دوشنبه 17 بهمن 1384

امکان رفرم در ساختار سیاسی - تشکیلاتی مجاهدین با ترک احتمالی "مبارزه مسلحانه"، میلاد آریایی

بنا به تجربیات تاریخی از جمله فروپاشی شوروی ودهها نمونه تاریخی دیگر شروع هر گونه اصلاحات در اولین گام با نقد شیوه ها وعملکرد گذشته و بررسی علمی راه کارهای آینده امکان پذیر بوده است.

بررسی غیر مسئولانه یا هر گونه عبور سطحی از مواضع گذشته یقینا راه را برای رسیدن به مواضع جدید و آینده نگر دشوار کرده ودر خوشبینانه ترین شکل ، صداقت و ورود مسئولانه رهبران هر جریان تاریخی را مورد سوال وتردید قرار میدهد.

پذیرش« نفی مبارزه مسلحانه در شعار» از طرف سازمان مجاهدین را میتوان اولین تاثیر آشکار تثبیت نام این سازمان در لیست گروههای تروریستی از نگاه وزارت خارجه آمریکا تلقی کرد.

اگر چه تلاش سازمان مجاهدین مبنی بررد هر گونه شیوهای مبارزاتی خشونت آمیزابتدا میبایست در مجاری سیاسی این سازمان راه پیدا میکرد ولی از آنجایی که ورود صادقانه مجاهدین مورد تردید است این سازمان این خبر را در مجاری حقوقی - از جمله دادگاهی در لوکزامبورگ که مصوبات اتحادیه اروپا را مورد بررسی قرار میدهد- به جریان انداخته تا از این طریق بتوانند در صورت امکان نام خود را از لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا خارج ساخته وآزادنه تر به فعالیت های خود در خاک اروپا بپردازند که شاید مورد مذاکره طرف حساب های اروپایی نیز قرار گیرند .

برای شناخت بهتر این سازمان و اینکه چه برداشتی در سطح سیاسی از این سازمان به عمل می اید بهتر است به نظر برخی ازکارشناسان اشاره کنیم .

روزنامه لس آنجلس تایمز به تاریخ اول فوریه 2006 به نقل از خبرنگار خود « سباستین روتلا » مینویسد :
«اتحاد سابق مجاهدین خلق با رئیس جمهور مخلوع عراق صدام حسین در جنگ علیه ایران باعث شد بسیاری از ایرانی ها از آن روی برگردانند ، به گفته تحلیلگران و مسئولان غربی، بخاطر فقدان حمایت در داخل ایران و تصویر مشکوک، واشنگتن، پاریس و دیگر قدرت ها این گروه را بک نیروی قابل اعتماد نمی دانند.»

وی درهمین مقاله می افزاید :
دیمیتری دلالیو ، در گزارشی جدید برای "مرکز اطلاعات و امنیت استراتژیک اروپا"- یک سازمان پژوهشی در بروکسل- گفت: "با توجه به ماهیت تروریستی، توتالیتر، و فرقه گونه این سازمان، ذکر کردن آن به عنوان یک متحد "غیرقابل دفاع" است."

با توجه به اظهار نظرات تحلیل گران وآگاهان سیاسی به نظر میرسد تنها راه نجات سازمان مجاهدین، ایجاد یک رفرم بنیادین است تا آنچه را که در شعار پذیرفته است اکنون در گام دوم به کل مناسبات خود گسترش دهد ، تنها از این طریق است که شاید آنان مجددا به عنوان یک جریان سیاسی قابل اعتماد !! شناخته شوند.

در شرایطی که ناملایمات کشنده سیاسی و حوادث تاریخی ونفس گیراز هر سو بر مجاهدین ضربه میکوبد انگونه که به قول رهبران مجاهدین هولناک ترین و دشوار ترین شرایط تاریخ سیاسی خود را در حال سپری کردن هستند ، چاره چه میتواند باشد ؟

1. فقدان مسعود رجوی در صحنه سیاسی و عدم حضور وی به عنوان رهبر مادالعمر مجاهدین ،

2. انتخابات عراق وتشکیل دولت جدید و دمکراسی نوپایی که شرایط را برای ادامه حضور 25 ساله آنان در عراق با مخاطرات جدی روبرو ساخته است ،
3. نارضایتی های درونی سازمان که در دور تحولات جدید تقریبا بیش از 700 نفر را از تشکیلات این سازمان جدا کرد وافراد باقیمانده در درون مناسبات را تحت کنترلبی وقفه و بیشتر از گذشته قرار داد ،

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

4. نشست های روانکاوی و مغز شویی ادامه دار که " ممنوع بودن هر گونه سوال " در باره استراتژی مبارزه مسلحانه را شدت بخشید واین وضیعت قبل از هر چیز خبراز عمق مشکلات درونی سازمان میدهد.

5. دادگاه مریم رجوی در فرانسه که مراحل اجرایی و تحقیقاتی خود را طی میکند ،

و دهها مشکل تشکیلاتی و سیاسی دیگر که ذکر آن از حوصله این مقاله خارج است ، گریبان رهبری مجاهدین را بشدت میفشارد آنان مجبور ساخته است که در اولین گام در شعار استراتژی 40 ساله خود را نفی کنند ولی همین را هم باید به فال نیک گرفت .....

اما در یک نگاه گذرا آیا مجاهدین واقعا بشکل موقت – فرمالیستی و حتی شده برای مدت زمان کوتاه و تاکتیکی توانایی ادامه چنین شعاری را دارند . در این صورت اولین گام رفرمی سراسری خواهد بود که بایست کل مناسبات آنان را بپیماید و حق پذیرش ابتدایی ترین حقوق انسانی و نه حتی سیاسی نخستین دروازه ای است که آنان باید از آن عبور کنند

این البته سوالی است که مجاهدین خود پاسخگوی آن هستند و اگر چه من جواب آن را بخوبی میدانم ولی ترجیح میدهم پیش داوری نکرده و بگذاریم مردم ایران خودشان در مقام داوری ، تاریخ گذشته وآینده خویش را به قضاوت بنشینند

واقیعت این است اگر چه تمامی راه حل های خشونت طلبانه و رادیکال در اواخر قرن گذشته ، دوران تاریخی اش بسر آمده و در دنیای نوین تمامی تلاش ها وفرآیند ها برای رسیدن به قدرت سیاسی از کانال روش های غیر خشونت آمیزعبور کرده است ، ولی متاسفانه مجاهدین از این تجربه تاریخی کمتر بهره برده اند ، چون وارد شدن در چنین پهنه هایی از حقیقت گویی- صداقتی بی انتها- را طلب میکند وامید وارم بخشی از این صداقت بی انتها در آنان یافت شود چرا که خون و خونریزی برای فرزندان ایران زمین کافیست واصلی ترین نیازمردم ایران کمک به روند جنبش دمکراسی خواهی آنان است واین مهم البته بدور از هر گونه جنگ خارجی یا تروریسم داخلی امکان پذیر است .

در پایان خالی از لطف نیست که یکبار دیگر این سوال را تکرار کنیم :

مجاهدین برای عبور از شرایط فعلی احتیاج به رفرم دارند ، آیا قدرت و توانایی رفرم در آنان هست ؟

Copyright: gooya.com 2016