شبكه «الجزيره» در گزارشي با بررسي شرايط منطقه و فعاليتهاي ايالات متحده در حوالي ايران، از آغاز نبرد نامرئي آمريكا عليه جمهوري اسلامي خبر داده است.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب» به نقل از «الجزيره»، واشنگتن از هماكنون چرخهاي جنگ عليه ايران را به راه انداخته است.
براي مردم آمريكا و جهان كاملا روشن شده است كه بوش، نه تنها در مورد سلاحهاي كشتارجمعي عراق دروغ گفت، بلكه راجع به روندي كه منجر به جنگ با عراق و اشغال اين كشور شد نيز دروغ گفت.
در اواخر بهار سال 2002، بوش به مقامات «سيا» و نيروهاي عمليات ويژه آمريكا، اين اختيار را داد تا با فرستادن واحدهاي نظامي به عراق، صدام حسين را از قدرت بركنار كنند؛ به اين معني كه جنگ با عراق، از تابستان سال 2002 شروع شد.
تاريخچه اين وقايع، مجموعهاي را در اختيار ما ميگذارد كه بايد آن را در روابط دولت بوش با ايران مدنظر داشت. درست مانند پروژه عراق پيش از مارس سال 2003.
دولت بوش هماكنون نيز دم از «ديپلماسي» و تمايل براي راهحلي «صلحآميز» در برابر ايران ميزند.
اما واقعيات چيز ديگري را نشان ميدهند؛ جنگ و توسل به زور براي از بين بردن دولتي مشروع.
موضعگيري آمريكا و رسانههاي اين كشور از هماكنون با محور تغيير رژيم در ايران و ارتباط اين كشور با كشورهايي به نام «محور شرارت» و صحبت از لزوم برقراري دمكراسي براي ايرانيان آغاز شده است.
«آزادي» و گسترش «دمكراسي» به دو واژه كليدي و رمزي در ميان نومحافظهكاران آمريكا براي اجراي قانونمندي سياست خارجي اين كشور با هدف نظاميگري و جنگ تبديل شده است. اما آمريكايي بايد بدانند كه ايران، تنها با استفاده از تئوري «آزادي ـ دمكراسي» به عنوان هدف بعدي آنان تنظيم شده و اين بار سياست غيرقانوني تغيير رژيم، در مورد ايران اجرا خواهد شد. حال آنكه آمريكاييها و اكثريت مردم دنيا، با پوششي كه بر عمليات نظامي در برخورد با ايران كشيده شده، فريب خوردهاند.
در اين زمينه، عدهاي معتقدند كه به وجود آوردن وضع كنوني عراق براي ايران امكانپذير نيست و اين تنها يك روياست.
واقعيت اين است كه جنگ اين دو كشور (ايران و آمريكا) از هماكنون آغاز شده است و نيز فعاليتهاي نظامي آمريكا همچون استقرار هواپيماهاي بدون خلبان و... كليد خورده است.
نقض حريم هوايي يك كشور به خودي خود به عنوان نشانهاي از شروع جنگ است، اما جنگ با ايران، فراتر از فاز جمعآوري اطلاعات است.
بوش از اختيارات گستردهاي كه پس از 11 سپتامبر به وي داده شد، براي آغاز يكسري عمليات مخفي در ايران استفاده كرده است؛ مشهودترين اين اقدامات، عمليات اخير مجاهدين خلق در ايران است كه با حمايت «سيا» صورت گرفته است. مجاهدين خلق (MEK) يك گروه مخالف ايران است كه مدتي توسط سرويس اطلاعاتي صدام حسين به خدمت گرفته شده بود و هماكنون به طرز گستردهاي در خدمت «سيا» است.
بهتر است بگوييم، «سيا» از گروهي استفاده ميكند كه هنوز هم برچسب تروريست را بر خود دارد؛ گروهي كه توسط واحدهاي آموزشديده تحت رژيم سابق صدام شكل گرفته تا با بمبگذاري در ايران با حمايت دولت بوش، شباهتهايي بين ايران و عراق ايجاد كند.
اما ديگر اقدامات توسط خود دولت بوش صورت ميگيرد.
در آذربايجان، آمريكا در حال برقراري پايگاهي است كه حضور نظامي آمريكا را در منطقه به شدت افزايش ميدهد؛ اين پايگاه براي دستيابي به تهران طراحي شده است.
تمايل رامسفلد به آذربايجان، تنها به وسيله روسها و قفقازيها كشف شد، چراكه آذربايجان در جنگ آينده اين دو كشور، نقش عمدهاي را ايفا خواهد كرد.
ارتباطات قومي آذريهاي شمال ايران و آذربايجان در دوره جنگ سرد توسط شوروي هم مورد نظر بود كه وسيلهاي خواهد شد براي دامن زدن به اغتشاشات داخلي ايران كه توسط واحدهاي عملياتي آموزشديده آمريكا و مأموران «سيا» صورت ميگيرد.
پايگاههاي هوايي مستقر در آذربايجان، فاصله پروازي بسيار كمي با تهران دارند، به گونهاي كه بزرگراه ساحلي هوايي كناره درياي خزر از آذربايجان به تهران، كوتاهترين و مستقيمترين راه به تهران است.
طراحان نظامي آمريكا از هماكنون بازيهاي جنگي را با استقرار نيروهاي مختلف در آذربايجان، آغاز كردهاند.
از نظر منطقي نيز جنگ با ايران به خاطر فرماندهي و كنترل تواناييها و حضور گسترده آمريكا در عراق و آذربايجان، بدون نقص به نظر ميرسد.
هماكنون آمريكا و كشورهاي غربي با تراژدي كنوني خود (عراق) دست و پنجه نرم ميكنند.
به طور عادي اين نشاندهنده چرخش خوب وقايع است. اما بسياري اين نكته مهم را فراموش ميكنند كه از جانب دولت بوش در مورد ايران هم تكرار ميشود؛ تجاوز و جنگ غيرقانوني بر اساس قولهاي دروغ و بدون توجه به خواستههاي مردم ايران و آمريكا.
تاريخ نشان ميدهد كه جنگ با ايران بدون صدور بيانيهاي رسمي از سوي دولت آغاز نميشود، غافل از اينكه اين جنگ از ژوئن سال 2005 با حمايت «سيا» از مجاهدين خلق و بمبگذاريهاي صورتگرفته در ايران، آغاز شده است.