( يادداشت روز )
انتخاب آقاي البرادعي، مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان برنده جايزه صلح نوبل 2005، واكنش هاي متفاوتي را در مجامع بين المللي و محافل سياسي و رسانه اي به دنبال داشته و دارد- كه طبيعي است- اما، از آنجا كه تقريبا در تمامي اين اظهارنظرها، از پرونده هسته اي ايران و نقش آن در اعطاي جايزه نوبل به آقاي البرادعي ياد مي شود، اشاره به چند نكته در اين باره ضروري است:
1-طي دو سال اخير، جمهوري اسلامي ايران، موضوع اصلي در اعطاي جايزه صلح نوبل بوده و در انتخاب برنده اين جايزه، نقش محوري داشته است. سال 2004، خانم شيرين عبادي را تنها به دليل مخالفت هايش با اجراي قوانين اسلامي در ايران شايسته دريافت جايزه صلح نوبل دانستند و امسال، اين جايزه به آقاي البرادعي كه برجسته ترين و اصلي ترين فعاليت ايشان طي دو سال اخير، سنگ اندازي در پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران و نقض آشكار قوانين بين المللي به نفع آمريكا و متحدانش بوده است، تعلق گرفت.
اين نكته، به تنهايي از جايگاه برجسته و نقش تعيين كننده ايران اسلامي در معادلات و مناسبات جهاني و ميزان وحشت آمريكا و متحدانش از اين حركت پرشتاب حكايت مي كند، و اين يك موهبت بزرگ الهي است. خدا بر درجات امام راحلمان(ره) بيفزايد كه در اينگونه مواقع، خطاب به آمريكا و متحدانش مي فرمود «اگر مي گوئيد، چيزي نشده، پس چرا اينقدر سروصدا مي كنيد.»
2-در ميان جوايز چندگانه «نوبل»، جايزه صلح نوبل از كمترين اعتبار برخوردار است و همواره به عنوان يك جايزه سياسي از آن ياد مي شود. چرا كه «صلح» يك مقوله چند وجهي است و هيچ معيار و ملاك مشتركي براي تعريف آن وجود ندارد. آمريكايي ها حمله نظامي به افغانستان و عراق را يك اقدام «صلح طلبانه» مي خوانند و در همان حال، مقاومت مردم فلسطين در برابر جنايات وحشيانه صهيونيست ها را عمليات تروريستي و برهم زننده صلح و آرامش مي نامند و...
بنابراين وقتي گفته مي شود جايزه صلح، اولين پرسش اين است كه كدام «صلح»؟ و «صلح» از كدام منظر و ديدگاه؟! دست اندركاران و تصميم گيرندگان كميته صلح نوبل بر پايه يك روال نانوشته، اما قطعي، همه ساله جايزه صلح را به كسي مي دهند كه در مسير مورد قبول آنان- بخوانيد نظر مشترك آمريكا و لابي صهيونيست ها- حركت كرده باشد.
اين روال در اعطاي جوايز علمي نوبل، چندان قابل اجرا نيست، چرا كه رشته هايي نظير شيمي، فيزيك، رياضيات، نجوم و... ملاك ها و مباني تعريف شده اي دارند كه با سليقه اين و آن قابل دستكاري و تغيير نيستند.
3- آقاي البرادعي در اولين اظهار نظر خويش بعد از آن كه به عنوان برنده جايزه صلح نوبل معرفي شده بود به «سي.ان.ان» گفت؛ «اميدوارم ايراني ها، ارزش و اهميت اين جايزه را درك كرده باشند، اين جايزه نشان مي دهد كه جامعه بين الملل كاملا به آژانس بين المللي انرژي اتمي اعتماد كرده و مي خواهد آژانس، پرونده هسته اي ايران و كره شمالي را حل و فصل كند.»
علاوه بر البرادعي، بسياري ديگر از مقامات رسمي در آمريكا و اروپا نيز، اعطاي جايزه صلح نوبل به مديركل آژانس را حاوي پيامي براي ايران دانسته و اصرار داشته اند كه ايرانيان، اهميت اين جايزه و پيام ويژه آن را درك كنند. و اما، اين پيام چيست؟
پاسخ به اين سؤال را مي توان در واژه «خواست جامعه بين الملل» جستجو كرد كه اين روزها به «ترجيع بند» و تكراري ترين بخش از اظهار نظر مجامع غربي تبديل شده و اصرار دارند، اعطاي جايزه صلح نوبل به مديركل آژانس را برخاسته از «اراده جامعه بين الملل» قلمداد كنند و حال آن كه تصميم درباره اعطاي اين جايزه از سوي كميته صلح نوبل اتخاذ شده و اين تصميم، تنها بيان كننده ديدگاه و نظرات اعضاي اين كميته است و ربطي به افكار عمومي جهانيان و يا اراده جامعه بين الملل ندارد.
4- از آنجا كه طي سال گذشته، بيشترين و عمده ترين فعاليت آقاي البرادعي و آژانس بين المللي انرژي اتمي روي پرونده هسته اي ايران متمركز بوده است به طوري كه با اندكي تسامح مي توان گفت، آژانس و مديركل آن غير از پرداختن به پرونده اتمي جمهوري اسلامي ايران، هيچ فعاليت ديگري نداشته اند، اعطاي جايزه صلح نوبل به البرادعي و آژانس متبوع وي، تنها و فقط با هدف تائيد مواضع آژانس عليه جمهوري اسلامي ايران صورت پذيرفته است و اين، در حالي است كه باج خواهي ها، زورگويي ها و قانون شكني هاي مكرر آژانس در پرونده هسته اي كشورمان فراوان تر از آن است كه از نگاه هيچ صاحبنظري پنهان مانده باشد و نيز، اين قانون شكني ها آشكارتر از آن است كه قابل انكار باشد، تا آنجا كه كونداليزا رايس، وزير خارجه آمريكا با صراحت اعلام مي كند، مطابق معاهده NPT، ايران حق برخورداري از چرخه توليد سوخت را دارد ولي ما- آمريكايي ها- با آن مخالفيم و...
با توجه به نكته فوق، اعطاي جايزه صلح نوبل به آقاي البرادعي، ريشه در برخوردهاي خصمانه و غيرقانوني آژانس با پرونده هسته اي ايران دارد و به قول آقاي «عماد جاد» از مسئولان مركز مطالعات راهبردي الاهرام ؛ «البرادعي زماني لايق جايزه صلح است كه عليه تسليحات اتمي اسرائيل موضع بگيرد» و يا سه كشور عضو باشگاه اتمي، يعني آمريكا، فرانسه و انگليس را به جرم گسترش تسليحات هسته اي، تجهيز غيرقانوني رژيم اشغالگر قدس به سلاح اتمي، استفاده از بمب هاي راديو اكتيو با اورانيوم رقيق در غارهاي «تارابورا» در افغانستان و اطراف دجله در عراق و... مورد بازخواست قرار دهد و يا لااقل عليه اينهمه قانون شكني و نقض آشكار مفاد NPT موضع گيري كند و...
5- آمريكا و متحدانش علي رغم تلاش گسترده براي رسيدن به اجماع در اجلاس اخير شوراي حكام موفق به كسب آن نشدند و براي اولين بار در تاريخ نشست هاي شوراي حكام آژانس، قطعنامه ضد ايراني اين شورا به جاي اجماع با رأي گيري تصويب شد - 22رأي موافق ،21 راي ممتنع و يك رأي مخالف- و اين در حالي است كه شوراي حكام مجموعه اي از نمايندگان 35كشور عضو NPT است و تماميت آن نيز، نماينده خواست «جامعه بين الملل» نيست، ولي در همين مجموعه نيز خواست غيرقانوني آمريكا و متحدانش به اجماع نرسيد، بنابراين چگونه مي توانند اعطاي جايزه صلح نوبل به آقاي البرادعي- آنهم با توجه به چرخه اي كه اين انتخاب دارد- را نشانه «خواست جامعه بين الملل» قلمداد كنند و...