یکشنبه 17 مهر 1384

اكبر اعلمي افزايش اختيارات مجمع تشخيص مصلحت را مخالف قانون‌اساسي دانست، ايرنا

تهران ، خبرگزاري جمهوري اسلامي ‪۸۴/۰۷/۱۷‬
داخلي. سياسي. مجلس. اعلمي.

اكبر اعلمي نماينده تبريز در مجلس شوراي اسلامي در نطق پيش از دستور خود افزايش اختيارات مجمع تشخيص مصلحت نظام را مخالف قانون اساسي و خدشه به "جمهوريت" نظام دانست.

اعلمي كه در جلسه علني روز يكشنبه مجلس سخن مي‌گفت، تصريح كرد كه بسط اختيارات مجمع، قابل توجيه نيست.

نماينده تبريز گفت: واضعان قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در مقام نفي هرگونه استبدادفكري و اجتماعي و پيشگيري از استقرار يك سيستم استبداي و حكومت ملوك الطوايفي براي "افراد خاص و نظر كرده" اين قانون را با توجه به محور اصلي و بنيادي حق حاكميت ملي و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان مهندسي و تصويب كرده‌اند.

وي خاطرنشان كرد: حاكميت قانون مقدمه و شرط لازم تحقق و دوام چنين حقي است. لذا بند ‪ ۶‬و ‪ ۱۴‬اصل سوم قانون اساسي ضمن اينكه حاكميت را موظف به تمهيد شرايط لازم براي محو هرگونه استبداد و خودكامگي و انحصار طلبي كرده و در زير همين اصل "تساوي عموم در برابر قانون" را نيز مورد تاكيد قرار داده است.

اعلمي گفت: براي رفع هرگونه شبهه و ممانعت از تفسيرهاي سليقه‌اي و تبعيض آميز در زير اصل ‪ ۱۰۷‬مقدر مي‌دارد كه "رهبر در برابر قوانين با سايرين يكسان است" و حتي پا را فراتر از اين نهاده و در اصل ‪ ۱۱۱‬اعلام مي‌دارد كه "هرگاه رهبر از انجام وظايف قانوني خود ناتوان شود از مقام خود بركنار خواهد شد."
وي افزود: به موازات تاكيد قانونگذار به اصل حاكميت قانون ، بند ‪۸‬ اصل سوم قانون اساسي، دولت به مفهوم حاكميت را موظف به مشاركت دادن عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خويش كرده و در اصل ششم مرقوم مي‌دارد "در جمهوري اسلامي ايران امور كشور بايد با اتكا به آراي عمومي اداره شود."
"در همين راستا اصل ‪ ۵۶‬قانون اساسي تصريح مي‌كند خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم كرده است و هيچ كس نمي‌تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فردي يا گروهي خاص قرار دهد و ملت اين حق را از طرقي كه در اصول بعد مي‌آيد ، اعمال مي‌كند."
اعلمي گفت: چنانكه ملاحظه مي‌شود اعمال حق حاكميت ملي از طريق نهادهاي انتخابي و نمايندگان و برگزيدگان ملت به شرح مرقوم در فصول ‪ ۵‬الي ‪۱۰‬ قانون اساسي صورت مي‌گيرد.

وي افزود: اعمال قوه مجريه جز اموري كه مستقيما به عهده رهبري گذاشته شده است، از طريق رييس جمهوري منتخب مردم و وزرا است و اعمال قوه مقننه يا از طريق همه پرسي و مراجعه مستقيم به آراي مردم و يا از طريق مجلس شوراي اسلامي است كه از نمايندگان منتخب مردم تشكيل مي‌شود.

نماينده تبريز خاطرنشان كرد: ازآنجا كه زمامداران و دستگاههاي اجرايي مقيد به قانون مطيع اراده عمومي هستند ، قانونگذار به جز همه پرسي و مراجعه مستقيم به آراي عمومي ، اعمال قوه مقننه را منحصرا در صلاحيت ذاتي مجلس و غير قابل تفويض عنوان كرده است. اصول ‪ ۷۱ ، ۵۸‬و ‪ ۸۵‬مويد اين ادعاست.

وي افزود: تاكيد قانونگذار بر تغيير ناپذيري "جمهوري بودن حكومت" و نيز اداره امور كشور با اتكا به آراي عمومي،موضوع اصل ‪ ۱۷۷‬قانون اساسي ، دليل ديگري بر لزوم اطاعت حاكميت از اراده عمومي و مظاهر جمهوريت به شمار مي‌آيد.

اعلمي با اشاره به مفاد سوگند نامه نمايندگان مجلس در اصل ‪ ۶۷‬قانون اساسي مبني‌بر" دفاع از حقوق ملت و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران"،تصريح كرد: مستفاد از اصولي نظير اصول ‪، ۶۱ ، ۶۰ ، ۵۹ ، ۵۸ ، ۵۶ ، ۹ ، ۶ ، ۳‬ ‪ ۱۲۲ ، ۱۲۱ ، ۱۱۳ ، ۱۱۲ ، ۱۰۷‬و ‪ ۱۷۷‬قانون اساسي ، اختيارات مقام رهبري مذكور در اصل ‪ ۱۱۰‬قانون اساسي ناشي از قدرت و اراده مردم ، ظهور در حصر داشته و در چارچوب حق حاكميت ملي كه مبين اختيارات حداكثري مردم است ، قابل طرح و تفسير مي‌باشد. لذا اعمال آن نبايد در تعارض با حق حاكميت ملي قرار گيرد .

وي افزود: بر اين اساس، از آنجا كه تفويض اختيار تعيين سياستهاي كلي نظام و نظارت بر حسن اجراي آن به مجمع تشخيص مصلحت به شرح مصوب، با مهار و كنترل قدرتهاي انتخابي و تحديد اين قبيل نهادهاي به عنوان مظهر حق حاكميت ملي و تمركز قدرت در نهادي انتصابي همراه است، با مفاد اصل نهم مبني بر اينكه "هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور ، آزادي‌هاي مشروع را هر چند با وضع قوانين و مقررات سلب كند" و نيز مفاد اصل چهلم مبني بر اينكه "هيچ كس نمي‌تواند اعمال حق خويش را وسيله اضرار به غير و يا تجاوز به منافع عمومي قرار دهد " و همچنين مفاد اصل ‪ ۵۶‬قانون اساسي كه مرقوم مي‌دارد "هيچ كس نمي‌تواند حق حاكميت انسان بر سرنوشت اجتماعي خويش را از او سلب كند يا در خدمت منافع فردي و گروهي خاص قرار دهد" در تعارض جدي است و "جمهوريت" را به چالش فرا مي‌خواند.

نماينده تبريز گفت: نحوه تدوين و تعيين سياستهاي كلي نظام مذكور در بند يك و دو اصل ‪ ۱۱۰‬قانون اساسي به مفهوم توسعه اقتدار و اختيارات رهبري ، معارض با ساير اصول قانون اساسي و به بهاي تحديد اختيارات و وظايف مشخص شده قواي حاكم در قانون اساسي نيست و نبايد در تعارض با حق حاكميت ملي در تعيين سرنوشت اجتماعي خويش باشد.

وي افزود: ماهيت سياستهاي كلي نظام و نظارت تبعي آن نمي‌تواند در تنافر و يا تعارض با حقوق اختيارات اشخاص منتخب مذكور در قانون اساسي باشد. تاكيد قانونگذار به بعضي از وظايف و اختيارات خود در اصل ‪ ۱۱۰‬ناظر به همين معناست.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اعلمي اضافه كرد: صرف نظر از اينكه تدوين اين آيين نامه ماهيت قانونگذاري داشته و فراتر از اصول قانون اساسي وارد قلمرو صلاحيت ذاتي و انحصاري مجلس شده است و غير قابل تفويض مي‌باشد ، توسعه اختيارات مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز فراتر از قانون اساسي و به موازات تضييع و تحديد وظايف و اختيارات قواي حاكم ، به ويژه قوه مقننه و مجريه و تداخل اين نهاد انتصابي در قلمرو اختيارات و صلاحيت‌هاي ذاتي نهادهاي انتخابي ناشي از اراده و حق حاكميت ملي ، انتظام سياسي و روابط و مناسبات حاكم بر قواي سه گانه را به زيان قوايي كه نمايندگي ملت را بر عهده دارند بر هم زده و اصول ياد شده و نيز اصول ‪۱۲۳ ، ۱۲۲ ، ۱۱۳ ، ۹۶ ، ۹۴ ، ۹۱ ، ۷۵ ، ۷۲ ، ۶۰‬ ، ‪ ۱۳۷ ، ۱۳۴‬و غيره را نسخ و به منزله تغيير قانون اساسي و در نتيجه معارض با اصل ‪ ۱۷۷‬قانون اساسي است كه شيوه و ساز و كار اصلاح و بازنگري قانون اساسي را بيان داشته است.

نماينده تبريز خاطرنشان كرد: بند دال اصل سوم قانون اساسي دولت را موظف به حذف تشكيلات غير ضروري كرده و اصل ‪ ۷۵‬همين قانون حتي مجلس را از ارايه طرح‌هاي قانوني و پيشنهادها و اصلاحاتي كه به تغيير درآمد عمومي يا افزايش هزينه عمومي مي‌انجامد ، منع مي‌كند. توسعه اختيارات مجمع كه قطعا با توسعه اختيارات تشكيلات همراه خواهد بود، عملا در تعارض با اصل مذكور قرار دارد.

وي گفت : با توجه به وجود نهادهاي نظارتي متعدد كه به عنوان بازوي رهبري عمل مي‌كنند نظير ديوان عدالت اداري ، سازمان بازرسي كل كشور ، ديوان عالي كشور، شوراي نگهبان و همچنين با عنايت به اينكه به موجب اصل ‪ ۱۲۲‬قانون اساسي رييس جمهوري در برابر رهبر نيز مسوول است، توسعه اختيارات مجمع جهت اعمال سياستهاي كلي اقدامي عبث بوده و صرفا سبب انحلال قانون اساسي، لوث شدن مسووليتها، تضعيف مديريت و قواي حاكم ، بلاتكليفي و سردرگمي مسوولان و احتمالا سوء استفاده مقامات و كاركنان دستگاهها در پاسخگويي به مراجع قانوني را به همراه خواهد داشت.

اعلمي تاكيد كرد: به اين اعتبار مي‌توان گفت حتي با موسع‌ترين تفسير از اصول قانون اساسي نيز ، بسط اختيارات مجمع به نحو موجود به هيچ وجه قابل توجيه نيست و چنانچه اين اقدام با هدف دلجويي از شخص يا اشخاص خاص و ايجاد اشتغالات جديد براي آنها و يا به منظور جبران هر گونه ضعف احتمالي دولت در اداره كشور صورت گرفته باشد، مستقل از دولت مستقر، يقينا به صواب نيست و بدعتي خطرناك تلقي مي‌شود.

اعلمي سخنان خود را اينگونه به پايان رساند: براي ميل به مقاصد فوق يا هر مقصد ديگري لازم است كه به روشهاي مناسب تري روي آورد و نبايد اجازه داد كه "قانون اساسي" و "جمهوريت" اين نظام ، اين چنين در معرض خدشه و تهديد قرار گيرد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اكبر اعلمي افزايش اختيارات مجمع تشخيص مصلحت را مخالف قانون‌اساسي دانست، ايرنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016