امروز ۲۵ روز از اعتصاب غذاى اكبر گنجى نويسنده و روزنامهنگار منتقد جمهورى اسلامى ايران مىگذرد. گنجى ديروز اعلام كرد كه بهدليل رفتار ناعادلانهاى كه از مسئولان قضايى ديده، تنها در صورت «آزادى بىقيد و شرط» حاضر است به اعتصاب غذاى خود پايان دهد. معاون دادستان عمومى و انقلاب تهران نيز در اين ميان تقريبا تمامى ادعاهاى اين زندانى سياسى را تكذيب كرد. خانم شيرين عبادى حقوقدان و وكيل مدافع اكبر گنجى، در مورد اظهارات معاون دادستان، و نيز موقعيت كنونى موكل خود، به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.
مصاحبه گر: بهنام باوندپور
دویچه وله: سرکار خانم عبادی، آیا پس از ملاقات دیروز خانم شفیعی با همسرشان آقای گنجی خبر دیگری از موکلتان آقای اكبر گنجی دارید؟
شیرین عبادی: خبر جدیدی نیست جز اینکه خانم گنجی هم مثل من اظهار خطر در مورد سلامتی آقای گنجی کرده اند.
دویچه وله: آقای سالارکیا معاون آقای مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، تقریبا تمام ادعاهای آقای گنجی مبنی بر رفتار ناعادلانه ی قوه ی قضاییه با ایشان را رد کرده و گفته اند، علت رفتار آقای گنجی در ۷ـ ۶ ماه آخری که به پایان حبس شان مانده است را نمی دانند. آیا شما توضیحی در این مورد می توانید بدهید؟
شیرین عبادی: دادسرای تهران حدود ۲۰ روز قبل اعلام کرد آقای گنجی به علت اعتصاب غذا مرتکب تخلف انضباطی شده و در کمیته ی انضباطی زندان اوین محکوم شده است به محرومیت از ملاقات و اقامت در سلول انفرادی یا بقولی «سوئیت انفرادی». در همین ارتباط من ۳ بار رفتم و مانع از ملاقات من شدند و گفتند که نمی توانید. بعد از مدتی مجددا دادسرای تهران اطلاعیه داد که آقای اکبر گنجی در اعتصاب غذا نیست و مبادرت به نوعی رژیم غذایی کرده است و مواد پروتیینی و ویتامین می خورد و این اصلا اعتصاب غذا نیست و هرکس که بخواهد بگوید آقای گنجی در اعتصاب غذاست با او شدیدا برخورد می شود. و حالا دومرتبه امروز آقای سالارکیا قبول کرده اند که آقای گنجی در اعتصاب غذاست که این به نظر من یک گام منصفانه است برای اینکه یک مقام قضایی حداقل قبول کرد واقعیت را. قبول کرد که آقای گنجی در اعتصاب غذاست و امروز بیست و پنجمین روز اعتصاب غذای اوست. قبل از این حتا منکر این مسئله می شدند. اما، اینکه چرا آقای گنجی ۵ سال حبس را تحمل کرده و حالا، وقتی که بیش از ۸ـ۷ ماه به پایان محکومیت ۶ ساله ندارد مرتکب یک چنین اعمالی می شود که بقول مقامات مسئول اوین تخلف انضباطی ست. علتش این است که آقای گنجی از بیماری ریوی و آسم شدیدا در رنج است. بارها و بارها نامه نوشت. خود من درخواست کردم که با مرخصی استعلاجی ایشان موافقت کنند. زندانیان عادی، یعنی کسانی که مرتکب قتل، قاچاق شدند، کسانی که سرقت کرده اند از امکانات زندان استفاده می کنند و در مواقعی که ضروری باشد اینها را برای مرخصی استعلاجی می فرستند. آقای گنجی را با وجود اینکه حتا پزشک زندان گواهی کرده است حاضر نشدند به مرخصی بفرستند. با وجود درخواستهای مکرر ما حاضر نشدند کاری برایش بکنند. زندانیان عادی، یعنی کسانی كه سرقت کرده اند، کسانی که آدم کشته اند، می توانند هفتگی به منزلشان زنگ بزنند، حق تلفن کردن دارند. آقای گنجی در تمامی این ۵ سال از این حق محروم بوده است. زندانیان عادی، یعنی کسانی که قاچاق می کنند، کسانی که مرتکب اعمال خلاف اخلاق و قانون می شوند بطور مرتب از مرخصی استفاده می کنند، و آقای گنجی بسیار کم از این حق قانونی استفاده کرده است. یکی باید بگوید و پاسخ بدهد علت این تبعیض های ناروا چیست. بالاخره دادسرای تهران قبول کرده که آقای گنجی در اعتصاب غذاست. خودشان می دانند که چرا اعتصاب غذا کرده است. وضعیت جسمی ناگواری دارد و باید در بیمارستان بستری بشود.
دویچه وله: خانم عبادی، آیا آنطوری که آقای سالارکیا گفته اند، اعتصاب غذای زندانی در همه ی کشورها جرم است؟
شیرین عبادی: مطلقا عنوان جرم ندارد. باید به یک مسئله ی اساسی توجه بشود. آقای گنجی کلیه ی راههای مسالمت آمیز و قانونی را برای اینکه توجه مقامات قضایی را جلب بکنند به این نکته، که بیمار هستند و نیازمند معالجه و امکان اینگونه معالجات در زندان اوین نیست، بلکه بایستی در بیمارستانی خارج از اوین بستری بشوند را انجام بدهند و به نتیجه نرسید. چاره ی دیگری جز اعتصاب غذا برای ایشان باقی نمانده بود. زیرا هیچکس توجه نمی کرد.
دویچه وله: معاون دادستان اعلام کرده اند، هفتم تیرماه از همسر و وکیل آقای گنجی خواسته اند (عین جملات را نقل می کنم) که از بیمارستان یا هرجای دیگری که می خواهند پذیرش بگیرند و اگر اینطور بشود آقای گنجی بستری خواهند شد. ایشان اضافه کرده اند «اما متاسفانه مسئله را به گونه ای دیگر در جراید مطرح کرده اند.» این جملات را خانم عبادی چگونه باید فهمید؟ آیا توضیحی برای آن دارید؟
شیرین عبادی: من هیچ توضیحی ندارم جز اینکه هرگز در این زمینه هیچیک از مقامات دادسرا و مقامات زندان با من تماس نگرفته اند و من کاملا بی اطلاع هستم، و تاکید می کنم خوشحالم که بالاخره دادسرای تهران قبول کرده که آقای گنجی در اعتصاب غذاست. چون حتا از پذیرش این نکته ی بدیهی هم سربازمی زدند و در اطلاعیه ی قبلی گفته بودند که در اعتصاب غذا نیست.
دویچه وله: طبق گفته های آقای سالارکیا ماموری که بهنگام ملاقات شما و آقای گنجی در محل حضور داشته است، برای این بوده که آقای گنجی اگر بخواهد نامه ای مثل سابق به بیرون از زندان بفرستد توسط مامور کنترل بشود. آیا واقعا نامه های زندانیان سیاسی براساس قانون باید کنترل بشود؟
شیرین عبادی: طبق مقررات زندان هر نامه ای که از زندان بیرون می رود، طبیعتا مهر زندان باید بر رویش بخورد. اما آقای سالارکیا بایستی به یک نکته ی بدیهی توجه بکنند و آن این است که آقای گنجی وقتی که در سلول انفرادی یا بقولی در «سوئیت انفرادی» بوده اند نامه هایشان را بیرون می فرستادند. پس بنابراین، برای فرستادن نامه هایشان به بیرون احتیاجی به وکیل ندارند، یک. دوم اینکه دیروز آقای گنجی با خانمشان ملاقات کردند و این ملاقات بدون حضور مراقب بود. من نمی دانم چرا وقتی که وکیل می خواهد راجع مسایل حقوقی صحبت بکند این مشکلات را پیش می آورند. شاید برای این است که از مجرای قانونی داستان اگر پیش برود بصورت دیگری خواهد انجامید. بهرحال، حضور مراقب در موقع ملاقات وکیل با موکل کاملا خلاف قانون است و من قبل از اعتصاب آقای گنجی بارها و بارها ایشان را بدون مراقب ملاقات کرده ام و الان هم که مدتی ست آقای زرافشان اعتصابش را در اثر بیماری شکسته است و غذا می خورد، آقای زرافشان را بدون حضور مراقب ملاقات می کنم. فقط و فقط برای ملاقات من با آقای گنجی به علت اینکه او در اعتصاب غذا است اینگونه محدودیت ها ایجاد می شود.
دویچه وله: آقای سالارکیا ضمن دعوت از شما به «رعایت حد اعتدال و انصاف» از جمله تلویحا گفته اند «هربار تقاضای ملاقاتی در کار بوده، اجازه ی ملاقات هم داده شده است. آیا این اظهارات را تایید می کنید؟
شیرین عبادی: من قبلا ۳ بار برای ملاقات رفتم که به من اجازه ی ملاقات داده نشد و گفتند که ممنوع الملاقات است و حتا در اطلاعیه های رسمی دادسرای تهران هم بود که به علت تخلف انضباطی ممنوع الملاقات شده اند و ملاقات با ایشان، به من گفته اند، که موکول است به اجازه ی کتبی دادستان، و من حاضر نبودم که مرتکب کار خلاف بشوم، زیرا آقای دادستان در این خصوص نقشی نباید داشته باشند. حکم صادر شده، در مرحله ی اجراست، من چرا بایستی برای ملاقات با موکلم به دادسرای تهران مراجعه کنم. این حق من است.
دویچه وله: پس این سخن آقای سالارکیا با حقیقت تطابق ندارد؟
شیرین عبادی: به شهادت موکل من آقای گنجی و به شهادت آقای یوسف مولایی که همراه من بوده اند و به شهادت آقای سلطانی که یکبار دیگر با من بوده اند و به شهادت خانم گنجی این حرف صحت ندارد.
دویچه وله: خانم عبادی، سماجت حرکت اعتراضی آقای اکبر گنجی، صرفنظر از تفاوت خواست ها، آدم را به یاد اعتصاب غذای «بابی سندز» می اندازد. اگر قوه ی قضاییه با خواست آقای گنجی موافقت نکند چه راهی برای نجات جان ایشان وجود دارد؟
شیرین عبادی: من امیدوارم که قوه ی قضاییه این عقلانیت را داشته باشد که یک مسئله ی کوچک را تبدیل به یک موضوع بزرگ ملی نکند. امیدوارم که مسئله ی پرونده ی زهرا کاظمی که خیلی راحت و با اجرای قانون قابل حل بود و الان تبدیل به یک معضل ملی شده، دومرتبه اینکار پیش نیاید. آقای گنجی بیمار است. همه می دانند. در پرونده اش قید شده است. گواهی پزشکی هست. آقای گنجی را کافی ست اجازه بدهند که در بیمارستان بستری شود، وی را بیرون ببرند، در بیمارستان بستری کنند و داستان تمام می شود. من نمی دانم اینهمه سروصدا و لجاجت برای چیست. امیدوارم که قوه ی قضاییه مثل بسیاری از مواردی که صحیح عمل کرده، از جمله وبلاگ نویسها که بهرحال به خواست وبلاگ نویسها رسیدگی کرد، امیدوارم که اینبار هم با عقلانیت و درایت کافی به موضوع آقای گنجی نگاه بکنند و اجازه ندهند مسئله ای که خیلی راحت قابل حل است تبدیل به یک معضل مملکتی بشود.