روز پنجشنبه دوٌم تیر 1384 ، برابر با 23 ژوئن 2005، درست یک روز قبل از دور دٌوم انتخاب (کذائی ) ریاست جمهوری در نظام ولایت مطلقهً فقیه در ایران اسلام ناب محمدی، که رًای و انتخاب آزاد ملت ، معنی و مفهومی ندارند ، مقاله ای تحلیلی از شرلیط عینی و ذهنی حاکمیت ، با عنوان « بحران عدم اعتماد در کانون قدرت درنظام ولایت فقیه » نوشته و از طریق سایت عصر نو ، برای جلب توجه خوانندگان ایرانی داخل و خارج کشور ، پخش شد. فردای آنروز جمعه ، 3 تیر ، دور دوم این انتخابات شعبده بازی ، که مختص نظام های استبدای و خود کامه است ، برقرار شد ، و از درون کارتن های راًی ،( بلی اشتباه نمیکنم ، صندوق فلزی ، یا شیشه ای رایج در دمو.کراسی ها ی معتبر جهان ، همراه با لیست کامپیوتری رای دهندگان نبود کارتون بود ،) آقای محمود احمدی نژاد بعنوان نهمین رئیس جمهور ، که مقام وقدرت اجرائی اش به قول خود آقای محمد خاتمی ، رئیس جمهور منتخب شده با بیش از 23 ملیون رای و 8 سال تجربه ، سمتی جز تدارکاتچی را ندارد، از این کارتن ها بیرون آمد.
بعد از شمارش آرای دور اول، آقای مهدی کروبی ، داد و فریاد بر آورد ، که این مسلمانی نیست ، تقلب شده است ، به رهبر نامه نوشت ، کنفرانس مطبوعاتی سازمان داد ، گوشه ها ئی بسیار کوچکی ، از درون این دستگاه حکومتی را افشائ کرد. آقای رفسنجانی هم یک نیمه همبستگی و اعتراف به وجود تقلب در انتخا بات را ، بیان کرد . اما این همبستگی آقای رفسنجانی با آقای کروبی آنچنان بی مایه و بی رمق بود ، رهبر هم فهمید، که کار بجای باریکی ، چون تحریم انتخابات از طرف آقای رفسنجانی نخواه کشید .بعلاوه آ قای رفسنجانی هم ا هل چنین اظهار وجود ، و دفاع از حق مظلوم نبوده و نیست . او دنبال مو قعیت احتمالی و پیروزی خود در انتخا بات بود .
بازی در دور دوم ، چنان به قول هموطنان اصفهانی ما شبیه مزاح بود ، که این بار خود آقای رفسنجانی ، اعتراف به وجود تقلب در دور دوم انتخابات را کرد ، و برای تظٌلم خواهی اینبار دست به دامان خدا شد!!!! در حا لیکه آقای مصباح یزدی میگوید ، آقای محمود احمدی نژاد را امام زمان (عج )انتخاب کرده است ! واقعأ ایمان و با ور های دینی مردم ، بازیچه این روحانیون تشنه قدرت و ثروت شده است . این یکی میخواهد به خداوند شکایت بکند، آن دیگری امام زمان را پیش میکشد !
شاید خوانندگان از خود بپرسند ، چطور مردی با قدرت و صلابت آقای رفسنجانی ، در یک نظام ایکه ا دعای استقرار عدل علی ( انجا منظور از علی مولای متقیان امام اول شیعیان جهان است ، لطفأ با سایرین اشتباه نکنید ، چون تشابه اسمی شما را به اشتباه میاندازد ) را دارد ، حتی او هم نمیتواند تظلم خواهی بکند ، وای بحال آن مردم عادی ، و مظلوم ایکه ، در طول این سالها قربانی ظلم و بیعدالتی ها بوده اند ! این مردمان کوچه و بازار برای تظلم خواهی و اجرای عدالت ، باید دامن چه کسی را بگیرند ؟
بعد از«انتخاب » آقای محمود احمدی نژاد ، حرارت انتخابات کذائی فرو نشست ، این بار آقای کروبی خبر ایجاد حزب ،با نام « اعتماد ملی » کرد . همین عنوان « اعتماد ملی » به نفس خود گویای خیلی از سخنان نا گفته است . من در مقا له ام سخن از،« بحران عدم ا عتماد در کانون قدرت »، صحبت کرده بودم ، و یک نسخه هم ، از طریق سایت آقای مهدی کروبی به ایشان فرستا د ام . این مقا له ً من تا چه حد در انتخاب نام حزب تازه تاسیس آقای کروبی ، تا ثیر داشته است ، من نمیتوانم چیزی بگویم . اما بعنوان یک جامعه شناس مسائل سیاسی ، وظیفه دارم در محدودهً این مقاله ،« اعتماد ملی» ، وشخصیت سیاسی آقای مهدی کروبی را همراه با ماهیت نظام تفسیر بکنم.
*- چرا آقای کروبی نام حزب اش را اعتماد ملی گذاشته است ؟
من بر ا ین عقیده هستم ، که آقای کروبی ا حساس میکند ، که بین ملت و نظام ، رشته اعتماد ، پاره شده است! خدا اموات این هموطن عزیز ما را که یکی از شخصیت های سیاسی و روحانی جمهوری اسلامی و لایت مطلقه فقیه هستند ، بیامرزد ، که بعد از 26 سال ، تازه متوجه شده است ، رشته اعتماد بین ملت و دستگاه حا کمیت خود کامه ، پاره شده است . اینکه آقای کروبی به عدم اعتماد پی برده ا ، یک گام مثبت است ، منتها فکر نمیکنم که ایشان دلیل یا دلایل ظهور این ، عدم اعتماد را درک کرده باشد. اگر هم درک کرده باشد ، نمیتواند ، روشن و آشکار بیان بکند .
آقای کروبی در بارهً سیاست حزب و خط مشی آن چنین میگوید: «...».در مورد تعامل حزب اعتماد ملی ، ما با نهاد های دولتی و به ویژه دولت آینده ، با بیا ن اینکه ما در چهار چوب قانون اساسی و قوانین جاری و اساسنامه حزب به وظیفه ً خود عمل خواهیم کرد «....»در آینده با همه حتی با کسانی که اصلأ ما را قبول ندارند، تعامل خواهیم داشت ؛امٌا طبیعتأ در کنار تعمل با دولت نظارت و نقد دلسوزانه را به آن خواهیم داشت . تعامل ما با دولت آ ینده خوب خواهد بود ؛ چرا که بهر صورت این دولت منتخب مردم است ، ( گویا اصلأ تقلب نشده است ، ایشان بدون دلیل سرو صدا انداخته بودند ! ) باید به مردم خدمت کند، اما در هر موقعیتی هویت و تفکر خود را حفظ خواهیم کرد .
*آ قای مهدی کروبی ، سیاستمدار ، یا سیاست باز ؟
در فرهنگهای دنیای سیاست در تمام جهان ، از دو کلمه برای مشخص وبیان شخضصیت مرد سیا سی استفاده میکنند اولی (. homme politique - -یعنی مرد سیاسی ، سیاستمدار )-دومی (politicard –یعنی سیاست باز – سیٌاس، حقه باز ). این وظیفهً تحلیگران حرفه ایست ، که سیاست مدار را از سیاست باز تشخیص بدهد ، و جامعه را از وجود سیاستبازان و حقه بازان ، که در لباسهای مختلف ، و و شیرین زبانی ها و وعده ها ی گونا گون فریب میدهند ، آگاه سازد.آ قای مهدی کروبی ، در جملات با لا اعلام میکند ، که حزبی ساخته است ، که در چهار چوب قانون اساسی ، میخواهد اعتماد ملی ایجاد بکند ! اگر نام این حزب و برنامهً آ نرا حقه بازی ننا میم ، چه نامی میتوان روی آن گذاشت ؟ آ قای کروبی ، اساس جمهوری اسلامی با دروغ و نیرنگ پا یه گذاری شده است ، شما که یکی از کار گزاران این سیستم حقه بازی هستید ، چگونه میخواهید ، در جامعه اعتماد ملی برقرار بکنید؟
آ قای کروبی ، اصلأ شما معنی اعتماد و ملت را به مفهوم فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ولایت مطلقه فقیه را میدانید ؟ حتمأ میدانید ، منتها خودتان را به کوچهً علی چپ میزنید .اعتماد کا لا نیست ، که شخص به مقدار مورد احتیاج اش از بازار بخرد.اعتماد را انسان با گفتار ، کردار، منش ، اعمال ، و وفا به عهد ، درزندگی خصوصی و اجتماعی خود در بین افکار نزدیکان و یا اگر مرد اجتماعی باشد ، در بین ملت و جامعه میآفریند. شخص معتمد ، شخصی است ، که مردم به گفتار و کردار و قول او اعتماد میکند.
آقای کروبی ، در زبان روسی ، ضرب ا لمثلی هست ، که میگوید :اعتماد مثل باکره گی دختر است ،اگر از دست برود، برای همیشه از دست رفته است . اعتماد کردن به گفته ها ی سیاستبازان جمهوری اسلامی حماقت محض است. چو ن پایه های این نظام بر نیرنگ ، خدعه ساخته شده است . زمان ایکه « آ یت الله » خمینی در پاریس بود، در مصا حبه های اش ، چنان از احترام به حقوق انسان ، آزادی بیان و اندیشه، احترام به شخصیت زنان و برابری انسانها ، اجرای عدا لت ، صحبت میکرد ، که حتی یکعده روشنفکران معروف اروپا را هم بخود جلب کرد. همهً این روشنفکران میگفتند ، این « مرد روحانی » الهام بخش درد های انسانها ئی است ، که تا کنون زیر ظلم ، غرور و نخوت حا کمان جباٌر ذلیل و سرکوب شدند! اما همین « مرد روحانی! » وقتیکه به قدرت رسید ، از فردای تحکیم قدرت خود ، شعار ها ی : یا روسری ، یا توسری . خمینی عزیزم بگو که خون بریزم شهر های ایران را گرفت . مهم نبود که خون چه کسی ، برای چه ریخته شود ، مهم همین بود ، که آقای خمینی دستور بدهد.وقتیکه یکعده نگران آینده ملت و مملکت ، پیش آقای خمینی رفتند ،و گفتند: آ قا شما در پاریس صحبت از آزادی ، برابری ، عدا لت اجتماعی ، حرمت و کرامت انسانها میکردید ، اصلأ این شعا رها مطرح نبود . آقای خمینی ، بدون کوچکترین شرمندگی جواب داد ه بود . خدعه کردیم ! بلی چقدر راست گفته بود ، خدعه کردیم ، کلاه سر مردم گذاشتیم . شما آقای کروبی، از اولین روز در این جریانات بودید ،و همه اینها را میدانید، امروز از اعتماد ملی صحبت میکنید .کدام اعتماد ؟ کدام ملت ؟
وقتیکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ولایت مطلقه فقیه علنأ ملت ایران را به گروهای مسلمان ، و غیر مسلمان ،و مسلمانان را به گروه شیعه و سنی ، و شیعیان را به گروه ذوب شده در ولایت ، و منجمد مانده خارج از ولایت تقسیم میکند، شما از اعتماد ملی صحبت میکنید ؟ ْآقای کروبی نمیدانم در حوزه های « علمی ! » در قم یا نجف ، فلسفه و اندیشه های فلسفی غرب تدریس میشود یا نه ؟ شما اندیشه ها ی ولتر را مطالعه کردید یا نه ؟ دو خط از اندیشه های این مرد ، که افکارش حد ا قل بیش از دو قرن است ، که در دانشگاه های معتبر دنیا تدریس میشود، در اینجا برای شما و خوانندگان عرض میکنم ، تا متوجه بشوید ، که یک ملت را برای همیشه نمیتوان گول زد .
ولتر میگوید: دو اصل در شناختن انسانها باید رعایت بشود،و با این دو اصل میتوان، تا اندازه ای به ذات شخص پی برد.
1-در معاشرت با انسانها دقیق بشوید و ببینید ، طرف با پول و مقام ، چه رابطه ای دارد. خیلی از انسانها ( بلا نسبت از شما )بخاطر پول و مقام تمام اصول انسانیت ، اخلاقیات ، را زیر پا میگذارند. آقای کروبی شما که یک فرد در لباس روحانیت هستید ، در طول 26 سال مسلمأ شاهد بودید ، چه ایمانها و چه تقوی ها و چه فضیلتها را ، پول و مقام ، از «روحانیون ضعیف النفس » گرفت .
2-در رابطه با انسانها ، به جزعیات و نکات کوچک رفتاذر ها ی آ نان دقیق شوید. همین رفتار های بظاهر کوچک ، خود بهترین گویای ماهیت و شخصیت درونی اشخا ص هستند.
آقای کروبی به این مسئله بظاهر جزئی ،در رفتار شما یک لحظه دقیق بشویم.در سایت (www.karroubi.ir) در بخش بیو گرافی تا ن ، در بارهً معافیت از خدمت سربازی چنین مینویسید : «.... برخی از همدوره های ما با دریافت گواهی اجتهاد از مرحوم شریعتمداری ( منظورتان مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری است )از سربازی معا ف شدند ، بعضی به سر بازی رفتند، عده دیگر مثل بنده نیز از معافیت های دوره ای بهرمند شدند . همین نکته کوچک ، که شما از بکاربرن عنوان و مقام روحانیت مرحوم شریعتمداری انصراف میکنید ! چرا ؟ مرحوم شریعتمداری از لحاظ تحصیلات ، از آقای خمینی اگر با لاتر نبود ، حتمأ کمتر نبود . آنچه را که امروز جامعه روحانیت با دست خود غزت و احترام خود را ، بخاطر دست یافتن به ثروت و قدرت از دست داد ، مرحوم شریعتمداری پیشبینی میکرد .شما خودتان امروز شاهد هستید . او میگفت ، روحانیت باید بعنوان معلم ا خلاق و معنویت در جامعه نقش داشته باشد و در سیاست دخا لت نکند . جرم موحوم شریعتمداری این بود که 26 سال قبل از شما اینها را میدانست ، و شما ها بر سر این مرد چه ها نیآوردید ، که حتی امروز هم جسارت نمیکنید ، عنوان و مقام روحانیت او را در نوشته های تان بنویسید ، با این ا خلاق ، با ا این معنویت میخواهید ا عتماد ملی بر قرار بکنید؟ آقای کروبی شوخی نمیکنید ؟
آقای مهدی کروبی ، من آدم مذهبی نیستم . رابطه من با خدا به قول ولتر آنچان نزدیک است ، که من به دلال و واسطه هائی چون آقای « آیت الله » مصباح یزدی ، که فتوی های مرگ صادر میکند را ، احتیاج ندارم. با وجود این ، یک احترام بسیار قوی و گرامی و صدیق ، نسبت به مئو منان واقعی ، که دین و ایمانشان را به پول و مقام نفروخته اند دارم.آقای مهدی کروبی ، شما آیت الله حسینعلی منتظری را میشناسید . همین آیت الله ایکه در دوران قدر قدرتی محمد رضا شاه رنجها و زندانها کشید . تا مقام جانشینی رهبر در دستگاه جمهوری ولایت مطلقه فقیه پیش رفت ، اما یک شبه تبدیل به « آخوند ساده لوح » شد. گناه این مرد چه بود ؟ این واقعیت ها ایکه امروز در ایران شاهد هستیم ، این مرد روحانی پیشبینی کرده بود . فرق آیت الله منظری با شما اینست که او مقا م و جانشین رهبری را از دست داد ، تحقیر شد ، حبس خانگی کشید ، اما دین و ایمان اش را از دست نداد .
آقای مهدی کروبی ، شما و من با سه سال اختلاف سن ، از یک نسل هستیم . من هم به محمد رضا شاه نه گفتم ، به جمهوری اسلامی نگفتم ، و سالهاست که قبل از انقلاب در غربت و دوری از وطن ام زندگی میکنم . اما حتی یکبار در طول عمرم نه در رژیم پهلوی ،و نه در رژیم فعلی ، یک راٌی در صندوق انتخابات نیا نداخته ام. من دکتر در جامعه شناسی سیاسی هستم . در اینجا سخنم با آن حضرات ایست که با یدک کشیدن عنوانهای دانشگاهی ، با رفتن به پای صندوقهای راًی ، خود و ملت را گول میزنند . وقتیکه یک فرد عا می در ایران جمهوری اسلامی ولی مطلقه فقیه ، به پای صندوق رًای میرود ، از 3- حالت خارج نیست 1- یا بخاطر باور های دینی و تکلیف راًی میدهد 2-یا بخاطر باور داشتن به وعده و عید ها ی کاندیداها ها راًی میدهد که شاید وضع مالی و معیشتی اش بهتر خواهد شد .3- یا یکعده گروه فشار و باند مالی و ما فیائی است ، که یک عده را فریب داده ، مجبور به دادن دفعات متعدد راًی می کند، که نامزد مطلوبش انتخاب شود ، تا او از مقام و موقعیت خود برای رسیدن به قدرت و ثروت بیشتر استفاده بکند.اما وقتیکه یک روشنفکر راًی در صندوق میاندازد ، این راًی حاوی، و حامل شعور سیاسی آن روشنفکر و آن دانشگاهی است . آقایان و خانمهای روشنفکر و دانشگاهی ، سخن ام با شما است . وقتیکه قانون اساسی علنأ ملت ، یعنی من و شما ها را صغیر خطاب میکند ،و ما ها را مثل کودکان و محجورین ، محتاج یک فرد ولی وقیم میداند ، آیا با رفتن به پای صندوقها و دادن راًی ، صغیر و محجور بودنمان را به تائید و تصدیق نمیرسانیم ؟ مگر اینکه ما هم مثل سیاست بازان حقه باز ، در انتظار مقام و ثروت نشسته ایم؟!
آقای مهدی کروبی ، آ نزمانها که نوجوان و محصل دبیرستانی بودم ، خوب بخاطر دارم ، وقتیکه از کوچه یک روحانی رد میشد ، همه حتی لاتهاو چاقو کشها کنار دیوار می ا یستادند ،و تا « آقا ی روحانی » با عزت و احترام از کوچه بگذرد . آمروز بنا به گفته ً خودتان مجبور هستید ، با اتو موبیلهای ضد گلوله رفت آمد بکنید . در چنین شرایطی میخواهید اعتماد ملی بسازید ؟ آن روزها که روحانیون از عزت و ا حترام بر خوردار بودند ،اغلبشان از طبقه متوسط و فقیر بودند رهبر جمهوری اسلامی ولی مطلقه فقیه ، در سایت خود (wwwkhamenei.ir ) در بارهً زندگی شخصی اش مینویسد ، با پدر و مادر و خانواده اش ، در یک خانهً 60 متری زندگی میکردند ،ویک اطاق بیشتر نداشتند . تا اینکه مردم خٌیر جمع شدند ، و زمینی را خریدند، و تا خانه آنها یک کمی بزرگ شد و فضای لازم برای زندگی کردن بوجود آمد.آری ولو اینکه آنروزها روحانیت از ثروت مادی محروم بود، امٌا ، قرنها از ثروت معنوی و احترام جامعه برخوردار بود.شما در طول 26 سال حا کمیت این ثروت را بر باد دادید ، امروز میخواهید آ ب رفته را به جوی باز گردانید؟ نه آقای مهدی کروبی اشتباه میکنید ، یک ملت را نمیتوان همیشه گول زد . کافی است که با دید حقیقت بین به اطرافیان خود ، و صا حبان قدرت نگاه بکنید . .
آ قای مهدی کروبی ، در عرف جامعه ما ایرانیان ، اگر یک بقال کوچه ، دو بار به مشتری ، یک کیلو ماست ترش و گندیده بفروشد ، مشتری برای بار سوٌم پایش را به دکٌان آن بقال نمیگذارد . متاً سفانه ، هزار بار متا سفانه یکعد از روحانیون ، احترام این نهاد معنوی و تقوی را بجای نیآوردند . و شما لازم نیست ، که سعی در ایجاد اعتماد ملی قدم بگذارید . اگر وا قعأ میخواهید به این ملٌت و به تاریخ این مملکت ،و نسلهای آیند ه، و حتی به دین و ایمانتان خدمت بکنید ، بدون کم و کاست ، تاریخ 26 سال حکومت جمهوری اسلامی و وقایع و نا گفته های درون دستگاه ترور و وحشت ،و غارتگری های ما فیای قدرت و ثروت را بدون کم و کاست برای تاریخ ایران و عبرت برای نسلهای آینده با صداقت و ایمان بنویسید ودر اخیتار ملت بگذارید، که حد اقل خسرت دنیا و آخرت نشوید. کاری که آ قای منتظری کردند ،و از عذاب وجدان خود را رها کردند.چون شخص رو حانی هستید ، بخاطر تان میاوریم که در تاریخ شیعه ، شخصیت حٌر بن مظاهر جای وا لائی دارد. این شخصیت و ا ین احترام بخاطر دفاع او از مظلوم بوده است . امروز بعد از 26 سا ل حاکمیت شما و دوستان شما ، در این سیاست بازی های شما ، مظلو م تر از ملت ایران نیست .
پاریس 7 –ژوئیه 2005 برابر با 16 تیر ماه 1384
کاظم رنجبر ، دکتر در جامعه شناسی سياسی
[email protected]