کل شیء هالک الا وجهه
آيت الله سيد محمد جواد غروي به رحمت ايزدي پيوست . وی در فراز و نشیب صد سال عمر پرمایه و شگفت آورش ، راه درازی را آرام آرام طی کرد که همان دو گام میان انسان و خدا بود و پس از گذر از این مسیر طولانی ، در پایان عمر ، به دنیایی که چیزی جز جسم نزار او بدان پیوستگی نداشت دیگر هیچ گونه وابسته نبود . «سخن» ، آخرین رشته یی بود که او را به این دنیا متصل می داشت و او در این روزهای آخر ، آن رشته را هم قطع کرده بود . در این روزهای سکوت ، در ذهن پرتلاطم او چه می گذشت ؟ شاید یک قرن مبارزه برای خارج ساختن كلام استوار خداوند و دين راستين پيامبر از لابلاي خروارها جهل و خرافه ! را به یاد می آورد ، شاید یک قرن در محاق تکفیر و تهمت مخالفان ماندن را ، شاید جفای خویشان و دوستانش را که عظمت اندیشه اش را در نیافتند ... شاید هم در پایان مسیر و با اتصال به جهان نامحدود ، دیگر زمان برایش معنایی نداشت ... اما فرزندان ، خویشان و یاران که در همین هنگام گرداگرد بستر او حلقه زده بودند ، سنگینی آن لحظه بی پایان را بر قلب و شانه خود احساس می کردند.
کشمکشی با مرگ نداشت ، نگاهش آرام و مشتاقانه به گوشه یی دوخته شده بود ، شاید پزشکان خیلی پیش از اینها امیدی به بهبودی وی نداشتند اما بالین مردی را که عمری را برای سعادت و کمال مردمانش مبارزه کرده بود ،نمی توانستند ترک کنند ؛ مبارزه برای نشاندن متن اصیل دین به جای گمان و وهم آن و این ؛ مبارزه با خرافات و موهوماتی که چهارده قرن جانشین دینداری مردمان شده بود ، مبارزه برای نشاندن خرد رهای عالمانه بجای جهل عوامانه و مقلدانه .
این مبارزه طولانی یک زندگانی پر از رنج و خستگی برای وی ارمغان آورده بود . تلاش و رنجی که نتیجه اش جز طی مراتب کمال و آراسته شدن به اخلاق الهی نبود .نفس مطمئنه او که در این آخرین لحظه ها منتظر ندای ارجعی مانده بود ، سرانجام در ظهر سه شنبه پنجم مهرماه یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار شمسی ، به این ندای از غیب برخاسته لبیک گفت ، صد سال جستجوی حقیقت پایان یافت و روح پویا و بی آرام او بال گشود و از جسم خسته و پردرد او پرکشید . شاید برای این یک قرن زندگانی وی ، نامی جز مبارزه و فقط مبارزه نمی توان نهاد ، شگفت آورترین و پرشورترین مبارزه ها .
بدین سان چراغ عمر آیت الله غروی خاموش شد . وی که در طلب حقیقت و در جستجوی معرفت ، از زیر رواق های غرور انگیز مدرسه که شک و وسوسه آنرا کمین گاه شیطان می داشت و از فراز منبری که در بالای آن آدمی آنچه راخود بدان تن در نمی دهد از دیگران مطالبه می کند ، خیز برداشت و با حرکتی سریع و بی وقفه ، مسیر سلوک را یک نفس تا ملاقات خدا طی کرد ، یک نفس اما در طول یک قرن که برای عمر تاریخ ، شاید یک نفس هم نبود .
روحش در بهشت برین ، هم نشین با اولیاء صالحین ، قرین شادی و آرامی باد .
----------------------------
کل شيء هالک الا وجهه
آيت الله سيد محمد جواد غروي به رحمت ايزدي پيوست . وي که در طلب حقيقت و در جستجوي معرفت ، در حالي که به تعبير اساتيدش درياي دانش و حکمتش بي کران بود ، از زير رواق هاي غرور انگيز مدرسه که كمين گاه شک و وسوسه اش مي دانست ، و از فراز منبري که در بالاي آن آدمي آنچه راخود بدان تن در نمي دهد از ديگران مي طلبد ، خيز برداشت و با حرکتي سريع و بي وقفه ، مسير سلوک را يک نفس تا ملاقات خدا طي کرد ؛ و سرانجام در ظهر سه شنبه پنجم مهرماه يک هزار و سيصد و هشتاد و چهار شمسي ، به نداي «ارجعي» ، لبيک گفت و بدين سان صد سال مجاهدت وي در اعلاء كلمه حق پايان يافت و روح پويا و بي آرام او بال گشود و جسمي خسته از مبارزه و پردرد از ناروايي ها را ترک کرد .
روحش در بهشت برين ، هم نشين با اولياء صالحين ، قرين شادي و آرامي باد .
دفتر نشر آثار و انديشه هاي آيت الله غروي
در اين زمينه:
[ آيت الله محمدجواد غروي، فقيهي با فتاواي مترقي، تحواگر در مباني فقه ، تفسير و حکمت، ميزان نيوز]