در شبانگاه پنجشنبه ۲۱ ژوييه، ۳۰ تير ماه، اعضاى تيم سه نفره مذاكرهكننده با دادستانى و مقامات زندان اوين در باره بحران اعتصاب غذاى گنجى در نامهاى به رييس قوه قضاييه نسبت به وضعيت وخيم گنجى ابراز نگراني كردند، كه هنوز در اعتصاب غذا در قرنطينه در بيمارستان ميلاد تهران به سر ميبرد. دويچه وله (صداى آلمان) در باره علت اين ابراز نگرانى و تلاش براى رفع آن از عيسى سحرخيز، از اعضاى هيات سه نفره ياد شده، دعوت به مصاحبه كرد.
مصاحبه گر: کیواندخت قهاری
دویچه وله: آقای عیسی سحرخیز، شما در نامهای که به همراه آقایان سعید حجاریان و رضا تهرانی خطاب به رییس قوه قضاییه ایران نوشتهاید، اشاره می کنید به اینکه آقای اکبر گنجی هنوز در اعتصاب غذا بسر می برند. در مصاحبه با ما گفته بودید که مسلما کسی که منتظر عمل جراحی است، نمی تواند اعتصاب غذا کند. این مسئله پس الان به چه صورت است؟
عیسی سحرخیز: ببینید، یک دوگانگی در تعریف وجود دارد و آن این است که آقای گنجی از لحاظ خودش در اعتصاب غذا بسر می برد و هیچ غذايى را مصرف نمی کند. از سوی دیگر، وقتی فردی در بیمارستان مستقر می شود و به او سرم می زنند این می تواند در تعریفهای بین المللی و استانداردها به معنای نوعى شکستن اعتصاب غذا باشد یا آن را زیر سوال ببرد. یا فردی که تحت درمان است و پزشک می خواهد به وی قرص بدهد و امكان دارد قرص را در درون چیزی حل بکند و به او بدهد، باز اینهم بدلیل اینکه از راه دهان چیزی وارد معده اش شده، می توان این را هم به نوعی نبودن اعتصاب غذا درنظر گرفت. ما در نامه مان، در ۲ بند ۳و۲، مطرح کرده ایم و پیش از این هم با آقای گنجی صحبت کرده بودیم که این اعتصاب غذایی که شما به کار می برید نباید به گونهای باشد که خدای ناکرده صدمات جبران ناپذیری به شما بزند یا معلولیتی را فراهم بکند که تا آخر عمر با شما باشد، یعنی کلیه تان از کار بیفتد، کبدتان دچار صدمه بشود، طحال، مغز یا قلبتان. در نتیجه این دوگانگی که شما می فرمایید به این برمیگردد که آقای گنجی توصیه دوستانش را پذیرفته که تا این حد با پزشکان برای درمان خودش همکاری کند. ولی کماکان غیر از موارد دارویی و تجویز پزشکی هیچ چیز غیر از آب و چای و آن چند حبه قند را نمی خورد.
دویچه وله: در نامهتان آمده که نگران جان آقای گنجی هستید. در این نامه از احتمال مغشوش شدن شرایط سخن در میان است. یعنی چه؟
عیسی سحرخیز: بازهم در یک بند دیگری در انتها آورده شده و اشاره شده است به مطلبی که روزنامه ی کیهان نوشته است و تئوری مرگ آقای گنجی. وقتی پای روزنامه ی کیهان می آید و گره می خورد با مسئولین دادستانی، که نامشان نمی آید، ما بوى توطئهای را حس می کنیم و فکر می کنیم که این احتمال وجود دارد که جان آقای گنجی در خطر قرار می گیرد و می خواهند آن چیزی را که بحث مرگ آقا ی گنجی در این ماجرا مطرح می کنند به گردن کسی بیندازند و دیگران کار خودشان را انجام بدهند. در نتیجه ما در این نامه هشدار دادیم، همینطور در نامه ای که خانم گنجی و خانواده ی آقای گنجی به آقای شاهرودی نوشتند و همینطور در نامه ی دیگری به رییس بیمارستان نوشتند، در آنجا هم این نکات مطرح شده است. با توجه به اینکه حدس و گمان ما و شواهد و قرائن ما نشان می دهد که غیر از رییس بیمارستان که ما اعتماد کامل داریم و آن تعداد پزشک سطح بالای معالج و معروف، در کادر پزشکی آنجا و کادر درمانی آنجا کسانی از دادستانی حضور داشته باشند که بصورت غیرمستقیم و مستقیم بخش درمان را در اختیار بگیرند و خدای ناکرده حادثه ای در این چارچوب مطرح بشود و هیچکس نگوید که این مسؤولین، آیا مسؤولین پزشکی بیمارستان بوده اند یا جای دیگری بوده اند و حادثه از کجا بروز کرد. الان مسئله اینست که ایشان تحت نظر پزشکی در وضعیت قرنطینه است ، بدون اینکه ما بدانیم چه کسانی به آقای گنجی دسترسی دارند. این افراد در پوشش پزشک، مسؤولین حفاظت و یا خدماتی آنجا می توانند رفت و آمد بکنند و گنجی در جایی نیست که اعتماد لازممان برقرار باشد و ما بتوانیم کنترلی داشته باشیم. همانگونه که در نامه ی خانم گنجی مطرح شده، (بيم آن مىرود كه) جریانی در پی این باشد که صورت مسئله را پاک کند و بعد حادثه را به گردن آن کسانی بياندازند که در روزنامه ی کیهان برایشان در پى پاپوش دوختن يا این سناریو را عملی کردن هستند. ما از جریان به این صورت نگران هستیم و وقتی افرادی هستند که می توانند مصاحبه های جعلی از سوی مقامهای پزشکی بنویسند و به روزنامه ها بدهند، می توانند هرکار دیگری را هم انجام بدهند.
دویچه وله: آقای سحرخیز، خانم شفیعی، خانم آقای گنجی، چه نگرانی هایی الان دارند و چه اقداماتی برای تماس با مقامات کرده اند؟
عیسی سحرخیز: خانم شفیعی و خانواده ی آقای گنجی، اعم از مادر، برادر و خواهر و همینطور فرزندانشان، نامه ای را به رییس بیمارستان نوشته اند، از شرایط آقای گنجی که بصورت قرنطینه هستند، از اینکه مانند بیماران دیگر نیستند و دسترسی ندارند به افراد گله کرده اند، از این مسئله که در بیمارستان افراد دیگری حضور دارند که دستور می دهند، مداوا می کنند و حفاظت آقای گنجی را بعهده دارند، این را مطرح کرده اند که ما فقط این افراد را مسئول نمی دانیم، هر حادثه ای که بخواهد پیش بیاید و افراد دیگری که در این وضعیت دخالت کنند، ما بیمارستان، مسئولین بیمارستان و شما رییس بیمارستان را مسئول این مسئله می دانیم. وضعیت آقای گنجی طی این ۶ ـ ۵ روز ظاهرا بهتر نشده است و در مواردی که بازدید کردیم ضمن اینکه شرایط وضعیت شان بدتر است، وزنشان نیز، ظاهرا با اینکه درمان می کنند و سرم می زنند بالا نرفته است و این مباحث را (مطرح كردهاند). و این نکته ی اصلی برمی گردد به نامه ای که نوشته اند به رییس قوه ی قضاییه، آقای شاهرودی و در آنجا این توطئه ای را که در کیهان طراحی شده و به گونه ای هم می خواهند پای خانم گنجی را بمیان بکشند، حتا مسؤولین بالای دادستانی در گفتگو با وزیر دادگستری از قول ایشان مباحثی را مطرح کرده اند که باز نگرانی شان را دامن زده اند و دراین نامه خانم شفیعی مطرح کرده اند که ما نگران هستیم و دو نکته را خواسته اند و مطرح کرده اند. یکی اینکه از آقای شاهرودی خواسته شده پرونده ی این مسئله از آقای مرتضوی، دادستان، گرفته و به شخص دیگری منتقل بشود و کل کادر درمانی و مسایلی که وجود دارد زیر نظر این فرد باشد که از این پروژه ای که در کیهان و آقای شریعتمدار طراحی شده و الان هم گفته می شود که فردی را دستگیر کرده اند در چارچوب پرونده ی قتل های زنجیره ای و داستان آقای سعید امامی، نشان می دهد که این ارتباطات تنگی که بین کیهان و باند سعید امامی و آن قتل های پیشین صورت گرفته چه مقدار مطرح بوده است و در آنجا هم باید توجه کنیم هر وقت حادثه ای می خواست پیش بیاید سناریوی آن را در کیهان می دیدیم. در وبلاگها هم این بحث بود. در پرونده ی وبلاگ نویسان، روزنامه نگاران و قتل های پیش از دوران اصلاحات ما شاهد این مسئله بودیم. بهرحال ایشان مطرح کرده اند که این نوع هماهنگی که الان مشاهده می شود اولین مسئله اش اینست که پرونده بطور کامل از دست دادستانی تهران و شخص آقای مرتضوی خارج و بجای دیگری منتقل شود و همینطور مطرح کرده اند که با توجه به نگرانی ها و نفوذی که بر روی کادر پزشکی وجود دارد و طبیعتا آنها نمی توانند خودشان را از خطر دستورها و اوامر کنار بکشند و زیر آن فرمانها نروند، گفته اند که من از همین امروز، که دیروز باشد، روز پنج شنبه، از پزشکان بدون مرز استمداد می کنم و خواستار این هستم که پزشکان بدون مرز جهت درمان و نظارت بر آقای گنجی بیایند و اینکار را کمک بکنند.
دویچه وله: آقای شاهرودی تا چه حد امکان دارند که بتوانند به این خواست عمل کنند؟ چون بارها در مورد پرونده های دیگر هم از ایشان تقاضا شده که این پرونده ها از دست آقای مرتضوی گرفته بشود.
عیسی سحرخیز: آقای آیت اله شاهرودی، البته ما می دانیم که مواردی از جای دیگری عمل می شود و ایشان دامنه ی کارشان بعنوان فردی که همه ی امور را می تواند در اختیار داشته باشد نیست. ولی موارد اخیری بوجود آمده که می تواند این خوشبینی را داشته باشیم. حداقل در ۲ مورد ایشان چنین اقدامی را انجام داده اند. یک مورد گرفتن پرونده ی وبلاگ نویسها از آقای مرتضوی بود که دیدیم تا حدودی بخوبی حل شد، و مورد جدیدتر بحث ۳ زندانى روزنامه نگار ملی ـ مذهبی بود، آقایان رحمانی، صابر و علیجانی، که آنها هم وقتی پرونده گرفته شد و نماینده ی ویژه ی ایشان عمل کرد ما دیدیم که در شرایطی که ۲ سال اینها در زندان بودند بدون اینکه وضعیت شان روشن بشود، الان تا زمانی که پرونده روشن بشود آزاد هستند. در این مورد هم آقای شاهرودی می توانند وارد بشوند، پرونده را در اختیار دیگران بگذارند و اجازه بدهند که این نگرانی هایی که در مورد جان آقای گنجی وجود دارند با انتقال آقای گنجی و مداوای شان در اختیار خانواده و پزشکان معالج مورد اعتماد و بیمارستان و مراقبت هایی که خانواده و نزدیکانش انجام می دهند این مسئله حل بشود. من فکر می کنم که دراین مورد خاص اگر آقای شاهرودی مثل ۲ مورد گذشته حداقل وارد بشوند و تا زمانیکه بحث عفو آقای گنجی، همانطور که گفته اند، مورد بررسی است این مسئله به اینصورت پیش برود تا ایشان هم کارهای اداری شان را برای عفو و آزادی دائمی آقای گنجی بتوانند به انتها برسانند.
دویچه وله: آقای عیسی سحرخیز، از اینکه وقت تان را در اختیار ما قرار داده اید از شما بسیار سپاسگزارم.