چهارشنبه 18 آبان 1384

تماس تلفني يکي از آمران شکنجه سيامک پورزند در پي بيانيه وزارت امور خارجه بريتانيا، راديو فردا

وزارت امور خارجه بريتانيا با انتشار بيانيه اي از وضعيت سيامک پورزند، روزنامه نگار ايراني ابراز نگراني کرد. ليلي پورزند، فرزند سيامک پورزند در مصاحبه با راديوفردا مي گويد يکي از آمران شکنجه پدر وي پس از انتشار بيانيه وزارت امور خارجه بريتانيا، با آقاي پورزند تماس گرفته است. وي مي گويد آقاي پورزند بعد از آن حبسي که در اماکن و زندان هاي ناشناس بودند، چهار ماه آمدند بيرون و بعد برشان گرداندند به اوين. يک سال اوين بودند و در نهايت با حال کما ايشان را بردند به بيمارستان مدرس. الان حدود يک سال و پنج ماه يا شش ماه مي شود که ايشان در خانه هستند. البته در مسير بيمارستان و خانه. چندين عمل جراحي روي ايشان انجام شده. ايشان ديگر نمي توانند بدون کمک عصا راه بروند. احتياج به چندين عمل جراحي دارند. وي مي افزايد: تماس شخصي که آمر شکنجه پدرم بود علامت بسيار بدي است و اکنون حال و هواي روزهاي منحوس سال 2002، 2003 و بخشي از 2004 دوباره به زندگي همه ما حاکم شده است.
ليلي صدر (rm) صدا | (wma) صدا [ 5:00 mins ]


وزارت امور خارجه بريتانيا با انتشار بيانيه اي از وضعيت سيامک پورزند، روزنامه نگار ايراني ابراز نگراني کرد. ليلي پورزند، فرزند سيامک پورزند در مصاحبه با راديوفردا مي گويد يکي از آمران شکنجه پدر وي پس از انتشار بيانيه وزارت امور خارجه بريتانيا، با آقاي پورزند تماس گرفته است.
ليلي پورزند (فرزند سيامک پورزند): به طور کلي اگر بخواهيد وضعيت ايشان را بدانيد، از بعد از اينکه ايشان پس از آن حبسي که در اماکن و زندان هاي ناشناس بودند، چهار ماه آمدند بيرون و بعد برشان گرداندند به اوين. يک سال اوين بودند و در نهايت با حال کما ايشان را بردند به بيمارستان مدرس. الان حدود يک سال و پنج ماه يا شش ماه مي شود که ايشان در خانه هستند. البته در مسير بيمارستان و خانه. چندين عمل جراحي روي ايشان انجام شده. ايشان ديگر نمي توانند بدون کمک عصا راه بروند. احتياج به چندين عمل جراحي دارند، از جمله روده و يک عمل مهم روي گردن. منتهي به دليل اينکه مشکل لخته شدن خون در پا را دارند، قرص هايي مي خورند که خون را بسيار رقيق مي کند، به خاطر همين هم عمل جراحي به روي ايشان فعلا تجويز نمي شود و کجدار و مريز با روزي 10 ها قرص و معاينات و آزمايشات هفتگي بسيار گران و دقيق، ايشان روز به روز زندگي مي کنند. هيچگونه حکمي براي ايشان صادر نشده که معلوم باشد ايشان در چه حالتي به سر مي برند خارج از زندان. فقط تصور ما و بقيه اين است که به هر حال کسي که نمي تواند زندگي روزمره خود را انجام دهد، به خاطر مشکلات فيزيکي و رواني که پيدا کرده، قاعدتا بايد در مرخصي استعلاجي باشد.

ليلي صدر (راديوفردا): نسبت به اين بيانيه اي که وزارت امور خارجه بريتانيا داده، آيا واکنشي انجام شده؟

ليلي پورزند: حقيقت را بخواهيد، يک اتفاق نگران کننده افتاده. شايد مرتبط باشد با اين خبر. بلافاصله پس از انتشار اين خبر، آقايي که همواره سردسته تيم بازجويي و شکنجه پدرم در اماکن بودند، بعد از مدت هاي مديد که خبري ازشان نبود، به پدرم تلفن کردند و جوياي احوال ايشان شدند و گفتند که آدرس دقيق منزل ايشان را مي خواهند. اين براي ما بسيار نگران کننده است و علامت بسيار بدي است، به خاطر اينکه در مراحل بازجويي و شکنجه ايشان هميشه حضور داشتند اين آقا. شکنجه ها هم جسمي بود و هم رواني، و يکي از فشارهاي رواني که به پدرم مي آمد و ايشان هم دخيل بودند در آن، اين بود که فحش هاي بسيار رکيکي به مادرم مي دادند و به هر حال در کنار همه شکنجه هاي روحي و جسمي ديگر، از جمله انفرادي هاي يک سال و اندي و عدم ارتباط با دنياي خارج. ايشان خودشان ظاهرا هيچگاه عمل به شکنجه نکردند، ولي هميشه نقش آمر را داشتند و در جلسات بازجويي، در مدتي که آقاي پورزند در حبس نامعلوم بود، در مرحله ناپديد شدن، و بعد حتي کارگرداني شوي تلويزيوني اقارير، ايشان يکي از نقوش گرداننده را داشتند و حضور ايشان به طور ناگهاني، براي ما به هر حال خبر از هرگونه خبر بدي را مي دهد، به دليل اينکه همواره حضور ايشان به معناي زير شکنجه رفتن پدرم بوده.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ل.ص.: آيا اقدامي انجام داديد در اين رابطه؟

ليلي پورزند: خير به خاطر اينکه ما قصاص پيش از جنايت نمي کنيم و منتظر هستيم و خودمان را آماده کرديم براي هر اتفاق ناگواري. متاسفانه حال و هواي روزهاي منحوس سال 2002، 2003 و بخشي از 2004 دوباره به زندگي همه ما حاکم شده. پدر در التهاب شديدي به سر مي برد و ما هم متاسفانه تنهايي ايشان در ايران، که هيچگاه اجازه خروج نگرفتند و عدم توانايي ما براي برگشتن به ايران به دليل نداشتن اطمينان و تضمين که مشکلي به مشکلات ما اضافه نشود، همواره زندگي ما را سخت تر کرده و به هر حال اميدواريم که اين فقط يک تماس دوستانه بوده، ولي به هر حال ذهن درگير ما به ما چنين اجازه اي را نمي دهد که بنا بر تجربيات خود اين تصور را بکنيم.

Copyright: gooya.com 2016