چهارشنبه 18 آبان 1384

گپی خودمانی با بهزاد نبوی درباره همه چيز! هفته نامه البرزخرم (زنجان)

بهزاد نبوی
در اين گفتگو بهزاد نبوی، عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب، در پاسخ هايی کوتاه از عشق، زندگی خصوصی، خاطرات گذشته، علايق، مقاطع مهم سياسی و شخصيت های سياسی ای که با آن ها برخورد داشته سخن می گويد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

گپی با بهزاد نبوی ، عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي
چريک پير هرگز خسته نمي شود

گفتگو : مسعود الماسي

منتشر شده در هفته نامه البرزخرم (زنجان)، سال اول – دوره جديد شماره هفتم
سه شنيه 10 آبان 1384

نام؟
بهزاد

نام خانوادگي؟
نبوي

تحصيلات؟
فوق ليسانس الكترونيك از دانشگاه پلي‌تكنيك(صنعتي اميركبير)

متولد سال؟
1321

اهل؟
تهران

تمامي سمتها و شغلهاي قبلي؟
تعدادي از سمتهايم در زمان قبل از انقلاب و زندان و تعدادي هم بعد از پيروزي انقلاب است.
قبل از انقلاب كارمند يك شركت بودم، چون قبل از انقلاب ممنوع الاستخدام در دواير دولتي بودم در شركتهاي خصوصي كار مي‌كردم مانند شركت ABM كه شركت نصب و راه‌اندازي كامپيوتر بود و بعد از زندان تا پيروزي انقلاب فرصت كاركردن نبود و بعد از آن هم اولين كارم در كميته مركزي انقلاب اسلامي بود و تلاشمان براي حفظ انقلاب بود.البته از اين راه حقوق دريافت نمي‌كردم. عضو اولين شوراي سرپرستي در سازمان صدا و سيما بودم كه بر اثر فشارهاي بني‌صدر از آنجا اخراج شدم. وزير مشاور، سخنگوي دولت و سرپرست ستاد بسيج اقتصادي كشور از زمان تأسيس دولت شهيد رجايي و دولت چند روزه شهيد باهنر و بمدت 9-8 ماه هم با همين سمتها در دولت مهندس موسوي بودم. وزير صنايع سنگين از خرداد 61 تا پايان دوره مهندس موسوي (حدود 5/7 سال )، معاون لجستيك فرماندهي كل قوا در اواخر دولت موسوي و زمان جنگ بمدت (5/1 سال)، مشاور خاتمي در وزارت ارشاد و سپس كارمند نهاد رياست جمهوري بودم و در برخي شركتها مانند صنايع مس شهيدباهنر، ايران خودرو و … بدون دريافت حقوق و مزايا در هيأت مديره حضور داشتم.همچنين‌كارمندشركت مبنا. بعد از خرداد 76 مدت كوتاهي، طي حكمي بعنوان مشاور رئيس جمهور تا انتخابات مجلس ششم بودم و در مجلس هم، سه دوره عضو هيأت رئيسه و نائب رئيس بودم و يك دوره شركت نكردم و الان هم كماكان كارمند نهاد رياست جمهوري هستم.

دلمشغولي همين لحظه؟
دلمشغولي‌ام به كارهاي تشكيلاتي و سياسي است.

حستان دركودكي نسبت به سايه خودتان؟
بعضي مواقع در كوچه و خيابان سعي مي‌كردم از سايه‌ام جلو بزنم.در بچگي خيلي تلاش مي‌كردم كه پايم را جلوتر از سايه‌ام بگذارم و قدم بردارم.

اولين تجربه ترس؟
تا آنجاكه به خاطر دارم، در ايام بچگي كه شبها با مادربزرگم تنها در منزل بوديم و كهولت سن او باعث مي‌شد كه احساس كنم كه نمي‌تواند پشتيبان خوبي برايم باشد.

سابقه بيشترين بي‌خوابي؟
چون از قبل فكر نكرده‌ام نمي‌توانم في‌الفوره جواب بدهم . شايد حين بازجويي‌هاي اوليه در زندان باشد و شايد هم دوران تحصيل بوده ولي تنها چيزي كه يادم مي‌‌آيد دوران دستگيري ، شكنجه و زندان بيشترين بي‌خوابي را داشتم.

غذايي كه در تنهايي مجبوريد درست كنيد؟
من هيچ وقت براي خودم غذا درست نمي‌كنم و به ندرت تنها مي‌شوم چون هميشه همسرم در كنارم هست و مرا بي‌غذا نمي‌گذارد و اگر زماني تنها شدم ، داخل يخچال را مي‌گردم، اگر چيزي در يخچال مانده باشد مي‌خورم. البته در دوران كودكي حتي براي خانواده غذا درست مي‌كردم ولي بعد از ازدواج اين اتفاق نيفتاده است.

ميانه‌تان با SMS ؟
اصلاً . در مراسم و مناسبتهاي مختلف عزا مي‌گيرم چون برايم تعداد زيادي SMS مي‌آيد و بايد آنها را يادداشت كنم و پاسخگو باشم. SMS در يك مورد خوب است آنهم يادآوري تاريخ و ساعت جلسات توسط دوستان است كه به من اطلاع مي‌دهند.

نظرتان راجع به عشق؟
عشق درحال حاضر معاني متفاوتي پيدا كرده است: عشق به خدا، علم، پول، ثروت، زن و … همه به نوعي عشق است در اين مورد زياد فكر نكرده‌ام. من يك آدم سياسي، تشكيلاتي و اجرايي هستم و اين مقوله‌ها بيشتر به درد افرادي مي‌خوردكه داراي ذهن هنري، لطيف، ادبي و غير اجرايي باشند.

آيا تا به حال عاشق شده‌ايد؟
همسرم را خيلي دوست دارم ولي او را هم از روي عشق پيدا نكرده‌ام براساس معيارهايي كه در ذهنم بود به او رسيده‌ام و از ميان حدود سي خواستگاري وي را پيدا كرده‌ام . از روز ازدواج هم عشق و علاقه‌ام به وي روز بروز بيشتر شده است.

يك تعريف سريع و كامل از مرگ؟
پايان زندگي اين جهاني

شغل مطلوب در مدينه فاضله؟
همين كارهايي كه الان مي‌كنم يعني كارهاي سياسي و تشكيلاتي .

اولين فيلمي كه ديديد؟
من 63 ساله‌ام و يادم نمي‌‌آيد! اولين فيلمها را در سن5 يا 6سالگي ديده‌ام، زمان دكتر مصدق. يك فيلم سياسي در مورد جنگ بوئرها با انگليسي‌ها درآفريقاي جنوبي بود كه هنوز به خاطرم مانده است.

آخرين فيلمي كه در سينما ديديد؟
يادم نمي‌آيد ولي فكر مي‌كنم فيلمهاي دهه فجر پارسال بود.

مارمولك را ديده‌ايد؟
بله و بسيار خوشم آمد.

هنر پيشه مورد علاقه؟
خيلي در اين خط‌ها نيستم و اسامي بازيگران زيادي را نمي‌دانم. چون حتي به تلويزيون هم نگاه نمي‌كنم و فيلم‌سينمايي هم كه گفتم حدود ده ماه است نديده‌ام.

خطاي جواني؟
نمي‌شود گفت، چون خطاها را نبايد گفت و قابل بيان نيست ! خطاهاي جواني را بايد در دادگاه عدل‌الهي پاسخگو بود!! دادگاههاي امروزي كاري به خطاهاي جواني ندارند و فقط خطاهاي فعلي را بررسي مي‌كنند.

بيشترين پرسش؟
در مورد آينده انقلاب ، كشور و نظام

سابقه يأس فلسفي؟
من يك مقدار پوست نادان يا كلفتم و كمتر دچار يأس فلسفي مي‌شوم.

فرقتان با هشت سال پيش ( اولايل دولت خاتمي)؟
زياد فرق نكره است ، نه آن زمان اميدوار بودم كه تحولات عظيمي رخ مي‌دهدو نه الان نااميدم.

دغدغه ساعت 24 ديشب؟
مشغول مراسم احيا بودم و دغدغه‌ام بهره‌مندي از نتايج شب قدر بود.

آخرين بهت و حيرت؟
پيروزي احمدي نژاد در انتخابات دوره نهم رياست جمهوري.

تكيه كلام هميشگي؟
مخلصم

چگونه مي‌توان شما را به اوج عصبانيت رساند؟
خيلي ساده، چون من هميشه در اوج عصبانيت هستم و لازم به تلاش نيست و زود عصباني مي‌شوم حتي در ستاد دكتر معين با يك نابساماني كوچك چنان با همكاران داد و بيداد مي‌كردم كه نگو و نپرس.

استفاده از عبارت :«همين كه گفتم!»؟
كم استفاده مي‌كنم. در عرصه مديريت‌ها، شاه سلطان حسيني نيستم، ولي چنين حرفي نمي‌زنم.ممكن است در عمل گفته خود را عملي كنم.

واكنش در مقابل شايعه‌اي عليه شما؟
آن قدر شايعه بوده و هست كه ديگر هيچ واكنشي ندارم و حساسيت خود را از دست داده‌ام. براي مثال: در سالهاي 68-69 شايعه شده بود كه چندين ميليارد دلار برداشته‌ام و پس از فرار از ايران با راديو BBC مصاحبه كرده‌ام و گفته‌ام كه بايد خانواده‌ام را بفرستيد انگليس و اگر نفرستيد افشاگري مي‌كنم. درآن زمان فرزندانم بسيار كوچك بودند ولي آنقدر تلفن به منزل مي‌شدكه ياد گرفته بودند در برابر اين پرسشهاي تلفني بگويند: شايعه است.

چند دست كت و شلوار داريد؟
به درد بخور چهار دست. ولي هيچ كدام را نخريده‌ام و كادو بوده است . بعد از ازدواج هيچ لباسي براي خودم نخريده‌ام و همه آنها هديه بوده است كه توسط خانواده و اقوام خريداري شده و كت و شلوارهايم را كه گرانتراست، همسرم مي‌خرد.

گذران يك روز معمولي؟
هر روزچند ساعتي به سازمان مي‌آيم و به كارهاي سياسي و تشكيلاتي سازمان مي‌پردازم.

برخوردتان با مزاحم تلفني؟
با به بازار آمدن CID (كالر آي دي) هيچ موضوعيتي ندارد.

مي‌گويند موبايل شما هميشه روشن است؟
نه! زماني كه در منزل هستم، به علت عدم آنتن‌دهي مناسب و براي راحتي و آرامش اعصاب مخاطب و خودم، تلفن همراه را خاموش مي‌كنم.

زيباترين عبارت سياسي؟
استقلال، آزادي ، جمهوري اسلامي

شاعر محبوب؟
مولانا، حافظ، فريدون توللي، هوشنگ ابتهاج، فريدون مشيري، حميد ميرزازاده(كه بعد از انقلاب عاقبت خوبي پيدا نكرد.) و اخوان ثالث.

يك بيت از شعرهايي كه بيشتر با خودتان زمزمه مي‌كنيد؟
زمان كودكي مشاعره مي‌كردم و الان اينگونه نيست.
«آن يكي مي‌زد سحوري بردري در گهي بود و رواق مهتري » كه اين شعر از ديوان ميرزا زاده و به نقل از مولوي بود.
در اين شعر خروس در پاسخ صاحبخانه كه مي‌گويد چرا نيمه شب بانگ مي‌زني، مي‌گويد: «
گرچه اين دم شد برتو نيمه شب، شد من نزديك صبح شد طرب» و در پاسخ اينكه چه كسي به بانگ تو پاسخ مي‌دهد مي‌گويد:
« بهر حق اين خلق زرها مي‌دهند، صد صواب خير و مسجد مي‌نهند، جان و تن در راه حج دور دست، خوش همي بازند جز عشاق مست» ، «هيچ مي‌گويند كين لبيك‌ها، بي‌ندايي مي‌دهيم آخر چرا؟» «بلكه توفيقي كه لبيك آورد، هست هر لحظه ندايي از احد»

يك تفكر طولاني در تنهايي؟
خيلي اهل نشستن و فكركردن نيستم. حتي يك لحظه بيكار و آرام نمي‌نشينم و از زماني كه وارد كار شده‌ام روزانه كمتر از 13-12 ساعت كار نكرده‌ام.

بهترين شهر براي زندگي؟
چون از اول عمرم در تهران بوده‌ام نمي‌توانم مقايسه كنم. اقامت طولاني مدت براي مقايسه لازم است و من فقط اقامت طولاني در شيراز و يزد را داشته‌ام(حدود 40-30 سال پيش و در هركدام يكسال)

وقتي كه خيلي غمگين هستيد چه زمزمه مي‌كنيد؟
چيزي زمزمه نمي‌كنم. فقط از قيافه‌ام مشخص مي‌شود و خانمم مي‌فهمد.

نظرتان راجع به جواني كه در حسرت نام است؟
جوان است و جوياي نام

يك جمله غير قابل چاپ؟
خيلي جملات دارم ولي ترجيح مي‌دهم كه نگويم. چون به قول شما غيرقابل چاپ است.

يك خاطره كوتاه از مرحوم مصطفي شعاعيان؟
زماني كه اعضاي سازمان مجاهدين در زندان بودند، نوشتن متن دفاعيات آنها را مرحوم شعاعيان به عهده گرفته بود و پس از نگارش به من داد تا من هم نظر بدهم. گفتم اسلام و ماركسيسم را طوري مطرح كرده‌اي كه گويا يك مكتب است و چند سال است سوءتفاهم شده است! در پاسخ با قسم مخصوص خودش گفت: «به جان مولا مجاهدين خلق مي‌گويند اين كم است و بايد بيشترش كني»!

اولين بار كي به زندان افتاديد؟
تيرماه 1339

اتهام؟
پخش اعلاميه و شب نامه

آخرين تجربه حضور در زندان؟
آذر 57 كه بمدت 7 سال زندان بودم در جريان انقلاب آزاد شدم.

اولين شليكي كه كرديد؟
در دوران خدمت سربازي

در زمان مبارزات عليه شاه چطور؟
كار مسلحانه عملي انجام ندادم و درگيري مسلحانه نداشتم.فقط 3 هزار نارنجك پيش از دستگيري درست كرده بوديم كه فرصت استفاده پيدا نكرديم.

در لحظه ورود امام، كجا بوديد و چه مي‌كرديد؟
در فرودگاه مهرآباد ، جزو استقبال كنندگان بودم.

در لحظه انفجار دفتر نخست وزيري كجا بوديد؟
سه طبقه بالاتر روي همان سالن انفجار.

وقتي متهم شده بوديد درآن حادثه چه احساسي داشتيد؟
احساس كردم كه چقدر نامردي وجود دارد.

اگر امام جلوي پرونده را نمي‌گرفتند، به نظر شما چه اتفاقي مي‌افتاد؟
هنوزهم معلوم نيست كه آن اتفاقات نيفتد (با خنده)آقايان در ظاهر همه را با چوب امام مي‌زنند ولي درعمل اهميتي به حرف امام نمي‌دهند.حدود يك ماه پيش در نشريه‌اي وابسته به جناح مقابل عنوان شده بود:«حالا كه وزارت اطلاعات و قوه قضائيه وضعيت خوبي دارند (بخوانيد دردست خودمان است)، بايد به پرونده نخست وزيري رسيدگي شود!!! و امام هم دستور مختومه شدن پرونده را نداده ‌بود،بلكه نظرش اين بودفعلاً جلوي پرونده گرفته شود»؟!اين جماعت امام را در هر زمان آنطوري معرفي مي‌كنند كه مورد نيازشان است.

بيانيه‌الجزاير چه قدر به سود و منافع ملي ايران بود؟
در آن شرايط بهترين راه حل بود كه كارمان به بحران نكشد. با رفتن كارتر و آمدن ريگان شرايطي مانند امروز بوش بوجود مي‌آمد و درگيري ممكن بود به جاهاي باريك كشيده شدن وجود داشت.امضاي بيانيه باعث شد كه دچار بحران نشويم و در اين حال امكان بازپس‌گيري تمامي اموال و دارايي‌هايمان را داشتيم وتقريباً تمامي آنها نيز بازپس گرفته شد.

يك جمله كوتاه براي منتقدين شما براي بيانيه الجزاير؟
لب گود نشسته‌اند و مي‌گويند لنگش كن! حتي در آن زمان برخي پيش امام رفته بودند و گريه كرده بودندكه: اين‌ها (منظور شهيد رجايي و بنده) بدنبال بحران هستند و پرونده را از اينها بگيريد و … كه البته همانها امروز منتقد ما هستند.

جمله معروف شما در جريان استيضاح نمايندگان مجلس سوم؟
«هركه دوتا كمتر گرفته دست بلند كند»؟… (بله) من اين جمله را نگفته‌ام و شايعه است و هيچ ربطي به استيضاح نداشت. احتمالاًيك زمان مجلس دوم از من سؤال كرد كه چرامصوبه هيأت رئيسه را در مورد دادن اتومبيلي دوم به نمايندگان به نرخ ارزان اجرا نكرده‌ام و براي جواب آن به مجلس رفتم.تصور مي‌كنم اين ماجرا با استيضاح خط شده است. البته اصلاً در هيچ يك از دو مورد من آن جمله را نگفته‌ام.

در سازمان ملل با شهيد رجايي بوديد، يك خاطره كوتاه از آن دوران؟
درمسافرت به نيويورك داخل هواپيما و بر روي يك تخت خوابيدم كه كت و شلوار شهيد رجايي روي آن گذاشته شده بود.صبح پس از رسيدن به فرودگاه الجزيره و در حالي كه مقامات الجزايري براي استقبال آمده بودند، شهيد رجايي با كت و شلوار چروك مواجه شد و لباس ديگري براي پوشيدن نداشت.

مي‌گويند در سازمان ملل پوشش لباس شما مانند لباسهاي فعلي آقاي احمدي‌نژاد بود؟
بله، تا مدتي در كتب درسي عكس بنده در كنار شهيد رجايي با آن كاپشن چاپ مي‌شد.آن زمان لباس مزبور براي خود ما و مردم و جهان كاملاً قابل قبول بود. چرا كه انقلابيون پس از يك دوره مبارزه و زندان، تازه وارد حكومت شده بودند. ولي امروز 26 سال از آنروز گذشته است. ضمناً بايد بگويم كه شهيد رجايي درهمان اجلاس كت و شلوار پوشيده بود.

اولين باري كه به سخنراني شما حمله كردند؟
تيرماه سال 59 در مراسم شب احيا در جامعه‌الصادق تهران. 200 نفر از منافقين با شعار: «ساواكي، ساواكي» براي برهم زدن سخنراني آمدند كه پس از دعوت يكي دونفر از آنها به پشت تريبون، تخليه شدند و صحبتهاي من از ساعت 10 شب تا سه صبح ادامه يافت.

آخرين باري كه به سخنراني شما حمله شد؟
توسط اعضاي برخي از دستگاهها و نهادهاي رسمي و به صورت فرماندهي شده در قم.

در كنگره اخير جبهه مشاركت عكسي با دكتر يزدي داريد. چه چيزي به گوش وي مي‌گفتيد؟
سلام عليك و احوالپرسي كرديم.توجه داشته باشيد كه ما باهم فاميل هم هستيم.

در زمان استعفا در مجلس ششم چه حالي داشتيد؟
احساس مي‌كردم به تكليفم عمل كرده‌ام وآنچه بايد درتاريخ ثبت شود،گفته‌ام.

حاضريد جايتان را با يك روزنامه‌نگار معروف عوض كنيد؟
نه دوست دارم معروف شوم و نه دوست دارم روزنامه‌نگار شوم، كار خودم را بيشتر دوست دارم.

از بين مهره‌هاي شطرنج ، كداميك را بيشتر دوست داريد؟
شطرنج بازان علي‌القاعده بايد شاه را دوست داشته باشند.چون همه تلاشهاي شطرنج باز براي حفاظت از اوست.

آخرين باري كه گريستيد؟
پس از مرگ مادرم

آخرين كتابي كه خوانديد؟
يك كتاب راجع به شعاعيان بود.

موضوعي كه از سياست مهمتر باشد؟
همسرم!

رنگ مورد علاقه؟
سبز

يك جمله كوتاه در مورد افراد زير:

سيد محمد خاتمي؟
بنيانگذار حركت اصلاحي در ايران

مسعود نمكي؟
رئيس انصار حزب‌ا… كه در13 آبان 76 (تا آنجا كه به خاطر دارم) در اجتماع روبروي سفارت آمريكا با ايشان، گفتگوي همراه لگد به ساق پا داشتم.

اكبر گنجي؟
فردي كه به جرم داشتن اعتقاداتي 5 سال در زندان است كه اين امر براي جمهوري اسلامي باعث سرافكندگي است.

محمود احمدي‌نژاد؟
خودش بهترين جمله است.همان محمود احمدي‌نژاد.

ابراهيم يزدي؟
مطلب خاصي ندارم .بهترين و كوتاهترين جمله در مورد خيلي از شخصيت‌ها، نام خودشان است.

مسعود رجوي؟
نسبت به همه همكارانش به لحاظ فكري قوي‌تر و پيچيده تر بود. يك عنصر بسيار پيچيده و باهوش.

بهترين دوست سياسي؟
دوستان نزديكم در سازمان

نظرتان درخصوص موارد زير:

رابطه دختر و پسر؟
طبيعي است.

ماهواره؟
پديده گريز ناپذير

رياست جمهوري زنان؟
تفاوتي با مردان ندارد

كودتاي نظامي؟
چيزي كه خودمان هم در28 مرداد 32 وهم شايد اخيراً مشكل پيچيده‌ترآنرا تجربه‌كرده‌ايم.

جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر؟
استقبال مي‌كنيم ولي خودمان عضو آن نيستم.

آخرين بار از چه كسي پول قرض گرفتيد؟
از يك صندوق قرض‌الحسنه، براي ازدواج پسرم، سه ميلون تومان وام گرفتم.

يك انسان چقدر به قدرت نياز دارد؟
خودش معتقد است كه هرچه داشته باشدكم است.

اگر يكي از فرزندانتان بگويد كه مي‌خواهم در آمريكا زندگي كنم؟
مختار است.اگر مي‌خواهد به آمريكا برود و زندگي كند، نه به عنوان پناهنده كه آن موقع دلخور هم مي‌شوم.ضمن اينكه بازهم به خودش مربوط است.

مهمترين شخصيت خارجي كه دلتان مي‌خواهد با او مذاكره كنيد؟
مخالفينم مي‌گويندآقاي بوش!

دوستش داريد؟
عاشقش هستم(خنده)!

در صورت ديدارتان با بوش چه جمله‌اي به وي مي‌گوييد؟
فرصت دهيد اول اجازه مذاكره را بگيرم، بعد در مورد دستور مذاكرات فكركنم.

كسي كه خودكشي كرده و نجات پيدا كرده چه بايد بكند؟
خدا را شكر كند كه كارش به نتيجه نرسيده است.

بيشتر از همه به چه كسي تلفن مي‌كنيد؟
به همسرم.

صريح‌ترين جمله‌اي كه تاكنون شنيده‌ايد؟
يادم نمي‌آيد.

يك خاطره از ديدار با امام (ره) ؟
خاطره طولاني‌ترين و شايد آخرين ديدار با ايشان به اتفاق شهيدرجايي كه هرگز فراموش نمي‌شود. امام(ره) به مجلس اول توصيه كرد كه لايحه «حذف فرمان همايوني» را از دستوركارخارج‌كند. شهيدرجايي و بنده دراعتراض به اين توصيه به ديدار ايشان رفتيم و حدود سه ساعت، شايد بيشتر بحث كرديم.شهيد رجايي صميمانه و صريح گفت:«ما براي اين مناصب قبايي ندوخته بوديم. احساس مي‌كرديم شما مايليد، به ميدان آمديم.حالا با توصيه به توقف رسيدگي به اين لايحه، عملاً دست و پاي ما را بسته و براي شنا به دريا انداخته‌ايد.جنگ و مشكلات اقتصادي ناشي از آن از يك طرف، كمبود اختيارات دولت و عدم همراهي رئيس جمهور با آن از طرف ديگر، عرصه را بر ما تنگ كرده است.آمده‌ايم تا شما تكليف ما را روشن كنيد.» امام در پاسخ لبخند زيبايي زد و گفت:«شما تكليف مرا روشن كنيد.اگر بعد از 2500 سال رژيم شاهنشاهي اولين رئيس جمهورمان را نتوانيم تحمل كنيم، دنيا به ما چه خواهد گفت؟ مطمئنم در صورت ايستادگي بر روي اين لايحه ، بني‌صدر كنار خواهد رفت و اگر كنار رفت آنها (بني‌صدر و منافقين) كشور را به آتش خواهند كشيد.» البته امام در آن جلسه بالاخره نظرما را قبول كرد ولي تمام پيش‌بيني هايش درست از آب درآمد.در ضمن ملاحظه مي‌فرماييد رجايي چگونه با امام صحبت مي‌كرد.اگر ولايتي‌هاي امروزي اين سخنان را مي‌شنيدند، لابد وي را(شهيد رجايي را)در فهرست مخالفان ولايت فقيه قرار مي‌دادند.

تابلوي اتاق خصوصي ؟
عكس خانواده‌ام

به كسي كه بيشتر از پنج دقيقه بيشتر به حيات او نمانده چه مي‌گوييد؟
طلب توبه و استغفار

يك سؤال از خودتان؟
نمي‌دانم

بيشترين كمك به گدايان خياباني؟
هيچ وقت پول به گدا نداده‌ام و اعتقاد ندارم.

اگر در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نبوديد دوست داشتيد در چه حزبي باشيد؟
جبهه مشاركت.

مورد علاقه‌‌ترين روزنامه‌اي كه چاپ نمي‌شود؟
سلام

روزنامه فعلي مورد علاقه؟
در مجموع، شرق

آخرين كسي كه رنجانديد؟
همه را به نوعي رنجانده‌ام. مرحوم بهشتي در مورد من مي‌گفت كه مانند گياه هنزل هستي وخيلي تلخي و همه را مي‌رنجاني. حتي يك روز پس از بمباران تهران توسط عراق، جلسه‌اي در ستاد ارتش برگزار شد كه آقايان هاشمي، خامنه‌اي و بهشتي هم حضور داشتند و بر سرجنگ يا آتش بس فوري مباحثي مطرح شد و به تندي كشيد.پس از اتمام جلسه آقاي خامنه‌اي به من گفت كه حرفهاي تو خيلي گزنده بود!!!

اگر بشر اوليه بوديد روي ديوار غارتان چه مي‌كشيديد؟
نمي‌دانم

اگر سياست ناگهان از بهزاد نبوي فرار كند؟
مثل گرفتن آب از ماهي است.

اگر اعلام شود كه ممنوع‌السخن هستد؟
مي‌نويسم

بزرگترين افتخار شما؟
امضاي بيانيه الجزاير ، چون امضاي آن درآن فضا واقعاً شجاعت مي‌خواست.

كار مورد علاقه‌اي كه فعلاً از انجام آن معذوريد؟
فكر نكرده‌ام

موضعتان در قبال پيري؟
يكي گفت: «شير شير است اگرچه پير باشد» ديگري پاسخ داد:«پير پير است اگرچه شير باشد» امروز چنين احساسي دارم.

يك چهره دوست داشتني؟
خاتمي

بيشترين وقت عمرتان صرف آن شده؟
فعاليتهاي سياسي واجتماعي

قادر به تحمل چگونه شرايطي نيستيد؟
هر شرايطي را تحمل مي‌كنم. زماني كه به سلول انفرادي افتادم فكر نمي‌نكردم يك ماه طاقت بياورم ولي توانستم بيست ماه در آنجا باشم و هنگام رفتن به بند عمومي ناراحت از ترك انفرادي بودم.

در اين خصوص خيلي مراقبت خودتان هستيد؟
به عرصه‌هايي كه شجاعت مردان سياسي را بگيرد، وارد نمي‌شوم: فسادهاي مالي، اخلاقي و سياسي

يك عادت ديرينه؟
ناخن خوردن

چيزي كه براي خودتان اجباري كرده‌ايد؟
ورزش

زيركي شما به چيست؟
فكر نمي‌كنم زيرك باشم

به برادري كه به خاطر ارزش‌ها با خواهرش قهر است چه توصيه‌اي داريد؟
هيچ توصيه‌اي ندارم. چون خودم هم بر سر اين موضوع تازمان فوت پدرم با او ارتباط نداشتم، حتي در مراسم ترحيمش شركت نكردم.

مي‌گويند شما دوشنبه‌هاي هرهفته روزه‌ايد؟نذر داريد؟
اولاً الزاماً دوشنبه‌ها نيست. ثانياً نذري از دوران زندان دارم كه بايد هفته‌اي يك روز ادا كنم. براي آنهم مدت تعيين نكرده‌ام. البته نذرهاي متفرقه ديگر، ولي محدود هم وجود دارد كه به تعداد روزها ممكن است اضافه كند.

چرا چهره‌هاي سياسي در برخوردهاي خصوصي چهره صميمانه‌تري نسبت به هم نشان مي‌دهند تا مطبوعات؟
اختلافات سياسي جداي از برخورد عاطفي است، برخي تصور مي‌كنندكه اختلافات سياسي دو نفربايد همراه با پدركشتگي باشد. درحاليكه اينگونه نيست و روابط انساني، عاطفي و اخلاقي يك بحث است و مواضع سياسي جدا از آنهاست. ما هميشه دعوايمان با جناح مقابل اينست كه: شما لازم نيست كه به خاطر مبارزه يا مخالفت با كسي حتماً او را به قتل ، جنايت، فساد وجاسوسي متهم كنيد كه مجبور به زنداني كردن و كشتن او شويد. بايد مبارزه با اشخاص را به مبارزه با افكار تبديل كنيد. متأسفانه جامعه هم اختلاف فكر را با دشمني فردي با گروهي، ملازم مي‌داند. حتي بچه‌هاي خودم وقتي كوچك بودند و ومن درخيابان با يك غير همفكر، احوال پرسي مي‌كردم، تعجب مي‌كردند.

آخرين سطر از آخرين يادداشت؟
در مورد سرنوشت قرارداد تاو و ترك سل مقاله‌اي براي عصر نو مي‌نويسم كه در حال نوشتن و تكميل آن هستم و شما نمي‌گذاريد تمام كنم.چون بايد امروز تحويل بدهم.

يك خداحافظي به سبك سياستمداران؟
به اميد ديدار و پيروزي.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گپی خودمانی با بهزاد نبوی درباره همه چيز! هفته نامه البرزخرم (زنجان)' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016