در ايران، در يک سلول کوچک زندان، فاجعه انسانی ديگری در حال وقوع است؛ فاجعه ای که دل هر انسان آزاده ای را بدرد می آورد؛ و مقاومتی که نور اميد به زندگی می تاباند و احساس غرور می آفریند. اکبر گنجی که خود را دگرانديش می داند و از خشونت بيزار است، با جان به دفاع از حقوق خود و هم ميهنانش برخاسته است.
اکبر گنجی به جرم شرکت در کنفرانس برلين و کوشش های روشنگرانه ديگر تا کنون بيش از دو هزار روز در زندان بسر برده است و در شرايط جسمی بسيار بدی قرار دارد، بدون آنکه اتهام های ادعا شده نسبت به او در يک دادگاه بی طرف و مستقل بررسی شده باشد.
اکبر گنجی اکنون هستی خود را با اعتصاب غذا، چون تير در کمان آرش – قهرمان ايرانی- قرار داده است، تا با پرواز آن مرز و بوم آزادگی، شرف، شهامت و راستی را هويدا سازد.
advertisement@gooya.com |
|
اين اکبر نيست، وجدان روشن، عدالت طلب و حق جوی انسان است که در سلول زندان فرياد مظلوميت سر داده است. بايد از مرگ اين وجدان بيدار، امروز جلوگيری کنيم که فردا دير خواهد بود.
ما با ابراز پشتيبانی از اين روزنامه نگار روشنفکر، انساندوست و آزاده ايرانی، خواستار رهايی هر چه سريعتر و بدون قيد و شرط او از زندان هستيم.
جمعی از پزشکان، دندانپزشکان و
داروسازان ايرانی مقيم برلين
تير ماه ۱۳۸۴