"ايده رفراندوم تلاشی است براى اين كه حركت و فصل جديدى در جنبش اجتماعى ايران بوجود بيايد."
شش تن از فعالان سياسی ايران در بيانيهاى خواهان "برگزاری همهپرسی" در ايران شدهاند. اين شش نفر در بياينهی خود با عنوان "صبح نزديك است"، آخرين انتخابات رياست جمهوری در ايران را "مخدوش" ناميده و نوشتهاند که "انتخابات آزاد، موثر و منصفانه و مفید به حال ملک و ملت در داخل ساختار قدرت ممکن نمیباشد و از اينرو برگزارى يك همهپرسى با نظارت نهادهاى بينالمللى مسئول، خواست منطقى و معقول ملت ايران است." اما آيا به راستى جامعه ايران آماده چنين حركتى هست و آيا نيروهاى پراكنده و گوناگون اپوزيسيون سازوكار چنين اقدامى را دارند؟ آيا اساسا گفتمان رفراندوم عمومى شده و از حوزه نخبگان فراتر رفته است؟ على افشارى يكى از شش امضاءكننده اين بيانيه به پارهاى از اين پرسشها پاسخ میدهد.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
دويچه وله: آقاى افشارى در بيانيه اخير گفته شده كه جنبش رفراندوم در ابتداى راه خود قرار دارد و بايد كارى اساسى براى همسويى ميان مبارزان راه آزادى انجام شود. بسيارى معتقدند كه بحث رفراندوم طى اين يكسال تنها ميان نيروهاى خاصى مطرح شد و بعد هم تقريبا فروكش كرد. الان هم تحت شرايطى كه به نظر میرسد يكنوع كسالت و دلمردگى در جامعه وجود دارد، پيشنهاد شما براى طرح خلاقتر اين موضوع چيست؟
على افشارى: كسالت و دلمردگى اگر در فضاى ايران برقرار است، در وهله اول برمیگردد به نبود يك برنامه سياسى مطلوب و موثر. چون ايده رفراندوم تلاشاش اين است كه خود را در اين قالب معرفى كند و بتواند به نوعى رخوت را ازفضاى كنونى جامعه ايران جمع بكند. در اصل ايده رفراندوم تلاشی است براى اين كه حركت و فصل جديدى در جنبش اجتماعى ايران بوجود بيايد و مرحله نوين جنبش پس از به خاتمه رسيدن آن در قالب اتحاد دوم خردادى شروع شود. من بر میگردم به بخش اول سوال. در وهله اول ما نياز داريم به اينكه اجماعى بين نخبگان و اليتى كه قايل به فعاليت در اين پروژه هستند، ايجاد بشود. اين يك نياز اصلى است براى اينكه اين حركت بتواند پشتوانه تودهاى خود را پيدا كند. اما در مجموع، حوادثى كه يكسال گذشته ما شاهدش بوديم نشان میدهد كه ايده رفراندوم از يك حمايت تودهاى برخوردار است. هرجا تجمعى وجود داشت كه دانشجويان، كارگران يا معلمان بودند، ديديم كه شعار رفراندوم مطرح شده است و اين نشان میدهد كه اين امر بالقوه از پتانسيل خوبى برخوردار است. ما فكر میكنيم كه مرحله گفتمانى جنبش رفراندوم تقريبا به پايان خود رسيده و از اين مرحله به بعد، سازماندهى و پيوند موثر با نيروهايى كه میتوانند حامل اين جنبش باشند، گامى اساسى است براى اينكه به اين حركت شتاب داده شود.
دويچه وله: اينجا اين سوال پيش ميايد كه دنبال كردن اين بحثها، در شرایطی که كار پيگیر و سازماندهى كردن بخاطر موانع امنيتى ممکن نیست، امکان تجمع نیست، ضمنا بخاطر مسدود شدن بسيارى سايتها امكان روشنگرى و تبادل نظر هم محدود تر از سابق شده، اميد به اين كه اين گفتمان رشد كمى يا كيفى پيدا كند، چه پايهاى دارد؟
على افشارى: تجربهى رفتار سياسى مردم ايران نشان داده كه هروقت فضا بسته بوده و محدوديتها بيشتر شده، برعكس مقاومت مردم هم جدى تر و واكنش اجتماعى مردم هم بيشتر بوده. به نظر من نفس اين محدوديت ها بالعكس، براى جامعه مدنى ميتواند نتايج سودمندى داشته باشد، به شرط اين كه نيروهاى سياسى بتوانند متاع سياسى خوبى عرضه كنند و جامعه را جلب كنند و مقاومت آنها را برانگيزند. نكاتى كه شما میگوييد بايد در نوع سازماندهى مد نظر قرار گيرند و سازماندهىاى صورت گيرد كه با توجه به اين محدوديتها بتواند موفق باشد. این را در شانزده آذر شاهدش بوديم که مجوز ندادند، نيروهاى امنيتى و نظامى در دانشگاهها حضور داشتند اما عليرغم همه اينها ديديم كه دانشجويان واكنش مناسب خود را انجام دادند و حتى حركت هايى كردند كه ما سال گذشته يعنى پيش از اين دور جديد محدوديتها، شاهد آنها نبوديم. من فكر میكنم حاكميت برعكس آنچه اول تصور میكرد، آسيب پذيرتر شده و به ميزانى هم كه ناتوانى حاكميت و دولت جديد از اجراى وعدههايش روشنتر میشود، امكان مانور و فعاليت نيروهاى اجتماعى و سياسى هم بيشتر ميشود.
دويچه وله: پرسش ديگر آقاى افشارى اينست كه طرح ايده رفراندوم با كمى كلى گويى همراه است. يعمى آنقدر موارد لنگش و چالش و بازدارنده در قانون اساسى وجود دارد كه سخت میتوان روى يك يا دو نكته انگشت گذاشت. با اين همه آيا به نظر شما زمان آن فرانرسيده كه روى يك يا دو نكته تمركز شود و آنها را بعنوان شعارهايى مطرح کرد كه هواداران جنبش رفراندوم را بتوان بدورش جمع كرد؟
على افشارى: اين هم يك رويكرد است. بله از نگاههاى حداقلى تا حداكثرى هست. به نظر من هم با شرايطى كه ما در ميان مخالفان شاهدش هستيم كه به واقع ايجاد وحدت حول حداقلها ميسر است، واقعا جمع كردن همه نيروهاى اپوزيسيون حول يك شعار مشترك سخت است. من هم معتقدم خواستهها هرچه حداقلى ترو جمع و جورتر و مشخصتر باشند به همان ميزان هم شانس موفقيتشان افزايش پيدا میكند. منتها مسئله اصلى اينست كه در شرايط امروز جامعه ايران نيازست يك نيروى سياسى جديد خلق شود و اين نيرو در وهله اول به يك ايده و برنامه سياسى موثر نياز دارد و در گام بعد نياز اينست كه نيروهاى سياسي معتقد به اين برنامه حول يك سازمان مشخص جمع شوند. ايده رفراندوم بالقوه در هر دو مقدارى كه گفتم از پتانسيل خوبى برخوردار است، چون تمامى گرايشهاى سياسى با ايدئولوژىهاى مختلف در چارچوب پروژه دمكراسى مىگنجند، میتوانند اينجا جمع شوند و در يك راهكار شكلى وحدت كنند و تمايلهاى ايدئولوژيك، اعتقادى، سياسى يا اقتصادى خود را به فضاى بعد از شكلگيرى رفراندوم و رقابتهائي كه در آن دوره خواهد بود، منتقل کنند.
دويچه وله: آيا اينرا كه سه نفر از امضا كننده بيانيه "صبح نزديك است "در خارج به سر ميبرند، میتوان به اين معناىسمبليك گرفت كه تاريخ مصرف مرزبندىهاى داخل و خارج كشورى گذشته است؟
على افشارى: بله! در ايده رفراندم مرزبندى داخل و خارج نبوده و حداقل در نيمه دوم اصلاحات، اصلاح طلبان پيشرو يا كسانى كه معتقد به اصلاحات ساختارى بودند، از اين مرز عبور كرده بودند و قائل بودند به اینکه ايران مال همه ايرانيان است و ايرانيان خارج از كشورهم بخشي از سرمايه جامعه ايران هستند.
آقاى افشارى از توضيحات شما سپاسگزاريم.
[برای شنيدن اين گفتگو به اصل مطلب در سايت دويچه وله رجوع کنيد]