یکشنبه 26 تیر 1384

كلمه‌ها و تركيب‌هاي تازه، فرهاد جعفري

[email protected]

«انتخابات»ها و (و گاه رأي‌گيري‌ها)، تنها روشن نمي‌كنند كه چه گروهي از نخبگان بايد «بر تمامي شهروندان حكومت كنند» بلكه اين نكته را نيز آشكار مي‌كنند كه از آن پس چه گروهي ازآنان بايد «بر نحوه‌ي حكمراني نخبگان گروه نخست نظارت كرده و به نفع و تمايل كدام پاره از شهروندان آنرا به پرسش گيرند ».

به تعبير صريح‌تر مكانيزم‌هاي متفاوت مراجعه به آراء عمومي نه فقط روشن مي‌سازند كه چه گروهي از نخبگان بايد «بروند» و چه گروهي از آنان بايد «بيايند» بلكه شهروندان از طريق رأي خود (يا راي ندادن خود) اين موضوع را نيز مشخص مي‌كنند كه از آن پس چه گروهي از آنان را به پيگيري مطالبات ملي برگزيده‌اند.

گاه اراده‌ي «پاره ي بزرگتر افكار عمومي» (از باقيمانده ي كل)بر آن تعلق مي‌‌گيرد كه اين مأموريت را به همان گروهي واگذارد كه پاره ي ديگري از او (يا خودش) آنرااز صحنه‌ي قدرت سياسي كنار گذاشته است .

اما گاه پيش مي‌آيد كه از گروه به زير آمده سلب مسئوليت كرده و تكليف «نظارت و رقابت با جريان حاكم» را بر دوش گروهي ديگر از بازيگران مي‌گذارند.

«رأي‌گيري سوم تير ماه» براي تعيين نهمين رييس جمهور، به رغم برخي تخلفات كه نمي‌توان آنرا ناديده گرفت، به نحوي ضمني اما با وضوحي خيره كننده ،ذخيره‌ي اجتماعي هر يك از جريان‌هاي سياسي درگير در حوزه‌ي قدرت ء ?ر جامعه‌ي ايراني را به نمايش گذاشت.

و بدين ترتيب نحوه‌ي توزيع آراء اعلام شده مشخص ساخت كه از اين پس :

ـ آن جرياني كه مي‌بايد بازيگر اصلي حوزه‌ي حاكميت باشد، جريان «اصولگرا»ي برآمده از راست سياسي‌ست. (نادموكرات ها)

ـ آن جرياني كه بايد موقتاً حوزه‌ي حاكميت را ترك و با نمايندگي افكار عمومي وداع كند جريان موسوم به «دوم خرداد» و همه‌ي اقمار سياسي آن از جمله حزب توده، نهضت آزادي و جريان ملي ـ مذهبي‌ست. (دموكرات نمايان)

ـ آن جرياني كه بايد بازيگر اصلي حوزه‌ي افكار عمومي و پيشبرد مطالبات ملي ايرانيان تحول خواه باشد، جريان «هواخواه جامعه‌ي آزاد» است . (دموكرات‌ها)

ملاحظه مي‌شود كه گشاده دستي و دست و دلبازي برخي فعالين سياسي دوم خردادي كه ضمن اذعان به خستگي از نمايندگي افكار عمومي آنرا به «هواخواهان جامعه‌ي آزاد» پيش‌كش مي‌كردند، بي‌مورد و «سالبه به انتفاع موضوع» بوده است.

نتايج «رأي‌گيري نهم» حتي به رغم شائبه‌هاي آن، خودبخود بر اين انتقال مهر تأييد گذاشته و آشكار ساخت كه جريان متبوع وي از مدتها پيش در اين باره فاقد هر گونه وكالت يا نمايندگي بوده است تا اكنون، گشاده دستانه و از سر كرامت آنرا واگذارد!

از اينجا، روي سخنم تنها با «هواخواهان جامعه‌ي آزاد» است.

برخورداري از حق نمايندگي پاره‌ي بزرگ‌تر افكار عمومي به هر جرياني كه آنرا داراست، اين حق و اجازه را مي‌دهد تا «روال»، «شيوه‌‌ها»، «تاكتيك»، «ارزش‌ها»، «اصول و قواعد» و نيز «گفتمان» خود را توسعه دهد و «مبنا»ي هرگونه تعامل با ساخت سياسي حاكم ، اعم از «مباحثه»، «مذاكره»، «مجادله»، يا «مصالحه» با آن قرار دهد.

پس شايسته است پيش از هر اقدام ديگر، ادبيات فعلي خود را كه محصول تسلط گفتمان نماينده‌ي پيشين و «توافق موقت» بر سر آن بوده است به سرعت كنار گذاشته و ادبيات مختص به خود را كه سرشار از آشتي جويي، خالي از هر عقده، مملو از مسالمت و عاري از هر گونه كينه‌توزي‌ست، به گفتمان مسلط بر حوزه‌ي «افكار عمومي» تبديل نموده و آنرا به ساير نيروهاي تحول‌خواه و از جمله «نماينده‌ي پيشين» تحميل نمايد.

نگارنده، به عنوان يكي از «هواخواهان جامعه‌ي آزاد» همواره اين جمله‌ي حكيمانه‌ي كنفوسيوس را به خود گوشزد مي‌كند كه : «سرنوشت هيچ ملتي تغيير نخواهد كرد مگر آنكه پيشتر واژگان خود را در همان جهت تغيير داده باشد».

تداوم كاربرد ادبياتي كه در هشت سال گذشته بر صحنه‌ي تعامل سياسي ميان ايرانيان حكمفرما بود و از سوي پاره‌ي «دموكرات نماي» ساخت سياسي پيشنهاد مي‌شد :

الف ـ همچنان به ميدانداري جريان مزبور سود مي‌رساند.

ب ـ تمايز آرماني و«منشاء فكري » جريان مزبور با «هواخواهان جامعه‌ي آزاد» را آشكار نمي‌كند.

ج ـ شناسايي «هواخواهان جامعه‌ي آزاد»از هواداران جريان مزبور را ناممكن مي‌كند و به او فرصت مي‌دهد تا هر نيروي تحول‌خواهي را در شمار هواداران خود فهرست كند.

د ـ به گمراهي «پاره‌ي بزرگتر افكار عمومي» در ارزيابي صحيح از موقعيت، منزلت و امكانات خود منجر خواهد شد.

ه ـ به تداوم سرخوردگي «افكار عمومي» كه گفتمان تازه‌اي را در برابر خود نمي‌بيند، خواهد انجاميد.

از اين رو نگارنده، به سهم خود تلاش خواهد كرد تا از اين پس و در فصل تازه‌ي رقابت و بازي سياسي «كلمه و تركيب‌هاي تازه»اي را در بيان مقصود خود بكار گيرد و به ساير هواخواهان جامعه‌ي آزاد نيز پيشنهاد مي‌كند كه بسته به ميل و ارزيابي خود، عبارت‌هاي تازه‌اي را در اشاره به جريان‌ها، وقايع، پديده‌ها، مفاهيم و مصاديق بكار گيرند.

دير يا زود، آنچه مورد اتفاق و اجماع جريان اخير باشد، به تدريج پذيرفته و به كار بسته خواهد شد و تحولي كه براي آن لحظه مي‌شماريم ( تحمل آراء مخالف)در صحنه‌ي مناسبات سياسي ايرانيان رخ خواهد نمود. ء ?از هم جمله ي حكيمانه ي كنفوسيوس را يادآور مي شوم كه «سرنوشت هيچ ملتي تغيير نخواهد كرد مگر آنكه پيشتر واژگان خود را در همان جهت تغيير داده باشد».

در گام نخست، نگارنده اين كلمه و تركيب‌هاي تازه را پيشنهاد داده و آنرا به داوري مي‌گذارد:

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

- «نادموكرات‌ها» در اشاره به تماميت راست سياسي داخل حاكميت.

- «دموكرات نمايان» در اشاره به تماميت چپ سياسي داخل حاكميت و اقمار سياسي آن (حزب توده، نهضت آزادي، جريان ملي ـ مذهبي)

- «دموكرات ها» يا«هواخواهان جامعه‌ي آزاد» در اشاره به منتقدين وضع موجود [بسته به مورد]

- «جريان دوم خرداد» به جاي «اصلاح‌طلبان»

- «سنت‌گرايان اسلامي» به جاي «راست بنيادگراي مذهبي»

- «رأي‌گيري» [در اشاره به هر مكانيزم مراجعه به افكار عمومي كه مرجعي جز رأي مردم ،صلاحيت يا عدم صلاحيت شخصي را تشخيص دهد]

- «نوگرايان اسلامي » به جاي «روشنفكران ديني»

- «جريان روشنفكري» در اشاره به روشنفكران سكولار و لائيك.

- «راست اسلامي» در اشاره به جريان حزب مؤتلفه اسلامي

- «سويه ي هواخواهان جامعه ي آزاد» به جاي جبهه ي هواخواهان جامعه ي آزاد [مگر در حال جنگيدن ايم؟] !

«هواخواهان جامعه ي آزاد» به جاي «هواخواهان دموكراسي» [از آنجا كه دموكراسي ،روش و جامعه ي آزاد هدف است]

و ......

نكته اي كه در ساخت ، كاربرد و اشاعه ي كلمه و تركيب هاي تازه بايد به آن دقت داشت اين است كه اولا واجد حداكثر مسالمت جويي باشد(متضمن هيچ توهيني نباشد) و ثانيا بر ماهيت پديده ي مورد نظر انطباق حداكثري داشته باشد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'كلمه‌ها و تركيب‌هاي تازه، فرهاد جعفري' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016