بعد از اظهارات فاشیستی احمدی نژاد علیه اسرائیل ، جامعه بین المللی به اتفاق هم دیگر در یک عکس العمل برق آسا رژیم اسلامی را محکوم نمود ند.اماسازمانهای سیاسی ایرانی هنوز در یک بیانیه متحدانه از خود واکنشی نشان نداده اند!چرا؟ شاید هنوز عنصر سیاسی ایرانی به سیاق جمهوری اسلامی همچنان ضد اسرائیل باقی مانده است؟ شاید هنوز آزادی خلق فلسطین جزئی از وظایف عنصر ایرانی است؟شاید هنوزرهائی مردم امریکا از دست رژیم سرمایه داری در دستور کار عنصر ایرانی است؟شاید هنوز وظیفه رساندن جهان به سوسیالیسم به عهده عنصر ایرانی است؟ شاید هنوز از آن جهت که ایران به لحاظ جغرافیائی قلب جهان است ؛ پس قلب اندیشه جهان هم است؟شاید هنوز مرز ایران از چین تا مصر است ؟شاید هنوز عنصرسیاسی و پر مدعای ایرانی در انتظار بدیل ظهور خود ایستادگی خواهد نمود؟اما جامعه بین المللی منتظر همه این ؛؛ شاید های ؛؛ ایرانی باقی نخواهد ماند و خود وارد میدان خواهد شد تا سمج ترین ولجوج ترین رژیم جهان را سر جای خود بنشانند. شاید این تلخ باشد اما حقیت دارد چون حقیقت دارد می تواند به واقعیت بپیوندد .در داخل وخارج کشور جنب وجوش خاصی نسبت به اظهارات فاشیستی احمدی نژادعلیه اسرائیل به وجود آمده است و رفته رفته برهمه جهان متمدن آشکار گردید که مسئله حکومت اسلامی فقط مسئله حاد داخلی مردم ایران نیست ؛ بلکه یک مسئله بغرنج جهانی است که باید بدان برخورد متناسب بین المللی به عمل آید! دزدی شب هنگام، قفل مغازه ائی رابا اره آهنی می برید؛ رهگذ رمستی از آنجا می گذشت، پرسید چکار می کنی این وقت شب ؟دزد در پاسخ آن باده نوشیده گفت ، کمانچه می نوازم، رهگذر مست پرسید پس چرا صدای کمانچه برنمی آید! دزد به آهستگی در جواب گفت ، صدایش فردا شنیده خواهد شد! هم اکنون صدای گوش خراش کمانچه زنی کذائی احمدی نژاد را همگان شنیدند ، اما به مرور زمان پاسخ عمل زشت احمدی نژاد را در آینده نه چندان دور خواهیم شنید. در همین رابطه((مصاحبه مفصل وکارشناسنانه محسن امین زاده معاون کمال خرزای در سایت گویا نیوز حائز اهمیت است )) اگر جن از بسم الله میترسد اما اپسیوزیو ن برانداز ازشعارهمه با هم به شدت وحشت دارد . چرا که یکبار در سایه اتحاد خمینی به قدرت رسیده است . پس مولفه ،اتحاد؛ را باید به محاکمه کشاند . این در حالی است که اساسا متدلاژی اتحاد فقط یک روش است برای رسیدن به هدف! وخود اتحاد ابدا هدف را تعریف نمی نماید .در همین راستا نیروها ی ایرانی با وحشت از اتحاد ووفاق عمومی صحبت به میان می آورند
اگرما به این منطق اعتقاد بیاویم که علت شکست انقلاب بهمن درشعار همه با هم نهفته است ؛بلافاصله باید به دیدگاه کسانی که معتقدند؛ تمام انقلابات فاجعه افریده اند احترام بگذاریم ؛چراکه ریشه حرکت اولیه همه انقلابات رادر ابتدا اتحاد عمل وهمگامی مردم آن ممالک باعث شده است.از آنجائیکه نیروهای سیاسی غیرخود ی شرکت کننده انقلاب بهمن ضربه سختی را متحمل شده اند دائم در تلاشند؛ علت نا کامی خویش را به گردن موئلفه های گوناگون بیاندازند.در تمام انقلابات به وقوع پیوسته در جهان بدون استثنا به همراه نوعی چاشنی همه با هم را دارا بوده است .رهبران وآغاز کنندگان هرانقلابی در ابتدای هر حرکت اجتماعی به توده ها ندای اتحاد سر میدهند.مهم این است که اولان گویندگان خطاب کننده روی سخنشان با چه کسانی است و دومان مخاطبان چه قرابتی با ندای اتحاد را دارا میباشند. حالا میرسیم به بررسی شعار همه با هم مقطع سا ل 1357خورشیدی که از جا نب خمینی سر داده شد تا به نتایج شگفت آوری برسیم.آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که مخاطب خمینی برای حصول شعارهمه باهم چه نیروهائی بوده اند؟؟ آیا غیر از نیروهای اسلامی را هم شامل میشد ؟؟ به نظرنویسنده سطور فوق نیروهای کمونیست ولائیک وسکولار مشمول شعار او نمیشدند. بلکه نیروهای فوق خودرا به طور یکطرفه به شعار مذکورنزدیک کرده بودند!درست دو روز بعد از تظاهرات ملیونی تاسوعا
و عاشورای سا ل 1357 خمینی مشاهده نمود که چگونه مردم نگون بخت تنها حامی او هستند . اوبه سرعت اعلامیه ائی با این مضمون صادر نمود.«ما هرگز با کمونیستها اتحاد نمی کنیم چون آنها از پشت خنجر می زنند« ودیدیم خمینی یک هفته بعد ازبه قد رت رسیدن چگونه با در خواست سازمان چریکها ی فدائی خلق ایران رفتار نمود. سازمان چر یکهای فدائی خلق جهت تبریک گفتن وقبول رهبری خمینی با تظاهرات آرام به خدمت او درمدرسه رفاه تقاضا نموده بود.اما خمینی بلافاصله طی اعلامیه ائی خشن و تفرقه افکن تحت این مضمون موضع گرفت «لازم نیست این تظاهرات انجام بگیرد وبه تمام آحاد مردم مسلمان اعلام مینمایم به اینها نپیوندید !! چون آنها کمونیست هستند«درهمان موقع گفتند/ آقا؟درمبارزه ضد کمونیستی به امریکا ئیها قول هائی داده است !!در همان روزها مهندس بازرگان هم اعلام نمود که «حزب توده ایران غیر قانونی می باشد وعملان حق فعالیت ندارد«سناریوی تعهدات به امریکا شدت گرفت !اما دیگر دیرشده بود ؛چرا که این سازمانها خود در سرنگونی شاه وبه قدرت رساندن خمینی شرکت فعال نموده بودند .در ضمن توده های مردم را به زیر رهبری خمینی برده بودند !ناگفته نماند سازمان چریکها ی فدائی خلق بعد از سا لها مشی مبارزه مسلحانه جدا ازتوده باقی مانده بود .به همین خاطر دراوج تظاهرات خیابانی سا ل 1357 طی بیانیه ائی زیر مضمون «قیام مردم را باور کنیم «دست به عمل مسلحانه ائی در شهر مذهبی قم زد که بعنوان اعلام شرکت خود در قیام تلقی میشد اما از جانب طلاب خوش نیامد چراکه آنها همواره از «اسلامی بودن قیام تحت رهبری خمینی تا کید داشتند«البته این موضع گیری زمینه قبلی داشت چون همیشه شاه به هر حرکت ضد حکومتی« انگ«کمونیستی میزد تا ازشرکت تود ه های غالبا مذهبی جلو گیری نماید. اما این بار این خود مذهب بود که به سراغ شاه حافظ دین اسلام و مذهب اثنی عشری آمده بود«بقول شاملو این فصل دیگری بود که سرمایش ازدرون..! آغاز حرکت اسلامی زیر رهبری خمینی درسال 1357که از یک طرف ضد پیشروی به سوی مدرنیته حکومت شاه بود واز طرف دیگرضد نیروهای کمونیست؛لائیک؛سکولار؛حامیان دمکراسی و لیبرالیسم غربی بود.اندیشه سیاسی و مذهبی خمینی هیچگونه همخوانی بانیروهای ذکر شده فوق نداشت. اما ضد یت با «شاه مستبد « اجازه نمی داد نیروهای فوق این فصل جدیدرا به درستی با چشمان باز ببیند وآنرا بطور واقعبینانه بررسی نمایند. نفرت به شاه وخلاص از او تما م چشمها را به آینده بسته بود. انقلاب اسلامی فقط به توده های عقب مانده فاشیستی و مذهبی زیر رهبری خمینی تعلق داشته ودارد.اگر نیروهای سیاسی غیر اسلامی ذکر شده فوقدر آن دوره میتوانستند به نوعی آنرا دررا ه تحولی مترقی تر قربانی کنند؛ یک حرکت میرائی به حساب نمی آمد، بلکه یک تلاش پویا ئی رو به جلووتاریخ سازبرای همه برهه ها میتوانست به حساب آ ید وباعث جلوگیری از فاجعه دوران ساز تاریخ میهن ما گردد و از جنبه دیگر جامعه را اصولی تر متحول گرداند!حالا روشن میسازم که مخا طبان شعارهمه با هم خمینی کدام نیروها اسلامی بودند؟و نیروهای اسلامی پراکنده که مخاطب او بودند را به اختصار بررسی می نمائیم تا قرائت های گوناگون از اسلام را که ریشه افتراق آنها را تشکیل میداد باز شناسی نمائیم
1- اعلام موجودیت جمعیت فدائیان اسلام در 10 اسفند 1324 و در اولین اقدام جنایتکا رانه خویش بزرگترین دشمن ارتجاع مذهبی احمد کسروی را درست بعد از 10 روز اعلام موجودیت خود یعنی در تاریخ 20اسفند1324از ترور نمودند وکسروی زخمی شد. نا گفته نماند خمینی برابر شواهدوقرائن با آنها درارتباط بوده است وتمام فتواه های ترور را او صادر میکرده است. دین وانتقام شعارآنهابود برابرآن تفکر هر کس که درمبارزه علیه ارتجاع مذهبی فعا ل می بود باید از میان برداشته میشد که از جمله دکترحسین فا طمی که جا نش را از دست داد .تعجب انگیزان اینکه آنها بعد از هر جنایتی بدون پیگرد قانونی حکومت شاه در امان می ماندند. امادکتر محمد مصدق چند تن از آنان را به زندان افکند.همه اینها از نظر فعالین سیاسی غیر مذهبی به دور مانده بود وبه راحتی درجنبش فاشیستی مذهبی تحت رهبری آنها شرکت نمودند.!خمینی مدرس حوزه علمیه قم به هنگام فعا لیت دولت مصدق ونهضت ملی شدن نفت وهمکاری آیت الله کاشانی با این دولت مذ بور را چند بار طی نامهائی خطاب به کاشانی ،مخالفتش را بااوابراز نموده بود.! خمینی درراه رسیدن به حکومت اسلامی خویش راسخ بود اما نیروهای غیر مذهبی در راه رسیدن به آرمان خود متزلزل ونا پیگیر بودند واین سستی وناتوانی هنوز خود رانشان میدهد از جمله همکاری وائتلاف نانوشته سیاسی با اصلاح طلبان چه حکو متی وغیر حکومتی که همگی مخلص ومرید بنیان گذار حکومت اسلامی«امام راحل« میباشندودر انتخابات ریاست جمهوری شرکت فعال نمودند؛اما سپاه پاسدران نام احمدی نژاد را از صند وق ها بیرون آوردند .ضرب المثل معروفی است که می گوید«بگو دوستت کیست تا بگویم خود ت که هستی«!
2- بعد ازاعدام نواب صفوی اختلافات وانشعا بهائی که درفدائیا ن اسلام روی داد .از مجموع چند هیئت عزاداری وسینه زنی که بازار تهران خرج آنرا می داد،هیئت های موتلفه اسلامی تشکیل شد .جمعیت موتلفه اسلامی بعد از فروردین 1342به وجود آمد برخی از فعالان شنا خته شده وباقی مانده فدائیان اسلام مانند اسدالله لاجوردی شکنجه گر مکتبی وحبیب الله عسگر اولادی وحاجی امانی وحاجی عراقی بوده اند.این جمعیت در واقع حزب سراسری وپر قدرت در حکومت اسلامی می باشد.
3- در همین سا لها مهندس مهدی بازرگان نهضت آزادی را تا سیس نمود که خواهان اجرای کامل قانون اسا سی مصوبه دوره مشروطیت به همراه متمم آن یعنی نظارت پنج تن از مجتعهدین عصر را شامل می شد.این جریان با اعمال خشونت آمیز مخالف بود واساسا خواستار تسخیر قدرت نبود بلکه خواهان تعدیل قدرت ورعایت شئون مذهبی بود تشکیل دهنده اولیه آن بیشتراز فارغ التحصیلان خارج وداخل وبعضی بازاریان را مشتمل می شد .(در دوره نخست وزیری دکتر مصدق ،هنگام تقسیم وزارت خا نه ها ؛مهند س بازر گان خود را برای وزارت اموزش وپروش کاندید کرد. اما مصدق با این پیشنهاد مخلفت ورزید ؛دلیلش هم افکار مذ هبی مهندس بازرگان بود «زنده یاد دکتر مصدق از سپردن آن وزارتخانه به یک فرد مذهبی معتدل هراس داشت چرا که از افکار مذهبی او و تاثیر آن بر فرهنگ وسیستم آموزشی بیم داشت.«ولی نیروهای غیر مذهبی در سا ل1357 تمام قدرت را آشکارا تقدیم عقب مانده ترین روحا نی واسلامی نمودند!!
4- در سا ل 1344 جمعی از طرفداران سا بق جبهه ملی و نهضت آزادی با قرائت دیگر از اسلام و شیوه مبارزاتی نوین؛ سازمان مجا هدین خلق ایران را تا سیس نمودند که زیربنای عدالت اجتماعی بر گرفته از سوسیا لیسم را پذیرفته و در تلفیق با روبنای اسلامی در آمیخته شده بود که از طرف حکومت شاه همواره «برچسب مارکسیتها ی اسلامی به آنها زده میشد تا جوانان به این سا زمان گرایش پیدا نکنند«از طرف دیگر جریانات ارتجاعی هم صفت التقا طی رابرای سازمان بکار می بردند.ولی سازمان مجاهدین خلق اعتقادبه اسلام را همواره حفظ کرده اند.
5- حسینه ارشاد به رهبری دکتر علی شریعتی برخاسته از یک خا نواده مذهبی تحصیل کرده غرب در ستیز تئو ریک با مارکسیسم و با فاصله گیری از مذ هبیون ارتجاعی بیشترین نفوذ سیاسی خویش را در میان جوانان وبخصوص دانشجویان داشت.
6- چند گروه سیاسی کوچک هم وجود داشتند که بعد از انقلاب اسلامی در رقابت با مجاهدین خلق عنوان خویش را مجاهدین انقلاب اسلامی نهادند که در روز اعلام موجودیت از ابوالحسن بنی صدر دعوت بعمل اوردند «در آن روزها هنوز اختلافات جناحی بروز نکرده بود یا موذیا نه می خواستند بنی صدررا به طرف خود بکشانند.«
7- روحا نیون بسیار فعالی بودن که از خمینی درتبعید نجف الهام می گرفتند بین آنها هم قرائتهای مختلف از اسلام اظها رمیشد ازمشهورترین آنها سید محمود طالقانی را میتوان نام برد.
8- درحوزه علمیه قم مرجعی پر نفوذ به نام سید کا ظم شریعتمداری زندگی می کردکه خواهان عدم دخالت اسلا م در سیاست وحکومت بود. با تمام یاریهائی که در سا ل1342 به خمینی نمود وشاید اورا از مرگ نجا ت داد. شریعتمداری در سا ل 1356 در اعاده حیثیت از خمینی جانفشانی انجام داد اما بعدها مورد غضب ناجوانمردانه خمینی قرار گرفت.
9- انجمن های سراسری حجتیه به رهبری شیخ محمود چلبی خراسانی که به طور علنی در تمام شهرههای ایران فعا لیت داشت که مجموعه اهدافش مبارزه پیگیر با مذهب بها ئیت وجلو گیری از نفوذ روز افزون آنها درسیستم دولتی وبخش های کلیدی اقتصادی مملکت بود .این جریان به هیچ وجه فعالیت سیاسی نمیکرد ولذا از جانب حکومت حمایت هائی دریافت می داشت چراکه خواهان قدرت سیاسی نبود وبه لحاظ تئوریک با دیگر گروههای سیاسی که خواستارحکومت اسلامی بودند همواره درجدال بود. انجمن مذ بورحکومت راحق حضرت مهدی میدانست همین موضع آنها شاه را آ سوده میسا خت تا این جریان دیگر فعالین مذهبی رادیکال را خلع سلاح کند اما همین انجمن بعد از انقلاب اسلامی بیشترین نفوذ دولتی را داشت بهر روی برای اسلام عزیزباید همواره در خدمت بود! خمینی برای به قدررسیدن خود بطور ماهرانه از گروههای متفرق فوق که مرتب نزد ا واز یک دیگر شکا یت میبردند سود جست وشعار همه با هم را برای گروههای فوق الذکر تنظیم نمود وبه مقصود خود رسید.برای آنکه گروههای سیاسی غیرمذهبی دررسیدن به هد ف او خرابکاری نکنند در مصا حبه ائی در پاریس گفت «مارکسیستها در ابراز عقیده آزاد هستند« شما از این اظهاریه او چه برداشتی میکنید؛ آیا شرکت در قدرت را معنی میدهد؛آیا معنی ائتلاف رامیدهد .او ورود دکتر قاسملورا که حائز اکثریت رای از حوزه کردستان برای مجلس خبرگان وبررسی آن شده بود رامانع شد چون نیک می دانست او به تنها ئی در به تصویب رساندن قانون اساسی ارتجاعی ولایت فقیه کار شکنی خواهد کرد. در باره ملیون هم سیاست موذیانه ائی بکار بست ،ابتدا از محبوبیت آنها سود جست تا به قدرت برسد بعد هم مدت کو تاهی وزارت را در اختیار ایشان گذاشت تا راه ورسم اداری حکومت و کشورداری را اطرافیان وفادارش بیاموزند سپس آنها رابا کا رشکنی جان به لب برساند تاعاقبت مجبور به استعفا شوند ودر اپوزسیو ن قرار گیر ند ودر روز مقتضی همراه دیگران سرکوب ونابود کند. امادر وضعیت کنونی آیا شعار همه با هم که مفهوم دیگرش وفا ق ملی ویا اتحاد ملی می باشد آیا میتوان انرا بکار گرفت یا نه اگراینبار نیروهای سیاسی کمونیست ،چپ؛سوسیا لیست ؛لائیک ؛سکولار؛ ملیون طرفداران حقوق ملی خلق هاومشروطه خواهان نوع پیشرفته اروپائی بتوانند بدون هژومونی طلبی حول اعلامیه جهانی حقوق بشروکنوانسیونهای الحا قی آن به یک اتحاد عمل و یا وفا ق ملی همگا نی فقط برای کنار زدن رژیم اسلامی کنار یک دیگر گرد آیند تا ملت ایران از شر رژیم حکومت اسلامی رهائی یابند وانتخا ب نوع حکومت آینده به عهده ملت ایران واگذار گردد ؛چه اشکا لی میتواند داشته با شد؟اگر به فکر تشکیل بلوک طبقا تی باشیم واز آن طریق به جا معه ایده آل سوسیا لیستی برسیم ابتدا نیازمند به آزادیهای کامل سیاسی میبا شیم تا طبقه کارگر حزب واحد خود راتشکیل دهد ورفته رفته به چنان شعور سیاسی دست یابد که دراتحا د با دیگر متحدین تاریخی به هدف خود برسد. اگر به شیوه اراده گرایانه اعتقاد داریم بهتر است ابدا آغا زش را بکنار بگذاریم؟چون نتیجه اسفنا ک آنرا تجربه کرده ایم.! به امید دستیا بی به وفا ق ملی برای رهائی ازشررژیم حکومت اسلامی درایران . صداقت/صراحت/صلابت/صمیمیت/میتواند سلاح پیروزی ما باشد .به امید آنروز!!