از آنجائی که یکبار خمینی از شعار همه با هم بهره جست تا خود را به اریکه قدرت برساند؛ پس ما دیگر حق استفاده از آنرا نداریم.شاید پروژه اتحاد همه باهم بنام خمینی ثبت شده است ودیگران حق اقتباس ندارند!!این شبیه آن است که روزانه هزاران تن در جهان در تصادفات اتومبیل جانشان را از دست می دهند؛ پس مادیگر باید بترسیم واز استفاده اتومبیل صرف نظر نمائیم!!
شاید امریکائیها خوش قول باشند و برابر وعده شان در موعد مقرر از عراق خارج شوند. اما در طول این مد ت آنقد ر بطور فرسایشی با رژیم اسلامی ایران کلنجار خواهند کرد تا از طریق تصویب نامه های جهانی علیه ایران ؛ دادگاه های مختلف علیه ایران وبرداشت از حساب های مسدود شده ایران در امریکا که عاقبت چیزی هم بدهکار خواهیم شد ؛محاصرات اقتصادی ؛ تنش های نظامی در سر حدات ایران وعراق(( برای مثال بعداز انفجار دو بمب دستی در شهر اهواز هنوز پلیس شهر تحقیقات خود را آغاز نکرده بود که گزارش دست داشتن انگلیسیها در بمب گذاریها بر روی میز هیئت دولت بود و در رادیوی سراسری تهران شروع به اظهار نظر نمودند!!.کار بدانجا رسیده است که کارشناسان خرابکاری در تهران به سرعت لهجه بمب را هم تشخیص دادند!!!)) رژِیم ولایت فقیه نمی فهمد که در دعوای کسب فن آوری هسته ائی در جایگاه؛؛ متهم؛؛ نشسته است وتمام مشکل برسر این است که جهان متمد ن چگونه باید بااین متهم لجوج و سمج برخورد ورفتار نماید تا باکمترین هزینه به هد فشان برسند . همین نقشه را برای صدام و رژیِمش پیاده کردند.همانطور که گفته شد شاید امریکائی ها از عراق خارج شوند اما بی تردید در خاورمیانه برای همیشه باقی خواهند ماند. شاید خروج شان از عراق را با ورودشان به ایران تنظیم کرده باشند ؟؟.ولی رهبران جمهوری اسلامی در اندیشه ویتنامیزه کردن عراق می لولند !!اما نمی دانند که عصر ودوره جهان خیلی فرق کرده است .اگر امریکا در 1975 سرشکسته از ویتنام خارج شد هنوز شوروی قدرتمند بود ودر ثانی ویتنام در تنگه هرمز نفت خیز که دارای هفتاد در صد انرژِی جهان است قرار نداشت!!شاید شنیدن ویا خواندن این حرفها کمی ناخوشایند وگزنده باشد اما بهتر است حالا گفته شود تا کمی این اپسیوزیون خفته تکانی بخورد تا بیدار شود وگرنه کار میهن دارد به جاهای باریک کشیده می شود .1 - نه رژِیم ولایت فقیه قادر به خروج از به بحران است 2- نه مخالفان قادر به سرنگونی رژِیم حاکم بر ایران هستند 3- این شرایط مناسب برای حمله نظامی امریکا ومتحدانش به میهن ما می باشد.داریوش همایون از همین حالا در مقاله(( یک کشور ویک ملت ))به صراحت گفته است در کنار رژِیم خواهد ایستاد هرچند رژیم به خون او تشنه است!! او تصمیم گرفته است که سلمان فارسی عصر کنونی نباشد .پس معلوم می شود که سلطنت طلبان هم یکپارچه و متحد نمی باشند!!اتحاد جمهور خواهان با آنهمه شورو شوق ملی ومیهنی نزدیک به هزار نفر را در یکی از سالنهای قدیمی برلین غربی؛ که کنفدراسیون دانشجویان مبارزعلیه شاه مورد استفاده قرار می دادند گرد آوردند؛اماروحیات وانرژِی قبل از انقلاب دیگر بر آن سالن تاریخی و دوران مبارزاتی حاکم نبود.هیچگاه سخنرانی جمشید اسد ی را از خاطر فراموش نمی کنم. با تمام اطمینان از حضورش در آینده نزدیک در تهران ورقم زدن صحنه سیاست را نشانه گرفته بود.آرشیوها موجودند وجای هیچ شبه ائی نیست؟.او زیادی از حد به مشارکتی ها ایمان آورده بود !! قبل از او فرخ نگهدار هم دریکی از سالنهای شهرداری برلین تولد نوزاد ی را نوید می داد که همانند ظهور مهدی عجج همه مشکلات انباشته شده را گره گشا می شد!!واما وقتی نگارنده سطور فوق از ایشان در باره مشخصات نوزاد جویا شد او بی پاسخ از آب در آمد !!اما ایشان در سخنرانی خود چندین بار تاکید نمودند که نامبرده همچنان با نیروهای اصلاح طلب داخل ایران ارتباط فکری برقرار نموده است بیشتر منظورش این بود که به نیروهای داخل خط می دهد!! به هر جهت دیدیم چگونه اتحاد جمهورخواهان به قول خیام
یک چند به کودکی به استاد شدیم یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسید از خاک برآمدیم وبر باد شدیم
از سازمان مجاهدین بگویم که چگونه بخاطر ماندن در عراق مشغول جمع آوری امضاءاز مرد م عراق می باشند.در صورت تصویب قانون اساسی جدید عراق آنها وحشت از اخراج خودشان را از عراق دارند!!.سازمان راه کارگر که روزگاری دور دست ها را به درستی ارزیابی می نمود رویای اتحاد همه نیروهای چپ را تحت اتوریته خود در سر می پرورانید اما به چندین انشعاب واز دست دادن بهترین تئوریسن های خود دچار گردید!!همین دیروز گزارشی از خانم نسرین بصیری می خواندم. ماجرای خود کشی ایرانیان پناهنده در ترکیه را نوشته بود.فاطمه توکلی از شهر گناوه معلم وهوادار سازمان اقلیت دست به خود کشی زده است وفعلا در بیمارستان بستری است و براد رش به دست رژیم اعدام شده است. خانم مستخد می بنام زهرا علیزاده در مدرسه از طریق خانم توکلی هوادار اقلیت شده است وبه جوخه اعدام سپرده شده است .فاطمه توکلی در بیمارستان بستری است ونیازمند یاری می باشد. در مقابل رنج آنها که شرح دادم اما دسته دسته هواداران قدیمی اقلیت پاسپورت ایرانی گرفته اند واز کشورها ی مختلف اروپای غربی به ایران رفت وآمد می کنند ؛ بی آنکه یادی از آن عزیزان بنمایند!!
همه اینها در حالیست که بعد از دعوا وکشتار در درون اقلیت در کردستان عراق به سال 1986 که منجر به از هم پاشیدگی آن سازمان انجامید یکی از طرف ها ی دعوای آنزمان یعنی آقای مصطفی مدنی طرفدار اصلاح طلبان شده است و با اتحاد جمهور خواهان فعالیت می کند. ودیگری حسین زهری صاحب چندین رستوران در پاریس بود که مسئول کمیته خارج کشور اقلیت در پاریس هم بود. بعدها در روز نامه ها خبری درج شد مبنی براینکه وی با رئیس بانک سپه جمهوری اسلامی شعبه پاریس به تبانی پرداخت وبا مقداری وجه پول نقد قابل توجه متواری و در نقطه نامعلومی زندگی می کند!!فراخوان ملی برگزاری رفراندم شصت میلیون دادکام راهم دیگر کسی امضاء نمی گذارد.کم کم آنرا هم موریانه خورد!!همان روز که دکتر حسین باقرزاده؛ علنی شدن اداره کنندگان سایت60000000 دادکام را خواستارشد وهیچ پاسخی دریافت ننمود. نگارنده سطور در همان موقع دلش شور زد. امادکتر حق داشت حتی در آوریل همین سال فعلی موضوع را از دکتر باقرزاده جویا شد م ؛ ایشان بسیار متواضعانه در پاسخ گفتند ((ما خواستار شدیم ؛ آنها نپذیرفتند))هنوز هم معلوم نیست ؛؛آنها ؛؛ کیستند!!همه نیروهای خودی وغیر خودی رژِیم ولایت فقیه ازخاتمی تدارکات چی تا هیئت دولت؛؛ عمله؛؛ به گفته زریبافان گرفته تا روباه پیر و بالانس کننده رژیم یعنی هاشمی رفسنجانی در حفظ وصیانت حکومت فصل مشتر ک دارند اما مخالفان رژِیم هیچگونه وفاقی با هم ندارند !!بدین لحاظ نگارنده سطور فوق به همه مقاله نویسان مستقل غیرحزبی وغیرسازمانی داخل وخارج کشور پیشنهاد می نماید که حول محور الویت های مقطع سیاسی میهنمان دست به یک همایش اینترنتی بزنیم وتشکیل یک اتحاد جهانی را آغاز نمائیم !!! به امید دیدار افق های اتحاد وهم فکری ومساعد ت سیاسی برای برون رفت از پراکندگی و آشفتگی!