آقای حمید رضا جلائی پور دریک مصاحبه مطبوعاتی در سایت اینترنتی امروز گفته اند که (( تحریم کنندگان باعث شکست اصلاح طلبان بوده اند))
از پیش برهمگان معلوم بود، که جنبش تحریم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری بر کل حاکمیت نمی توانست فائق آید! اما این جنبش توانست در مقابل اصلاح طلبان دروغین قدرت بیکران خویش را محک بزند! تا قبل ازانتخابات همه اصلاح طلبان برای حامیان تحریم انتخابات؛ صفت و الفاظی رابکار می بردند؛ که چند نمونه از آنها را ذکر می گردد
1 - روشنفکران جداز توده اند
2 - روشنفکران خارجه نشین
3 - روشنفکرانی که شناخت صحیح از جامعه ندارند
4 - روشنفکرانی که هیچ عددی نیستند
5 - روشنفکران هخا"منش"
6 - روشنفکران عصبی و برج عاج نشین!!!
از این قبیل تهمت ها بسیار گفتند که جای ذکر همه آنها نمی باشد. حالا سئوال اساسی از آقای حمیدرضا جلائی پور اینجاست که چگونه شد این روشنفکران بدون پایه توده ائی "باعث شکست شما شدند"؟
جنبش تحریم انتخابات مدت هشت سال به مردم گوشزد نمودند که خاتمی و هوادارانش اصلاح طلب واقعی نیستند. مردم در عمل فهمیدند که گفته های اپوزیسیون صحیح بوده است. آِیا تهمت خارج کشوری زدن به بخشی از هم میهنان ایرانی صحیح است؟؟؟ این همه ایرانی چرا باید وطن خودشان را ترک گویند و به خاطر فعالیت سیاسی و برای آزادی و دمکراسی حق باز گشت به وطن را نداشته باشند؟ چه کسانی باعث مهاجرت خیل عظیم ایرانیان شده اند. مقصر اصلی همین اصلاح طلبان دروغین همچون سعید حجاریان ها می باشند که در یک دوره ائی بنیان گذار وزارت اطلاعات می با شند. خش اعظمی از مهاجرت در دوره صدارت خود ایشان صورت گرفته است!!! اگر جنبش تحریم انتخابات توانست بخشی از رژیم را به شکست بکشاند؛ باید به خود ببالد!!! شاید بعضی به نگارنده ایراد بگیرند که جنبش تحریم با رژیم همسو شده است!!! در پاسخ باید گفت مبارزه سیاسی پیچید گیهای خاصی دارد که تمام تلاش براین است که از میان آن سالم بیرون در آئیم.
یک مثال ساده شاید موضوع را روشن سازد. مخالفین رژیم در براندازی حاکمیت با امریکا همسوئی دارند اما در مخالفت با حمله نظامی امریکا به ایران با حکومت ایران همسوئی دارند. می بینید که قضیه چقدر پیچده است!!! از جانب دیگر نمی توان نظاره گر بود و آهسته و بی سر و صدا مبارزه نمود؛ مبادا اتفاق ناخواسته ائی رخ دهد؟؟
اینکه محمود احمدی نژاد می خواست دکتر عارف معاون اول خاتمی را به عنوان معاون اول خویش انتخاب نماید بسیار سئوال برانگیز است!! اما توانست با گماشتن علی لاریجانی به عنوان رئیس شورای امنیت ملی و انتصاب محمد باقر قالیباف به عنوان شهردار تهران و دادن حق شرکت در جلسات هیئت دولت و گرفتن تعهد حمایت از جانب او و امکان سپردن پست سازمان تربیت بدنی به مهر علی علیزاده، همه نشانه از تقویت هرم رژیم و جمع آوری نیرو در رویاروئی و اختلافات جناحی را حکایت می کند؛ چون احمدی نژاد خود نیک میداند رای هفده میلیونی او خیلی هم واقعیت نداشته است!!! از آنجائی که نگارنده خطر قدرت گیری دوباره فاشیست مذهبی را در چند ین مقاله در ماههای گذشته عنوان کرده است، دوباره تاکید مینمایم که منظور از فاشیست به هیچ وجه تعریف کلاسیک آن نیست بلکه شکل مذهبی فاشیست و شیوه سرکوب اجتماعی، بیشتر بیان شده است که مظاهر اولیه آن کم کم رویت می گردد. چرا که همواره مذهب شیعه زمینه های لازم را برای سرکوب فاشیستی را درخود بروز داده است و اساسا شیعه در ایران صفوی با کشتار آغاز گردید و مذهب شیعه خود را یگانه نیروی "حق مطلق" و سعادت بخش دنیوی و اخروی می پندارد. مذهب شیعه از جانب مذاهب اربعه صدر اسلام هیچگاه پذیرفته نشده است. بلکه همواره مورد شماتت و توهین و غیر مشروع قلمداد شده است؛ به همین خاطر در جهان اسلام منزوی و سرکوب شده است؛ این در حالی است که خود راهمواره صاحب حق مطلق از جانب الله می داند. تلاش دائمی مذهب شیعه در محق بودن خود و نا حق دانستن دیگر مذاهب بعد از وفات محمد آغاز شده است که همچنان ادامه دارد شیوه به کرسی نشاندن این رسالت از جانب این مذهب کاملا در دوره های تاریخ فاشیستی بوده است. جهت اطلاع نگاهی کوتاه به سخنرانی اخیر آیت الله مشکینی در مجلس خبرگان بنمائید. او می گوید ولی فقیه نماینده الله برروی زمین با حمایت و رای مردم است اما در همان جلسه آیت الله یزدی اعتراض کرده است و می گوید ولی فقیه بدون رای مردم از جانب الله انتخاب شده است؛ منظور بیشتر براین منوال است که بعد از وفات محمد ولایت به پسر عموی او علی رسیده است و بعد از مرگ علی به فرزندان او تا ظهور و غیبت مهدی و بعد از آن به ولی فقیه و این پروسه همچنان ادامه خواهد داشت. در این میان مردم اصلا رسالتی ندارند. این هست مذهب واقعی شیعه که رقابت و نزدیکی دارد با فاشیسم که خود را یگانه نیروی سعادت بخش جهان میداند.
اختلاف فقط در اینجاست که فاشیسم زمینی است اما مذهب شیعه از جانب الله و قدسی می باشد. هر دو آنها به مردم به عنوان نیروی بسیج و پیشبرد اهداف رسالت بخش نگاه می کنند. توده های مردم همچون سوخت ماشین آنها بکار میآیند!!!
می توان ممنوع کردن های مختلف درعرصه های گوناگون جامعه را مثال زد که بعضی از آن حرکت ها هم اکنون آغاز شده است!!! و در آینده نزدیک شاهد افزایش سرکوب اجتماعی خواهیم بود.