جمعه 11 شهریور 1384

آرامش به کردستان بازگشت. ... براستي چنين است؟ خسرو شمیرانی، شهروند

[email protected]

مرگ فجيع جوان مهابادي که يک ماه ونيم پيش در 18 تير مورد اصابت گلوله نيروهاي انتظامي جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته بود، عقده هاي ساليان تحقير را گشود. فشارهاي انباشته شده ي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي انفجاري را سبب شد که دامنه آتش آن به سرعت در سراسر کردستان ايران گسترده شد. آتشي که اکنون خاکستر شده است. اما آيا زير اين خاکستر آتشي نهفته نيست؟

بر اساس آمار رسمي دولت، استان هاي کردنشين از نظر توسعه اقتصادي در ته جدول و از نظر فقر اقتصادي در صدر آن قرار دارند. طي بيست و هفت سال اخير که دولتمردان جمهوري اسلامي ايران همواره فرياد "کمک به محرومان" سر داده اند، روستاهاي کردستان از جمعيت خالي شده و همزمان شهرهاي صدها هزار نفري شکل گرفته اند. در اين شهرها از ابتدايي ترين لوازم شهرنشيني امکانات رفاهي، فرهنگي و تفريحي خبري نيست.

در عين حال گسترش ارتباطات در عصر اينترنت و وجود کافي نت هاي بيشمار در شهرهاي کردستان چشمها را به دنيايي گشوده است که سفر به فضا در آن به تفريحي توريستي تبديل شده است.

آيا جامعه جوان کردستان که تعداد دانشجويان و دانش آموختگان آن در سالهاي اخير در روندي تصاعدي افزايش يافته است ميتواند بر اختلافات فاحش بين زندگي خود و زندگي در جهان خارج چشم ببندد؟

اعتراضات اخير مردم کردستان به شهادت دوست و دشمن، انتخاب آگاهانه شيوه مسالمت آميز طرح خواسته هاي مدني را گواهي ميکند. اما برخورد حکومت ايران چگونه است؟ آيا حکومت حاضر است شيوه "بگير و ببند و بکش" را با گفت وگو، تسامح و تساهل جايگزين کند؟

راستي آيا هنگامي که مردم راه مسالمت برگزينند، حکومت در ميان مدت قادر خواهد بود با آنان به خشونتي افسارگسيخته پاسخ گويد؟

آيا پس از آنکه در چند قدمي مهاباد، سقز، بانه و کرمانشاه حکومت خودمختار کردي تشکيل شده و رئيس جمهوري حکومت مرکزي در کشور چند قومي همسايه يک سياستمدار کرد است، ميتوان به جوانان کردستان ايران گفت شما حتي حق داشتن فرماندار و رييس پليس کرد را نداريد؟

آيا ميتوان به ميليونها شهروند کرد که غالبا به اهل سنت تعلق دارند گفت که آنها به دليل مذهب خود نميتوانند کانديد رياست جمهوري شوند و در عمل از حق دستيابي به مسئوليت هاي بالاي حکومتي محروم هستند؟

آيا ميتوان به آنها گفت شما ايراني هستيد اما حق بهره برداري از ثروتهاي ايران را نداريد؟ و به فقر و فلاکت و سکوت محکوم هستيد و دهان گشودن شما برابر با تجزيه طلبي است و جزاي تجزيه طلب کمتر از مرگ نيست؟

راستی مگر بر اساس اعلاميه جهاني حقوق بشر طرح بحث حق جدايي شامل آزادي بيان نميشود؟

آيا اين بهانه، به هيچ سازمان سياسي و حکومتي حق تکفير و سرکوب طرح کنندگان اين بحث را ميدهد؟ مگر نه اينکه حتي اگر يک نفر در کردستان ايران خواستار جدايي از ايران باشد حق او در ابراز نظر محترم است. البته روي سخن اين کلام با آنها که داغ و درفش در دست دارند نيست، چرا که آنها همواره برای حفظ داغ ودرفش در دست خود، به بخشیدن خاک و آب و منزلت کشور آماده بوده اند. در اينجا آن دسته از سياستمداران و نظريه پردازان سياسي مورد نظر هستند که به دمکراسي ليبرال معتقد هستند و بعضا خود را دمکرات ترين دمکراتها ميدانند اما به جاي گفتگو با آن قليل نيروهايي که طالب جدايي هستند، اول به کتمان و سپس به تکفير آنها مينشينند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شهروند براي اينکه گوشه اي از سهم خود را در اطلاع رساني درباره کردستان به جاي آورد و به يافتن پاسخ براي سئوالات بالا و بسياري پرسش هاي ديگر در همين زمينه ياري کند، اين شماره خود را به کردستان اختصاص داده است.

باشد که با اين گام کوچک تاثيري ولو ناچيز در چگونگي رسيدن به آزادي و رفاه براي تمام مليتها، قوم ها و گروه هاي ايراني از کرد، پارس، عرب، ترک، لر، ترکمن، ارمني، بهايي، زرتشتي، سني، شيعه، آسوري و ... داشته باشیم.

شهروند ویژه نامه کردستان را در اینجا بخوانید: www.shahrvand.com/FA/Default.asp?IS=1015

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آرامش به کردستان بازگشت. ... براستي چنين است؟ خسرو شمیرانی، شهروند' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016