شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت در آخرين بيانيه خود به مناسبت آغاز سال تحصيلى جديد به مرورمسايلى چون انتخابات رياست جمهورى در تابستان گذشته،سياست هسته اى ايران و نقض گسترده حقوق بشر در شرايط موجود كشور پرداخته و نتيجه گرفته كه اوضاع كنونى، لزوم نظارتى بر شعارها و برنامه هاى دوران انتخابات و شخص رييس جمهور را طلب ميكند.
اين بيانيه خاطر نشان ميسازد در شرايطى كه حاكميت بيشتر از پيش از مردم دور شده، وجود دانشگاهى پويا كه فرهنگ دمكراتيك و نقاد در آن نهادينه شده باشد، اميدوار كننده خواهد بود وبه دفتر تحكيم وحدت نقش” ديده بان جامعه مدنى“ ميدهد. در همين زمينه با ” روزبه رياضى“ از اعضاى شوراي مركزى اين نهاد گفتگويى تلفنى انجام شد.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
دويچه وله: آقاى رياضى آخرين بيانيه دفتر تحكيم وحدت به مناسبت آغاز سال تحصيلى، هم تحليلى از اوضاع كنونى جامعه ايران و هم معرفى خود بعنوان ”ديده بان جامعه مدنى” است. به عقيده شما آيا دفتر ظرفيت هاى عينى و ذهنى چنين رسالتى را دارا هست؟
روزبه رياضى: جنبش دانشجويى، در جايگاهى قرار دارد كه اعضا و فعالين اش درگير فعاليت هاى اقتصادى و اجتماعى به معنايي كه ديگران هستند و مانع از آن ميشود كه ايراد ها و ضعف هاى جامعه را ببينند و از آن غافل ميشوند، نيست. بنابراين جنبش دانشجويى اين امنكان را دارد كه به مثابه گوشزد كننده، غفلت هاى تاريخى جامعه و ايراد هايى كه چه در حوزه سياست و چه در حوزه اجتماع مى بيند، عمل كند. اما اينكه ت دفتر تحكيم، چقدر قابليت هاى ذهنى و عينى چنين مدعايى را دارد، بايد گفت بهر حال اين دفتر در شرايط فعلى تنها تشكل سراسرى دانشجويى است كه امكان دارد در تك تك دانشگاهها يك دفتر نمايندگى به نام انجمن هاى اسلامى دانشجويان داشته باشد و داشتن يك سازمان تشكيلاتى، توانمندى اى به آن ميدهد كه سايرتشكل ها ندارند.
اين كه واقعا تا چه حد ميتواند نقش ديده بانى را ايفا كند ، من فكر ميكنم نگاه ما اين نيست كه همه چيز را اصلاح كنيم ياه به نقطه نهايت و ايده آلش برسانيم، بلكه بعنوان گوشزد كننده، من فكر ميكنم اين توان را دارد كه آنچه كژى و كاستى ميبيند و آنچه از عدم انطباق عملكرد و شعارها و رويه اى ادعايى مشاهده ميكند، تذكر بدهد و اين تذكر بخودى خود ميتواند تاثير گذار باشد. بخصوص اگر بتواند به صورتى فراگيرتر از طريق دانشجويان، اين تذكرهارا به سطح دانشگاهها بكشاند و از اين حيث تاثير بگذارد بر موضوعاتى كه ممكن است برروش هاى عوامفريبانه كه بدون پشتوانه اجتماعى و تئوريك صرفا براى ايجاد مشروعيت و مقبوليت ميان عوام مطرح شده اند، موثر واقع شوند. من فكر ميكنم اين توان را دفتر نه لزوما در حد ايده آل اما در حد لازم، ميتواند داشته باشد به شرط اينكه تشخيص بدهد كجا بايد اين نقش را ايفا كند.
دويچه وله: ولى با توجه به اينكه هرساله نسل جديدى وارد دانشگاه ميشود كه الزاما سياسى يا اجتماعى فكر نميكند، بلكه بيشتردرگير مسايل فردى و شخصى است، آيا دفتر تحكيم وحدت با اتكاء به اين واقعيت ها امكان اين را دارد كه درون خود نوسازى و بازساى كرده و نيروهاى جديدى پرورش دهد؟
روزبه رياضى: آنچه شما مورد اشاره قرار ميدهيد پيچيده تر از اينست كه من در يك يا دو جمله بخواهم توضيح دهم. صرف اين كه دانشجويان ورودى جديد، سياست گريز يا جامعه گريزند و بيشتر به درگيريهاى فردى خود مى پردازند و صرف پرداختن به دغدغه هاى فردى بخودى خود چيز مثبتى است. اينكه ما دنبال خواسته هاى مشخص تر و عينى ترى باشيم تا مسائل حادتر، گامى رو به جلوست اما بخاطر اين كه سپهر سياست در ايران بر همه حوزه هاى ديگر تاثير گذار است و حضور كامل قوانين محدود كننده در تمام حوزه ها مشهود است، به نظر من از اين به بعد، با توجه به تيم جديدى كه در قوه قضاييه و مققننه كشور حاكم است، فضا بيش از پيش به سمتى خواهد رفت كه دغدغه هاى شخصى پيوندهايى با دغدغه هاى اجتماعى سياسى پيدا كنند. اينجاست كه بايد اين دغدغه ها وجه اگاهانه پيدا كنند و تشكل يا جريانى اين خواسته ها را در حوزه سياست و اجتماع نمايندگى كند. اين نه تنها مشكلى نخواهد بود، بلكه ميتواند عاملى باشد براى حركت به جلو در حوزه سياست و آنچه ما بعنوان حوزه سياست از آن نام ميبريم چيزى نيست جز همين منافع فردى، در پيوند با يك پروسه اجتماعى كه بصورت يك لايه اجتماعى مشخص خواسته هاى سياسى اجتماعى و اقتصادى خود را عيان ميكنند.
دويچه وله: در بيانيه از اصطلاح ”سرهنگى فرهنگى“ ياد كرده ايد. ميخواهيد بگوييد دانشگاهها را ميخواهند همچون پادگان هدايت كنند؟
روزبه رياضى: چيزى كه به نظر ميرسد همين است. نه تنها دانشگاه، بلكه ساير حوزه ها را هم ميخواهند به همين صورت اداره كنند. من فكر ميكنم كه كارشان در دانشگاه مشكل خواهد بود زيرا در دانشگاهها بهرحال محدوديت بيشترى براى برخورد است. ميتوان در عرصه هاى ديگر با سد كردن راه معيشت و از اين قبيل خيلى سريعتر مردم را به سكون و رخوت كشيد، اما در محيط دانشگاه بخاطر خصلت هاى جوان بودن، ميل به تجربه، آرمانخواهى، ميل به دست و پنجه نرم كردن با مشكلات و تمرين حل مسایل از طريق گروهی خيلى مشكل است كه در سد کردن راه موفق شوند و اگر دانشجويان بخواهند حتى از منافع صنفى خود دفاع كنند، لاجرم تنشى غير قابل اجتناب بوجود خواهد آمد. اين دورنمايى كه ما از سياست هاى فرهنگى دولت فعلى ميبينيم كه بازنمونى است از اراده قاهرى كه دولت نماينده اش است، لاجرم دانشگاه را به اين سمت خواهد کشاند. اگر بخواهم خوشبينانه نگاه كنم، شايد بتوان گفت اين ممكن است حتی به زنده تر شدن فضاى دانشگاه بيانجامد.
دويچه وله: در همين بيانيه بطور جدى به مناقشه اتمى ايران اشاره وقيد شده كه جنبش دانشجويى ايران وظيفه دارد در قبال ماجراجويى هايى هسته اى ايران به رهبرى جريان جديد حساس باشد. آيا ممكن است دفتر در اين زمينه بيانيه مستقل بدهد؟
روزبه رياضى: در اين مورد در همان بحث ديده بانى جامعه مدنى ما گفته ايم اصل اساسى بر ايستادگى در قبال عوامفريبى و مطرح شدن بحث هاى بى بنياد و بدون هرگونه پشتوانه تئوريك ومتضاد با منافع ملى است. در بحث هسته اى، ما معتقديم هرگونه دستيابى به تكنولوژى روز ذيل منافع ملى ايران تعريف ميشود. اگر اين در راستاى منافع ملى ايران باشد، ما موافقيم. اما اگر در تضاد باشد و بهانه اى براى تقويت قدرت غير پاسخگو، ما فكر ميكنيم بهيچ عنوان تامين كننده منافع عمومى نيست. از طرف ديگر ما معتقديم پيش شرط دستيابى به انرژى هسته ای در ايران، نخست استقرار حاكميت ملى و امكان نظارت موثر عمومى در عملكرد حاكمان است. در غير انيصورت نه فقط بحث انرژي هسته اى بلكه هرگونه راهكار سياسى يا پيشرفت سياسى در واقع در اختيار طبقه خاصى خواهد بود كه تنها منافع آنها را تامين ميكند نه منافع ملى را. پيش شرط دستيابى به چنين بحثى نخست استقرار حاكميت ملى،يك حاكميت ملى دمكراتيك و پايبند به حقوق بشر و منافع ملى جمعى شهروندان ايرانى است.
دويچه وله: آقاى رياضى، سوالى خارج از بيانيه! چرا در دفتر تحكيم وحدت اينقدر خانم كم است؟
روزبه رياضى: متاسفانه بخشى ازاين واقعيت به سياست گريزى و جمع گريزى دختران دانشجو برميگردد. عليرغم اين كه ميزان حضور دختران ما به لحاظ كمى درسالهاى اخير خيلى رشد كرده و حتى بيشتر از پسرها در دانشگاه ها هستند، اما درعمل خانمها در فعاليت هاى سياسى و اجتماعى هنوز از اين حالت منفعل درنيامده اند و ميل كمترى به حضور دارند. اين يكمقدار برميگردد به ساختار سنتى خانواده در ايران و به سياست هاى رسمى كه تبليغ ميشود. رسانه هاى كشور در اختيار جريان خاصى است كه تبليغ ميكند فعاليت سياسى اجتماعى خيلى تناسب با ”روحيه زنانه” ندارد و این ناخودآگاه بين خانواده ها و خانمهاى دانشجو نفوذ ميكند. از طرف ديگر،واقعيتى كه نمى توان آن را انكار كرد اينست كه بايد تشكل هاى دانشجويى يك مقدار فضا را باز كنند تا آنها كه تمايل كمتري دارند، تشويق شوند. مثلا ما بصورت عرفى( ونه رسمى) سعى كرده ايم اين را رعايت كنيم كه اگر شوراى مركزى تعداد مشخصى دارد، سهميه اى براى خانمها حتما باشد و ضمنا كمك كنيم راه آنها براى مشاركت تسهيل شود. يك چيز ديگر كه ميتواند كمك كند، دفاع از حقوق زنها ست كه خودبخود جذابيتى براى حضور خانمها در اين تشكل ها خواهد بود.
دويچه وله: پس ميتوان نتيحه گرفت شرط لازم اينكه دفتر تحكيم تبديل به ديده بان جامعه مدنى بشود، اينست كه برای هفتاد درصد ورودى ها كه خانمها هستند، برنامه جذب داشته باشد؟
روزبه رياضى: بله! نه تنها خانمها، بلكه ما معتقديم بايد بتوانيم با تمام لايه هاى اجتماعى رابطه برقرار كنيم. اين ها را ما بايد بتوانيم وارد گفتمان خود كنيم وگرنه صرفا يك سخنگوى سياسى خواهيم بود و به نظر من علاوه بر نقش مهم خانمها، بدون حضور ساير اقشار، دفتر تحكيم، شانس زيادى را از خود گرفته و بدنه خود را نحيف كرده است. در حاليكه با حضور آنها ميتواند اين بدنه را تقويت و تحكيم كند.