يك روزنامه پرطرفدار آمريكايي روز چهارشنبه به مقامهاي كاخ سفيد توصيه كرد كه "فرصت ها" را براي ايجاد رابطه با ايران از دست ندهند.
بهنوشته اين روزنامه، چرا كه "عدم وجود روابط ميان آمريكا و ايران يكي از بزرگترين و خطرناكترين مسائل غيرمتعارف در روابط بينالمللي است".
"نيويورك تايمز"، تاكيد كرد: هيچ لزومي نداشت كه روابط كنوني ايران و آمريكا اين گونه باشد.
نويسنده اين روزنامه در گزارش خود با اشاره به تحولات برنامه هستهاي ايران نوشت كه ايران در حال تبديل شدن به قدرت برتر خاورميانه است.
به نوشته نيويورك تايمز، ايران با اتكا به درآمد نفتي خود و از بين رفتن دشمنانش در شرق و غرب، بدون شك در حال تبديل شدن به قدرت برتر خاورميانه است.
نيويورك تايمز با اشاره به سياست خارجي آمريكا خاطرنشان كرد دولت بوش با اقدامي غيرمعمول انعطاف پذيريهاي خاصي در قبال روابط ديپلماتيك خود نشان داده و همين مساله باعث شد روسيه و چين به حمايت از گزارش پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت بپردازند.
اين روزنامه تصريح كرد در صورتي كه آمريكا اين انعطاف پذيري را پيش از اين از خود نشان داده بود مساله هستهاي ايران به چنين نقطهاي نميرسيد.
نويسنده نيويورك تايمز مينويسد: براي آمريكا حمايت از قطعنامه آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه در آن با سرزنش اسراييل واژه "خاورميانه عاري از تسليحات هستهاي" گنجانده شده، نشاندهنده نوعي تغييرپذيري نسبت سياست هاي دور اول رياست جمهوري "جورج بوش" است.
به نوشته اين روزنامه، "چنين بده و بستانهايي كه لازمه ديپلماسي است، اگر در مورد عراق نيز بكار گرفته شدهبود بسيار كمككننده بود و اين مساله را تضمين ميكرد كه موضوع ايران به اين نقطه نرسد".
نيويورك تايمز با اشاره به اينكه ارجاع پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت و اعمال تحريم عليه ايران چندان اميدواركننده نيست، آن را "از دست دادن فرصت ها" دانست.
بنابر اين گزارش، ""پيش از روي كار آمدن "محمود احمدي نژاد" رييس جمهوري ايران، "محمد خاتمي" رييس جمهوري پيشين و نقش موثر اين كشور در مساله افغانستان زمينه را براي آغاز مذاكرات ميان دو كشور فراهم كرده بود به گونهاي كه ارتباطاتي در سطح متعادل ميان ايرانيان و آمريكاييها برقرار شده بود"".
به نوشته نيويورك تايمز،منافعايرانبراياز بينبردن طالبان در افغانستان و صدام حسين در عراق همگرايي منافع جديدي را بوجود آورد.همچنين باتوجه به علاقه خاتمي براي مشاركت با غرب، با استفاده از يك سياست زيركانه امكان غلبه كردن بر اختلافاتي كه از زمان وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹بروز كردهبود وجود داشت ولي دولت بوش كه در آن زمان در بيفكرترين دوران خود به سر ميبرد، ايران را بخشي از محور شرارت قرار داد.
نويسنده نيويورك تايمز ميافزايد: حال نوبت ايران است كه با قدرت و بي توجهي خود به امتيازات، يك رويه بيتدبيري را در پيش گيرد زيرا ايران بدون شك در حال تبديل شدن به قدرت برتر خاورميانه است.
بنابر اين گزارش، ايران با اتكا به درآمد نفتي خود، از بين رفتن دشمنانش (طالبان و صدام) در شرق و غرب و گسترش نفوذ خود در عراق و جنوب بيروت در حال گسترش جريان طغيانكننده تشيع است.
اين روزنامه در ادامه با اشاره به سخنراني اخير رييس جمهوري ايران در مورد اينكه غربيها ميتوانند هر ميزان كه دوست دارند قطعنامه عليه ما صادر كنند، ولي نميتوانند مانع از پيشرفت ايران شوند افزود: بنابر اين بايد اظهارات او جدي تلقي شود. ايران از خود نرمي نشان نميدهد چند دليل قانع كنندهاي براي انجام اين كار نميبيند.
نيويورك تايمز افزوده است: پيشرفت براي ايران به معني گسترش نفوذ منطقهاي خود است و اين كار را از طريق برنامه هستهاي صلحآميز خود كه مشكوك است انجام ميدهد لذا تحت اين شرايط، احتمالا هرگونه قطعنامه شوراي امنيت (عليه ايران) باعث تحريك آن خواهد شد.
بنابر اين گزارش، باتوجه به اينكه آمريكا و ايران به عنوان اولين و دومين قدرتهاي بانفوذ در عراق جديد هستند، لذا دو طرف ولو به صورت نامساعد با يكديگر همكاري كردهاند و منافع آنها از چندين وجه مشترك است.
لذا اين احتمال وجود دارد كه مشاركت در منافع منجر به آغاز مذاكرات ميان دو طرف گردد.
"جيمز دوبينس" رييس مركز بينالمللي سياستهاي امنيتي و دفاعي ميگويد:
اهداف آمريكاييها و ايرانيان در عراق چندان متضاد يكديگر نيست و موفقيت در اين راه شديدا به هدايت مشترك توسط بازيگران اصلي خارجي بستگي دارد.
بنابراين گزارش، هم آمريكا و هم ايران ميخواهند آزمايش عراق دمكراتيك به ثبات دست يابد، زيرا آمريكا ميخواهد از آن به عنوان نمونهاي در منطقه ياد كند و ايران نيز ميخواهد قدرت شيعيان و كردها در كشور تثبيت شود.
"همچنين ايران نه ميخواهد سربازان آمريكايي در مرزهاي آن حضور داشته باشند كه بتوانند تهديدي براي حكومت تهران به حساب بيايند و نه ميخواهد آمريكا عراق را ترك كند تا اين كشور دچار جنگ داخلي نشود. در واقع ايران تا زماني ميخواهد آمريكا در عراق حضور داشته باشد كه فعاليت شيعيان ادامه دارد".
به نوشته اين روزنامه، "جلال طالباني" رييس جمهوري عراق به تازگي در مصاحبهاي سياست ايران را اين چنين عنوان كرده بود: سياست ايران در عراق بسيار ساده است. اين سياست براي حفظ شيعيان در موضع پيروزي و جلوگيري از به قدرت رسيدن مجدد اعراب سني است. همچنين حصول اطمينان از امنيت است تا زائران شيعه بتوانند به شهرهاي مقدس كربلا و نجف سفر كنند.
وي افزوده است: از ايرانيان خواستهام به من در مبارزه با تروريسم كمك كنند و هرگونه دشمني عليه آمريكا را متوقف كنند، زيرا آنها بودند كه آرزوي ايران براي كنار گذاشتن صدام را محقق كردند.
"زلمي خليلزاد" سفير آمريكا در عراق نيز در اينباره ميگويد: ما سعي نكردهايم اختلافات كلي خود با ايران را در عراق نيز اعمال كنيم و يا اينكه بگوييم عراق بايستي سياستي خصومت آميز با ايران داشته باشد.
اين روزنامه افزوده است: "عادل عبدالمهدي" از اعضاي پرنفوذترين حزب شيعيان عراق نيز كه احتمالا به عنوان نخست وزير آينده عراق انتخاب خواهد شد اعلام كرده ممكن است وي به عنوان يك ميانجي ميان ايران و آمريكا فعاليت كند.
"اين درحالي است كه سفير آمريكا در عراق صريحا اعلام كرده است براي مذاكره با ايرانيان در مورد مسائل عراق آماده است و احتمال اينكه ميان مقامات دو طرف ديداري صورت گيرد، نيز ممكن دانسته است".
نيويورك تايمز ادامه داده است: در بلند مدت مشاركت با ايران، حتي با احمدي نژاد، در جهت منافع آمريكا است و عراق ميتواند محل مناسبي براي آغاز مذاكرات باشد. هرچند اين اتفاق به زودي نخواهد افتاد، ولي لحظه از سرگيري روابط ايران و آمريكا تنها راه ممكن براي پيشگيري از حوادث مخرب است.