روز شنبه ۲۱ ژانويهى ۲۰۰۶ در شهر بن يك سمپوزيوم بينالمللى دو روزه تحت عنوان «انديشهى در حال تحول اسلامى و روشنگرى اروپايى» آغاز به كار كرد كه از سوى «انجمن آنهمارى شيمل» برگزار شده بود. براى اين سمپوزيوم از شمارى انديشهورزان اسلامى و مسيحى از چندين كشور دعوت شده بود. از ايران دكتر عبدالكريم سروش شركت داشت.
آنهمارى شيمل براى بسيارى نامى آشناست. وى از شرقشناسان و اسلامشناسان فاضل و نامآور آلمانى سدهى بيستم است كه كشورهاى اسلامى براى جايگاه و احترام ويژهاى قائل هستند. در واقع مىتوان گفت كه نام وى با اسلام عرفانى و يك قرائت هومانيستى از اسلام گره خورده است. بسيارى اسلام را از نگاه كتابهاى پرشمار اين زن عرفانى و اسلامدوست مىشناسند كه ديگر در قيد حيات نيست. حال «انجمن آنهمارى شيمل» براى روزهاى شنبه و يكشنبه (۲۱ و ۲۲ ژانويه) در شهر بن سمپوزيومى بينالمللى برگزار كرد تحت عنوان «انديشهى در حال تحول اسلامى و روشنگرى اروپايى».
در اين سمپوزيوم انديشهورزانى از كشورهاى مختلف شركت داشتند. روز شنبه اين شخصيتها از جمله سخنرانان بودند: پروفسور دكتر محمد اركون، اسلامشناس و عضو كميسيون دولتى لائيسيته از پاريس، پروفسور دكتر طارق رمضان از دانشگاه پاريس و آكسفورد، دكتر عبدالكريم سروش از ايران. قرار بوده پروفسور دكتر محمد مجتهد شبسترى از ايران نيز در اين سمپوزيوم شركت كند كه متأسفانه حضور نداشت. از جمله انديشهورزان آلمانى عبارت بودند از: دكتر مراد هوفمان، سفير سابق آلمان در كشورهاى اسلامى، پروفسور دكتر اشتفان ويلد، استاد سابق اسلامشناسى در دانشگاه بن، آقاى مانفرد كوك، رئيس سابق كليساى ايالتى پروتستان، پروفسور دكتر محمد كاليش، دارندهى كرسى استادى در رشتهى ”دين اسلام” براى تربيت معلم در مدارس آلمان و پروفسور دكتر ارنست گوتفريد مارنهولتس، معاون سابق رئيس دادگاه قانون اساسى آلمان.
اين سمپوزيوم كه در تالار سخنرانى «خانهى كليساى پروتستان» برگزار مىشد، مورد استقبال چشمگيری قرار گرفته بود، بطوريكه اين تالار قادر نبود تمامى علاقمندان را كه حدود ۸۰۰ نفر بودند در خود جاى دهد. از اين رو بسيارى در خارج از سالن سخنرانىها را دنبال مىكردند.
پروفسور محمد اركون در سخنرانى خود به روشنگرى اروپايى پرداخت و انديشهى اسلامى را مورد انتقاد قرار داد. وى بر اين باور بود كه تنها نهادى كه مىتواند معيار سنجشها باشد، عقل است. وى در عين انتقاد از روشنگرى اروپايى كه همانند دين در غلبه بر خشونت موفق نبوده است، اظهار داشت كه جهان امروز به يك روشنگرى جديدى نيازمند است تا تمامى انديشهى خشونتبار كنونى حاكم بر جهان، بويژه خشونت دينى را درهم شكند. از نظر وى روشنگرى به معناى نقد فرهنگها و از جمله نقد دين است.
سخنران بعدى پروفسور طارق رمضان بود كه در مخالفت با اركون گفت كه مفاهيم را نبايد از بافت فرهنگى آنها خارج و براحتى وارد بافت فرهنگى ديگرى كرد. از نظر وى روشنگرى يك مفهوم اروپايى است و خاستگاه آن با خاستگاه انديشهى اسلامى متفاوت است. طارق رمضان كه بر گسترش نقد عقلانى و خردمحور در جهان اسلام تأكيد داشت، در عين حال انديشهى محمد اركون را نخبهگرا ناميد و گفت كه نمىتوان پيامبرگونه كليشهاى براى انديشيدن به مسلمانان داد و گفت كه چگونه بايد بيانديشند، بلكه بايد ابزار انديشه را در اختيار ايشان گذارد، تا آنها را قادر سازد به يك خرد خودبنياد دست يابند.
دكتر عبدالكريم سروش كه سخنرانى خود را به حقوق بشر در اسلام اختصاص داده بود، ضمن برشمردن رويكردهاى گوناگون در جهان كه در مخالفت با اعلاميهى جهانى حقوق بشر برهان مىآورند، گفت كه تصوير خداوند در قرأن دو گونه است. وى كه به سورهها و آياتى از قرأن اشاره مىكرد، اظهار داشت كه خدا در سورهاى شخصيت و خصلتى دارد كه غيرقابل محاسبه است و مسئول نيست و از او نمىتوان بازخواست كرد، و در سورهاى ديگر سرشتى مسئول از خود نشان مىدهد كه قابل محاسبه است و فرد مؤمن مىتواند وى را مورد بازخواست قرار دهد. از اين رو مىتوان گفت كه قرائتهاى متفاوتى مىتوان از قرأن ارائه داد و برخورد با مسئلهى حقوق بشر نيز در اين چارچوب مىگنجد.
داود خدابخش