در اين روزها بسيارى از هنرمندان و روشنفكران ايرانى چندان حال و روز مصاحبت و گفتگو را ندارند. به نظر مىآيد كه آنها در اثر شوك انتخاب محمود احمدىنژاد شديداً محافظهكار به مقام رياست جمهورى همان كارى را مىكنند كه در طبيعت انسان و حيوان در شرايط شوك نهفته است، به اين صورت كه بر درد ناشى از آن چشم بپوشند و به همان كارى كه تاكنون مىكردهاند ادامه دهند. مقالهاى از خانم «كريستيانه هوفمان» از تهران، منتشره در روزنامهى «فرانكفورتر آلگماينه».
--------------------------------
ايرانيان مىكوشند در چنين شرايطى صورتشان را با سيلى سرخ نگاه دارند و مذبوحانه تلاش مىكنند همه چيز را چندان هم سياه نبينند. پرى صابرى، كارگردان تئاتر مىگويد: ”ما همچنان به كار خودمان ادامه مىدهيم، تا حالا كه اتفاقى نيافتاده.” و مراد ثقفى كه ماهنامهى سياسى «گفتگو» را منتشر مىكند در برابر چنين حرفى مىگويد: ”وقتى ايرانىها مىگويند انشاءاله گربه است و اوضاع چندان هم بد نيست، يعنى اينكه خيلى مىترسند.”
بايد گفت كه اين انتخابات رياست جمهورى براى هنرمندان و روشنفكران دشوارترين انتخابات بود و آنها خيلى چيزها را در اثر آن از دست دادند، چيزى بيشتر از انتخاب يك رئيس جمهور. نخست مىبايستى با اين ايدهى دوران خاتمى وداع مىگفتند مبنى بر اينكه در ايران يك اجماع ملى در اين موضوع وجود دارد كه اصلاحات دمكراتيك و تا اندازهاى تلطيف فضاى مقررات شديد اخلاقى در اولويت قرار دارد.
فرزانه طاهرى، مترجم و همسر سابق هوشنگ گلشيرى مىگويد: ”ما باورمان نمىشد كه احمدىنژاد بتواند اين اندازه آرا بدست آورد. بايد اعتراف كنيم كه ما اين مردم را نمىشناسيم.”
روشنفكران دمكرات مىبايستى به اين شناخت مىسيدند كه ايجاد يك فضاى آزاد و دمكراتيك در كشور نه تنها در تقابل با اقتدارگرايان محافظهكار، بلكه در رويارويى با بخش قابل توجهى از مردم نيز قرار دارد. بيژن خواجهپور كه يك روشنفكر است معتقد است كه ”ما بايد اين را بعنوان يك تمرين دمكراسى ببينيم و رأى مردم را بپذيريم.”
كريستيانه هوفمان، مقالهنويس روزنامهى وزين فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ اشاره به اين مىكند كه در اين انتخابات شمار بسيارى از نويسندگان، روشنفكران و هنرمندان سرشناس با شهرت جهانى به حمايت از هاشمى رفسنجانى برخاستند، آنهم به حمايت از فردى كه زمانى نماد فساد مالى در كشور بود، فردى كه دست در قتل مخالفان داشته است و حال در اين انتخابات به اميد ايشان براى حفظ حداقلى از آزادىهاى كوچك بدل شده بود. در برابر، بخشى ديگر از كانون نويسندگان، جناح راديكال سازمان دانشجويى و اپوزيسون ملىگرا و شمار كوچكى از روشنفكران همانند خانم شيرين عبادى و منتقد نظام حاكم اكبر گنجى نداى تحريم انتخابات را سر داده بودند.
در اين روزها حول فرد گنجى شعلهى ناتوان اپوزيسيون دمكرات حلقه زده است. در اواخر ماه ژوئن يك بيانيهى ۳۸۰ نفرهى روشنفكران در دفاع از اكبر گنجى انتشار يافت. اين بيانيه پس از بيانيهى ۵۶۵ نفرهى روشنفكران بود كه در ماه مارس امسال انتشار يافت كه در آن از هر طيف دينى و سكولار دمكراسىخواه مىشد افرادى را يافت.
پس از آنكه شمار بسيارى از سازمانهاى حقوق بشر، اتحاديهى اروپا و ايالات متحدهى آمريكا از قوهى قضاييهى جمهورى اسلامى ايران خواستار آزادى اكبر گنجى شدند، بالاخره مقامات ايران مجبور گشتند، عليرغم ميل باطنىشان اكبر گنجى را كه در اثر بيش از چهل روز اعتصاب غذا خطر مرگ وى را تهديد مىكرد، به بيمارستانى خارج از زندان انتقال دهند. و پيش از آن شمار بسيارى دانشجويان در يك تظاهرات اعتراضى در برابر دانشگاه تهران خواستار آزادى وى شده بودند. حركتى كه منجر به زدوخورد و دستگيرى شمارى از دانشجويان شد.