جريان هاي اپوزيسيون و افراطي كه هنوز از شوك انتخابات رياست جمهوري نهم بيرون نيامده اند، پس از ورشكستگي دموكراسي خاورميانه اي آمريكا، به ابزار اجراي پروژه جديد عمليات رواني آمريكاييان عليه ايران در زمينه حقوق بشر و تروريسم تبديل شده اند.
حسين باقرزاده از عناصر نزديك به گروهك تروريستي منافقين كه عنوان فعال حقوق بشر را براي خود برگزيده، يكشنبه شب در گفتگو با راديو آمريكا به بيانيه اخير اتحاديه اروپا كه آزادي اكبرگنجي را خواستار شده بود، اشاره و اعتراف كرد: احتمالا فشار بر ايران در مورد مسئله حقوق بشر يكي از اهرم هاي غرب براي كشاندن ايران بر سر ميز مذاكره و توافقات در مورد مسئله اتمي اين كشور باشد.
اين همكار تروريست هاي منافق كه روابط بسيار نزديكي با محافل رسانه اي غرب هم دارد پيش از اين در مقاله اي كه سايت ضدانقلابي ايران امروز منتشر كرد، خاطرنشان ساخته بود: نتايج انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران كاملا غيرمنتظره بود. كمتر كسي انتظار داشت احمدي نژاد با كمترين شانس انتخاب، سر از صندوق راي درآورد. كسي روي او حساب باز نكرده و به طريق اولي برنامه احتمالي مناسب آن(!) را نيز نريخته بود.
باقرزاده نيز همانند بوش و رايس شگفتي خود از انتخاب رياست جمهوري نهم را با بي احترامي به مردم ايران ابراز داشت و نوشت: اگر دوم خرداد 67 نوعي تجلي وجدان اجتماعي بيدار شونده مردم بود، 72 خرداد و سوم تير 48 تجلي وجدان اجتماعي اسير و فرمانبردار قدرت سياسي و مذهبي حاكم بود.
در همين حال روزنامه ايتاليايي ايل فوليو در مطلبي كه طي آن به معرفي جرومه كورسي از افراطيون جمهوري خواه آمريكا پرداخت، بخش هايي از روابط ويژه اين شخص با اپوزيسيون و افراطيون داخلي را برملا كرد.
ايل فوليو نوشت: جرومه كورسي كه سخنگوي بنياد آزادي ايران در آمريكاست، ادعا دارد بودجه بنياد مذكور از كمك هاي افراد ثالث و از محل فروش كتابي كه او درباره ايران نوشته، تامين مي شود. او در عين حال تاكيد مي كند كه احتمالا بزودي كمك هاي مالي از دولت بوش دريافت خواهد كرد.
به نوشته اين روزنامه ايتاليايي از جمله اقدامات بنياد متعلق به كورسي، سازماندهي تظاهرات عليه دولت ايران و برگزاري كنفرانس هاي مختلف در همين رابطه و همچنين سازماندهي دانشجويان و تماس با جنبش هاي مخالف در ايران است.
غربي ها و بخصوص آمريكايي ها تا پيش از اين محور عمده فشارهاي تبليغاتي و عمليات رواني خود عليه ايران را بر موضوع دموكراسي و انتخابات آزاد متمركز كرده بودند اما نتايج انتخابات هم از حيث حضور گسترده و مشاركت بالاي مردم در دو هفته متوالي، هم از حيث تنوع نامزدها و ديدگاه هاي آنها، و هم از حيث چهره اي كه اكثريت مطلق آراء را كسب كرد تيغ اين نوع تبليغات را كند كرد تا جايي كه پاتريك سيل نويسنده و تحليلگر معروف انگليسي تصريح كرد: مبارزه انتخاباتي ايران براي خاورميانه نمونه يك دموكراسي قوي و معتبر است و دموكراسي ايراني ها، آمريكا را در خاورميانه به چالش كشيد.
راديو آلمان روز جمعه با بررسي نتايج اين انتخابات به ديدگاه تحليلگران آمريكايي و برنامه هاي آينده واشنگتن براي رويارويي با آن پرداخت. براساس اين گزارش مفسران آمريكايي ابراز عقيده كردند كه با انتخاب محمود احمدي نژاد، تركيب سياسي جمهوري اسلامي يكدست تر شده و در نتيجه اصلاح طلبان به دو دسته تقسيم خواهند شد؛ شاخه اي كماكان از تماميت جمهوري اسلامي و قانون اساسي حمايت مي كنند اما شاخه ديگر به سمت حركت ها و روش هاي راديكال تر متوجه خواهند شد. دولت آمريكا نيز در حمايت از مخالفان جمهوري اسلامي و كساني كه گفته مي شود دموكراسي خواه هستند، مصمم تر عمل خواهد كرد.
نيويورك تايمز به نقل از مصطفي تاج زاده عضو دو حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اصلاح طلب خاطرنشان كرد: اين يك شوك بود. ما هرگز تصور نمي كرديم توده هاي مردم را از دست داده ايم. اين روزنامه هم مانند راديو آلمان پيش بيني كرد با پيوستن گروه هاي بيشتري از اصلاح طلبان به اپوزيسيون، اعضاي كابينه جرج بوش و همكاران آنها نيز در حمايت از آنان مصمم تر مي شوند. مايكل روبين از جمله اين افراد است. وي كه پيش از اين مشاور وزير دفاع آمريكا بود و در مؤسسه آمريكن اينتر پرايز به پژوهش درباره ايران مشغول است، ابراز عقيده كرد: واشنگتن بايد در جهت تحكيم جامعه مدني در ايران عمل كند.
در چنين شرايطي كه دموكراسي آمريكايي بويژه دموكراسي صادر شده به منطقه خاورميانه در چالش با دموكراسي ايراني- اسلامي بشدت دچار مشكل گرديده، كاخ سفيد اميدوار بود زمينه هاي از پيش آماده شده اي كه معتقد بودند در ايران وجود دارد، نقشي آني در فعال ساختن پروژه جايگزين يعني متهم ساختن ايران به نقض حقوق بشر و همراهي با تروريسم ايفا كند. سالروز واقعه 18 تير سال 78 نزديكترين مناسبت از اين نوع به انتخابات بود، اما برخلاف پيش بيني ها و هماهنگي هاي بعمل آمده با جريان هاي در خارج و داخل، هيچگونه تحركي در اين روز ديده نشد. اين سكوت با اعتراض شديد غربي ها روبه رو شد. راديو فردا -وابسته به سازمان سيا- روز 18 تير سال جاري با عصبانيت اظهار داشت: رسانه هاي گروهي و حتي گروه ها و سازمان هاي سياسي و دانشجويان ايران درباره سالگرد هيجدهم تيرماه، روزه سكوت گرفته اند.
اين راديو يك روز بعد تصريح كرد: ايران آرامترين هيجدهم تيرماه را در شش سال گذشته پشت سر گذاشت. به نظر مي رسد دست كم بر پايه فرماني نانوشته، رسانه هاي گروهي، گروه ها و سازمان هاي سياسي و دانشجويي ايران درباره سالگرد اين روز، روزه سكوت گرفته اند. فضاي سكوت و بي اعتنايي نسبت به ماجراي 18 تير كه در سال هاي گذشته با كمك افراطيون تلاش مي شد تبديل به يك اهرم ماندگار براي زير سؤال بردن جمهوري اسلامي شود و حتي بعضي از افراد اپوزيسيون پيشنهاد كرده بودند به جاي سالروز 16 آذر 1332، به عنوان روز دانشجو نامگذاري شود، امسال حتي از افراطيون داخلي فراتر رفت و به شبكه تلويزيوني فارسي زبان لس آنجلس هم سرايت كرد.
تلويزيون هاي ماهواره اي امسال برخلاف چند سال گذشته كه در چنين ايامي با ايجاد فضاي تهييج آميز تلاش مي كردند تا گروهي از دانشجويان و جوانان ايران را با شعارهاي عوام فريبانه به خيابا ن ها بكشانند تا شايد بتوانند حوادث آن روز را تجديد كنند، با بي اعتنايي با اين روز برخورد كردند.
از ميان حدود 20 شبكه تلويزيوني ماهواره اي فقط سه شبكه تلويزيوني ماهواره اي «كانال يك»، «كانال جديد» و «ان آي تي وي» ويژه برنامه اي براي اين روز به صورت محدود داشتند و سايرين برنامه هاي تفريحي پخش كردند.
راديو رژيم صهيونيستي نيز اقرار كرد: همزمان با سكوت سنگين و كم سابقه حاكم بر ايران در روز 18تيرماه، در خارج از ايران اعتراضات و تظاهراتي از سوي شماري از ايرانيان مخالف حكومت ديني برگزار شد كه ابعاد آن در مقايسه با سال هاي گذشته، محدودتر بود.
غربي ها و بخصوص آمريكايي ها براي آن كه بتوانند پروژه مورد نظرشان را به هر تقدير به اجرا درآورند، اين بار بدون رعايت مناسبت زماني، توجه خود را به اكبر گنجي نويسنده افراطي روزنامه هاي زنجيره اي معطوف كردند. راديو صداي آمريكا روز پنجشنبه براي آن كه زمينه مناسب را فراهم كند به نقل از دولت آمريكا خواستار آزادي بي قيد و شرط اكبر گنجي از زندان شد. اين پروژه از سوي سايت ضدانقلابي گويا نيوز از خارج كشور و خبرگزاري كار ايران (ايلنا) از داخل كشور بلافاصله به سيگنال هاي ارسال شده از سوي دولت آمريكا پاسخ دادند و به بهانه بيانيه اي مبهم، خبر تجمع بعد از ظهر امروز در مقابل دانشگاه تهران را روي خروجي خود فرستادند. براساس خبر ايلنا تا بعد از ظهر دوشنبه هيچ مجوزي از سوي فرمانداري تهران براي تجمع صادر نشده بود. فراخوان افراطيون به بهانه نگراني از جان اكبر گنجي از سويي گروه هايي مانند دفتر تحكيم وحدت، سازمان دانش آموختگان، ماهنامه، اتحاد دموكراسي خواهان و امثال آنها بعمل آمده و در بيانيه مربوط به آن تصريح شده كه وي در اثر بيماري و ضعف ناشي از اعتصاب غذا دچار مشكلات جسمي شده و تجمع مقابل دانشگاه تهران براي اعطاي مرخصي استعلاجي به او برگزار مي شود.
ظاهراً انتخاب محل اين تجمع كه هيچ ارتباطي به دانشجويان ندارد و حتي در زمان پايان انتخابات و تعطيلات دانشگاه برگزار مي شود، تنها تداوم استفاده ابزاري از نام دانشجو صورت گرفته و همراهي سايت هايي مانند امروز به مديريت مصطفي تاج زاده، دويچه وله آلمان، گويا نيوز، راديو فردا و ايلنا در انتشار گسترده آن از سويي نشانگر پايان يافتن ظرفيت مطبوعات براي جنجال هاي اين چنيني و از سوي ديگر بيانگر هماهنگي كامل ميان داخل و خارج كشور براي تحركات سياسي عليه آرامش جامعه است.
اين در حالي است كه شيرين عبادي وكيل اكبر گنجي در نامه سرگشاده اي خطاب به خاوير سولانا، از اجراي «سناريويي براي قتل» گنجي ابراز نگراني كرده است تا بتواند موضوع را اندكي به تراژدي نزديكتر كند.
به هرجهت افراطيون داخل و خارج در پيوندي اساسي با برنامه ريزي هاي صورت گرفته در واشنگتن خود را به در و ديوار مي زنند تا بتوانند جامعه اي را كه بعد از انتخاباتي آگاهانه و پرشور، با كمال آرامش در انتظار آغاز به كار دولت عدالتخواه و تحول گرا بسر مي برد، دچار تشنج و ناآرامي كنند، ولي زمينه براي سوءاستفاده كنندگان از دانشجويان آنچنان تاريك است كه طيف افراطي دفتر تحكيم وحدت در بيانيه خود به مناسبت سالروز 18تير، با كمال دلتنگي نوشت: «نه پژواكي از خانه ملت به گوش مي رسد و نه فريادي از جانب ملت».
يادآور مي شود به دنبال اقدام خلاف قانون روزنامه سلام براي تحت فشار قرار دادن نمايندگان مجلس پنجم كه درصدد اصلاح قانون مطبوعات بودند، شكايت وزارت اطلاعات و نمايندگان طراح اصلاحيه مذكور، موجب صدور قرار توقيف روزنامه سلام شد. افراطيون لانه كرده در دولت با برنامه ريزي قبلي تعدادي از دانشجويان وابسته به احزاب را به اين بهانه به خيابان كشاندند. اين اقدام همراه با رفتار خشن تعدادي از نيروهاي خودسر -كه هرگز معلوم نشد به كجا وابسته بودند- و اشتباه بعضي از پرسنل نيروي انتظامي موجب آسيب ديدن تعدادي از دانشجويان در كوي دانشگاه تهران گرديد. نمايندگان تشكل هاي افراطي در دانشگاه همراه با بعضي دولتمردان با دامن زدن به موضوع و گسترش شايعه دروغين كشته شدن تعداد زيادي دانشجو تلاش كردند مانع برخورد با روزنامه سلام و مديرمسئول آن شوند اما در ميانه راه ضدانقلاب وابسته به خارج مديريت پروژه را بدست گرفت و آن را به يك توطئه كامل براندازي تبديل كرد كه با حمايت مستقيم و فوري سران كاخ سفيد، تل آويو و برخي كشورهاي ديگر نيز مواجه شد.