ابتدا بدون تعارف بگویم سبک نوشتن شما و زاویه دیدتان را تحسین می کنم، ملانتتان هم نکردم، به هیچ وجه هم قصد اینکار را ندارم.
اما تنها نقدی است بر آنچه نوشته اید، که نقد هم نه، تنها پرسشی است به عنوان یک شاگرد.
بیایید فرض بگیریم که همه آنچه تحلیل نموده اید درست. حال برویم سراغ همین نقطه ای که همه فشار را به آن منتقل نموده ایم: اسراییل.
حال واکنشهای اسراییل چه خواهد بود؟ آنها چه می توانند بکنند؟ مستی یاد بدمستان ندهیم به قول آقای بهنود! اما اینکه آنها هم دست روی دست بگذارند دقیقا همان چیزی است که شما ما را نهی فرموده اید، و بد بختانه آنچه نخستین پاسخ را به ذهن می آورد همان حمله پیش گیرانه است.
الف) چنین امری را نخستین بار ایالات متحده بنیان نهاد، نمی توانیم بگوییم نخواهد شد رسمی برای زندگی دیپلماتیک آنها که دستی بالاتر در قدرت دارند. عراق نخستین قربانی بود، که بدون اجماع سازمان ملل متحد و حتی اغلب متحدان ایالات متحده به آن گرفتار آمد. آیا می توان امیدوار بود اسراییل از چنین امتیازی استفاده نکند؟
ب) برخلاف عراق، ایران امروز ما، از اجماعی بیش از روزهای پیش از جنگ عراق در نزد کشورهای جهان برخوردار شده است، مشهور به تندروی و حداقل بی ملاحظه بودن در سیاست. محکومیت سخنان رییس جمهور ایران در سازمان ملل متحد، واکنش شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای عربی، حتی بزرگترین آسیب دیدگان از سیاستهای اسراییل، فلسطینیان کرانه غربی و نوار غزه را از یاد نبرده ایم.
پ) اکثریت قاطع آگاهان و حتی نیمه آگاهان باور دارند که توان نظامی اسراییل از لحاظ سخت افزاری بیش از ایران است. با کمکهای هر ساله ایالات متحده نیز نیازی به بحث ندارد.
ت) نفوذ اسراییل در همسایگان تازه آزاد شده و تازه استقلال یافته هم مورد تفاهم همان گروه های یاد شده است. طبیعتا این نفوذ گوشه چشمی هم به گردآوری اطلاعات از ایران دارد. اخبار غیر رسمی از ایجاد پایگاههای شنود به کررات منتشر شده است.
ث) بارها از سوی همسایگان جنوبی ایران عنوان شدن است که ایرانی مجهز به تکنولوژی نظامی اتمی (حتی تکنولوژی نظامی متعارف) برای آنان کابوسی محسوب می گردد که تمام محاسبات امنیتی آنان را برهم می زند. اروپا و ایالات متحده نیز از چنین امری بسیار ناخرسند خواهند شد و آنرا به گسستن شیرازه کنترل خاورمیانه تشبیه نموده اند.
شمردن چنین موارد منفی برای ایران می تواند بسیار بیش از این موارد ادامه داشته باشد. حال اجازه بدهید بپردازیم به بررسی حمله فرضی اسراییل به ایران:
الف) ایالات متحده با توجه به درگیری در عراق و افغانستان در بعد نظامی، و افکار عمومی داخل ایالات متحده و اروپا، ترجیح می دهد بدون درگیر نمودن ارتش و به ویژه نیروی زمینی، ایران را متوقف نماید. اروپا نیز با توجه به وضعیت اقتصادی نه چندان مطلوب، ترجیح می دهد به پشتیبانی از سازمان ملل و فشارهای دیپلماتیک ایران را واردار به پیروی از سیاست های از پیش تعیین شده نماید.
ب) اعراب با توجه به عدم اعتماد به حکومت شیعی بر پایه باورهای مذهبی و اضافه بر آن، سابقه دخالت های سابق ایران در کشورهای منطقه که اغلب برای آنان دردسر ساز بوده، از تضعیف ایران به هر صورتی، اگر نه بصورت صریح، حداقل به صورت ضمنی، حمایت می کنند. حتی متحدان به ظاهر نزذیک ایران نظیر سوریه و لبنان. نمونه آن تایید عنوان اشغال جزایر ایرانی خلیج فارس از سوی ایران در قطعنامه ای که چند سال پیش صادر شد و نام سوریه نیز در پایان آن آمده بود. و تازه این در هنگامی اتفاق افتاد که شرایط چنین بر ایران تنگ نیامده بود و خود سوریه نیز زیر فشارهای بین المللی قرار نگرفته بود. پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری عربی مصر، هردو به عنوان رهبر جهان عرب، در مقابل ایران همیشه جانب برادران کوچکتر عربی را گرفته اند.
پ) در صورت عدم قبول طرح پیشنهادی روسیه در مورد غنی سازی و یکدندگی سران جمهوری اسلامی، ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، جمهوری اسلامی را در سراشیبی انزوا قرار خواهد داد که رهایی از آن به سادگی ممکن نخواهد بود. لیبی با اینکه پرونده ای بسیار سبک تر از ایران داشت، با هزینه های فراوانی خود را بالا کشید و هنوز به طور کامل از آن خلاصی نیافته است. چنین امری برای ایران به مراتب پرهزینه تر و طولانی تر خواهد بود.
ت) بنظر می رسد اسراییل بسیار هوشمندانه درحال آماده سازی نیروها برای حمله به ایران است. بمبهایی که در سال جاری میلادی از ایلات متحده خریداری شد که قابلیت نفوذ در بتن مسلح را دارد، عمده ترین نشانه این امر به شمار می رود. اطلاعات جسته گریخته نیز که از اسراییل می رسد این امر را تقویت می کند. تازه ترین خبر منتشره ادعای اسراییل در مورد شباهت چنین حمله ای به جنگ آخر اعراب و اسراییل و نابودی هواپیماهای کشورهای عربی در روی زمین و از صحنه خارج نمودن نیروی هوایی آنان در صحنه نبرد بود.
ث) عکس العمل ایران در برابر چنین حمله ای، شلیک موشک های دوربرد به خاک اسراییل است. در ماه جاری میلادی سیستم ضد موشک اسراییل مشهور به پیکان پس از حدود ده سال آزمایش و شکست های پی در پی با موفقیت آزمایش شد که کارآیی بیش از سیستم پاتریوت اهدایی ایالات متحده در زمان جنگ اول خلیج فارس را به نمایش گذاشت. به علاوه اینکه موشکهای اسکاد عراق آن زمان (العباس و الحسین) و موشکهای ایران (شهاب) از یک خانوده محسوب می شوند. اطلاعات نظامی ارتش ایالات متحده در مورد شلیک، ردیابی و انهدام چنین موشکهایی نیز بطور حتم در اختیار متحدان و بویژه اسراییل قرار گرفته است. با توجه به مساحت اندک کشور اسراییل، دفاع در برابر چنین خمله ای، تقریبا دفاعی نقطه ای است. پرواز هواپیماها در ارتفاع بالا، پوشش راداری کامل آسمان منطقه و ردیابی و ساقط نمودن تمامی اهداف پرنده، می تواند امنیت مطلوبی را ایجاد نماید.
ج) طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده، گام به گام با نزدیکی بیشتر اعراب و کشورهای اسلامی به اسراییل پیش می رود. آخرین آن اظهارات پرویز مشرف بود. گمان می رود حمله پیش گیرانه اسراییل با توجه به اجماع جهانی در متوقف نمودن ایران، و حمایت ضمنی کشورهای اروپایی و همراهی کشورهای وابسته، فضایی همچون تقبیح اظهارات رییس جمهور جدید ایران (که بارها از ایران شنیده شده) بوجود خواهد آورد که بسیاری به همراهی با آن خواهند پرداخت. اگر حمایت اعراب به نزدیکی آنان با اسراییل منجر شود و برخورداری از پاداشهای ایالات متحده را همراه داشته باشد، منطقی است که کشورهای عربی خود را از آن محروم نکنند.
چ) با تحت فشار قرار گرفتن سوریه در جریان ترور حریری، و موج ضد سوری در لبنان، همچنین شورای رهبری فلسطین و برخورداری ابومازن از حمایت بیشتر اروپاییان، کانلهای ارتباطی ایران و پیوندهای بدنه تشکیلات خود گردان، امکان ضربه به اسراییل بطور مداوم کمتر و کمتر می گردد. دیوار نیز اگرچه با اعتراض بسیاری از فلسطینیها و گروههای مدافع حقوق بشری در جهان مواجه شده، اما به روشنی میزان حملات انتحاری را کاهش داده است. گمان نمی رود حماس و جهاد اسلامی در مقابل امتیازاتی که از تشکیلات خودگردان در انتخابات خواهند گرفت، بیش از پیش خود را در چنین معضلی گرفتار کنند. حملات هوایی مداوم اسراییل که سران این دو گروه را هدف قرار می دهد، از کارایی موثر آنان کاسته است. حزب الله لبنان نیز در حال تبدیل به حزبی سیاسی است و در صورت درگیری با اسراییل بخاطر ایران، هم وجه سیاسی و مطلوبیت خود در بین مردم لبنان را با توجه به موج استقلال خواهی کنونی لبنان از دست خواهد داد. بنابراین، هرگونه تحرک این گروهها به نفع اسراییل و حذف آنان از صحنه سیاسی کنونی محل فعالیت آنان را موجب خواهد شد. عدم تحرک آنان هم همان مطلوب رژیم اسراییل است. بنابراین گمان نمی رود خطر زیادی برای اسراییل ایجاد کنند. در هر صورت در دراز مدت این اسراییل است که منتفع خواهد شد.
بازهم این شمارش می تواند ادامه داشته باشد.تمامی این عوامل هم نباید از دید سیاستمداران جمهوری اسلامی پنهان مانده باشد. اما عملکرد آنان در منتقل نمودن نقطه فشار، بنظر از چاله به چاه افتادن است، که نه عنصر زمان و نه حمایت و نه چیز دیگری برای کشور به همراه دارد، تنها بهانه ای می شود برای اقدامی فاجعه بار برای کشور. و گمان می کنم دشمنان باهوش تر از سران ما هستند، همین چند سال را هم گواه می گیرم که بر سر ایران چه آمد. می توانم تقاضا کنم که ملامتم نکنید؟!
با احترام – امیر طهماسبي
در اين زمينه:
["چرا ناگهان دوز ضد اسرائيلي نظام بالا رفت؟" يا "هی بابی. بيا بازی اين ها را ببين!" فرهاد جعفری]