با حاکمیت ولایت فقیه در ایران که بدعتی در اسلام است ،بانیان استبدادمذهبی امثال سید علی خامنه ای و مصباح یزدی نظریه پردازان خشونت، بابی را هم به فقه ساختگی خود افزودند که باب وقاحت است :
1- اطلاعيه دادسراي عموميوانقلاب تهران درباره وضعيت گنجي،
به گزارش ايسنا، متن اين اطلاعيه به شرح زير است:
« با توجه به مطالب غيرواقعي پيرامون مشاراليه به دستور دادستان عمومي و انقلاب تهران، شورايي متشكل از پزشكان متخصص در امور گوش و حلق و بيني و داخلي و جراحي عمومي، امروز مورخ ٢٤/٤/٨٤ ساعت ١٥:30 در محل بهداري زندان اوين، آقاي اكبر گنجي را مورد معاينهي كامل قرار داده و پس از بررسي سوابق وي، نظريهي خود را پيرامون وضعيت مددجو خطاب به دادسرا به شرح ذيل اعلام كردند:
١- نامبرده از هوشياري و علائم حياتي در وضعيت Stable (وضعيت پايدار) است.
٢- فشار خون ٧٠/١١٠ بوده نبض وي ٧٥/min، تعداد تنفس ١٣ عدد در دقيقه است كه بيانگر سلامت علائم حياتي است. آزمايش خون شامل Na-k-Bun-Cr-CBC نرمال است.
٣- از نظر زانو به علت اظهار درد مورد بررسي MRI واقع شده است كه مدارك بيمار جهت اظهارنظر همكاران متخصص مربوطه به بيمارستان منتقل و ظرف ٢٤ ساعت آينده نتيجه پيرامون ضرورت و يا عدم ضرورت عمل جراحي اعلام ميگردد.»
اين اطلاعيه در پايان ميافزايد:« براساس نظريهي شوراي پزشكان متخصص كه در روز جاري از وي معاينه به عمل آوردهاند، نامبرده از نظر علائم فوقالذكر در سلامت كامل به سر ميبرد. لذا مطالب منعكس شده در برخي رسانهها به منظور ايجاد جو رواني كاذب پيرامون مددجو بوده و آقاي اكبر گنجي با بهرهمندي از امكانات رفاهي و درماني لازم بدون هيچگونه نگراني مشغول سپري كردن ايام محكوميت خود ميباشد.»
در حالیکه دامنه نگرانی از وضعیت جسمانی آقای گنجی در محبس بی عدالتی ولایت مطلقه سیدعلی خامنه ای تا بیرون از مرزها گسترده است، دستگاه "دادستانیش" ، زندانی را ، مددجو میخواند و گروه پزشکان مجهول که لابد از پزشک احمدیها تشکیل شده است خبراز"علائم حیاتی" او میدهند. اطلاعیه با وقاحت خاص دستگاه سید علی مطلقه ، اکبر گنجی را از تمامی امکانات رفاهی و درمانی بهرمند میداند و متذکر میشود ،او بدون هیچ گونه نگرانی مشغول سپری کردن ایام محکومیت خویش است.
آقای دادستان، همه مردم ایران وآگاهان جهان از وضع گنجی نیز میدانند که دستگاه شما و آقای خامنه ای هیچ گونه نگرانی بابت سلامت گنجی ندارید، لازم به تذکر نبود. جان و کرامت انسان برای شما ارزشی ندارد که نگران آن باشید. اگر این اطلاعیه از باب وقاحت نیست چرا از حضور پزشکانی مستقل که مأموران خامنه ای - به قول گنجی رهبر سازمان ترور و ﺁمر قتلها و مسئول جان گنجی – نباشند در " مهمانسرای اوین" و "سویت " اکبر گنجی جلوگیری میکنید تا جهانیان بدانند که این همه جوسازی است و اکبر گنجی در سلامت کامل در هتل پنج ستاره اوین ایام تعطیلات خود را میگذراند. نگرانی شما از چیست؟
2- انگاردستگاه سلطانی وشخص آقای خامنه ای از عقده شاه شدن دست بردارنیستند. در رژیم ستم شاهی اطلاعیه مشابهی، خبر از معاینه شهید نهضت ملی ایران، دکتر حسین فاطمی، توسط سپهبد ایادی و پزشکان نظیر او وسلامت ﺁن شهید را داد. در حالیکه بدن مجروح او درتب میسوخت ، خوابیده بر برانکار، به میدان اعدام برده و تیر بارانش کردند . اینک تیم" پزشکی" سید علی مطلقه خبر از سلامتی گنجی میدهد حال اینکه عکسهای او در سراسر جهان منتشرو حکایت از رنجوری سخت او می کنند. حتی رئیس جمهورتدارکاتچی نیز نگران حال اوست و از رئیس دستگاه قضایی خواهان مداخله میشود اما باز، باب وقاحت، مددیار " عدالتخانه " میشود و طی مدارج قانونی را به رئیس جمهور تذکر میدهد و او را پی سابیدن کشک اصلاحات می فرستد! در حالیکه حقوقدانان و کسانی که داد خواستند و حتی وکلایشان نیز در بندند، دم از مراحل قانونی زدن از باب وقاحت نیست؟
آقایان گنجی و زرافشان و دانشجویان در بند چه چیز غیر قانونی را طلب کردند ؟ در کدام قانون بجز قانون ولایت فقیه دادخواستن و خواستار پی گیری آمرین و عاملین قتل بیگناهان شدن، جرم و خلاف قانون است؟ در کجا بجز در نظام ولایت مطلقه قاتل و ضارب، عالیترین مقامات قضایی را اشغال میکنند و در مسند قضاوت مینشینند و مدعیان و مضروبین سلولهای انفرادی را اشغال میکنند وباید با شکستن و خرد کردن کرامت خود از محضر سر دسته قاتلین یعنی سید علی مطلقه طلب عفو نمایند. این همه اگر از باب وقاحت نیست پس از باب چیست؟
اما سید علی خامنه ای باید بداند تاریخ اسلام و تشیع، معاویه و یزید ها،ابن زیادها و متوکل های بسیاری را بخود دیده که همگی بنام اسلام دم از ولایت مطلقه زدند و مخالفان قدرت استبدادی خویش را که آزادگان بودند یا کشتند و یا دربند گرفتار کردند. وسیله کار آنان نیز دستگاه "قضائیشان" و امثال قاضی شریح بودند ولی هنوز این عدل علی و مقاومت حسین و پیروان راستینشان است که سر مشق آزادگان جهان است. بی سبب نیست که شهید گلسرخی که اندیشه مارکسیستی داشت در بیداگاه ستم شاهی از عدل علی و مقاومت حسین مدد ونیرو می گرفت.
سید علی مطلقه باید بداند مسئول مستقیم سلامت گنجی و تمامی زندانیان که گرفتاران عقده حقارت اویند شخص اوست. قاضی مرتضوی و دیگرقاضیانی که در مکتب قاضی شریح "قضاوت" آموخته اند نیز بدانند تا تاریخ مصرف آنان به سر نیامده بر مسندند و چون به سر آمد مجبور به بلعیدن"داروی نظافت "میشوند . این قانون قدرت است که دوست نمیشناسدبلکه آلت و ابزار میخواهد.
3- و اما شما آقایان " علما " و "حجج اسلام" ، نمیدانید سکوت در محضر سلطان جابر گناه بزرگ و همکاری با اوست؟ قرنهاست شیعیان از زبان شما شنیده و آموخته اند که دوازده امام تشیع یا در نبرد نابرابر و یا در زندان جابرین به شهادت رسیدند چون سکوت در مقابل جابر را گناه بزرگ میدانستند. حال شما را چه می شود که سکوت اختیار کرده اید؟ اگر آنچه در زندانهای جمهوری اسلامی بنام اسلام اعمال میشود ظلم و جور نیست ، شما چه مصیبت و بلایی را ظلم وجور میدانید؟ اگر هست چرا ساکتید ؟ اگر همگی شما به وضع موجود معترض شوید و با حضور در مقابل زندان اوین مردم را دعوت کنید به عدالت خواهی، کاری در خور که خواسته دوازده امام بوده نکرده ا ید؟ اگر نه همه، که جمعی از شما به حمایت از زندانیان سیاسی صرف نظر از اندیشه شان در جلوی زندان اوین گردهم آیید و از کرامت انسان دفاع نمایید چه کسی میتواند مانع شما شود؟ برفرض هم که عملگان استبداد بر شما بشورند، مگر نه این است که مدعی پیرو مکتب حسینید؟ یا راست میگویید که در این صورت تسلیم در مقابل ناحق و زور را عین ذلت میدانید و یا خدای ناکرده دروغ میگویید و پیرو مکتب خود خواهی خویشید، که هم به خود جفا کرده اید وهم به مردم وهم به اسلام! بیش از دو دهه بنام اسلام جنایت و خیانتی نیست که بر مردم ایران بلکه جهان روا نمیدارند، گستاخی زور گویان به جایی رسیده است که متهم به چندین قتل را "منتخب امام زمان " میخوانند، و با جعل و تقلب بر مسند ریاست جمهوری "تنها کشور شیعه " نصب نموده اند،شما بازهم سکوت میکنید، بنام چه مصلحتی؟ اگر باب غیرت باب اول فقه سنتی میشد، ایران و اسلام گرفتار استبداد سیاهی که قاتلیت را قاطعیت می داند و شقاوت را جانشین شفقت اسلامی می کند،میشد؟ روش "حاکمین مدعی اسلام" النصر بالرعب و حرکت قسری بود؟ بی تفاوتی وسکوت در مقابل ظالم باز جایز بود؟
4- اما ویروس ولایت مطلقه خطرناک و واگیراست وتنها به غیرت و شجاعت است که از آن خلاصی ممکن میشود. آنان که چارچوب نظام فاسد مطلقه و تنگنای استبداد را رها و فراخنای آزادی را انتخاب مینمایند از این جماعتند. ولی باب وقاحت فقط شامل حال ذوب شدگان در ولایت فقیه نیست بلکه ملتزمین به او نیز از این"فیض" بی بهره نیستند. وقتی آقای معین کاندیدای "اصلاح طلبان پیشرو" رفتار و کردار نیروهای سرکوب با معترضین به ادامه حبس گنجی را از نتایج تحریم میداند، این را ازچه باب باید دانست؟ گویی در دوران اصلاحات که ایشان وزیر بودند با معترضین بهتر از این عمل میشد . نا روایی با گنجی و زرافشان و باطبی و محمدی ها و طبرزدی وهزاران بیگناهی که کسی از آنها نام ونشانی ندارد مگر در زمان ریاست" تدارکاتچی"با پشتوانه"بیست دومیلیون رای ادعایی شما نبود؟ شما و امثال شما خوب میدانید ولایت مطلقه ارزشی برای رای مردم قائل نیست و فقط حضور آنها را برای نمایش مشروعیت خویش میخواهد و هرگاه هم لازم شد همین مردم را سرکوب میکند. درد شما، درد آزادی مردم وکرامت آنها ومنزلت انسان نیست که اگر چنین بود درون نظام فاسد ضد تمامی اینها چه میکردید ؟ اگر قصد شما تغییر نظام استبدادی به مردمسالاری بود اولا" فریب اصلاحات را بکار نمیبردید-( چون لااقل به تجربه به این امر پی برده بودید که نظام مطلقه اصلاح درجهت تعدیل قدرت خویش را تاب نمی آورد)-و شرکت در نمایش از پیش تدارک دیده انتخابات را تایید و توصیه نمیکردید، ثانیا" رای سازی و تقلبات آشکار را شرکت مردم نمیخواندید. طلبکاری ملتزمین به ولایت مطلقه از کسانی که ولایت را از آن جمهور مردم میدانند و بدان سبب حاضر نشدند تا با حضور خود در انتخابات قلابی مشروعیت عملگان قدرت مطلقه فاسد را تایید نمایند را از چه بابی باید دانست جز باب وقاحت؟