متن سخنراني علي افشاري در نشست "افق های دمکراسی در ايران" در سنای آمريکا
با عرض سلام به حضار گرامی و ادای احترام به تمامی قربانیان نقض حقوق بشر و بویژه کسانی که امروز به ناحق در زندانهای سیاسی جمهوری اسلامی به سر می برند سخنانم را آغاز می کنم.
فعالیتهای غیر شفاف و مخفی اتمی جمهوری اسلامی که به حق موجبات نگرانی جامعه بین المللی را فراهم کرده است دراصل بیانگر اراده ای است که می خواهد در منطقه خاورمیانه و جهان بحران سازی و تنش آفرینی کند . این اراده که خودکامگی در داخل و جنگ طلبی در خارج از کشور وجه مشخصه آنست از گسترش شبکه بنیادگرایی اسلامی وتقویت تروریسم استفاده می کند تا ایدئولوژی خود در ستیز با دموکراسی، مدرنیته و عقلانیت را ترویج و توسعه دهد . چنين حاکمیتي رشد و بقای خود را در نابودی و سرکوب مخالفین ایدئولوژیک و سیاسی خود دنبال می کند.
خانم ها و آقایان , من صراحتا مي گويم واقعیتهای ذکر شده که تهدید کننده امنیت جهان می باشد فقط از نبود دموکراسی و حقوق بشر در یران سرچشمه می گیرد. ن به عنوان یک دانشجوی فعال سیاسی که بیش از ده سال در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران فعالیت داشته ام و در این راه برای نبود حقوق بشر درکشورم هزینه سنگینی نیز پرداخت کرده ام با شما گفتگو می کنم .
اینجانب به خاطر مطالبه دموکراسی و حقوق ملت وانتقاد از رهبر مطلقه ایران در فضای گسترده عمومی سه سال زندان را تحمل کردم و هم اکنون نیز به شش سال حبس و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده ام.
چهار صد روز از سه سال را در سلولهای انفرادی سپری کردم که یک سال آن به طور پیوسته بود . در این دوران مورد شکنجه های جسمی و روحی سنگینی قرار گرفتم . بی خوابیهای متوالی را تجربه کردم که یک مورد آن 4 روز متداوم بود . با چشمان بسته مورد تهاجم فیزیکی قرار گرفتم،مكرر به اعدام تهديد شدم و تلاش براي وادار كردن به نوشتن وصيت نامه در صحنه سازی برای اعدام مصنوعی را تجربه کردم تا در قبال همه این فشارها ,مجبور شوم در برابر دوربین تلوزیون از عقاید و دیدگاههایم تبری جسته و از رهبری مطلقه ایران معذرت خواهی کنم .
حضار محترم ؛ این تنها تصویر کوچکی از نقض حقوق بشر و برخورد غیر انسانی حکومت با مخالفین و دگراندیشان است . نمونه های بسیار و تکان دهنده دیگری وجود دارد که تجربه خود را در برابر آنان ناچیز می دانم .
خانمها و آقایان به من اجازه دهید تا تصویری اجمالی از وضعیت نامناسب کنونی ایران را برای شما توضیح دهم .
جایی که روزنامه های مستقل حق انتشار ندارند و روزنامه نگاران مستقل به جرم بیان واقعیتها روانه زندان می شوند , مخالفین سیاسی و فعالین جامعه مدنی به حبس افکنده شده و یا مورد اذیت و آزار قرار می گیرند وبرخی از آنها نیز اعدام شده یا قربانی تروریسم دولتی می شوند , وکلای وظیفه شناس و شجاع دادگستری برای ایستادگی در برابر اقدامات ستمگرانه دستگاه قضایی به زندان افکنده می شوند ، به احزاب ، سندیکاها و اتحادیه های صنفی مستقل اجازه فعالیت داده نمی شود، مردم حق دسترسی آزاد به اطلاعات را ندارند ، دانشجویان به خاطر انتقاد و اعتراض روانه زندان می شوند یا از تحصیل محروم می شوند یا مورد تهاجم فیزیکی گروههای فشار قرار می گیرند و دوربین ها مانع از آن می شود که حتی در خوابگاه های خود احساس آرامش و امنیت کنند , تبعیض های جنسیتی – عقیدتی و قومیتی جامعه را رنج می دهد، انتخابات آزاد وجود ندارد . فقر، بی عدالتی و اختلاف طبقاتی در جامعه موج می زند .
ودر یک کلام , اقلیتی منفعت طلب در پرتو حاکمیتی ایدئولوژیک و انحصار نهادهای امنیتی - قضایی - نظامی و اقتصادی اکثریت مطلق مردم ایران را به بند کشیده است .
اما در برابر دست اندازیها و تعرض های حکومت ؛ مقاومتی جدی در جامعه ایران وجود دارد که در قالب جنبش دموکراسی خواهی از پویایی و پشتوانه اجتماعی گسترده ای برخوردار است .علی رغم اینکه این جنبش از سابقه ای قریب به یک قرن برخوردار می باشد اما به دلیل ریشه دار بودن مناسبات استبدادی و برخی از زد وبند های اقتصادی جامعه جهانی و ترجيح كسب امتيازات مقطعي به جاي حل اصولي موضوع ، هنوز به موفقیت دست نیافته است .
من در حضور حضار محترم در کنگره امریکا اعلام می کنم اکنون زمان حمایت عملی و معنوی جامعه بین المللی از مطالبات دموکراتیک مردم ایران در چهارچوب منافع ملی،حفظ تمامیت ارضی ، استقلال کشور ، جدایی دین از حکومت و مشی مسالمت آمیز فرارسیده است .
رویکرد نظامی چه به صورت محدود یا نامحدود نمی تواند پاسخگوی رفع نگرانیهای جامعه بین المللی نسبت به برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی چه در کوتاه مدت و یا دراز مدت باشد.
چرا که دولت ایران از جنگ استقبال می کند. علاوه بر این در چنین شرایطی قربانی اصلی مردم ایران ومطالبات دموکراسی خواهانه آنان می باشد .
از طرف دیگر هرگونه سازش و کسب امتیازهای مقطعی با حاکمیت غیردموکراتیک و بنیاد گرای ایران به آن امکان می دهد تا مردم ایران را هرچه بیشتر سرکوب كند و با عبور از شرایط بحرانی و اتلاف زمان به تقویت خود پرداخته و جهان را با خطرها و تهدیدهای بزرگتری در آینده مواجه سازد .
حمایت و همراهی با جنبش دموکراسی خواهی ومسالمت آمیز مردم ایران، کلید صلح و آرامش پایدار در منطقه پرتلاطم و استراتژیک خاور میانه است .
از آنجاییکه این دولت نماینده واقعی مردم ایران نمی باشد لذا جامعه بین المللی می تواند ازطریق شورای امنیت سازمان ملل متحد یاریگر مردم ایران در دستیابی به حکومتی دموکراتیک و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد . در این صورت مردم صلح طلب وجهان دوست ایران می توانند خواست خود در برگزاری یک انتخابات آزاد به منظور تدوین قانون اساسی جدید با نظارت نهادهای بین المللی و مشارکت تمامی گرایشات دموکراسی خواه و معتقد به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران را به حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی تحمیل کند .
در پایان از تمامی افرادی که فرصت حضور در کنگره امریکا و گفتگو با شما بزرگواران را براي اینجانب فراهم كردند تشکر و سپاسگزاری می کنم .
----------------------------------
متن سخنراني اكبر عطري در نشست "افق های دمکراسی در ايران" در سنای آمريکا
در ابتدا لازم می دانم خوشحالی و خشنودی خود را از حضور در جمع شما در کنگره امریکا ابراز نمایم .
من به عنوان یک فعال دانشجویی که 10 سال عضوی از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران بوده و برای دفاع از دموکراسی خواهی و حقوق بشر بارها مورد ضرب و شتم وبازداشت قرار گرفته ام و اکنون نیز به صورت غیابی به 7 سال زندان و 5 سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده ام , با شما سخن می گویم .
خانم ها و آقایان , من می خواهم توضیح بدهم چگونه اصلاحات در درون ساختار جمهوری اسلامی شروع و سپس شکست خورد و چرا تدوین قانون اساسی جدید مبتنی بر اصول دموکراسی و حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی کشور مورد توجه جامعه ایران قرار گرقته است .
قریب به 9 سال پیش جامعه ایران در عرصه داخلی و بین المللی در شرایط بسیار نامطلوبی قرار داشت .
در عرصه داخلی حکومت به خاطر فقر، فساد و خفقان سیاسی و محدودیت آزادیهای اجتماعی ومنع فعالیت های صنفی گرفتار بحران های متعدد بود .
همچنین در عرصه بین المللی سفرای اروپایی به دلیل متهم شدن مقامات عالی رتبه وقت جمهوری اسلامی در ترور شخصیت های سیاسی مخالف در خارج از کشور، ایران را ترک کرده بودند .
با استفاده از این شرایط ، جنبش دانشجویی همراه با روشنفکران و برخی از گروههای سیاسی تحول خواه , پایه گذار حرکت رفورمیستی دوم خرداد شد. به دلیل امکان ناپذیری گزینه های دیگر تصور می شد ، می توان با استفاده از ساز و کارهای قانونی به اصلاح مسالمت آمیز حکومت دست یافت .
بنابراین خاتمی از آستانه دانشگاه و جنبش دانشجویی با شعار جامعه مدنی ، قانون گرایی و مردم سالاری قدم به کاخ ریاست جمهوری گذاشت .
پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات ؛ گام بعدی در انتخابات مجلس ششم با انتخاب بیش از 3/2 نمایندگان اصلاح طلب برداشته شد .
در مسیر تعقیب برنامه های اصلاحات، طرح اصلاح قانون مطبوعات که سرفصل برنامه های مجلس اصلاحات بود با حکم حکومتی ودخالت غیر قانونی رهبر جمهوری اسلامی از دستور کار مجلس خارج شد و تمکین نمایندگان اصلاح طلب مجلس به اين دخالت غيرقانوني نخستین آسيب جدی را به کارامدی اصلاح از درون وارد کرد. پس از آن با وتو شدن مصوبات اصلاح طلبانه مجلس توسط شورای نگهبان از یک سو و فعال شدن مجمع تشخیص مصلحت نظام در زمینه قانونگذاری از سویی دیگر , عملا مجلس نقش قانونگذاری خود را از دست داد به نحوي كه از اصلي ترين كاركرد يك پارلمان واقعي يعني قانونگذاري بازماند.
حضار گرامی، موفقیت هر حرکت رفورمیستی در داخل سیستم مستلزم ظرفیت اصلاح پذیری آن سیستم و نرمش حکام آن می باشد .اما متاسفانه ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی از چنین ظرفیتی برخوردار نبود و لذا رهبری مطلقه جمهوری اسلامی با فعال کردن نهادهای تحت امر خود به سرکوب حاملان و حامیان اصیل جنبش دموکراسی خواهی پرداخت و نشان داد که رهبری نظام نه تنها حاضر به پذیرش الزامات دموکراسی نیست بلکه به دنبال توسعه اختیارات فراقانونی خود می باشد . این مسئله ثابت کرد که رئیس جمهور و پارلمان اختیاری مستقل از اراده ولی فقیه ندارند .درچنین وضعیتی رهبری با دخالت نیروهای نظامی و بازرسهای شورای نگهبان و در غیاب حضور مردم که نمی خواستند رای آنها زینت بخش حکومت ولایت فقیه شود مجلس هفتم و دولت احمدی نژاد را تشکیل داد .
بنابراین جنبش دانشجویی پروژه اصلاحات در درون حکومت و با استفاده از ابزارهای آن را تمام شده تلقی کرد و با تاکید بر انحراف اصلاحات از مسیر اصلی خود که محدود کردن اختیارات فراقانونی ولایت فقیه و شكل گيري حاكميت دموكراتيك بود، با شعار دموکراسی و حقوق بشر پرچمدار طرح اصلاحات ساختاری وتغییر قانون اساسی شد .
خانم ها و آقایان امروز جامعه جهانی باید دریافته باشد که حکومت ولایت فقیه در ایران با توجه به ایدئولوژی ستیزه جویانه خود طرف قابل اطمینان ومتعهدی برای مذاکره و تفاهم نمی باشد .
بنابراین بنده هم تاکید می کنم مناسبترین راه برای تامین منافع متقابل مردم ایران و جامعه جهانی ,شکل گیری یک حکومت دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر در ایران می باشد . انتظارمردم ایران از جامعه جهانی اینست که آنان را در تحمیل یک انتخابات آزاد به جمهوری اسلامی تحت نظارت نهادهای بین المللی و با حضور تمامی نیروهای اپوزیسیون درچارچوب تمامیت ارضی ایران یاری دهند.
بنابراین اروپا و امریکا نباید به دنبال راه حلی باشند که فقط مشکل خود انها را حل نماید .
همانطور که شاعر گرانپایه ایرانی می گوید :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
من از کلیه کسانی که فرصت سخنرانی در کنگره آمریکا را به من دادند , تشکر می کنم .