آفتاب: ابراهیم اصغرزاده، مجید فراهانی و عبدالله مومنی در میزگردی به دعوت آفتاب به تحلیل و بررسی فعالیت های دانشجویی در ایران پرداختند. این سه، هر یک می توانند به نمایندگی از یک دوره از تاریخ دفتر تحکیم شناخته شوند. ابراهیم اصغرزاده، از دانشجویان پیرو خط امام و موسسین دفتر تحکیم، طراح تسخیر سفارت امریکاست، مردی که دوستانش او را به تاسی از صدر مائو، صدر ابراهیم می نامیدند. مجید فراهانی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم در اولین سال های روی کارآمدن دولت خاتمی است.او تجربه دار سال های همراهی دوشادوش دانشجویان با اصلاح طلبان و سید محمد خاتمی است: دوران شیرین اصلاحات. عبدالله مومنی اما از آخرین نسل دفتر تحکیم است. او در دوره پیشین دفتر تحکیم، دبیر تشکیلات را عهده دار بود، دبیر تشکیلات دوره ای از تحکیم که در آن جدایی دانشجویان تحکیمی از اصلاح طلبان رقم خورد.
این سه، اما علاوه بر این امروز هر یک شاخصی از یک جریان سیاسی در ایران نیز شناخته می شوند. ابراهیم اصغرزاده، علاوه بر دبیر کل حزب همبستگی، امروز رییس دوره ای جبهه اصلاحات است.مجید فراهانی نیز عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و مشاور دانشجویی این حزب سیاسی است.
اصغرزاده، مومنی و فراهانی در میزگرد آفتاب به مباحثه در خصوص تعامل احزاب اصلاح طلب و جریان دانشجویی می پردازند و انتقادات خود از یکدیگر را مطرح می سازند. اجرای این میزگرد را رضا خجسته رحیمی به دعوت آفتاب عهده دار بود. متن کامل این میز گرد را در ادامه می خوانید.
خجسته رحیمی: با سلام خدمت دوستان عزیز. ابتدا و در آغاز بحث، از دوستان می خواهم که در یک نگاه کلی، دیدگاه ها و نقطه نظرات خود را درباره فعالیت دانشجویی و عملکرد دفتر تحکیم توضیح دهند تا پس از آن به مباحثه درباره برخی مسائل بپردازیم. ابتدا از آقای اصغرزاده می خواهم که سخنان ابتدایی خود را آغاز کنند.
اصغرزاده: در سال هاي اخير به اندازه کافی راجع به دانشجویان و جنبش دانشجویی صحبت شده است اما برخي كاستي ها و آسيب ها در حركت دانشجويان به چشم مي آيد كه من سعي مي كنم در اينجا اشاره اي به آنها داشته باشم. به نظر من دانشجویان به این علت که واکنش های احساسی به اقدامات جریان های سیاسی دارند، میزان الحراره خوبی برای فهم خطا و اشتباه سیاستمداران ما هستند اما حرکت های شتاب زده دانشجویان در سال های اخیر نشانگر این مسأله است که بستر حرکت دانشجویان، بستر خوبی برای فعالیت نبوده است. باید ببیینیم چه بر سر دانشجویان آورده ایم که آنها تا جایی پیش رفتند که می خواستند بار تغییر نظام را بر دوش بکشند و به این نتیجه رسیدند که حرکت اصلاح طلبی به بن بست رسیده است. بی اعتنایی کنونی دانشجویان به سازمان های دانشجویی از جمله دفتر تحکیم وحدت به عنوان نماد فعالیت سیاسی دانشجویان ، نشانگر این است که فاصله زیادی میان خواست دانشجویان با فعالیت های دفتر تحکیم وجود دارد. فضای دانشگاهی ما اکنون کاملا منفعل است. در سال های گذشته بی اعتمادی جنبش دانشجویی به احزاب سیاسی در جنبش اصلاحات منجر به بروز رفتارهای شتاب زده و طرح شعارهایی از جانب آنان شد که بار آن بسیار زیادتر از آن چیزی بود که جنبش دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت قادر به بر دوش کشیدن آن باشد. دانشجويان نسبت به حركت اصلاحات بي اعتماد شدند و حضور خاتمی در مراسم 16 آذر سال قبل در دانشگاه و رفتار دانشجویان با او، نمایانگر بی اعتمادی این قشر به دولت اصلاحات بود. بی اعتمادی دانشجویان به دولت اصلاحات پس از حادثه 18 تیر آغاز شد كه آنها احساس كردند كه بی پشتوانه رها شده اند و به مرور زمان و با انباشت مشکلات، بی اعتمادی آنها به اصلاح طلبان تا جایی پیش رفت که به فکر عبور از اصلاح طلبان افتادند. اصلاح طلبان به دوری از خشونت و حرکت های كاملا مسالمت آمیز اعتقاد دارند اما دانشجویان به علت ویژگی های خاص دوران دانشجویی از جمله سیالیت، هدف خود را بر محور مبارزه و در قالبي راديكال تر تعريف کرده اند. بنابراين انتخاب چنین استراتژی هایی و طرح شعارها و اهداف مبتنی بر آن، فضا را برای جریان دانشجویی تنگ تر کرد و هزینه ها را برای آنان بالا برد. بالا رفتن هزینه هم الزاما همواره مثبت نیست.
در این میان توده های مردم نه راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه را پذیرفتند و نه حرکت های رادیکالی جنبش دانشجویی را، بلکه در نهایت به سمت روش هایی رفتند که در فضای سیاسی کشور نوعی صورت بندی محافظه کارانه داشت. بنابراین اكنون بحث اصلی این است که مجددا نوع رابطه و تعامل میان اصلاح طلبان و جریان دانشجویي مشخص شود. احزاب ما عمدتا با اعضای خود رابطه سمپاتیک ندارند. آنها رزمنده حزبی می خواهند. براین اساس احزاب ما انتظار داشتند که جنبش دانشجویی نقش مومنان حزبی را برای آنها بازی کنند که البته این خواست هیچ گاه مورد قبول جامعه دانشجویی نبوده است. این شواهد حکایت از این دارد که رابطه احزاب سیاسی اصلاح طلب ما با جنبش دانشجویی و دفتر تحکیم، رابطه ای صحیح و منطقی نبوده است و همین دلیل باعث شد که بعضی مواقع رفتار و کار ویژه سیاسی جریان دانشجویی رنگ و بوی ضد اصلاحات به خود بگیرد.
مجید فراهانی: جنبش دانشجویی همواره اصلی ترین هدف خویش را نقد قدرت تعریف کرده است. نقد قدرت در حقیقت به معنی نقد عملکرد حاکمان از منظر آنچه در حکومت به عینیت رسیده است می باشد. اما علاوه بر اين، ایده آل جریان دانشجویی تکیه بر عدالت است، البته عدالت در جنبش دانشجویی تمام سطوح حتی آزادی و مسایل اجتماعی را هم در بر می گیرد. مثلا در کشورهای مختلف می بینیم که جریان دانشگاهی در نقش گروه های مدافع محیط زیست ظاهر می شود و از این منظر هم به انتقاد از حکومت می پردازد.بنابراين به نظر من جريان دانشجويي و دفتر تحكيم وحدت بايد به فعاليت هاي خود وسعت بيشتري ببخشد و نگاه بازتري به وظايف خود بياندازد. برای تحلیل وضعیت فعلی جریان دانشجویی در ايران باید به تحولات بعد از انتخابات ریاست جمهوری توجه کرد. به اعتقاد من استقبالی که در روزهای اخیر از سخنرانی ها در مجامع دانشگاهی به مناسبت 16آذر شده است بیانگر آن است که جریان دانشگاهی همواره در مواقعی که با فشار و تهدید بیشتری روبرو باشد، منسجم تر و تشکیلاتی تر عمل می کند. به اعتقاد من امروز سه مولفه بر رفتار سیاسی جریان دانشجویی حاکم است. اول بحث دموکراسی و حقوق بشر و توجه ویژه جریان دانشجویی به این مقوله است. دوم وضعیت نابسامان سیاست خارجی کشور و عدم تنظیم روابط مناسب با سایر جوامع است كه اين مسئله نيز از توجه جنبش دانشجویی خارج نیست و سومین مولفه هم اهتمام و تأکید این جریان بر حضور مدیریت ناکارآمد دولتی در عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه ایران است.
با توجه به اینکه جنبش دانشجویی اکنون این سه مولفه را در راس برنامه های خود قرار داده است، بنابراین بازسازی جریان دانشجویی لزوم بیشتری پیدا می کند. نمی توان انتظار داشت که جریان دانشجویی از بازسازی فکری خویش غافل باشد اما ادعای بازسازی جامعه را داشته باشد. به اعتقاد من جریان دانشجویی از دو منظر تشکیلاتی و مواضع فکری و تئوریک باید خود را بازسازی کند. بنابراین با توجه به آرمان های جنبش دانشجویی در شرایط فعلی و توجه ویژه این جریان به سه مؤلفه فوق، به نظر می رسد این جنبش باید با گروه های اصلاح طلب تعامل و همکاری دو سویه داشته باشد. این همکاری باید از نوع مشارکت جریان دانشجویی در تاثيرگذاري در ساختار قدرت و نه از نوع سهم خواهی این جریان از قدرت باشد. متاسفانه سهم طلبی جریان دانشجویی از ساختار قدرت آفتی بود که جریان دانشجویی در گذشته با آن مواجه بود. در مورد بحث بازسازی جریان دانشجویی هم بايد گفت که این جنبش باید نسبت به حضور زنان در بدنه خود، برنامه و نگاه خاصی داشته باشد. جريان دانشجويي در سال های اخیر کمتر به اين مسئله توجه كرده است. با توجه به حضور بی شمار زنان در دانشگاه نباید حضور آنها در صحنه سیاسی دانشگاه کم رنگ باشد. از طرف دیگر حضور زنان در این عرصه، مي تواند فضای خشن سیاسی را تلطیف کند.
عبدالله مومنی:عملکرد دفتر تحکیم وحدت را در يك نگاه كلي به چندین دوره می توان تقسيم کرد. در یک دروه تحکیم نقش "بازوی اجرایی حکومت" را داشته است که مربوط به سال های اول انقلاب و دوران تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب فرهنگی می شود که به نظر می رسد در شرایط فعلی هیچ فردی هم حاضر به دفاع از آن عملکرد نیست. در دوره دوم فعالیت تحکیم که مربوط به سال های پایانی دهه 60 می شود تحکیم به عنوان "بازوی اجرایی احزاب" در داخل دانشگاه ایفای نقش کرده است. در این دوره چون جریان دانشجویی وامدار جریان خط امام و چپ بوده، با حذف این جریان از قدرت سیاسی حاکم ، فعالیت دفتر تحکیم نیز با رکود مواجه شد. از سال 76 به بعد هم دفتر تحکیم به عنوان "بازوی اصلاحات" عمل کرد و دانشجویان با هدف اصلاح نظام سیاسی از طریق روش های انتخاباتی وارد صحنه شدند.اما به مرور دیدند که اصلاح طلبان عزم جدي برای گسترش مردم سالاری و دموکراتیزه کردن ساختار قدرت را از خود نشان نمی دهند. و بنابراين یاس و ناامیدی در این جریان حاکم شد.
دوره چهارم فعالیت تحكيم را مي توان دوره "دوری از قدرت" و نقد قدرت حاکم و استقلال جریان دانشجویی دانست. در این دوره اعضای دفتر تحکیم با برادران بزرگ ترشان در احزاب جبهه اصلاحات خداحافظی کردند. دوری از قدرت یک انتخاب استراتژیک از سوی جریان دانشجویی بود. این استراتژی بعد از اتفاقات تیرماه 78 و حادثه کوی دانشگاه و آغاز نقد اصلاح طلبان از سوی جریان دانشجویی مطرح و به مرور به يك گفتمان و ایده تبدیل شد. دانشجويان از يك سو به اين اعتقاد رسيدند که ظاهر شدن در قالب حزب برای جریان دانشجویی نه ممکن است و نه مفید. از سوي ديگر نيز استراتژی نقد قدرت با هدف تغییر و اصلاح رویه ها و پاسخگو نمودن ساختار قدرت و جلوگیری از افتادن جامعه در عرصه عوام فریبی و پوپولیسم مطرح شد. این دوره نيز اکنون پايان يافته است.دفتر تحکیم وحدت توانست نقد قدرت را به یک استراتژی تبدیل کند که آن هم مستلزم فاصله گرفتن از نگاه های شبه حزبی به قدرت بود.
دوره پنجم فعالیت تحکیم که اکنون در آن به سر می بریم دوره "دیده بانی جامعه مدنی" و بازگشت به جامعه است. دیده بان جامعه مدنی قصد دارد کنش های بازیگران عرصه سیاسی اعم از پوزیسیون و اپوزیسیون را به نقد بکشد. استراتژی دیده بانی جامعه مدنی با هدف حفظ و تقویت عرصه عمومی مطرح شد.چرا كه ما معتقدیم که جز با تقویت جامعه مدنی و حفظ عرصه عمومی نمی توان اصلاحات را بر ساختار موجود تحمیل کرد. در ذيل استراتژی دیده بانی جامعه مدنی، جنبش دانشجویی ارتباط خود با احزاب اصلاح طلب را برقرار مي کند اما منتقد این جریانات باقي خواهد ماند و در تصمیم گیری ها نيز مستقل از آنها عمل خواهد كرد. استقلال جریان دانشجویی به نفع حاکمیت جریان تحول طلب در جامعه خواهد بود چرا كه استراتژی، ناظر بر پاسخگویی به نهادهای بیرون از ساختار قدرت است. از سوی دیگر تقویت رسانه های مستقل و ارتباط با محافل روشنفکری که به جهت خصلتی نزدیک به دانشجویان هستند از دیگر اهداف تعریف شده در این استراتژی است چرا كه دانشگاه بستر طرح نظرات مختلف برای ارایه راهکار های بدیع است. آخرین وظیفه ای که واضعان این استراتژی برای خود تعریف کرده اند تعامل با جنبش های اجتماعی و تلاش برای رشد و ارتقاي جنبش هایی مثل جنبش زنان و کارگران است. البته اولویت اول فعالیت کنونی اعضای دفتر تحکیم خواسته های صنفی و دانشگاهی و نزدیک کردن تحکیم به بدنه دانشگاه و ترمیم این رابطه است.
خجسته رحيمي: جناب آقاي اصغر زاده آیا شما این دوره بندی مومنی را قبول دارید؟مطابق اين دوره بندي به نوعي شاهد يك شكاف ميان رويكرد دفتر تحكيم وحدت از يك دوره به دوره ديگر هستيم و وقتي زماني دفتر تحكيم را بازوي قدرت در دانشگاه بدانيم و زماني ديگر استراتژي تحكيم را دوري از قدرت بدانيم ،به نظر من گفتگو ميان شما از دوره اول با آقاي مومني از دوره جديد چندان فايده مند نيست.مگر اينكه شما بخواهيد با نقد گذشته خود، چراغ راهي براي آينده دفتر تحكيم باشيد.
اصغرزاده: همانطوريكه شما مي گوييد دوره بندی آقای مومنی منجر به ایجاد شکاف میان تشکیل دهندگان تحكيم و تحكيمي هاي امروزي می شود. آقای مؤمنی در نهایت با جمع بندی از عملکرد دفتر تحکیم تاریخ را بازخوانی کردند،اما به نظر من اين بازخواني در ترسيم راههاي روبروي تحكيم چندان راهگشا نيست. وقتی دفتر تحکیم نقد قدرت نهادهای مدنی را در دستور کار قرار می دهد این سؤال پیش می آید که آیا امکانات دفتر تحکیم تکاپوی تحقق این ایده آل های ذهنی را می دهد؟ اساسا این سؤال مطرح است که دفتر تحکیم چه بخشی از جنبش دانشجویی را تشکیل می دهد. من در این شک ندارم که اشتباهات زیادی در دوره های مختلف تحکیم و همچنین از جانب اصلاح طلبان صورت گرفته است. اما جنبش دانشجویی بر خلاف امروز هیچگاه مردم را تنها نگذاشته است. دانشجویان همواره در طرفی بودند که مردم در آن حضور داشتند. همچنين مبارزه با رژیم شاه بخشی از تاریخ جنبش دانشجویی ما است. نمی توان گفت که دانشجویان 20 سال پیش باید مثل ما فکر و عمل می کردند.
خجسته رحيمي:اما به هر حال نمي توان ميان استراتژي انقلاب فرهنگي و استراتژي دوري از قدرت و تناسب آن با وظيفه دانشجویی،تفاوتي قايل نشد.آيا شما " انقلاب فرهنگي " را با وظيفه دانشجويان همخوان تر مي بينيد؟
اصغرزاده:من نمي خواهم از انقلاب فرهنگي دفاع كنم و پيش از اين هم نكرده ام.اما مي خواهم بگويم که اين كالبد شكافي گرهي از مشكلات امروز جريان دانشجويي نمي گشايد. به اعتقاد من به یکسری سئوالات جدی در تحلیل آقاي مؤمنی پاسخ داده نشد. دوره چهارم مدنظر آقاي مومنی که دوره دوری نام گرفت انفعال از سر و روی آن می بارد.آنچه از لحاظ استراتژیک مهم است این است که دفتر تحکیم بتواند نسل های جدید و مطالبات متفاوت آنها را نمایندگی کند.تصحيح عملكرد گذشتگان گرهي را باز نمي كند.
مومنی:به مظر مي رسد كه من بايد یک توضیح نسبت به دوره بندی خود از فعالیت های تحکیم بدهم.من هم قبول دارم كه هر دوره سیاسی، استراتژی خاص خود را می طلبد.تقسیم بندی من از عملکرد دفتر تحکیم هم بیشتر توضیحی بود و بنده قصد قضاوت و ارزش گزاری نداشتم.
خجسته رحيمي: جناب فراهانی،شما در صحبت هايتان اشاره کردید که دانشجویان باید تعاملي دو سویه با اصلاح طلبان پیدا کنند.ولي سئوال من اين است كه در شكسته شدن اين تعامل دوسويه،اصلاح طلبان و احزابي همچون جبهه مشاركت پيشقدم و مقصر بودند یا دانشجويان تحكيمي؟
فراهانی: من ابتدا يك توضيح درباره دوره بندي آقاي مومني بدهم.سقراط می گوید كه من اگر می توانم نظرات بدیع بدهم به این علت است که بر شانه های بزرگان قبل از خود ایستاده ام. حرکت جریان دانشجویی هم در کشور ما از بدو تأسیس یک فرآیند بوده است. این فرآیند در هر مقطعی بازتاب خاصی داشته است. جنبش دانشجویی فرزند زمان خود در دفاع از منافع مردم است. جنبش دانشجویی به قول شریعتی از نعمت محرومیت برخوردار است و هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد. بنابراین طبقه بندی این جنبش را می توان به گونه ای سامان داد که نشان دهنده رشد این جنبش باشد.در پاسخ به پرسش شما هم بايد بگويم كه اساسا بخش عمده ای از حرکت اصلاحات به دوش جریان دانشجویی بوده است. در سال 76 جریان دانشجویی آرمان هایی را مطرح کرد که با توجه به ناشناخته بودن خاتمی و منفعل بودن احزاب در آن مقطع باعث شناساندن خاتمی به جامعه شد. جریان دانشجویی در آن مقطع به مدد اتحاد و ارتباط تشکیلاتی فعالیت های خویش را کلید زد و حماسه دوم خرداد رقم خورد. اما در ادامه این مسیر، رابطه درستی میان اصلاح طلبان و جنبش دانشجویی برقرار نشد. در بسیاری از مواقع جنبش دانشجویی مظلومانه تنها ماند و از سوی دولت و اصلاح طلبان حمایت لازم از این جریان صورت نگرفت که تنهایی آن در نهایت به رادیکال شدن جنبش دانشجویی انجامید.
اما امروز جریان دانشجویی اگر در مفاهیمی همچون عدالت، نقد قدرت، دموکراسی و حقوق بشر و وضعیت موجود در سیاست خارجی با آرمان های خود فاصله زیادی می بیند باید در عملكرد خود دقت کند، چرا که تجربه سال های گذشته نشان می دهد که رفتار چریکی تنها به انشعاب داخلی و ضربه خوردن جریان دانشجویی می انجامد. به اعتقاد من جریان دانشجویی باید هرازگاهی با مجموعه های جبهه ای و احزاب اصلاح طلب همراه و همگام شود و البته در این همراهی از سهم خواهی از قدرت بپرهیزد و به عنوان زبان گویای مردم عمل کند.
خجسته رحيمي: شما در سال 76 از اعضای فعال تحکیم بودید و بنابراين به درستي از تلاشهاي موثر دانشجويان تحكيمي در آن سالها ياد مي كنيد.اما در خصوص مشكل دانشجويان با اصلاح طلبان آیا به نظر شما جریان دانشجویی فقط از سوی اصلاح طلبان تنها ماند یا اينكه اصلاح طلبان برای آنها مشکل هم ایجاد کردند؟به عنوان مثال چند روز پيش در جبهه مشاركت مراسمي به مناسبت 16آذر برگزار شده بود كه در اين مراسم يكي از اعضاي شوراي مركزي حزب تاكيد كرد كه جريان دانشجويي هيچگاه ايده پرداز و پيشرو نبوده است.اين در حالي است كه شعارهايي همچون دموكراسي خواهي و عبور از خاتمي ابتدا توسط دانشجويان تحكيمي مطرح و سپس بعد از مدتي طولاني توسط جبهه مشاركت و اصلاح طلبان ديگر مجددا مطرح شد.اين تحليل ها نشان از كم لطفي اصلاح طلبان در حق جريان دانشجويي است.بنابراين همه چيز در تنها ماندن دانشجويان خلاصه نمي شود.دانشجويان گاهي اوقات احساس كردند كه اصلاح طلبان به دنبال كنارزدن آنها هستند.
فراهانی: جبهه مشارکت یک حزب جوان است و برخي ضعفها در اين حزب طبيعي است.اما خیلی از اعضای این حزب هم خروجی های قدیم دفتر تحکیم هستند. بنابراین این صحبت شما قابل استناد نیست. ولي این سخن شما نشان می دهد که در ارتباط دو سویه اصلاح طلبان و جریان دانشجویی یک نقص و سکته ای ایجاد شده است که البته بخشی از اين عدم ارتباط و تعامل به عملکرد مجموعه انجمن های اسلامی باز می گردد. البته این سخن من به معنای برائت گروه های سیاسی نیست اما نباید کرسی تحکیم در این تعامل خالی می ماند. وقتي اين تعامل وجود داشت،در بسیاری مواقع دفتر تحکیم گروه های اصلاح طلب را به دنبال خود کشید. بنابراین به اعتقاد من عامل این گسست عدم تداوم نشست های دوستانه میان احزاب و دفترتحکیم بود.
خجسته رحيمي:آقاي مومني آیا شما قبول دارید که دوری از جبهه مشارکت و ديگر اصلاح طلبان به ضرر دانشجويان و اصلاحات بود؟
مؤمنی:من در ابتدا بگويم كه دوستان نبايد از نقد هراسي داشته باشند.ما نيز معتقديم كه علاوه بر نقد گذشته باید خودمان را هم به نقد بکشيم.طرح هر استراتژی ناظر به مشکلات و آسیب هایی است که استراتژی های قبلی داشته اند. استراتژی دیده بانی جامعه مدنی وقتی مطرح شد که ضعف های استراتژی دوری از قدرت نمایان شد. به عنوان مثال در دوران "دوري از قدرت" یکی از بزرگترین ضعف های دفتر تحکیم عدم تلاش برای بسط اصلاحات در حوزه های مختلف بود.ما نه تنها معتقد به نقد گذشتگان هستيم بلكه عملكرد خودمان را هم نقد مي كنيم و از نقد در جهت ارايه استراتژي براي آينده استقبال هم مي كنيم. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که دوستان کمی واقع بینانه تر به داستان نگاه کنند. تعامل ما با اصلاح طلبان قطع شد اما چرا ؟ ما معتقد بودیم که باید کمی صداقت اصلاحی وجود داشته باشد و اشتباهات خود را بپذیریم و با نقد عملکرد خود، جمع بندی و استراتژی جدیدی را برای اصلاحات طرح کنیم. ما همواره معتقد بوده ایم که باید گفت و گوهایی میان احزاب، نخبگان و روشنفکران انجام شود و از دل آن گفت و گوها و عقل جمعی، استراتژی ای بیرون آید که بتواند اصلاح طلبی را از بن بست خارج کند. در مقطع انتخابات ریاست جمهوری هم دانشجویان می گفتند که در انتخابات شرکت نکنیم تا بتوانیم به تقویت بدنه اصلاحات بپردازیم و به دامن اجتماع برگردیم. اصلاح طلبان اما هیچ گاه حاضر به پذیرش اشتباه نشدند و از همین روی هیچ گاه هم در روشهای خود تجدید نظر نکردند.شما هم که توقع ندارید دانشجویان تا همیشه همراه اصلاح طلبان باشند.
خجسته رحیمی:آقای اصغرزاده،با طرح این انتقادات نسبت به اصلاح طلبان از سوی دانشجویان تحکیمی، بد نیست به بررسی پیشنهادی بپردازیم که شما چندی پیشتر در مقام رییس دوره ای جبهه اصلاحات مطرح کردید.شما گفتید که جای نقد تحکیم در جبهه اصلاحات خالی است ولی آیا فکر می کنید که ایده عضویت این جریان در جبهه اصلاحات ایده ای واقع بینانه و ممکن است؟
اصغرزاده: وقتی دوستان تحکیم وحدت مبنا را بر گفت و گو می گذارند باید توجه کنند که استراتژی گفت و گو در هر زمان با هر کسی امکان پذیر است. این استراتژی به مفهوم سکوت و قهر کردن نیست. امکان دارد دوستان انجمن های اسلامی زمانی به این برداشت برسند که در همه زمینه ها به انسداد کامل رسیده اند،ولی باب گفت و گو نباید بسته بماند. من پیشنهاد می دهم که دفتر تحکیم وحدت وقتی می خواهد در مورد وضعیت خودش آسیب شناسی کند از بقیه نیروهای اصلاح طلب هم دعوت کند تا صحبت ها و انتقادهای آنان را هم بشنود. اکنون هیچ ایرادی ندارد که دفتر تحکیم با حضور در جبهه اصلاحات عملکرداین جبهه را نقد کند.
حضور در جبهه اصلاحات چیزی از جنبش دانشجویی کم نمی کند. قرار نیست جریان دانشجویی در طی این دیالوگ از هویت و داشته های خودش عقب نشینی کند. ولی با عدم حضور خود فرصت های خوبی را از دست خواهد داد. وقتی دفتر تحکیم وحدت راه گفت و گو و نقد وضع موجود را در ساختار حکومت از خودش می گیرد و نوعی روزه داری سیاسی پیشه می کند، هم جبهه اصلاحات و هم دانشجویان هوادار خودش را از شنیدن نظریات این دفتر درباره وضع موجود محروم می کند.
بنابراین باز هم از دفتر تحکیم وحدت دعوت می کنم و می خواهم که دعوت جبهه اصلاحات را بپذیرد. جنبش دانشجویی در پیدایش اصلاح طلبی، مادر همه گروه های عضو این جبهه تلقی می شود.
همانطور که شما گفتید ، من هم قبول دارم که جنبش اصلاحات، جنبش دانشجویی را بلعید و مصادره کرد. جنبش اصلاحات می توانست چشمان خود را باز نگه دارد و بداند که اگر برخودهای این چنینی با جنبش دانشجویی شود آنها به اصلاحات و احزاب اصلاح طلب بی اعتماد می شوند. می توان بدبینانه گفت که جنبش اصلاحات وقتی می گفت دانشجویان همه کاره این مملکت هستند عوام فریب بود و آخرش هم به این رسیده که به دانشجویان بگوید شما نادان هستید و حق ندارید راجع به مسایل کلان صحبت کنید.بسیاری از این نقدها وارد است.اما من فکر می کنم که باید منصفانه برخورد کنیم .جنبش دانشجویی اصالت ویژه ای دارد و نسبت به آزادی خواهی، عدالت و حقوق بشر حساس است.
خجسته رحیمی: شما اشاره کردید که جریان اصلاحات، جریان دانشجویی را مومن به حزب خود می خواهند. آیا این نوع نگاه در میان اصلاح طلبان از بین رفته است یا نه؟ شما امروز جریان دانشجویی را به عضویت در جبهه اصلاحات دعوت می کنید در حالی که چند روز قبل آقای موسوی خوئینی ها که از بزرگان جبهه اصلاحات محسوب می شود در دیداری با انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران مسایلی را مطرح کردند که از دید بچه های تحکیم دخالت در امور دفتر تحکیم بوده است. با چنین مختصاتی که در جنبش اصلاحات هم چنان وجود دارد آیا مساله اصلی، یعنی پیاده نظام خواستن جنبش دانشجویی رفع شده است؟آیا مقدمات دعوت شما فراهم شده است؟
اصغرزاده:من هم قبول دارم که احزاب اصلاح طلب دچار نوعی پیری شده اند. این احزاب اساسا می خواهند که در زندگی شخصی کسانی که به عنوان عضو و حامی خود می پذیرند دخالت کنند. بنابراین وقتی احزاب اصلاح طلب می بینند که سمپات های خودشان یا دانشجویان حرف دیگری می زنند با آنها برخورد می کنند. آنها معتقدند اگر دانشجویی به خاتمی رای داده شب هم باید خواب خاتمی را ببیند. بنابراین احزاب ما زندگی خصوصی و حوزه غیر حزبی برای اعضای خودشان قایل نیستند. اکثر احزاب اصلاح طلب ما همین گونه اند. هر حزبی که قوی تر است این حس در آن بیشتر است.
خجسته رحیمی: بنابراین اگر شما خودتان به جای جریان دانشجویی بودید آیا حاضر بودید دعوت جبهه اصلاحات را برای عضویت بپذیرید؟
اصغرزاده: قطعا نمی پذیرفتم.
خجسته رحیمی: پس چرا از آنها دعوت می کنید؟
اصغرزاده: من دعوت می کنم تا طی یک گفت و گو دیدگاه های جریان دانشجویی در جبهه اصلاحات اثر گذار باشد و جبهه اصلاحات ارتقا یابد وگرنه مسلما نمی خواهم جنبش دانشجویی را به جبهه اصلاحات تنزل دهم. من معتقدم که با دعوت از دفتر تحکیم و حضور آنها در جبهه اصلاحات، می توان این جبهه را به این امر ارتقا داد که احساس کند مثل جنبش دانشجویی باید اصالت داشته باشد و همان طور که جنبش دانشجویی با اصالت صحبت می کند، او نیز بتواند از اصول و ارزش های خودش دفاع کند. ضمن اینکه در این تعامل طرفین به یکدیگر نزدیک می شوند و دیالوگ برقرار می کنند. من از اینکه جنبش دانشجویی با احزاب راست هم دیالوگ برقرار کند و با تمامی بخش های حکومت گفت و گو داشته باشد استقبال می کنم. نه تنها در داخل کشور، در خارج از کشور هم جنبش دانشجویی باید قادر باشد که حرف بزند. وقتی جنبش دانشجویی پرچمی را بالای سرش می گیرد که این پرچم از انسداد مطلق در تمامی مجاری حقوقی و سیاسی کشور حکایت می کند دیگر هیچ راهی برای آغاز گفت و گو نمی ماند. من هنوز در مقام نقد برنامه تحکیم نیستم اما فکر می کنم دفتر تحکیم در پی گیری استراتژی کنونی اش دچار مشکل خواهد شد.
خجسته رحیمی: ولی به هر حال آیا قبول دارید که در وضعیت فعلی فضا برای حضور دفتر تحکیم در جبهه اصلاحات چندان مناسب نیست؟
اصغرزاده: بله، البته این را هم بگویم که جبهه اصلاحات هم اکنون در موقعیتی نیست که هژمونی اصلاح طلبانه ای برکل جریان اصلاحات داشته باشد. جبهه اصلاحات بخش کوچکی از جامعه اصلاح طلب است. بنابراین میان جنبش اصلاحات و جبهه اصلاحات تفکیک قایل می شوم. من برای اینکه جنبش اصلاحات را نجات دهم یکی از مبتکرترین گروه ها یعنی دانشجویان را برای حضور در جبهه اصلاحات تشویق می کنم. وگرنه کارگران، زنان و بخش عظیمی از بدنه اجتماع نسبت به جبهه اصلاحات نا امید باقی خواهند ماند.
خجسته رحیمی: آقای فراهانی آیا شما فضا را برای عضویت دفتر تحکیم در جبهه اصلاحات مهیا می دانید و دعوت آقای اصغرزاده از دفتر تحکیم را اقدامی عملی و مفید می دانید؟علاوه براین از شما می خواهم که توضیح دهید برای ایجاد تعامل میان اصلاح طلبان و دانشجویان چه قدم هایی باید برداشته شود؟
فراهانی: به نظر من اساسا بحث عضویت دفتر تحکیم در جبهه اصلاحات مطرح نیست. باید گفت چهار مجموعه اساسی جریان اصلاح طلبی را در کشور پیش بردند. محور اصلی، جریان دانشجویی بود. محور دوم احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب و محور سوم مطبوعات بود. محور چهارم راهم شخصیت های سیاسی اصلاح طلب که در قالب هیچ کدام از احزاب سیاسی نبودند تشکیل می دادند. به هر حال از جریان دانشجویی به عنوان یک جریان پویا که از تفکر و توان مندی خاصی برخوردار است و به اثر گذاری تئوری های خودش اعتقاد دارد انتظار می رود که با تمام جریانات ارتباط و گفت و گو داشته باشد و چه بسا آنها را با دیدگاه های خودش هم راستا کند. جنبش دانشجویی باید پا را از محدوده خود فراتر بگذارد و با همه جریانات و ارکان نظام ارتباط داشته باشد و نظرات خودش را بیان کند. اکنون هم بحث عضویت تحکیم در جبهه اصلاحات مطرح نیست. بلکه جبهه اصلاحات تریبونی است که تحکیم می تواند بسیاری از آرمان ها و دیدگاه های خودش را به شکل مقطعی از طریق آن دنبال کند و در آنجا اثر گذار باشد. به هر حال ما امروز در حوزه های مختلف با چالش مواجه هستیم و با این شرایط باید وضع موجود کشور تغییر کند و جنبش دانشجویی بیشتر از هر جریانی صلاحیت دارد که راجع به این تغییر صحبت کند.
برای تغییر وضع موجود چند مدل وجود دارد. به نظر من یک مدل انقلاب تمام عیار است.مدل دیگر انقلاب های آرام یا آن چیزی است که در کشورهای آسیای میانه با کمک کشورهای غربی اتفاق افتاد. یک مدل هم ایجاد اصلاحات در وضع موجود است. من از مدل سوم دفاع می کنم. ما اگر روش اصلاحات را به رسمیت نمی شناسیم در عوض باید الگوی خود را برای تغییر وضع موجود ارایه کنیم. نمی توانیم همه چیز را در ابهام نگه داریم. البته من می توانم یک الگو مطرح کنم که به جز خودم کس دیگری از آن دفاع نکند. اما الگویی که جنبش دانشجویی می خواهد ارایه دهد باید از حمایت حداقل دانشجویان و جامعه برخوردار باشد و ما را از وضعیت موجود به وضعیت بهتر سوق دهد.
خجسته رحیمی: جناب آقای مؤمنی شما چه توضیحی نسبت به پیشنهاد عضویت دفتر تحکیم در جبهه اصلاحات دارید؟به عقیده آقای فراهانی، خروج جریان دانشجویی از جبهه اصلاحات به منزوی شدن این جریان می انجامد.آیا شمابه چنین تفسیری اعتقاد دارید؟
مؤمنی: جریان دانشجویی باید بر مبنای گفتگو و استدلال عمل کند. به این مفهوم که هیچ امری را در حوزه عمومی جامعه دارای تقدم پیشین نداند. اگر قرار باشد که نقش جریان دانشجویی را در حوزه عمومی جامعه به رسمیت بشناسیم هیچ کس نباید از حق ویژه ای برخوردار باشد. هیچ ایده ای به خاطر طرح از ناحیه افراد خاصی نباید دارای برتری ویژه باشد. اما نگاه برادران بزرگتر ما در جبهه اصلاحات به تحکیم وحدت اینگونه نبوده است. آنها فکر می کردند که تحکیم به عنوان یک جریان آماتور سیاسی باید سکوی پرشی را برای اصلاح طلبان به درون ساختار قدرت فراهم کند. ما از این به بعد سکوی پرش هستیم اما برای پرش از وضعیت اقتدارگرایانه به وضعیت دموکراتیک نه سکوی پرش برای یک گروه خاص سیاسی. تحکیم در چند سال گذشته همه مباحث و مدعیات خود را مطرح کرده است. در انتخابات ریاست جمهوری هم ،همه صحبت های خود و دلایل عدم شرکت در انتخابات را مطرح کرده بود و بنابراین در درجه اول اینگونه نبوده که تحکیم به جزیره ای متروک و جریانی منزوی تبدیل شود. اما از این مسأله که بگذریم قطعا ارتباط تحکیم با جبهه اصلاحات می تواند به تقویت جریان اصلاحات بیانجامد و به نفع دموکراسی خواهان ایران خواهد بود. اما اکنون جریان اصلاحات دچار نوعی سرگشتگی و بحران استراتژی است و مبنای گردهم آمدن این دوستان در جبهه اصلاحات هنوز مشخص نیست. به اندازه ای که دفتر تحکیم وحدت با مجمع روحانیون به دبیرکلی موسوی خوئینی ها فاصله دارد به همان اندازه هم جبهه مشارکت با مجمع روحانیون فاصله دارد.اتفاقا عمده انتقادات اخیر موسوی خوئینی ها متوجه جبهه مشارکت بود تا دفتر تحکیم وحدت. بنابراین می خواهم بگویم که اولا معلوم نیست که جبهه اصلاحات به دنبال چیست؟ اگر به دنبال به قدرت رسیدن صرف است که دفتر تحکیم با آنها همراه نمی شود.ولی اگر به دنبال تحقق اصلاحات در جامعه ایران با تکیه بر نیروهای داخلی و از طریق اصلاحات از پایین یا همان جامعه مدنی و تقویت نهادهای مدنی است، قطعا دفتر تحکیم هوادار و حامی این جریان اصلاحات خواهد بود. اما اگر باز هم جبهه اصلاحات به دنبال اصلاحات از بالا و لابی های داخل قدرت که قبلا شکست خورده است باشد، باز هم محکوم به شکست است.
اگر به دنبال آن هستیم که همان بازی های دوران اصلاحات در جامعه تکرار شود قطعا دفتر تحکیم در این بازی شریک نمی شود. ما آن اقدامات را تنها بازی می دانستیم نه اصلاحات واقعی. برای همین هم در انتخابات گذشته با اصلاح طلبان همراه نشدیم.
فراهانی:خوب ،جریان دانشجویی در این زمان چه کرد جز اینکه بر طبل تحریم انتخابات کوبید تا کسانی که می توانند نتیجه را عوض کنند حضور نیابند. سهم شما چه بوده است؟
مومنی: ما مشکل ساختار قدرت را با تغییر یک فرد در هرم ساختار قدرت قابل حل نمی دانستیم. فردی را موفق تر از خاتمی نمی دانستیم که در همین ساختار موجود عمل کند. ما معین، هاشمی و دیگر گزینه ها را برتر از خاتمی نمی دانستیم. آقای معین یک وزیر دولت خاتمی بود که به اندازه خاتمی نه از حمایت های داخلی برخوردار بود، نه می توانست فضا را تغییر دهد و نه از پایگاه جنبشی برخوردار بود.
فراهانی: چرا مثل دوم خرداد جریان دانشجویی یک کاندیدا معرفی نکرد؟
مؤمنی: تحلیل ما این بود که معرفی یک کاندیدا در درجه اول به پیروزی او نخواهد انجامید و در درجه دوم، حاکمیت یکدست را برای کشور و آینده اصلاحات مفیدتر می دانستیم.اصلاح طلبان پنهان کننده دولت پنهان بودند و این داستان باید خاتمه می یافت.
فراهانی: مگر حالا بعد از 4 سال چه اتفاقی قرار است بیفتد؟
مؤمنی: اگر احزاب اصلاح طلب برنامه داشته باشند و روابط خود را بر اساس عقل جمعی تنظیم کنند و روشنفکران و نخبگان جامعه از طریق گفتگو به جمع بندی مشترک برسند، امکان اینکه جریان اصلاحات بتواند بار دیگر خودش را زنده کند وجود دارد. اما اگر بر شیوه سابق اصلاح طلبی اصرار شود قطعا جریان به نفع اصلاحات پیش نخواهد رفت.
خجسته رحیمی: آقای اصغرزاده شما اکنون رییس دوره ای جبهه اصلاحات هم هستید.آیا جبهه اصلاحات در گذشته و اکنون به انتقادهای دفتر تحکیم و برخی دیگر از اقشار اجتماعی توجهی داشته است و آیا هیچ گاه بر اثر چنین انتقادهایی در رفتار خودش تجدیدنظر کرده است که ما اکنون بتوانیم به تعامل جریان دانشجویی و دیگر گروه های اصلاح طلب امیدوار باشیم؟
اصغرزاده: اگر جبهه اصلاحات این نقدها را می پذیرفت که با دور شدن جنبش دانشجویی و روشنفکران و نخبگان جامعه مواجه نمی شد.اما این را هم بدانید که آنچه جنبش دانشجویی در قامت یک جنبش سیاسی و به عنوان پیشگام یک جنبش ملی انتظار دارد و براساس آن نظریه پردازی می کند هم معلوم نیست که از جانب توده های مردم قابل پذیرش باشد. من باز هم ضمن اینکه برای آقای مؤمنی و استراتژی دفتر تحکیم احترام قایل هستم خواهش می کنم که دفتر تحکیم دعوت جبهه اصلاحات را بپذیرد. یا اینکه جنبش دانشجویی خودش از روشنفکران و گروه های سیاسی دعوت کند تا نقدهای آنان بر جنبش دانشجویی را بشنود. این دیالوگ باب نقد درون جبهه ای را باز می کند. وضعیت توزیع آرا در انتخابات گذشته از این حکایت می کند که ما دچار خطاهای تاکتیکی شده ایم. نمی گویم اگر یک رئیس جمهور فرستاده بودیم مشکلاتمان حل می شد یا شرایط بهتری می داشتیم. اما به هر حال دفاع از حقوق مردم مستلزم این است که مردم هم به این تلاش ها آگاه باشند. مردم وقتی ببینند جنبش دانشجویی نسبت به زلزله بم یا آنفلانزای مرغی و ... حساسیت نشان می دهد، احساس نزدیکی با این جریان می کنند. اما هل دادن جنبش دانشجویی به سمت تئوری پردازی بدون عمل سیاسی می تواند یک خطای استراتژیک باشد که دانشجویان را از جامعه مدنی دور کند. علاوه براین،فکر می کنم که برای آسیب شناسی و نقد هشت سال گذشته و برون رفت از وضعیت فعلی چاره ای جز جمع شدن دوباره اصلاح طلبانی که تا دیروز در یک جبهه حرکت می کردند وجود ندارد.
خجسته رحیمی:آقای فراهانی،با همه این بحث ها شما جایگاه دانشجویان را در آینده سیاسی کشور چگونه می بینید؟خیلی از دوستان مشارکتی مدام می گفتند که دانشجویان تحریم کننده،پس از انتخابات خانه نشین می شوند.آیا شما هم چنین اعتقادی دارید؟
فراهانی: من هم به آینده جریان دانشجویی خوش بین هستم. جریان دانشجویی جریان با سابقه و اصیل و با هویتی است. اگر اشتباهات تاکتیکی و مقطعی هم داشته اما از مسیر اصلی خودش غافل نشده است. به نظر من جنبش دانشجویی از سالم ترین جریانات موجود در کشور ما است. تجربه نشان داده است که در شرایط سختی و بحران اتفاقا جریان دانشجویی بهتر عمل کرده است. هر وقت فشارها در دانشگاه زیاد می شد، انسجام و تاثیرگذاری بچه ها هم بیشتر می شد. در شرایط فعلی حضور در جریان دانشجویی مستلزم پرداخت هزینه است. به همین دلیل جریان دانشجویی مملو از آرمانگرایان می شود. خصوصا با توجه به وضعیت فعلی کشور و اوج گرفتن تهدیدات خارجی و شکافی که اکنون میان مردم و جامعه ایجاد شده است بستری برای فعالیت جنبش دانشجویی ایجاد شده و این جنبش از انفعال خارج می شود. در شرایط موجود هر چه ارتباط جریان دانشجویی با همه گروه هایی که می توانند در تغییر وضع موجود عمل کنند بیشتر باشد در آینده این جریان مؤثر خواهد بود.
خجسته رحیمی:یکی ار نقدهای آقای فراهانی در طول بحث این بود که دفتر تحکیم همواره عملکرد اصلاح طلبان را نقد کرده ولی هیچگاه راهکار بدیل معرفی نکرده است.آیا پاسخی برای این سخن آقای فراهانی دارید؟
مؤمنی: بله، آقای فراهانی گفتند که دفتر تحکیم ایده خود را برای اصلاحات ارایه کند. اما کار ویژه دانشجویان نقد کردن است. ما به دنبال این نبودیم که مدلی برای کلیت جنبش اجتماعی ارایه دهیم و هیچ گاه چنین ادعایی را هم نداشته ایم . ما در چند سال گذشته تنها این بحث را مطرح کردیم که اصلاحات از بالا شکست خورده است. اصلاحاتی که به بدنه اجتماعی بی اعتنا بوده و به دنبال تقویت جامعه مدنی نرفته شکست خورده است. اصلاحات در نظر دانشجویان از پایین و با محوریت تقویت جامعه مدنی بوده است. اکنون هم ما در دوران تعلیق اصلاحات به سر می بریم چرا که اصلاحات شکست خورده و هنوز هم ایده جایگزین ارایه نشده است. هنگامی که ایده جایگزین ارایه شد و با واقعیات و خواسته های بدنه دانشجویی،هم خوانی داشت قطعا دانشجویان با بدنه اصلاحات همراهی می کنند. ولی اگر قرار شد که همه در سرگشتگی و بحران باقی بمانیم طبیعی است که هر کس مسیر خودش را می رود.
خجسته رحیمی:خیلی متشکر از دوستانی که در این میزگرد شرکت کردند.امیدوارم که این بحث ها بتواند در ادامه مسیر اصلاحات، هم برای اصلاح طلبان و هم برای دانشجویان تحکیمی مفید باشد.