 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه تفكر نه تنها در پيشرفت مادي انسان‌ها بلكه در ارتقاء معنوي آن‌ها نيز نقش اساسي دارد عروج مادي و معنوي انسان را در گرو معرفت دانست.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، محسن رضايي طي سخناني در "همايش كانونهاي تفكر و دولت نهم" كه در دانشگاه صنعتي شريف برگزار شد، توجه دانشگاهيان به كانون تفكر را به فال نيك گرفت و افزود: در ايران متفكران زيادي داريم و اين در حالي است كه ايرانيان كمتر از ساير نقاط دنيا از اين تفكر ايراني استفاده مي‌كنند. چه بسا متفكران ايراني نوآوري‌هايي داشته‌اند كه وقتي از ايران خارج شده، تبديل به صنعت و نوآوري شده و اين بسيار دردناك است. چه بسا فكري كه در ايران توليد مي‌شود در اروپا به صنعت و در آمريكا به تئوري تبديل شده و با قيمت گزاف به خود ما فروخته مي‌شود. اما كانونهاي تفكر مي‌توانند اين شكاف‌ها را پر كنند چراكه در داخل كشور هستند و گرفتاري‌ها و مشكلات مردم را مي‌بينند.
وي با بيان اين كه كانون تفكر پلي بين تفكر، صنعت، جامعه و مردم است، ادامه داد: اگر كانونهاي تفكر بين فكرسازي و صنعت قرار بگيرند، مي‌توانند نيازهاي فعلي جامعه‌ي ما را برطرف كنند.
وي در عين حال با بيان اين كه مخالف خروج افكار ايراني از ايران نيست، گفت: قصه‌ي غم‌انگيز ما اين است كه همه چيز داريم اما از آن استفاده نمي‌كنيم. كانونهاي تفكر مي‌توانند اين مشكل را حل كنند و چه بسا ما در مجمع تشخيص مصلحت نظام در سطح سياست‌گذاري كلان كشور نيز مي‌توانيم از آن‌ها استفاده كنيم.
رضايي در ادامه با تاكيد بر اينكه "به شدت نيازمند كارآمدي هستيم" بزرگ‌ترين تهديد را براي ايران ناكارآمدي دانست و اظهار داشت: امروز ايران را بمب اتم يا رفتن پرونده‌ي ايران به شوراي امنيت تهديد نمي‌كند، بلكه تنها ناكارآمدي است كه ما را تهديد مي‌كند. آن‌چه مي‌تواند جايگاه ايران را در دنيا گسترش دهد تنها كارآمدي است و با توجه به جغرافياي ايران با كمي حركت مي‌توانيم به كانوني تمدني در منطقه تبديل شويم.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: الان ما به اصطلاح از سوي آمريكا محاصره هستيم اما او به شدت از نقش ايران مي‌ترسد و به ما نيازمند است، امروز بيش از هر چيز به كارآمدي نياز داريم. اين كارآمدي سه مولفه دارد؛ هم‌راستايي، اثربخشي و بهره‌وري. هم‌راستايي ارتباط بعد اجتماعي و ملي و تجميع انرژي‌هاست و اثربخشي و بهره‌وري يعني كارهاي درست را به درستي انجام دادن. امروز ايران چشم‌انداز بيست ساله‌اي دارد كه افقي را روشن كرده و از دولتمردان مي‌خواهد با تغييراتي كه در خود ايجاد مي‌كنند به سمت اين افق حركت كنند. اين چشم‌انداز انرژي عظيم ما را متراكم كرده و موتور كشور را به حركت‌هاي بزرگ وامي‌دارد.
وي با اشاره به برخي كارهايي نادرست در جامعه از جمله مفاسد اقتصادي، اظهار داشت: دولتمردان نبايد به مردم دروغ بگويند. عوام‌فريبي نكنند. براي اخذ ده‌هزار راي فضاي عمومي كشور را آلوده نكنند. بايد در اقتصاد سالم‌سازي و كارها به درستي انجام شود. يك دولت بزرگ با هزينه‌هاي زياد و حيف و ميل فراوان بهره‌وري كمي خواهد داشت. لذا سالم‌سازي و راستگويي و صرفه‌جويي بخش‌هايي از كارآمدي است.
رضايي يكي از مهم‌ترين كارهاي كانونهاي تفكر را اتمام راهي كه امام(ره) آغازگر آن بودند، دانست و با بيان اين كه ما دو بارش تمدني اسلام و غرب داشته‌ايم، يادآور شد: در دوره‌ي صفويه، ايران اسلامي به عنوان اولين تمدن اسلامي پس از سقوط تمدن قديم ايراني شكل گرفت كه محصول تلفيق فرهنگ ايران با اسلام بود. پس از آن بارش تمدني ديگري به نام غرب ضربه‌ي جدي به اين فرهنگ زد كه در زمان امام(ره) ايشان توانستند مردم‌سالاري و دموكراسي را با اسلام تلفيق كنند. اينك در حال حاضر آمريكايي‌ها در افغانستان و عراق جمهوري اسلامي آمريكايي ايجاد كرده‌اند و با مقايسه‌ي قانون اساسي افغانستان و عراق با قانون اساسي ايران به روشني مي‌توانيم اين نتيجه را ببينيم.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام هنر امام(ره) را تركيب مقولات مدرن سياسي با اسلام دانست و تصريح كرد: امام(ره)مدل نوين اسلام را ايجاد كرد اما در مورد اقتصاد اينگونه نشد. فرهنگ ايران مانند سياست تغيير نكرد. كاري كه انقلاب در اين بيست و پنج سال انجام داد تنها سامان دادن به نظام سياسي ايران بود و امروز دعواي نخبگان بر سر قدرت به اين دليل است كه حرف تازه‌اي در مسائل بنيادين جامعه ندارد. بنابراين نتيجه‌ي آن تنها دعوا بر سر قدرت است. با اين شرايط هيچ معجزه‌ي خاصي اتفاق نمي‌افتد اگر برادري از حكومت برود و برادر ديگري جاي او را بگيرد. مخصوصا اگر جنبه‌ي اداره‌ي حكومتي داشته باشد چراكه كشوري كه از غبل نفت اداره مي‌شود اداره كردن آن كار سختي نيست. مساله‌ي مهم ادامه‌ي راهي است كه امام(ره) آغاز كردند و من از مسوولان جديد خواهشمندم كه نگويند نياز به تئوري نداريم، چراكه بدون تفكر نمي‌توان يك ايران بزرگ و پيشرفته ساخت.
وي با اشاره به شخصيتي مانند آيت‌الله مصباح يزدي از وي به عنوان يك فيلسوف ياد كرد و گفت: به ايشان بسيار ارادت دارم، اما امروز مي‌بينيم كه حتي فيلسوفان تفكر را رها كرده و وارد سياست شده‌اند. از آقاي سروش گرفته تا آيت‌الله مصباح يزدي به دنبال تدوين نظريه‌اي اجتماعي نبوده‌اند. در حالي كه مسائل مختلفي هست كه در زيرساخت‌هاي فكري و فرهنگي وجود دارد و بايد ابهامات آن برطرف شود.
رضايي معتقد است: وقتي عده‌اي طرفدار عدالت، عده‌اي طرفدار توسعه و برخي طرفدار آزادي و امنيت شوند، سرنوشت اين ملت مانند توپ فوتبال با اين نخبگان رقم خورده مي‌شود. در اين جا احزاب بايد بدانند گل زدن موفقيت محسوب نمي‌شود، چراكه اين گل زدن به خود ماست.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: موفقيت احزاب موفقيت ملت ايران نبوده و نيست. ما بايد ملت ايران را موفق كنيم. وقتي ايران مي‌تواند در آستانه‌ي قدرت منطقه‌اي قرار گيرد كه فرمولي پيدا كنيم تا اين اتفاق بيافتد. بنابراين دعواي نخبگان بايد هدايت شود و به نقاط اصلي برسد.
وي خاطرنشان كرد: علت اين كه امام(ره) توانستند در حوزه‌ي سياسي موفق شوند اما دولت مشروطه نتوانستد، اين بود كه امام(ره) در كنار نظريه‌هاي ولايت فقيه و مردم‌سالاري ديني از مكانيسم مردمي استفاده كردند. مثلا در جنگ ايران؛ تا زماني كه جنگ مردمي نشد ايران نتوانست حتي يك تپه را آزاد كند، اما از زماني كه ايشان نظريه‌ي مردمي كردن دفاع را مطرح كردند، ديديم كه شهرهاي ايران يكي پس از ديگري آزاد شد.
رضايي در ادامه با بيان اين اعتقاد كه آزادي و امنيت مساله‌ا‌ي حل شده است، افزود: واقعيت اين است كه اگر مردم‌سالاري ديني نباشد، جريان‌هاي تندرو برسركار خواهند آمد، اما جمهوري اسلامي اعتدال ايجاد كرده است، لذا اگر آزادي و دموكراسي در ايران بدون كنترل باشد، حتي خود غرب هم فرياد خواهد كشيد كه به فرهنگ گذشته بازگرديد. لذا مساله آزادي و امنيت حل شده اما عدالت و توسعه موضوعي است كه هنوز حل نشده باقي مانده و اين نياز به تفكر جديدي دارد كه من اسم آن را اقتصاد اجتماعي، يعني توزيع عادلانه‌ي امكانات و ثروت و توزيع عادلانه فرصت‌ها گذاشته‌ام.
وي افزود: كانونهاي تفكر مي‌توانند دو كار اصلي را انجام دهند؛ يكي تحليل‌هاي بنيادين مانند چگونه همزاد شدن عدالت و توسعه. هم‌چنين علاوه بر اينكه مي‌توانند فكر كنند راه را براي آن باز بگذارند كه فكرهاي توليدي را در سطح نرم‌افزاري تبديل به فناوري كنند.
