم موضوع اصلی که ما بايد واقعأ روی آن متمرکز شويم همين است.

دليل آنکه رئيس جمهور در سخنان اخير خود در دانشگاه ملی دفاع در باره ضرورت نداشتن توانايی غنی سازی و فرايند دوباره سازی تأکيد کرد همين است, زيرا اين دو موضوع راههای گريز و نقاط ضعف در پيمان فعلی منع گسترش سلاحهای اتمی است. بنابراين من فکر می کنم که موضوع مهم اين است که معين شود که آن تکنولوژی و ابزارها در دسترس دولت هايی که نتوانسته اند ثابت کنند که در پايبندی به معذورات بين المللی و وظايف خود قابل اعتماد اند , قرار نمی گيرد. و اين آن چيزی است که من فکر می کنم ما بايد واقعأ روی آن تأکيد کنيم.


آيا شما می گوييد از يک برنامه موازی ( موشکی ) در ايران خبری نيست يا ...

من فقط می گويم من راهی ندارم که بر آن اساس در باره چيزی که ما وضعيتش را نمی دانيم قضاوت کنم. این مشکل مربوط به سرويس اطلاعاتی است.


و ايا شما می توانيد بگوييد که اگر وضعيت فعلی تا پاييز به درازا بکشد , ديگر وقت کشی کافی است و سازمان ملل بايد با موضوع برخورد کند؟

من نمی خواهم برای آن زمانبندی کنم. اما ما احتمالا خواهان يک ارزيابی در تابستان خواهیم داشت تا روشن گردد ما در کجا ايستاده ايم و ببينيم تا کجا پيش رفته ايم.

آيا ما از ماهها سخن می گوييم يا سالها؟

خوب , من دوباره می گويم که نمی خواهم برای آن زمانبندی کنم. بگذار ببينيم با ديپلماسی به کجا خواهيم رسيد. بگذار ببينيم ايران واقعأ جدی است تا خواسته آنها را اجرا کند يا نه , خواسته ای که اروپاييان آنرا تضمين های عينی می نامند , اين تضمين ها بدين معنی است که آنان نمی توانند تکنولوژی آن کار را بدست آورند. من فکر می کنم اين آن چيزی است که ما بايد مورد ارزيابی قرار داده و سپس می توانيم بگوييم کجا قرار داريم.


آيا هيچ چيزی در تجربه برخورد با کره ای ها بوده است که شخص را وادارد احساس کند که بايد با ايران فوری تر برخورد گردد , و آيا هيچ خبر جديدی از سفر شما به چين در باره کره بدست آمده است ؟ زيرا هر دو اين کشورها يکی پيشاپيش آنرا بدست آورده و ديگری ( ايران) در صدد دستيابی بدان است.

کره شمالی در اين کار برای يک مدت بسيار طولانی بوده است. من فکر می کنم بيشتر افراد براين باورند که سابقه آنها به دهه شصت بر می گردد. و به دلايل گوناگون هرگز اين توانايی قبلأ وجود نداشت تا بتوان با آن برخورد کرد از جمله يک جامعه بين المللی دو نيمه شده در گذشته مانع اين کار بود. زمانی بود که شوروی ها و چينی ها به طرق گوناگون کره ای ها را در کارشان پشتيبانی می کردند. به عمد يا غير عمد من دراين باره نمی خواهم قضاوت کنم اما آنها قطعأ کمک می کردند. اما اکنون وضع دگرگون گشته است. امروز من اما فکر می کنم شما وحدتی در مقاصد می بينيد و به عکس همه می کوشند تا به ايران در اين کار کمک نشود , نه تنها کمک نشود که توانايی دستيابی به سلاح را بدست آورند بلکه تلاش همه اين است که آنها را از دستيابی به آن توان بازدارند. بنابراين بخشی از تجربه و درس اين است که جامعه بين المللی در مورد کره به هنگام و سريع سازمان داده نشد چرا که جامعه بين الملل در دوران جنگ سرد و مسائل جورواجور ديگر دونيمه بود.

ايران و کره شمالی از منظر جهت گيری سياسی اشان , نيز مختلف هستند. من فکر می کنم ايران در مقايسه با کره در برابر شورای امنيت شکننده تر و آسيب پذيرتر است زيرا ايران دولت و کشوری نيست که بتواند در يک حالت انزوای کامل عمل کند. در حالی که کره شمالی قابليت عمل کردن در انزوای محض را داشته است. بنابراين از چند نظر من فکر می کنم ما اهرم های بزرگتر و کارآ تری در برابر ايران داريم.

کره شمالی نيز هم اکنون با مشکلات بزرگی روبرو است. آنها از يک طرف برآنند تا توجه جامعه بين الملل را به قصد گرفتن کمک های اقتصادی که بسيار برای اقتصاد آنها حياتی است, جلب کرده و از سوی ديگر همان جامعه بين الملل را با بی ميلی نشان دادن برای حل و فصل مسئله اتمی شان, از خود عصبانی و خسته می کنند.
من گفتگوی خوبی با چينی ها داشتم .من گفتم که کره شمالی نمی تواند مجاز باشد تا همينطور جهان را به دنبال خود بکشاند و آنها نبايد مجاز باشند تا تنها به صدور بيانيه درباره توانايی اتمی خود اقدام کنند و تنها به رد مسئوليت خودشان برای شرکت در گفتگوهای شش جانبه و کار مشترک برای ايجاد يک شبه کره خالی از سلاح اتمی بپردازند. من فکر می کنم چينی ها نکته را دريافته اند و حدس می زنم آنها درگير يک رشته ديپلماسی با کره ای ها شده اند تا ببينند آيا می توانند آنها را به حرکت وادارند. اما...


منظورتان درگير شدن دوباره و به طوررسمی است يا..

من فکر می کنم احتمالا هم رسمی و غير رسمی . اما شفافيت کلی و کاملی در مورد چگونگی گفتگوها و بده بستان کره شمالی و چين برای ما وجود ندارد.


آیا شما اين احساس را داريد که پس از آنکه شما آنجا بوديد انها کاری کرده اند يا نه ؟

من اين احساس را دارم که آنها قطعأ گفتگو داشته اند. اما نمی دانم تا کجا پيش رفته است.


زمان خاصی دارد ؟ آيا موضوع مهار کردن و کنترل در اين مورد وجود ندارد؟

نه , اين موضوع مطرح نيست.


منظور من اين است که ما می دانيم که آنها ميله های سوخت را دارند , و می دانيم آنها توانايی توليد را دارند. بنابراين تا چقدر شما می توانيد در انتظار بازگشت آنها به ميز گفتگو ها بمانيد؟ چه هنگام ايالات متحده شکست را خواهد پذيرفت؟

دوباره بگويم , فکر نمی کنم حتی مفيد و سودمند باشد که ما زمان خاص تعيين کنيم , اما زمانی خواهد بود که ما به اين نقطه برسيم که فکر کنيم که ديپلماسی ديگر سودی ندارد , و در آن نقطه ما بايد ببينيم گروههای ديگر درگير اين موضوع چه نظری دارند و ما بايد علامت هايی را که آنها می فرستند بررسی کنيم که آيا آنها به جايی با کره شمالی رسيده اند و آيا کره شمالی هنوز يک تهديد است و بدان ادامه می دهد يا نه .

من جدأ فکر می کنم کره شمالی کمی مأيوس گشته است از اينکه ديدند ما و دوستانمان بعد از بيانيه های آنها به هوا نپريديم و با موهای آشفته به جيغ و داد نپرداختيم . آنها برخی مواقع با کار خود قصد جلب توجه را نيز دارند اما در عمل آنها انزوای خود را بيشتر می کنند. به نظر می رسد آنها آن نوع جلب توجهی را که از سوی جامعه بين الملل خواهان آنند بدست نمی آورند. بنابراين برخی از کارهای ما مديريت موضوع کره از اين منظر نيز است.


آيا شما فکر می کنيد همه اين موضوعات بزرگترين آزمايش کابينه فعلی است؟

نه , من اينطور فکر نمی کنم. من فکر می کنم بزرگترين آزمايش خاورميانه است , برآمدن يک خاورميانه با ثبات و دموکراتيک واقعأ می تواند بزرگترين آزمايش تاريخی باشد.


منظور من اين است که اگر چيزی اتفاق افتد , يکی از اين چيزها در مسير غلط پيش رود اين می تواند کاملأ موضوع خاورميانه را- که همه ما فکر می کنيم موضوع بزرگی است- به مسئله ای درجه دوم تبديل کند؟

هميشه ممکن است چيز بدی اتفاق بيافتد. اما من فکر نمی کنم کره شمالی ها توان بازدارنده ايالات متحده را دست کم ارزيابی می کنند. من فکر نمی کنم ايرانی ها نيز توان بازدارنده منطقه خود را برای کاهش و کم کردن هر دستاورد ی که آنها ممکن است در اين زمينه داشته باشند دست کم می گيرند. و آن در يک مورد برای کره شمالی و همينطور ايران چيزی غير از يک انزوای کامل از جامعه بين الملل نيست و برايشان بی معنی و خالی از فايده است.

و بنابراين بله من فکر می کنم اين يک موضوع جدأ مهمی است. من فکر می کنم که موضوع اينکه ممکن است اين دستاورد اتمی به دست تروريست ها بيافتد – همانطور که رئيس جمهور نيز در جايی گفت- يک موضوعی است که همه ما نگران آن هستيم.برای همين است که پيمان منع گسترش سلاحهای اتمی اينقدر مهم است. برای همين است که همکاری اطلاعاتی در اين باره بسيار مهم است. و برای همين خاطر است که در هم شکستن شبکه قادر خان بسيار مهم بود چون در آن مسئله شما با يک عامل روبرو بوديد که دولت نبود و واقعأ چيز بسيار کمی برای باختن و از دست دادن داشت اگر اين تکنولوژی ها را منتقل می کرد.


آيا می توانيد کمی در اين باره توضيح دهيد؟ ا کنون آشکارا ما به مرحله دوم وارد شده ايم و تا کنون سخنرانی هايی در سطوح بالا از سوی شما ورئيس جمهور انجام شده است. اما دقيقأ بگوييد چه تغييراتی را برای منطقه در برنامه خود داريد که می خواهيد با آن نقش ايالات متحده را نقشی که در آن راستايی که گفتيد می کوشد تغييرات را به پيش می راند به طور عملی تبيين کند؟

خوب , شما برخی از آنها را در کاری که من فکر می کنم در خلال چندين ماه گذشته ما برای متحد کردن دولت هايی که در اردوی دموکراسی هستند گردادگرد يک دستور کار کاملأ مشترک برای برنامه دموکراتيکاسيزيون کرده ايم می بينيد. البته اين برنامه چندين بخش دارد , مردم به طور ويژه درباره آنچه در لبنان و سوريه هم اکنون می گذرد علاقه مندند , جايي که روابط ما با فرانسه نوعی انگيزه و تحرک به همکاری بين المللی داده تا سوريها را وادارند که از لبنان خارج گردند . و من می دانم که راه درازی در پيش است و هم اکنون مردم می پرسند که خوب نقش حزب الله چه خواهد شد و يا نقش اين يا آن چه خواهد بود , اما موضوع مهم و راهبردی اينجا آن بود که سوريها بيرون شوند تا پس از آن ببينيم که توازان واقعی در لبنان چگونه خواهد بود.

هميطور ما شاهد هستيم که جبهه مشابه ای در باره انچه لازم است در باره موضوع فلسطين و اسرائيل انجام گردد به وجود آمده است. البته ممکن است سايه هايی از اختلافات اينجا و آنجا باشد اما همه متمرکز شده اند تابرنامه خارج شدن از غزه پيش رفته و سپس طرح " نقشه راه" نيروی متحد کننده و رفع اختلاف را فراهم می کند.

و سرانجام در مورد موضوع بينابين يعنی عراق, خوب ما اکنون يک نظر کاملأ يکدست درباره آنچه بايد انجام گردد تا از حکومت جديد عراق پشتيبانی کند رسيده ايم.

و سپس در مفهوم بزرگتر آن , من فکر می کنم شما ما را درباره برنامه خاورميانه بزرگ از رهگذر ابتکار " طرح بزرگ خاورميانه و شمال آفريقا" فعالیت بسیاری خواهد ديد. چيزهايی نظير " تريبون آينده " که کاملأ گفتمان را در خاورميانه دگرگون کرده است. چيزی که يک رئيس جمهور آمريکا يا ديپلماسی آمريکا می تواند انجام دهد آن نيست که "دموکراسی را به کشورها بياورد" يا فطعأ آن آوردن دموکراسی زوری نيست, همچنانکه نظر شخص من اين است که شما نمی توانيد دموکراسی را تحميل کنيد , جباريت و ديکتاوری را می شود تحميل کرد. به طور کل مردم ترجيح می دهند تا بتوانند چيزی را که فکر می کنند به زبان آورند.

اما آنچه رئيس جمهور آمريکا می تواند انجام دهد آن است که زمينه و امکان ِ" شدنی ها" و" تغييرو دگرگوني" را فراهم کرده و باز کند به نحوی که ببينيم چيزی که محتمل است به نظر متفاوت از آنچه هست می رسد. من به خاطر می آورم دوره وحدت دوباره دو آلمان را , شما می دانيد که روزی وحدت دوباره آنها غير ممکن به نظر می رسيد اما چند روزی بعد اين وحدت چاره ناپذير می نمود. و در يک معنا چيزی که شما امروز در خاورميانه می بينيد اين است که آنچه به نظر غير ممکن ميرسيد , به نظر منجمد می رسيد , به نظر می رسيد که هرگز دگرگونی در اين حکومت های توتاليتر رخ نخواهد داد , اما اکنون مردم باور دارند که همه اينها امکان پذير است و آنها براساس همين ممکن بودن ها عمل می کنند. بنابراين لبنانی ها ديگر باور ندارند که آنها بايد با سوريها بسازند و با آنها زندگی کنند و برهمين اساس نيز عمل می کنند. عراقی ها به اين باور رسيدند که آنها ديگر گروگان تروريست ها نيستند و برهمين اساس در انتخابات شرکت کردند. ما فکر می کنم شما درآينده از اين چيزها بيشتر و بيشتر خواهيد ديد.


شما می دانيد از بسياری جهات شما می توانيد به اين امر کمک کنيد و در بسياری موارد پرسش مهم اين است که شما چقدر فشار وارد می کنيد و چه اندازه پيام را کوتاه و به نرمی يا با صدای بلند میرسانيد. شاهزاده عبدالله قرار است بزودی در کرافورد مهمان رئيس جمهور باشد , گفتگو با سعودی ها درباره موضوع دموکراسی چگونه خواهد بود و علاوه بر آن چه کارهايی در برنامه و دستور کار با سعودی ها وجود دارد؟

خوب , يک برنامه بزرگ ما با سعودی ها داريم. البته بعد از ماه می سال گذشته , پادشاهی به نظر من خطر مستقيم القاعده را برای کشور دريافته است و بسيار فعال و تهاجمی در جنگ با تروريسم بوده است. در مورد بخش تأمين مالی تروريسم ما دستاورد بسيار بيشتری داشته ايم. برای نمونه آنها مکانها و دفاتری مثل الحرمين را بستند . منظور من اين است که اين برای سعودی ها يک گام بزرگ است.

دومأ ما داريم از اين مسئله و فرصت استفاده کرده و با کمک آنها موضوع فلسطينی ها و اسرائيل را به پيش می بريم.

و سوم اينکه ما در حال گفتگوی فعالی با سعودی ها درباره برنامه اصلاحات هستيم. هر کشوری با گامها و روش متفاوتی در اين مسير گام برمی دارد و آشکار بگويم سعودی ها در مورد پلوراليسم و ساختمان سياسی کشورشان و خاصه مسائلی نظير حقوق زنان هنوز از مسير دموکراسی و رفرم بسيار فاصله دارند و با اين کاروان هنوز همراه نيست. اما آنها در حال آغاز کردن هستند. انتخابات شوراها ی شهری که آنها اخيرأ داشتند يک آغاز است. اکنون قرار است که اين مسير را ادامه دهند و البته آنها بايد تحرک به اين کار بدهند. اما دست کم آغاز کرده اند و من فکر می کنم بخش بزرگی از آن به خاطر اين است که خود شاهزاده عبدالله کسی است که نياز به اصلاحات را درک می کند. همواره درباره اينکه اين اصلاحات در عربستان سعودی چگونه به پيش رود محدوديت هايی وجود خواهد داشت اما گام اول شناختن و پذيرش ضرورت آن است و سپس آغاز کردن.


شما به موضوع نفت در اين فهرست اشاره نکرديد.

بله , البته , موضوع نفت.

آيا سعودی ها هر کاری که بتوانند در اين مورد انجام می دهند يا..

سعودی ها گفته اند که آنها می خواهند که توليد و عرضه را افزايش دهند. منظورم اين است که آنها کوشيده اند تا با مسئوليت عمل کنند. اما اکنون ما با نوعی اصطکاک عرضه- تقاضا روبرو هستيم و اين به خاطر طبيعت اقتصاد جهانی است و زيرا ما اکنون به تلاش تهاجمی تر و فعالتری برای دگرگونی در منابع انرژی نياز داريم. اگر به اقتصادهايی نظير چين و هند و چگونگی رشد آنها نگاه کنيد می بينيد که فشار تقاضا ادامه خواهد داشت. شما می دانيد که رئيس جمهور يک برنامه انرژی جامعی به کنگره داده است و او اميدوار است که از تصويب بگذرد. من فکر می کنم ديگران نيز تلاش می کنند تا به راههای گوناگون برای برآورده کردن نياز خود به انرژی فکر کنند زيرا فشار بر روی نفت همچنان ادامه خواهد داشت.


من می توانم برای يک ثاينه برگردم و يک پرسش ديگر درباره پيمان منع سلاح های اتمی بکنم ؟ منظورم اين است که يک دورانديشی رايج و همگانی وجود دارد که درباره کره شمالی راه حل نظامی وجود ندارد زيرا آنها پيشاپيش قدرت اتمی شده اند . و درباره ايران من تازه يک کتاب را درباره برنامه طولانی و چنيدن ساله اسرائيل دربرابر عراق خوانده ام آيا درست است که فرض کنيم که ايالات متحده راه حل نظامی برای ايران دارد؟

رئيس جمهور هميشه همه گزينه هايش را باز نگه ميدارد. و شما می دانيد که هميشه گزينه های مختلف وجود دارد. گزينه بهتر اين است که اين کار از راه ديپلماسی انجام گردد. و بويژه با تمام اين چيزها و وقايعی که اکنون در خاورميانه در حال وقوع است , منظورم اين است که مهم است که ايران را در متن بگذاريم. شما می دانيد ما بسيار نگران جاه طلبی اتمی آنها هستيم و بسيار نگران بوديم و به همين سبب ديپلماسی را در اين مورد بکار گرفتيم.

شما همچنين بايد به ايران به عنوان دولتی که از تروريسم پشتيبانی می کند نگاه کنيد. از جمله دقيقأ در فرايند صلح خاورميانه که ما در صدد تقويت آن هستيم آنها کار شکنی می کنند. و بنابراين ما به مردم می گوييم ايران نمی تواند هردو را باهم انجام دهد. آنها نمی توانند , شما می دانيد , ما نمی توانيم اين دوگانگی را بپذيريم .
و البته وقايع داخلی ايران را هم ما داريم , در همان حالی که ما اينجا نشسته ايم و درباره گامهای کوچک سعودی ها در مسير دموکراسی گفتگو می کنيم , خوب ايران مسير ديگری را در پيش می گيرد , آنهم در کشوری که مردمش به صدای بلند علاقه خود را به دموکراسی باز تابانيده اند. جامعه ايران يک جامعه بازتری است , جامعه ای که يک فرهنگ با شکوه و بزرگ دارد , با مردمی که بسيار اهل مسافرت و آميزش با جهان بوده و به لحاظ آموزشی فرهيخته و دانا هستند و در همان حال شما با گروهی روبرو هستيد که دارند ايران را در مسير ديگری به پيش می برند.

بنا براين ايران از چند نظر و جانب مشکل دارد. اما اگر شما ايران را از منظر پيش آمدهای ژئو استراتژيکی بنگريد امروز با سه سال پيش بسيار تفاوت دارد. آنها همسايگان جديدی در افغانستان و عراق پيدا کرده اند. عراق با چشم انداز يک حکومت تحت رهبری شيعه اما غير دينی , همه گير و دموکراتيک که جايگاههای مقدس کربلا و نجف را نيز در خود جای داده است , خود چالشی برای هويت انقلاب دينی ايران خو.اهد بود. در افغانستان شما با کشوری روبروييد که زمانی جايگاه تروريست ها بود اما اکنون يک دوست خوب ايالات متحده است و با تروريسم می جنگد. ايران با کمک به مشارکت افغانی ها و عراقی های ساکن ايران در رأی گيری انتخابات دموکراتيک افغانستان و عراق شرکت کرد.
بنابراين بله , ايران يک مشکل است اما به نظر من پيشامد های در جريان در اين کشور به ما می گويد اوضاع بسيار وحشتناک و تهديد آميز نيست هنگاميکه شما به چيزهايی که در سه سال گذشته اتفاق افتاده است نگاه کنيد. و اگر ما نيروی خود را متمرکز کنيم تا به عراقی ها کمک گردد تا عراق به پا ايستد و به افغانها کمک گردد تا افغانستان سر پا گردد و تغييراتی که در آسيای ميانه در حال وقوع است , آن وقت بسيار سخت است که تصور کنيم ايران از اين همه تغييراتی که در حال انجام در خاورميانه و گرداگرد آن است در امان می ماند .


اکنون که حکومتی در عراق است آيا آنها آزادند تا با ايران گفتگو هايی انجام دهند ؟ منظور من اين است که موضع ما دراين باره چيست؟

موضع ما اين است که ما انتظار داريم آنها با هم گفتگو داشته باشند. ايران يک همسايه است. اما ايران بايد بکوشد تا در پی روابطی شفاف و مطابق اصول همسايگی باشد نه به روشی که در کارهايی که دولت عراق می خواهد انجام دهد کارشکنی و دخالت کند. و من واقعأ فکر نمی کنم عراقی ها بخواهند تا يوغ صدام را با اطاعت از ايران عوض کنند. به نظر من نمی رسد که آن موضوع مطرحی باشد. بله بسياری از عراقی ها در دوران تبعيد درايران زندگی کرده اند , ايران روابطی با عراقی ها دارد و اما بسياری دليل وجود دارد که بگوييم ما شاهد آن نفوذ مورد نظر نخواهيم بود.


هنگاميکه شما در هند بوديد روابط هند و ايران نيز مطرح گشت , همين سؤال قراردادهای نفت با هند و چين. آيا شما هيچ پيشرفتی دراين باره داشتيد؟ آيا آن روابط توانايی ايالات متحده و يا حتی شورای امنيت را درباره برنامه اتمی ايران محدود نمی کند؟ هنگاميکه مثلأ پای کشوری چون هند درميان است که شما يک روابط همکاری استراتژيک نويی با او داريد ؟ ايا شما به هيچ پيشرفتی در اين باره با آنها رسيديد؟ شما چگونه می خواهيد آن روابط را قطع کنيد؟

من نگرانی خودمان را درآن باره مطرح کردم. هر کسی می فهمد- و اين تنها در متن سياست ايالات متحده درباره ايران نيست – ايران به عنوان يک نيروی بی ثبات کننده در منطقه است که در حال يک پيشروی طولانی است . منظورم اين است که هرکسی بايد اين موضوع را درنظر بگيرد و به آن توجه کند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ما بايد مشکل کشورها را برای حل مسئله انرژی شان درک کرده و به آنها دراين باره کمک کنيم. و اگر شما به چين يا هند يا هر اقتصاد در حال رشد ديگری مثل برزيل نگاه کنيد همه جا يک تقاضا برای يک منبع با ثبات انرژی می بينيد. اين خود يک دليل است که ما در اينجا در همه محافل بحث و گفتگوی انرژی را د اريم و اين به اين سبب است که ما می خواهيم دريابيم چه کاری می توانيم دراين باره انجام دهيم و اگر نتوانی به کشورها کمک کنی تا گزينه های ديگر برای تقاضای انرژی شان بيابند, در آينده نيز دوباره دولت های دردسر ساز نفتی از اهرم نيرومند ی برخوردارخواهند بود.

Copyright: gooya.com 2016