به گفتهي حجتالاسلام والمسلمين محمدعلي ابطحي آنچه آفت امروز دانشگاهها است، جريانات راديكال دوسويهاي است كه به دانشگاهها حمله كردهاند. چه جريان راديكالي كه بيش از واقعيات و قدرت تحمل جامعه از دانشگاه و دانشجويان، سياسي بودن را ميطلبند و چه جرياناتي كه واقعيات و مسايل اجتماعي نسل امروز را نميخواهند درك كنند و در قالب جريانات افراطي مقدسمآب حضور پيدا كردهاند.
اين عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز درگفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اعتقاد براينكه دانشگاه و دانشجويان طي سالهاي اخير دچار يك پارادوكس شدهاند، دراين باره افزود:« جريانات دانشجويي با توجه به ماهيتشان كه تبعا راديكالتر از متوسط جامعه هستند، زماني كه در سياست دخالت ميكنند و جزء مجموعههاي فعال سياسي ميشوند همواره مورد سركوب قرار ميگيرند و زماني هم كه منفعل ميشوند و از حوزههاي سياسي دوري ميكنند باز مورد انتقاد قرار ميگيرند و گفته ميشود كه جنبش دانشجويي فعال نيست.»
وي با بيان اينكه اين پارادوكس از بيرون دانشگاه به دانشگاهها تحميل ميشود، درعين حال دربارهي تعامل احزاب و گروههاي سياسي با بدنهي دانشگاها ابراز عقيده كرد:« متاسفانه احزاب نتوانستند در دانشگاهها نقش فعالي ايفا كنند؛ چرا كه بخشي از آنها در طول ساليان اخير راديكالتر از يك جريان رسمي حزبي ظهور پيدا كردند و زمانيكه با عدم پشتوانهي عمومي و اقبال دانشجويي روبهرو شدند نتوانستند موفق باشند و بخشي از آنها هم احزاب دولتي و رسمي و جرياناتي حكومتي مثل بسيج دانشجويي يا گروههاي سياسي بودند كه جزئي از حكومت و يا حتي بخش اقتدارگراي حكومت محسوب ميشدند، لذا آنها هم نتوانستند در دانشگاهها توفيق پيدا كنند.»
اين عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز با اعتقاد به اينكه قبل از توجه به نقش احزاب در دانشگاهها، بايد خود دانشجويان و فعالان برآمده از دل دانشگاهها مورد توجه قرار گيرند، اضافه كرد:« فعاليتهاي دانشجويان، فعاليتهايي است كه دانشجويان را به تعميق و دقت بيشتر و توجه جديتر و ملموستر به مشكلات جامعه فرا ميخواند. در طول سالهاي گذشته در بسياري از حوادث سياسي، متاسفانه دانشجويان ابزار سياسي جريانات و گروههاي مختلف قرار ميگرفتند كه پس از پايان كارشان، چه شكست و چه پيروزي، اين ابزار از كارآيي ميافتاد و طبعا باعث سرخوردگي دانشگاهها ميشد.»
ابطحي دربارهي لزوم برگرداندن مرجعيت نخبگان به دانشگاهها، با بيان اينكه هيچگاه مرجعيت نخبگي جامعه از دانشگاه نميتواند بيرون رود، اضافه كرد:« دليل اين مساله اين است كه اساتيد دانشگاهها، نخبگان فكري و فرهنگي هستند و خود دانشجويان نيز طبقهي روشنفكري محسوب ميشوند كه به طور يك شبكهي بسيار منسجم و منظم داخل خانوادهها حضور دارند.»
وي با تاكيد به اينكه نبايد دانشگاه را يك بازاري كه كسادي يا غيركسادي دارد ببينيم، اظهار داشت:« بايد دانشگاه را يك جريان انديشمندي ديد كه به صورت طبيعي در سرتاسر كشور داراي عقبه و پشتوانه است.آنچه آفت امروز دانشگاهها است، جريانات راديكال دوسويهاي است كه به دانشگاهها حمله كرده است. چه جريان راديكالي كه بيش از واقعيات و قدرت تحمل جامعه از دانشگاه و دانشجويان، سياسي بودن را ميطلبند و چه جرياناتي كه واقعيات و مسايل اجتماعي نسل امروز را نميخواهند درك كنند كه در قالب جريانات افراطي حضور پيدا كردهاند.»
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز با بيان اينكه يك جريان سياسي در كشور پا نميگيرد مگر اينكه بتواند يك جا پاي جدي در حوزهي دانشگاهها داشته باشد، خاطرنشان كرد:« اين مساله به اين علت است كه دانشگاه و دانشجو سياسيترين عناصر جامعه هستند و در عين حال هم از فهميدهترين افراد محسوب ميشوند. البته به نوعي يك بدنهي جدي از حوزههاي علميه هم چنين خصوصيتي را دارند كه متاسفانه در مواردي صداي بلند برخي افكار متحجر از درون حوزهها و يا اخيرا از درون دانشگاهها ظهور و بروز پيدا ميكند كه بدنهي واقعي انديشمند حوزه و دانشگاه ممكن است تحتالشعاع اين صداهاي بلند و قدرتمند قرار گيرند.»
ابطحي با اعتقاد به اينكه واقعيت اين است كه جريانات و احزاب خارج از دانشگاهها توفيق خود را زماني پيدا خواهند كرد كه بتوانند با بخش انديشمند جامعه كه به طور عمده در دانشگاه و پس از آن در بدنهي حوزههاي علميه حضور دارند ارتباط داشته باشند اضافه كرد:« بايد اين قشر بتواند به انتقال افكارشان به جامعه دست بزند و الا اگر اين عوامل انتقالدهندهي افكار وجود نداشته باشد، فضاي عمومي جامعه، فضايي سطحي، غيركارشناسي و غيرعلمي ميشود كه در نتيجه در حوزههاي ديني خود به تحجرهاي بسيار بيمحتوا و بيمغز رو ميآورد و در جريانات غيرديني آن ممكن است به نوعي لمپنيزم بيمنطق منجر شود.»
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در پاسخ به اين سوال كه گفتمان جنبش دانشجويي درحال حاضر حول چه محوري بايد قرار گيرد؟، نياز اصلي جامعه را عليرغم همهي مشكلاتي كه بوجود آمده به صورت كلان در فعاليت جهت نهادينه كردن دموكراسي به عنوان يك اصل در درون جامعهي ايراني دانست و در پايان به خبرنگار سياسي ايسنا گفت:« اين كار را بزرگترين فعاليت جريانات دانشجويي و همهي كساني كه انديشمند هستند و قدرت تاثيرگذاري در جامعه را دارند ميدانم. در شرايط فعلي نقد حكومت از سوي جنبش دانشجويي يك ضرورت است چراكه اگر چنين نباشد، آسيبها و آفتهاي زيادي براي جامعه به بار خواهد آمد.»