پنجشنبه 15 دی 1384

جبهه بزرگ جمهوری خواهی پاسخی به یک نیاز اجتماعی، شهاب فيضي

جمهوری خواهان دمکرات و لاییک در شرایطی شکل گرفت که نیاز بدیل حکومت اسلامی بیش از هر زمانی حس میشد.برای درک بهتر وضعیت باید چند سال به عقب برگشت. پس از پایان جنگ حکومت دیگر بهانه ایی برای فقر و خفقان نداشت.آقای هاشمی رفسنجانی یکی از معماران حکومت ضمن کنار زدن موسوی نخست وزیر سال های جنگ با شعار سازنده گی سکان ایران را به دست گرفت و به بهانه ی سازنده گی و جذب سرمایه راه را برای خصوصی سازی و احیا ی هزار فامیل آماده ساخت. چند سالی نیاز بود تا مردم دوباره به یاد بیاورند که برای ی آزادی و استقلال حکومت استبدادی پهلوی را به زیر کشیدند.
رژیم با تقویت تیم های ترور نیرو ها / رهبران فعال و سازمان یافته ی اپوزیسیون را از بین برد. شکست تیوری های سازمان مجاهدین خلق و از هم پاشیدن آن اتحاد نسبتا وسیع شورای ملی مقاومت و از بین رفتن پایگاه توده ایی شورای ملی مقاومت در داخل و خارج کشورو انشعاب های بی شمار گروه های ی چپ عملا حکومت استبدادی بدون اپوزیسیون قدرتمند گردید. اما حکومت نیک میدانست که اپوزیسیون دیر یا زود شکل خواهد گرفت. کشتاردهه 60 و تبعید و مهاجرت ناخواسته ی فعالین سیاسی تنها شکل گیری این اپوزیسیون را به عقب انداخت. حکومت پس از سقوط بلوک شرق مرکز مطالعات را بوجود آورد و اما نیرو های سیاسی ضمن سر در گمی انان که در داخل بودند را غم نان و جان بود و آنان که به ناگزیر تبعید را گزیده بودند غم غربت و دست و پنجه نرم کردن با عوارض مهاجرت. سال ها لازم بود تا با آزمون و خطا راه خود بیابد. دهه ی نود میلادی سرآغاز عصر اطلاعات شد. انفجار اطلاعات حکومتی را که در دهه ی 80 میلادی حتی فاکس را ممنوع کرده بود در مقابل سوالی اساسی قرار داد. از سوی دیگر حکومت به اهمیت رابطه با کشور های اروپایی جهت تثبیت و توسعه ی خود نیازمند بود. به اندازه ی کافی تاوان دیوار های بلند را در زمان جنگ پس داده بود و از سوی دیگر اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده بود و بحران عمیقی دامن آن منطقه را گرفته بود.
حکومت به درآمد نفت و دیگر منابع زیر زمینی محتاج بود. گام های نخست را اقای رفسنجانی برداشت و از سوی دیگر جهت قدرت بخشیدن حکومت با تقسیم منافع در بین جناح های مختلف سعی در ایفای نقش خمینی در حاکمیت را داشت بی انکه محبوبیت خمینی را در بین جناح های مختلف داشته باشد. اما حکومت هنوز برگ های رو نشده ایی داشت. اگر حکومت می توانست هر خواسته ی سیاسی و اقتصادی ی مردم را به بهانه ی جنگ در آن سال ها در نطفه خفه کند حالا دیگر نه خمینی را داشت و نه جنگ پر برکت اش را
از سوی دیگر مردم هم با اپوزیسیونی بی سر و دمب و اشکم مواجه بودند. مردم زیرکانه و با تجربه از هزینه های سنگین دهه ی 60 شمسی و جنگ خانمان سوز به اصلاح طلبان حکومتی رای دادند. البته نباید در این تحلیل امید مردم به "اصلاح طلبان " را نادیده گرفت و در شناخت عمومی اغراق کرد. با روی کار آمدن اصلاح طلبان حکومتی که تکنوکرات ها را نیز شامل میشد و انفجار اطلاعات فضا ی کشور تغییری اساسی کرد. اما اصلاح طلبان شبنم میخواستند و از باران اگاهی بیزار بودند. مردم "منعطف ترین " شاخه ی فکری ی این حکومت را نیز پاسخگوی ی نیاز های خود نیافتند.
این سوی اما
1 شورای ملی مقاومت بود که حالا دیگر پس از قریب 20 سال از تشکیل آن تنها سایه ایی از آن جبهه ی نسبتا فراگیر بود
2 سازمان هاو افراد ی عموما با پیشینه ی چپ که گرایش به قدرت و نزدیک شدن به هرم قدرت را داشتند بدون در نظر گرفتن منبع اصلی قدرت که همان مردم باشند ( نظیرگروهایی که تا انتخابات ششمین دوره ی ریاست جمهوری هم متوهم بودند و هم دست پاچه.)
3گروه های کوچک چپ که هر کدام در رویای تشکیل حکومتی شورایی و کمونیستی در ایران بودند که سال هاست در خارج کشور تبدیل به محفل شده اند و هیچ تماسی با واقعییت های داخل کشور ندارند.
4 طرفداران حکومت پادشاهی که به دنبال احیای حکومت انتصابی ی دیگری هستند.
5 افراد منفرد با گرایش های مختلف سیاسی که نیروی ی عمده ایی محسوب بودند.
6 حزب دموکرات و کومله که با نیروی باقی مانده ی خود تنها به مسایل کردستان می پرداخت.
در این فضا بود که جمهوری خواهان دموکرات و لاییک که عمدتا از عناصری خوش نام منفرد بوجود آمده بود اعلام موجودیت کرد. خوش نام از این رو که این عناصر هیچ گاه به رژیم اسلامی توهم نداشتند و همواره به ارتجاعی بودن و عدم امکان اصلاح پذیری حکومت اشاره داشتند. درهیچ معامله ی سیاسی نام پیشگامان این جنبش نیامده بود. سال ها بود که در تشکیلا تی حضور نداشتند و به صورت فردی در عرصه های حقوق بشر ی و عدالت خواهانه فعال بودند. این استقلال نقطه ی قوت این دوستان بود اما کافی نبود.
از طرفی یکی از دلایل رویگردانی ی مردم از اپوزیسیون پراکنده گی و عدم وجود فضای دیالوگ بین نیروهای دگر اندیش بود. اخبار هر روزه ی انشعابات و حذف یک دیگر که حتی در چند مورد به حذف فیزیکی انجامید جریان های مختلف اپوزیسیون رادر نظر مردم تا حد سکت و باند پایین آورده بود. از طرفی دیگر مردم با تجارب انقلاب 57 تنها راه پیروزی را در اتحاد می دیدند.
همان طور که گفته شد جمهوری خواهان دموکرات و لاییک توانست بخش ی از نیروهای چپ مدرن و ملیون را گرد آورد هر چند که در ابتدا تلاش کرد دین باوران دموکرات را نیز در بر گیرد که متاسفانه در این حیطه ضعیف عمل کرد و با وارد کردن واژه ی پرابهام دین باوران لاییک نشان داد که خواسته های دین باوران و نگاه آنهارا نمی شناسد اما به هر روی تلاشی بود برای وسیع تر کردن جریان های درون این جنبش که متاسفانه نیمه کاره رها شد. اما آیا جمهوری خواهان دموکرات و لاییک با همین بضاعت توان جایگزینی نظام اسلامی را داشت؟

عرصه ی سیاست عرصه ی انعطاف و یافتن بهترین راه حل است. در این عرصه مذاکره , نشست و دیالوگ با توجه به دستاورد های آن نه حرام است و نه نجس. در عرصه ی سیاست گاه لازم است سیاستمدار با دشمن خود نیز پای میز مذاکره برود.
کاری که " گروه کار سازماندهى گفتگو پيرامون اتحاد گسترده جمهورىخواهان" انجام داد قدمی بود که سال ها مردم ایران منتظر آن بودند. شنیدن صدای قدم اتحاد/ هر چند این اتحاد شامل بخشی از اپوزیسیون است/ امید هایی را در دل بسیاری از جمهوری خواهان بوجود آورد. ماندن در فضای" سالم" و" بی خطر"و " همگن جمهوری خواهان دموکرات و لاییک" برای "پاک" ماندن شاید مناسب باشد اما آیا راه حل رهایی مردم از استبداد دینی است؟
شاید به کار این دوستان انتقاداتی وارد باشد و باید برای قوام این حرکت این انتقادات را مطرح کرده و به بحث گذارد. اما آنچه که مهم است اصل تقویت جنبش جمهوری خواهی است . آن دوستانی که تنها خود را جمهوری خواه واقعی میدانند و یا تشکیل جبهه ی بزرگ جمهوری خواهی رالازم نمی ینند وظیفه دارند دلایل خود را منتشر کنند. باید شیوه ی رسیدن به آزادی مردم را به اطلاع عموم برسانند. جمهوری خواهان دموکرات و لاییک دو راه در مقابل خود دارد یا در حاشیه ی جنبشی عمومی و فراگیر قرار گیرد ویا در ساماندهی حرکت بزرگ دموکراسی خواهی مردم نقشی اساسی ایفا کند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

همه میدانیم که برای برداشتن اولین گام هاابتدا با افراد و سپس گروهی وارد گفت و گومی شوند. نطفه ی جمهوری خواهان دموکرات و لاییک نیز به همین شکل بسته شد. عزیزانی که به ضرورت جمهوری خواهی پی برده بودند در نشست ها ی خصوصی ویا تماس های تلفنی این حرکت را شکل دادند و البته و صد البته که توافق خود را به صورت سندی با نام امضا کننده گان پاریس منتشر کردند. بی شک اگر دوستان" گروه کار سازماندهى گفتگو پيرامون اتحاد گسترده جمهورىخواهان" مباحث مطروحه را پنهان کنند از علنی گری به عنوان یکی از اساسی ترین ارکان "جمهوری خواهان دموکرات و لاییک" عدول کرده اند. باز همه میدانیم که با حاضرین در اولین نشست "جمهوری خواهان دموکرات و لاییک" از قبل تماس هایی گرفته شده بود و باید هم گرفته میشد اما این تماس ها اعلام نشد.
دوستان " گروه کار سازماندهى گفتگو پيرامون اتحاد گسترده جمهورىخواهان" تنها تماس هایی با برخی ازافراد "موثر" جمهوری خواه برای دامن زدن به بحث ایجاد قطب بزرگ جمهوری خواهی برقرار کردند و آن را نیز به اطلاع عموم رساندند. گروهی موظف شد تا در جهت اتحاد وسیع جمهوری خواهان مباحثی را طرح کند. همان طور که شورای هماهنگی وظایف و اختیاراتی را دارد به این دوستان نیز اختیاراتی محول شده است. همه ی ما میدانیم که این دوستان میتوانستند این تماس ها را بدون استفاده از نام جمهوری خواهان مطرح کنند اما امروزآن دسته از ما جمهوری خواهان دموکرات و لاییک که تنها راه رسیدن به دموکراسی و آزادی و ایجاد یک جمهوری ی ناب را در همراهی همه ی جمهوری خواهان دموکرات میدانیم خود را در این حرکت سهیم میدانیم. فراموش نکنیم که جمهوری خواهان دموکرات و لاییک به تنهایی همه ی جنبش بزرگ جمهوری خواهی نیست و در این جنبش همراهانی چه در خارج و چه در داخل کشور هستند که در این بخش از جمهوری خواهان به دلایل مختلف حضور ندارند. اجازه ی آزمون و خطا را به هم بدهیم هر چند تجارب تلخ28 سال گذشته بی اعتمادی را درما نهادینه کرده است. بیاییم به همد یگر بیشتر اعتماد داشته باشیم زیرا برای اتحاد بدان نیازمندیم چاره ای جز اتحاد نداریم.
سال 2006 را به امید تشکیل جبهه ی قوی جمهوری خواهی در پیوند با جنبش عمومی مردم ایران(زنان / مزدبگیران/حاشیه نشینان/اقوام مختلف/ جوانان و دانشجویان) آغاز کنیم.
استکهلم شهاب فیضی 060104

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جبهه بزرگ جمهوری خواهی پاسخی به یک نیاز اجتماعی، شهاب فيضي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016