خسرو شميراني
[email protected]
مهاباد شش دهه پس از به دار آويخته شدن قاضي محمد، و همزمان با پانزدهمين سالگرد ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو، دبيرکل حزب دمکرات کردستان ايران، روزهاي پرتب و تابي را پشت سر ميگذارد.
گرچه دره باريك و سرسبزي كه مهاباد را در خود جاي داده است طبق تقسيمات اداري در آذربايجان غربي واقع شده است اما قسمت اعظم جمعيت 200 هزار نفره ي آن كرد هستند و شهر به طور طبيعي در كردستان قرار دارد.
مرگ سيد كمال اسفرام معروف به شوانه قادري كه در پي تيراندازي نيروي انتظامي به سوي وي و دستگيري متعاقب او روي داد، انفجاري از ناآرامي ها را در پي داشت كه تا 8 روز پس از واقعه ادامه يافت. روز سه شنبه 28 تير فرماندار مهاباد، سيد معروف صمدي در گفت وگو با ايسنا واقعه را چنين توضيح داد:"[شوانه] به دلايل مختلفي تحت تعقيب پليس با حكم قضايي بوده، [. . .] چند روز پيش نيروي انتظامي وي را در چند كيلومتري شهر مهاباد پيدا كرده و از وي ميخواهد كه خود را تسليم كند او مقاومت ميكند. در پي اين مقاومت نيروي پليس به سوي وي شليك ميكند و براساس اين گزارش، شوانه در اثر خونريزي فوت ميكند."
خسرو كردپور روزنامه نگار ساكن مهاباد در مقابل اين توضيح آقاي فرماندار ميگويد: "شوانه يكي از جوانان فعال در عرصه هاي سياسي و اجتماعي در مهاباد بود. او در سازماندهي بسياري از حركات اعتراضي در شهر سهيم بود و احتمالا اين امر دليل پيگرد وي توسط نيروي انتظامي بوده است."
تصاوير دلخراشي که بدن و صورت شوانه قادري پس از مرگ او را به نمايش ميگذارند، توضيح آقاي فرماندار سيد معروف صمدي را با ترديد روبرو ميکند. او در اين رابطه ميگويد:"بر اثر كالبدشكافي مقداري از بدن وي شكافته ميشود ..."
خسرو كردپور داستاني را كه بسياري از سايتهاي خبري مخابره كرده بودند تاييد ميكند: "غروب پنجشنبه پس از اينكه شوانه بر اثر اصابت گلوله ي ماموران مجروح شده بود او را به ماشين بسته و بر روي زمين كشيده با خود ميبرند."
آقاي كردپور ميافزايد:"آثاري را كه در تصاوير ميبينيم در حقيقت نشانه ي شيوه غيرعادي است كه ماموران نيروي انتظامي شوانه را با خود برده اند."
مهاباد از محروم ترين مناطق ايران است. از موسسات صنعتي در شهر خبري نيست. براي بيش از صد هزار جوان مهابادي تنها يك سينما، دو پارك، يك زمين فوتبال و يك سالن ورزشي وجود دارد. اما كافي نت در شهر فراوان است. خسرو كردپور همچنين ميگويد:"بسياري از جوانان در خانه ها از اينترنت استفاده ميكنند."
بيش از واقعه ي مرگ شوانه، شايد انتشار تصاوير دلخراش وي پس از مرگ بود كه آتش ناآرامي ها را برانگيخت.
"با يك كليك عكسها در ميان جوانان شهر كه علاقه ي زيادي به اينترنت دارند گسترده شد." يكي از اهالي مهاباد توضيح ميدهد.
در انتخابات رياست جمهوري اخير مهاباد با 15 درصد مشاركت يكي از نازلترين سطوح شركت در انتخابات نسبت به کل کشور را ارائه داد. يکی از اهالی مهاباد ميگويد:"به دو دليل تعداد آرا تا اين حد پايين بود اول اينكه مردم پاي صندوقها نرفتند و دوم اينكه آنها نتوانستند همچون جاهاي ديگر هر آنچه ميخواهند وارد صندوقها كند."
خسرو كردپور در اين رابطه ميگويد: "مهاباد در دو دوره انتخابات آقاي خاتمي به شهرهاي با بيشترين مشاركت تعلق داشت اما دستاورد چه بود؟ همين اواخر آقاي خاتمي كلنگ يك پروژه پتروشيمي را بر زمين كوبيد اما موج مخالفت جناح راست چنان به هوا رفت كه اكنون ظاهرا پروژه به فراموشي سپرده شده است."
درباره ي روند وقايع مهاباد و پيش زمينه هاي آن وقايع گفت وگويي با خسرو كردپور روزنامه نگار 30 ساله ساكن مهاباد داشتيم كه در زير آمده است. آقاي كردپور طي موج ممنوعيت فله اي روزنامه ها و دستگيري روزنامه نگاران در سال 1380 دستگير، محاكمه و زنداني شد و تا سال 1382 ، 30 ماه در زندان بوده است.
خ . ش
آقاي كردپور لطفا درباره چگونگي آغاز ناآرامي هاي اخير بگوييد؟
ــ نيروهاي انتظامي حدود 5 بعدازظهر پنجشنبه 18 تير براي دستگيري شوانه به دنبال او ميروند. در ميدان استقلال او را مييابند. به سمت او تيراندازي كرده مجروحش ميكنند و سپس با بستن وي به ماشين و كشيدن روي زمين او را به محل ديگري منتقل ميكنند.
آيا شما خود شاهد بستن و كشيده شدن بدن مجروح "شوانه" بر روي زمين بوديد؟
ــ خير اما آنچه من گفتم گزارشي است كه از سوي چندين شاهد عيني داده شده است و نماينده مهاباد در مجلس، آقاي آئين پرست نيز دقيقا همين گزارش را ارائه ميدهد.
گزارش "ايرنا" و همچنين ادعاهاي فرماندار مهاباد، از سيدكمال اسفرام (شوانه) به عنوان مجرم تحت پيگيرد نام ميبرند در اين باره چه ميدانيد؟
ــ من ميدانم كه "شوانه" در يك سال گذشته در اعتراضات مردم مهاباد نقش فعالي داشته است. من ميتوانم به دو مورد اشاره كنم. پس از سوگند آقاي طالباني به عنوان رئيس جمهوري عراق و ديرتر آقاي بارزاني به عنوان رئيس ايالت خودمختار کردستان عراق تظاهرات شادی در مهاباد برگزار شد و شوانه حضور فعالي در آنها داشت. به نظر ميآيد دليل پيگرد وي توسط نيروي انتظامي همين بوده باشد.
پس طبق اطلاع شما گزارش ايرنا و فرماندار صحيح نيست؟
ــ ببينيد شوانه در تظاهرات آرام مردم شركت كرده و فرض كنيم به اين دليل تحت تعقيب قضايي هم بوده باشد، اما آيا قبل از تشكيل دادگاه و محكوميت ميتوان از وي به عنوان مجرم نام برد؟
علاوه بر اين چرا پيكر مجروح او را بر روي زمين كشيدند و چنان تصاوير وحشتناكي را آفريدند آيا اين يك عمل قانوني است؟ به هر حال از فرماندار انتظار ميرود بداند كه متهم بايد از سوي مراجعه قانوني تحت پيگرد قرار گرفته، تفهيم اتهام شود، به او امكان دفاع داده شود و حتي در صورت محكوميت امكان اعتراض به حكم داده شود. اينها را من با استناد به قوانين كشور خودمان ميگويم. آيا "ايرنا" به عنوان خبرگزاري رسمي كشور نميداند كه نام نهادن يك شهروند به عنوان مجرم بدون طي مراحل بالا خود عملي مجرمانه است؟
البته تيراندازي و كشتن افراد در كردستان بويژه اما در مناطق مرزي در موارد متعددي تكرار شده است. ما ميدانيم كه به طور تاريخي در ميان قسمتهاي مختلف كردستان رفت و آمدهاي فرامرزي وجود داشته و افراد ساكن در دو سوي مرز با هم تبادلات تجاري كاملا معمولي داشته اند. اما نيروي انتظامي در چندين مورد به سوي افراد، بويژه جوانان به همين بهانه تيراندازي كرده و آنها را كشته است كدام قانون به آنها چنين اجازه اي داده است؟
اين برخوردهاي غيرقانوني در بسياري اوقات به بحران در شهرهاي كردستان منجر شده است. نيروهايي خودسرانه و مستقل از قانون تصميم به كشتن افرادي ميگيرند كه به تجارت كالا مشغول هستند، كاري كه دهها سال است جريان دارد و بخشي از زندگي عادي مردم مرزنشين كردستان است. اگر كار خلاف قانون صورت ميگيرد يا مورد مشكوكي وجود دارد بايد مسير قانوني طي شود.
لطفا در رابطه با چگونگي گسترش ابعاد اعتراض به قتل "شوانه" توضيح دهيد.
ــ اين حركت خشن و غيرقانوني افراد خودسر نيروي انتظامي موجي از نفرت را در ميان مردم مهاباد به وجود آورد. بويژه پس از اينكه آن تصاوير هولناك در اينترنت منتشر شد و مردم با چشم خود ديدند كه چه اتفاقي افتاده است، نتوانستند آرام در خانه بنشينند. البته شب سوم پس از خاكسپاري "شوانه" يعني 22 تيرماه مصادف بود با سالگرد ترور دكتر عبدالرحمان قاسملو و اين مزيد بر علت شد تا تمام بازار تعطيل شده و اعتراضات از ابعادي بس وسيع تر برخوردار شود.
در تشييع جنازه نيز چند هزار نفر شركت كرده بودند كه خود حركتي اعتراضي بود.
آيا شما در آن مراسم حضور داشتيد؟
ــ بله اين شغل من است. روزنامه نگار هستم و بايد آنجا ميبودم. همان فرداي روز دستگيري شوانه جسد وي به خانواده تحويل شد و همان روز نيز جسد او تشييع شد.
کدام اقشار و گروههاي اجتماعي در اعتراضات حضور گسترده تر داشتند؟
ــ غالبا جوانان بودند البته هم دختران و هم پسران. در مراسم تشييع جنازه، اهالي اطراف ميدان استقلال حضور پر رنگ تر داشتند. اين منطقه اي است كه غالبا اعتراضات از آنجا آغاز ميشود.
كلا برخورد و حضور محلات محروم تر نيز آشكار بود.
به نظر ميآيد تخريبات زيادي صورت گرفته است!
ــ ببييند اصل 27 قانون اساسي به ما اجازه ميدهد اعتراضات خود را به طور مسالمت آميز بيان كنيم. خوب وقتي كه ماموران رسمي دولت يعني نيروي انتظامي با افرادي كه به طور آرام تجمع ميكنند و اعتراض خود را نشان ميدهند با خشونت برخورد ميكند، اين حركت تحريك كننده است، يعني من مسبب خشونت را برخورد غيرقانوني نيروهاي انتظامي ميبينم.
الان در شهر هزاران تن از نيروي انتظامي حاضر هستند. شما خود در يك كشور مدرن زندگي ميكنيد آنجا هم اعتراض ميشود آيا در هنگام نظاهرات اعتراضي آرام، مردم را ضرب و شتم ميكنند.
خوب وقتي طرف مسئول اول كاري غيرقانوني ميكند و در اعتراض قانوني مردم به عمل غيرقانوني خودش آنها را به شكل خشن سركوب ميكند چه انتظاري ميتوان داشت. اين عمل نه تنها به تخريب بلكه به تحريك مردم و در نتيجه خشونت بيشتر ميانجامد. البته همين ديروز يكي از اعضاي نيروي انتظامي هم كشته شده است كه هنوز جزييات آن مشخص نيست.
آقاي صمدي فرماندار مهاباد گفته است كه پس از يكشنبه شهر كاملا آرام است آيا اعتراضات تمام شده است؟
ــ خير! تنها از روز به شب منتقل شده اند. يعني همين ديشب (دوشنبه شب) دهها نفر در ميدان استقلال جمع بودند و اعتراض ميكردند البته خوب در شبهاي قبل تعداد به صدها نفر ميرسيد.
گفتيد هزاران نيروي انتظامي در شهر هستند يعني حضور آنها كاملا مشهود است.
ــ ميتوانم بگويم كه الان يك وضعيت فوق العاده اعلام نشده وجود دارد. در روزهاي گذشته عملا شهر در كنترل نيروهاي ضدشورش قرار دارد. اين نيروها در شهرهاي دور از مركز همچون كردستان با خشونت بيشتري وارد ميدان ميشوند. شايد يك دليل اين باشد كه پوشش خبري و حضور در اين مناطق نسبت به تهران بسيار كمتر است.
گفته ميشود كه نيروي انتظامي به خانه ها حمله كردند و شيشه ها را شكستند. آيا اين را تاييد ميكنيد؟
ــ من شخصا شاهد نبودم نيروهاي انتظامي چنين بكند. اما ببينيد هزاران نفر كه اهل اين شهر نيستند يعني بومي نيستند. به اينجا آورده اند. تك تك آنها هم نظارت نميشوند. يعني نميتوانند نظارت شوند. من اخبار متعددي به دستم رسيد كه اينها شبها در خيابان ميگشتند و شيشه هاي خانه هايي كه چراغ آنها روشن بود با باتوم خرد ميكردند. در نتيجه بسياري مردم از ترس چراغ خانه را روشن نميگذاشتند. علاوه بر اين مسئوليني در اينجا وجود دارند كه اصلا به قانون و برخورد قانوني اعتقاد ندارند. مهاباد در استان آذربايجان غربي واقع شده است. بسياري از مسئولان منتسب به جريان اقتدارگرا حتي در دوران اصلاحات نيز گفتمان خود را كه يك گفتمان امنيتي ــ پليسی بود، حفظ كردند. اينها با فرهنگ، زبان و مذهب مردم كردستان بيگانه و ناآشنا هستند.
آنها غالبا دچار تعصبات قومي و مذهبي هستند و شما اين تعصبات را به آن ديدگاه امنيتي ــ پليسي اضافه كنيد. آيا نتيجه بهتر از آن چيزي خواهد بود كه ما شاهد هستيم.
يعني تسلط مسئولان اداري و امنيتي غيربومي را يكي از ريشه هاي برخوردهاي غيرقانوني ميشماريد؟
ــ ببينيد در استان كردستان هم مسئولان غيربومي وجود دارند. ما ميدانيم كه جمعيت كرد ايراني در استانهاي ايلام، كرمانشاه، كردستان و آذربايجان غربي متمركز شده است.
اما تنها استان كردستان عملا به عنوان كردنشين به رسميت شناخته ميشود يعني تصميم گيري هاي اقتصادي و عمراني كه در رابطه با اين منطقه اخذ ميشود فقط استان كردستان را شامل ميشود و نه تمام منطقه ي كردستان را!
يعني به اين ترتيب مشكلات كردستان را به طور مكانيكي و مصنوعي محدود ميكنند.
خواسته هاي مردم طي اعتراضاتشان چه بود؟
ــ خواسته ي مركزي اين بود كه به برخوردهاي غيرقانوني با شهروندان اين منطقه پايان داده شود. به عبارت ديگر مردم ميخواهند نقض حقوق بشر در كردستان ايران پايان يابد.
البته اعتراض به مورد قتل "شوانه" و خواست رسيدگي به آن يكي از مسائل محوري بود.
همانطور كه قبلا هم گفتم مسائلي در اين منطقه وجود دارد كه شايد منحصر به فرد باشد و همه آنها از موارد اعتراضي بودند. مثلا تيراندازي و قتل جواناني كه تجارت مرزي ميكنند.
نكته بسيار مهم ديگر اعدامهاي سياسي است كه در سالهاي گذشته شايد اينجا به عنوان تنها نقطه ايران ادامه داشته است.
چند نفر در اين سالها به دلايل سياسي اعدام شده اند؟
ــ تعداد آن را نميتوانم دقيق بگويم. اما من خودم احكام اعدام را مشاهده كرده ام و تعدادي از آنها به اجرا درآمده اند.
البته من ميخواهم باز هم بر اين امر تاكيد كنم كه مسئله اساسي و ريشه ي اصلي مشكلات منطقه ما شايد همان تبعيضي باشد كه دچار آن هستيم. طي بيست و پنج ــ شش سال گذشته كه نظام سياسي تغيير كرده است وضع مناطق كردنشين به هيچ روي رشد چشمگيري نداشته است در حالی که در مناطق ديگر بخصوص در مناطق مركزي شاهد رشد قابل توجهي هستيم.
سطح بيكاري وحشتناك است. البته آمار دقيقي وجود ندارد اما بيكاري ميان جوانان كاملا مشهود است.
امكانات تفريحي براي بيش از صد هزار جوان ساكن اين شهر چيزي نزديك به صفر است.
واقعيت اين است كه سهمي كه از درآمد ملي به اين بخش از كشور تعلق ميگيرد در حدود صفر است. مورد كارخانه پتروشيمي را قبلا گفتم. يک سد در اينجا وجود دارد که عملا تنها تفريحگاه جوانانی است كه در تابستان به آنجا ميروند و شنا ميكنند، اين سد قبل از انقلاب ساخته شده است. به اين ترتيب، با اين محروميت و اين تبعيض و فشار پليسی مضاعف بايد از مردم متشكر بود كه ساكت نشسته اند.
آقاي خسرو كردپور از وقتي كه به ما داديد متشكريم.
گفت وگوی تلفنی: 28 تير – 19 جولای 2005
شهروند - شماره ۱۰۰۴ - ۲۲ جولای ۲۰۰۵ - جمعه ۳۱ تير ۱۳۸۴