www.rassaa.com
جهانی شدن، از جمله موضوعاتی است که در فضای سیاسی_اجتماعی حاضر جدا از آنکه بالاجبار خود را به بحث ملی و بین المللی در سطح جهان تبدیل کرده است، به شکل اجتناب ناپذیری هم بر تمامی روندهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بشری در حال اثر گذاری است.
از جمله جنبه های مبحث جهانی شدن، تاثیرات آن بر موضوع حاد و استراتژیک اشتغال است که پرداختن اختصاری به موضوع را از نظر من لازم کرده است. بی گمان اگر به آمارهای منتشره از سوی سازمان بین المللی کار توجهی نموده باشیم، به روشنی عمق فاجعه¬ی بیکاری و بیکارسازیها در سطح جهانی و کاهش فرصتهای شغلی و همچنین عدم امنیت کاری برای شاغلان فعلی قابل روئیت است.
در چنین شرایطی و در حالی که سایه¬ی ناامنی بر فرصتهای شغلی موجود گسترده شده و هر روزه نیز بر صف عظیم و طویل بیکاران افزوده می شود، جایگاه اشتغال برای زنان از هر لحاظ بیشتر مورد تهدید واقع می شود. نگاهی کوتاه به چند آمار درباره شرایط جهانی زنان گواهی است بر وضعیت اسفبار زنان در سطح جهان. از 900 میلیون بیسواد جهان نسبت زنان به مردان دو به یک است. هفتاد درصد از یک و سه دهم بیلیون فقیر جهان زن هستند. سالیانه، نیم میلیون زن از عوارض حاملگی میمیرند. علیرغم اینکه زنان 41 درصد جمعیت کارگران کشورهای در حال رشد را تشکیل می دهند، ولی دستمزدشان 30 تا 40 درصد از مردان با کار مشابه کمتر است. در این وضعیت و با گسترش تعدیل سازیها و کاهش شغلهای رسمی، در وهله اول خرده فرصتهای شغلی رسمی به مردان پیشنهاد می شود و کمترین امکانها برای جامعه زنان باقی می ماند.
نتایج یک تحقیق نشان داده است که در پروسه ی جهانی شدن سرمایه، برخلاف گذشته که در ابتدای ورود سرمایه های خارجی، بازار کار برای زنان بعلت دستمزد پائین بر آنان رونق می گرفت، تغییر شکل یافته است.
در ده سال گذشته سرمایه گذاری های خارجی در کشورهای در حال توسعه جهتی نزولی داشته اند و این روند انعکاسی مشابه بر اشتغال یابی زنان داشته و حتی سبب پس زدن زنان از بازار کار رسمی شده است. این گزارش کوتاه نشانگر ستم دو وجهی علیه فرصتهای شغلی برای زنان است چرا که در ابتدا و در پروسه¬ی جهانی شدن سرمایه، سرمایه¬داری جهانی بهترین راه استثمار نیروی کار را در زنان جستجو کرده و با اشتغال سازیهای موقت و پوشالی رونقی ظاهری به پروسه ی اشتغال زنان بخشید و از این راه بهترین بهره ها را صاحب گردید. در مرحله بعدی که سرمایه گذاری¬های خارجی همانند اوائل، به کشورهای در حال توسعه سرازیر نشد و روند دیگری را برای تقویت نقش سرمایه داری در پروسه ی جهانی شدن در پیش گرفت، بازهم زنان مورد هجوم آثار زیانبار این سیاست قرار گرفته اند، زیرا وجود نگرشهای مردانه در انتخاب و شایسته دانستن شغلهای رسمی برای مردان، جائی برای اشتغال رسمی زنان بر جای نگذاشته و از این روست که شاهدیم که زنان جویای کار به طرف کارهای غیر رسمی کشیده شده اند. انحراف مسیر اشتغال زنان از مشاغل رسمی به مشاغل غیر رسمی نیز عواقب خاص خود را بر پیشانی جایگاه اشتغال زنان در سطح جهانی گذاشته است. در این گیرودار زنان که برای امرار معاش و رهائی از گیرهای اقتصادی که چون طوقی سیاه همواره بر گردنشان بوده است به سوی کارهای خدماتی و خانگی سوق داده شده اند که اتهام اصلی آن بازهم به سیاستهای ناعادلانه علیه زنان در سطح جهانی برمی¬گردد.
امروز که ادعای دولتمردان جهانی در خصوص ارزش گذاری برای زنان و جایگاه شغلی و اجتماعی آنان به گوش جهانیان می رسد، بازهم شاهدیم که نگرشهای مردسالارانه جایگاه شغلی زنان را کماکان مورد هجوم قرار می دهد و به زنان تلقین می نماید که کارهای اینچنینی از اهم وظایف و جایگاهی در اشتغالشان است.
مسئله تنها به همینجا نیز ختم نمی شود چرا که تنزل جایگاه شغلی زنان به این مرحله، دارای پیامدهای دیگری از جمله تن دادن به کار بیشتر و طاقت فرساتر با دستمزدهای نازل و غیر واقعی، و مهمتر از همه، عدم وجود امنیت برای این خرده شغلهای غیر رسمی است.
در چنین وضعی آن دسته از زنان که به پروسه فوق گردن نهاده باشند باید با مشکلات ذکر شده و موانع متعدد دیگری که در هر محل و نقطه ی کار از خصوصیت خاصی برخوردار است سازش کنند و دسته دیگر که این وضع را برنمی تابند با شدت هر چه بیشتر به مهاجرت از مناطق کوچکتر به شهرهای بزرگ در سطح کشوری و بین المللی برای یافتن شغلهایی با درآمد بیشتر وحتی کاذب کشانده می شوند. این دسته که خود را به امواج ناآرام و متلاطم این راه سپرده اند علاوه بر مشکلاتی که در هر نقطه از جهان بر کارگران رفته و میرود اسیر مشکلات تصاعدی دیگری نیز می شوند. اگر این قشر سفر کرده بتواند خود را به نقطه ای از جهان برای کار برساند در بهترین حالت این مسئله برایشان بطور قطع اجباری ات که نسبت به کارگران بومی ضربه پذیرتر، استثمار شده تر و آسیب پذیرتر باشند.
بازهم اگر فرض را بر این بگذاریم که مهاجران توانسته باشند خود را از دامهای گستره شده بر سر راهشان هنگام سفر که به دلیل روشنی موارد مورد نظر توضیح آنرا لازم نمی دانم رهانیده باشند مشکلاتی از قبیل آزارهای جنسی در حین کار، قاچاق زنان، مهاجرتهای اجباری، از هم پاشیده شدن خانواده، مشکلات متعدد روحی_روانی و بی سرپرست رها کردن کودکان از جمله صدها مشکلی است که گریبان زن مهاجر را خواهد گرفت. حربه ی جهانی شدن که جامعه ی سیاسی جهان، در لوای پیچیدگی، مبهم بودن و گستردگی مبحث آن در حال پیشبردش است و ماشین آن با حرص و ولع تمام در حال بلعیدن جامعه ی جهانی است، تیزترین پیکان خود را به سوی جامعه ی زنان و جایگاه شغلی آنان نشانه رفته است. سیاستهای بانک جهانی و صندوقهای بین المللی پول سیاستهای ضد انسانی و مخرب علیه جامعه ی بشری خصوصاً جامعه زنان کارگر است. به راه افتادن اعتراضات گسترده علیه این سیاستها که در زر ورق زیبای بهشت زمینی به آدرس کشورهای جهان پست شده است، راه جدی مقابله با آنهاست. پیشبرد سیاست جهانی شدن و شعارهای تا کنونی آنها، برخلاف ادعاهای مکرر نه در خدمت کل جامعه جهانی که در خدمت مشتی منفعت طلب سرمایه دار است که سکان امور را در دست گرفته اند. تجربه نشان داده است که طرحهایی از این قبیل که نقش مشارکت مردم در آن یا بسیار کمرنگ است و یا اصلاً موجود نیست، شاید برای مدتی نه چندان طولانی یارای راه پیمودن داشته باشد اما هرگز به مقصد نخواهد رسید و تنها طرحهائی با موفقیت کامل همراه خواهد شد که مشخصاً منفعت کلی جامعه ی بشری را در برنامه و دورنمای خود حک کرده باشد.