حملهی پلیس به تظاهرات آرام همزمان با آغازکار رئیس جمهوری تندرو
نوشته: رابرت تیت در تهران
ترجمه: امیر آذر
جمعه 22 ژوئیه 2005
منبع: گاردین
موج وحشیانهی ضربات باتون که توسط نیروهای پلیس بر سر و بدن معترضان وارد میشود بار دیگر وحشت جنبش اصلاحات را تقویت کرد: آغاز دورهی سرکوب سیاسی.
صدها تن از حامیان جنبش اصلاحات که برای آزادی اکبر گنجی روزنامهنگار دگراندیش و دربند که پنجمین هفتهی اعتصاب غذا را میگذراند، در بیرون از دانشگاه تهران تجمعی برپا کرده بودند با گروه زیادی از افراد پلیس مواجه شدند.
در این آشوبها تعداد زیادی از تظاهرکنندگان از جمله چندین زن مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. در میان زخمیان از جمله نمایندهی اصلاحطلب پیشین مجلس موسوی خوئینی بود که به دلیل ضرب و شتم با باتونهای برقی دچار شکستگی دنده شد. در این تجمع هاشم آغاجری جانباز جنگ ایران و عراق نیز شرکت داشت.
حمله به اصلاحطلبان توسط افراطیون طرفدار حکومت در سالهای اخیر به امری عادی بدل شده است. اما به دنبال انتخاب رییس جمهوری به شدت اسلامگرا، محمود احمدینژاد، که برای به دست گرفتن قدرت در ماه آینده آماده میشود معترضین متوجه تحولی چشمگیر شدهاند.
عبداله مومنی یکی از رهبران برجسته دانشجویی میگوید: در گذشته اوباش لباسشخصی بودند که ما را مورد ضرب و شتم قرار میدادند اما اینبار افسران یونیفورم پوش نیروی انتظامی این کار را کردند. قبلاً ما توسط دولتی پنهان مورد حمله قرار میگرفتیم که در آن کسی مسئولیتی را برعهده نمیگرفت. اکنون اما، همه چیز آشکارا انجام می شود. آنها[افراد پلیس] ما را ‘سلطنتطلب’ میخواندند که توسط آمریکا و ایرانیان مقیم آمریکا مورد حمایت قرار میگیریم."
حمله به اعتراضکنندگان باعث تشدید عصبانیت اصلاحطلبان شده است که این حوادث را پیامآور شوم آغاز دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد میدانند.
در میان بیم و هراس موجود در مورد لباسهای زنان، فروشگاههای عرضهکننده لباسهای مد روز هراسان به فروش صندلهای جلوباز، مانتوهای کوتاه و چسبان پرداختهاند. طبق قوانین اسلامی کشور زنان باید بیرون از خانه مانتو به تن کنند. مانتوهای کوتاه و بدننما به عنوان نماد افزایش آزادیهای اجتماعی در دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی تلقی میشود.
آقای مومنی که خود دوبار به زندان افتاده است و نگران امنیت خویش است میگوید:" به باور من، موقعیت برای فعالیت سیاسی بسیار دشوار خواهد شد. بیشترین هراس من از این است که بخواهند خفقان سیاسی کامل اعمال کنند و نیروهای منتقد را سرکوب نمایند."
وی میافزاید:" بدین طریق درهای حملهی خارجی به روی ایران گشوده خواهد شد، چرا که این امر دولت بوش را مصمم به تلاش برای تغییر رژیم خواهد کرد. ما از فشارهای بینالمللی برای حقوق بشر و آزادی در ایران دفاع می کنیم، اما حملهی نظامی خارجی و دمکراسی تحمیلی پاسخ مساله نیست."
بیم و هراسهای آقای مومنی را میان سایر ایرانیان آزادیخواه که قولهای آقای احمدینژاد دایر بر تحمل انتقاد و خودداری از تحدید آزادیهای ایجاد شده در دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی آنها را قانع نکرده است نیز مشاهده میشود. بسیاری از افراد که نگران مواضع سرسختانهی مذهبی آقای احمدینژاد هستند، آیینهای یادبود درگذشت فاطمه دختر پیامبر اسلام را که قبلاً بدین گستردگی برگزار نمیشد را به عنوان نمونهی بارز ایجاد جو مذهبی در ایران تلقی کردهاند.
فرار مغزها
در میان قشر مرفه جامعه این نگرانی وجود دارد که سیاستهای اقتصادی رییس جمهوری منتخب دایر بر توزیع ثروت که به گفتهی وی برای مبارزه با فقر گسترده ضروری است باعث فرار سرمایهگذاران خارجی و کاهش سطح معیشتی شود.
گزارشهای رسیده از آماده شدن بازرگانان و دانشگاهیان برای خروج از کشور حکایت دارد که نگرانیهایی را مبنی بر فرار سرمایه و تشدید فرار مغزهای ایرانی برانگیخته است؛ مسالهای که اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری ماه قبل قول کمک به بهبود آن را داده بودند.
مصطفی تاجزاده یکی از اعضای برجسته ، جبهه مشارکت ایران اسلامی که یک حزب طرفدار اصلاحات است میگوید:" طبقه متوسط جامعه بسیار نگراناند. مسلماً سرکوبیهایی انجام خواهد شد با این وجود شدت این سرکوبها به میزان پایداری جامعه بستگی دارد. جدیترین طرفداران احمدینژاد خواهان محدودیت و ایجاد جو بسته است. در آن صورت ما قادر به راهاندازی یک روزنامه جدید نخواهیم بود و برگزاری انتخابات عادلانه و آزاد مشکل خواهد بود."
مجازاتها
در جام جم یکی از رستورانهای سبک غربی شمال تهران که غالباً محل رفت و آمد جوانان سکولار است دو خواهر به نامهای غزل 29 ساله و نغمه 32 ساله نسبت به آینده ابراز ناراحتی میکنند و میگویند:" آنها اعلام کردهاند که رژیمی اسلامی میخواهند. این بدان معناست که آنها میخواهند قوانین و مقررات اسلامی اجرا شود چه مردم بخواهند و چه نخواهند. این افراد بر این باور اند که شلاق زدن جوانان برای تنبیه شدن آنها ضروری است. آنها میپندارند اگر این فشارها ادامه یابد مردم بعد از یکی دو سال به آنها عادت میکنند. اگر آنها بخواهند هواداران افراطی خود را آزاد بگذارند جو بسیار بدی حکمفرما خواهد شد، وضعیتی مانند طالبان در افغانستان، هر چند به آن شدت هم نباشد.
نغمه که یک مانتو کوتاه سبز رنگ به تن دارد و حجاب نه چندان کاملاش موهای مطابق مد روز آرایش شدهاش را نمایان میکند میگوید:" اگر جایی مثل همین رستوران را میبستند من خوشحال میشدم. چون مردم را ترغیب میکردند که در خیابان ها تظاهرات کنند. دوران خاتمی برای رژیم مانند یک عمل جراحی بای پاس برای قلب رژیم بود و مردم را آرام نگاه داشت. ولی احمدینژاد ممکن است واکنش نشان دهد. اکنون زمانی است که کشور باید تصمیم خود را بگیرد. بالاخره ما شرقی هستیم یا غربی؟"
اما غزل چندان مطمئن نیست و میگوید:" آمدن به جاهایی از این دست یکی از بزرگترین تفریحات و سرگرمیهاست. من واقعاً از بسته شدن چنین جاهایی نگرانام. بعدش چه کار باید کنم؟ در خانه بنشینم و افسرده یا روانی شوم؟"