چهارشنبه 25 آبان 1384

مسعود بنی‎‌صدر و تغییر موضع نسبت به مجاهدین، شريف نيوز

«خاطرات یك شورشی ایرانی» ، اثری است در ادامه كتاب‌های دیگری كه درست در همین زمینه و با هدف افشاگری درباره ماهیت سازمان مجاهدین خلق طی سال‌های اخیر نوشته شده است.

به گزارش كتابخانه تاریخ اسلام و ایران، نویسنده این اثر، مسعود بنی‌صدر، عموزاده ابوالحسن بنی‌صدر است كه طی سال‌ها همكاری با مجاهدین خلق، آن هم در رده‌های بسیار بالا، ایمان كامل به این گروه داشته و با تمام توان نیروی خود را صرف اهداف سازمان كرده است.

این كتاب كه اصل آن در بیش از 1300 صفحه بوده توسط ناشر انگلیسی به یك سوم تقلیل یافته و اكنون فارسی شده آن توسط فرهاد مهدوی و توسط انتشارات خاوران در فرانسه چاپ شده است.

نویسنده كه به دلایل مختلف و به خصوص دلبستگی خاصش به خط مسعود ـ مریم، نزدیك‌ترین ارتباط را با سران سازمان داشته، پس از دو دهه همكاری و در واقع فداكاری برای سازمان و با كوله‌باری تجربه، تلاش كرده است كه داستان زندگی و سیاسی‌اش را برای دو فرزندش و دیگر جوانان ایرانی بنگارد.

وی در بخش‌های نخستین كتاب، روی زندگی خود از تولد تا زمان پیوستنش به سازمان به تفصیل صحبت كرده و تلاش كرده است تا افكار و اندیشه‌های خود را در آن دوران به خوبی بازگو كند.

پس از آن، به آشنایی خود با سازمان پرداخته و طی آن، مراحلی را كه برای ترقی طی كرده، یك به یك بیان كرده است. این ماجرا تا رفتن وی به عراق ادامه می‌یابد. شرحی طولانی درباره انقلاب ایدئولوژیك اول در سال 64 و بعد از آن، عملیات «فروغ جاویدان» در سال 67، بسیار ریز و شیرین بیان شده است. وی از سر خوش‌شانسی در همان ابتدای عملیات مجروح شده و به پشت جبهه بازگردانده می‌شود. از نظر وی این عملیات، ضربه بزرگی به اعتماد موجود در سازمان زد.

طی سال‌های بعد، وی برای مدت‌های مدید نماینده سازمان و شورای مقاومت در اروپا و آمریكا بوده و از این جهت، اطلاعات بسیار باارزشی از دیپلماسی سازمان برای جذب سیاستمداران آمریكا‌یی و اروپایی به دست می‌دهد. شرح دریوزگی‌های سازمان هم در آن دیار در همین بخش‌ها آمده است.

مسعود بنی‌صدر در این کتاب خاطرنشان می‌کند که در گروه مجاهدین، یک عضو باید تابع اوامر و دستورات محض رهبران باشد و حق ندارد هر کتابی، حتی قرآن مجید را که آن گروه اجازه مطالعه نداده است، بخواند.

وى در بخشی از کتاب «خاطرات یک شورشی» می‌نویسد: یک عضو بدون اجازه سازمان حق خواندن قرآن را ندارد، به سینما نمی‌رود مگر آن‌که جزو برنامه سازمانی گروه مجاهدین باشد، یک عضو رادیو و تلویزیون تماشا نمی‌کند مگر آن‌که با اجازه گروه باشد.

نویسنده کتاب، هدف از این قید و بندها را انزواى عناصر گروه مجاهدین و دور نگه داشتن او از جهان خارج، کشتن قدرت تحلیل در او و تبعیت صرف از مافوق می‌داند تا در نهایت به یک آدم یکسونگر تبدیل شود و در اختیار رهبران گروه مجاهدین قرار گیرد.

مسعود بنی‌صدر در كتاب خود اشاره می‌كند كه ابوالحسن بنی‌صدر، پسرعمویش، از اولین كسانی بود كه ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق را دارای اشكال دانست و پیش از انقلاب، آنها را «منافق» خطاب كرد، اما پس از فرار مشترك وی به همراه مسعود رجوی از ایران در خرداد 60، در بیانیه‌ای اعلام كرد كه در این موضعگیری خود، اشتباه كرده است.

داستان وی از انقلاب دوم ایدئولوژیك كه مجبور كردن افراد به طلاق دادن همسرانشان است، بسیار دلپذیر و خواندنی نوشته شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

مسعود بنی صدر می‌افزاید: در مرحله بالاتر و مطابق دستور گروه مجاهدین، اعضاى این گروه باید از عشق و علاقه به همسر و فرزند بکاهند زیرا عشق به آنان از عشق به گروه مجاهدین می‌کاهد.

وى با اشاره به خیانت‌هاى رهبر گروه مجاهدین در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌نویسد: مسعود رجوى (سرکرده گروه) ابتدا از اعضا خواست که از آمریکا متنفر باشند اما از سال 1983 میلادى، آنان را وادار به کسب رضایت واشنگتن از طریق جمع‌آورى اطلاعات براى «سیا» کرد و این خیانت را «خدمت به وطن» خواند.

مهم‌ترین بخش‌های كتاب، رفتارهای مالیخولیایی سران سازمان برای تحت فشار گذاشتن افراد برای اعتراف به اشتباهات و خطاهاست كه صدها بار سختگیرانه‌تر از اعتراف در حضور كشیشان مسیحی است.

این عنصر فداكار پس از دو دهه همكاری، بالاخره كاسه صبرش لبریز می‌شود و از سازمان جدا شده و به سراغ كار و زندگی‌اش می‌رود و پرونده فعالیت‌های سیاسی خود را برای همیشه می‌بندد.

این كتاب درست مانند كارهای سبحانی (روزهای تاریك بغداد) و دیگران حكایتی است از سازمانی با عقاید و رفتارهای شگفتی كه انسان تصور می‌كند، مربوط به الموتیان قرن پنجم و ششم هجری است. انسان در شگفت می‌ماند كه این پدیده چگونه در قرن بیستم در این نقطه برآمده و اینچنین نسلی را با شعارهای عجیب و غریب برای بیش از دو دهه، اسیر كوه و بیابان كرده و در اختیار صدام و غیره گذاشته است. کسی که قرار بود در سال اخیر همکاری‌اش با سازمان، کتابی در‌باره «بریده‌ها» بنویسد، کارش به جایی رسید که خودش برید و کتابی درباره علت بریدگی‌اش از سازمان نوشت.

بر اساس نوشته‌های وی، سازمان و شخص مریم رجوی، تا آخرین لحظه تلاش کردند تا او را نگه دارند. حکایت آخرین تلفن رجوی هم با او خواندنی است.

در میان آثار نوشته شده در این‌باره، شاید بیشترین تصویر را از وضعیت درونی سازمان در همین كتاب بتوان به دست آورد.

مسعود بنی‌صدر، نویسنده این کتاب، متولد سال 1953 میلادى در تهران و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی و ریاضیات از دانشگاه‌هاى انگلیس است که در سال 1976 براى ادامه تحصیل به لندن رفت و در 1979 به سازمان مجاهدین پیوست.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مسعود بنی‎‌صدر و تغییر موضع نسبت به مجاهدین، شريف نيوز' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016