سه شنبه 22 فروردین 1385

جمهوری اسلامی و دشمنانش، کاوه آهنگر

برای جمهوری اسلامی شاید بتوان دشمنانی را مشاهده و آنها را طبقه بندی کرد. از دشمنان خارجی همچون امریکا و اسراییل و اعراب گرفته تا دشمنان داخلی همچون اقلیتهای قومی و مذهبی و گروههای سیاسی مخالف. ولی یک طبقه از دشمنان حکومت وجود دارند که حکومت وجودشان را نادیده گرفته و به آنها توجه نمی کند ویا نمی خواهد بکند. بدون شک این گروه مهمترین چالش حکومت خواهد بود و میزان ماندگاری حکومت بستگی به کنترل این گروه دارد.این دشمنان چیزی نیستند غیر از یکسری از خصوصیات و روشهای کاری خود حکومت که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می کنم .
1- ظاهر بینی: این که ملاک و قضاوت راجع به هر چیزی را بر اساس ظاهر آن در نظر بگیریم جز فریب خود چیز دیگری نیست. اینکه فکر کنیم اگر کسی ریش گذاشت خیلی مسلمان است و یا اگر به نماز جمعه رفت خیلی مؤمن است، ویا اگر کسی حجاب داشت الزامأ خیلی پاکدامن است و یا اینکه صرف داشتن مدرک را نشانه لیاقت و تخصص فرد بدانیم . این مثالها شاید بسیار ساده و واضح باشند ولی این واقعیتی است که وجود دارد. زندگی خیلی از افراد با این معیارها سنجیده می شود و زیر و رو می گردد و حکومت خیلی وقتها با همین معیارها تصمیم می گیرد، لذا نا گفته پیداست که تکیه بر این معیارها چقدر می تواند برای به کار گیرنده آن زیان بار باشد و واقعیات و حقایق را وارونه نشان بدهد.
2- روش گزینش: بدون شک هیچ مجموعه ای چه دولتی و چه خصوصی بدون افراد لایق و شایسته و درستکارموفق نخواهد بود.در اینکه برای پیشبرد مؤثر کارها افرادی با استانداردهای تخصصی ، شخصیتی و رفتاری بهتر بایستی انتخاب و گزینش شوند بحثی نیست. اما صحبت بر سر اینستکه این استانداردها چگونه تعریف شوند. همه شما داستانهای عجیبی راجع به روش گزینش برای پستهای دولتی شنیده و یا تجربه کرده اید. از سؤال درباره چند تکه بودن کفن مرده گرفته تا تفسیر سوره حمد. از حفظ خواندن انواع دعاها و نمازها گرفته تا پرسش ازآخرین اخبار و سخنرانیهای سیاسی روز برای مثلأ یک پست کارشناسی در یک اداره بازرگانی. سؤال اینجاست که آیااین روش، شیوه مؤثری جهت گزینش و کشف یک انسان درستکار و با استانداردهای شخصیتی مناسب است ؟ آیا خواندن نماز و یا گرفتن روزه و یا حفظ دعاهای گوناگون الزامأ باعث درستکاری و شایستگی فرد می شود؟ یادمان نرود بیشتر سوء استفاده های مالی در میان همین افرادی است که با این شیوه گزینش شده اند. و ایران از نظر فساد مالی و اداری در میان کشورهای دیگر وضعیت خوبی ندارد. این روش گزینش البته تا حدی بعلت ظاهر بینی است که در بالا توضیح دادم که باعث اشتباه حکومت می شود. بعلاوه این معیارها باعث ایجاد ریاکاری و دورویی در افراد جامعه نیز می شود.امری که امروزه بشدت در جامعه آشکار و آزار دهنده است.
دیر بازی است که مسئله گزینش با بحث تعهد و یا تخصص گره خورده است.من نمی دانم چرا به نوعی این دو قضیه را می خواهند روبروی هم قرار دهند. مشکل اینجاست که وقتی فردی لیاقت کاری را ندارد و آنرا قبول می کند اگر حافظ کل قرآن هم باشد باز هم متعهد نیست. بکار گماردن کسی در جایی غیر شایسته اساسا ً با عدالت منافات دارد و می دانید که اعتقادو التزام به عدالت از اصول دین اسلام است. موارد زیادی در این زمینه وجود دارد. بعنوان مثال کسی تا چند سال پیش نگهبان اداره ای بوده ولی امروزه یکی از رؤسای ادارات شهرستان است و یا فرد دیگری با همین وضعیت اولیه ،با اینکه حتی بعلت خواب هنگام کشیک از کار اخراج می شود بعد از مدتی مدیر عامل یک کارخانه دولتی شده و بعلت بی لیاقتی وی، کارخانه ورشکست شده و هزاران نفر از کار بیکار می شوند. خوب با این وجود حکومت چه دشمنی می خواهد از این بهتر؟
3- نگاه و راه حل امنیتی : قطعا ً اینکه هر پدیده ای را از سیاسی و اقتصادی گرفته تا علمی و اخلاقی با عینک امنیتی دیده و بخواهیم مشکلات آن حوزه را از طریق راهکارهای امنیتی و پلیسی حل کنیم غیر از اینکه دوستان باالفعل به دشمنان بالقوه و دشمنان بالقوه به دشمنان بالفعل تبدیل شوند، هیچ اثری ندارد. بسیاری از مردم به دنبال زندگی روزمره خود هستند و کاری به مسایل سیاسی ندارند .حال اگر به خاطر هر مسئله ریز و درشت صنفی ویا اجتماعی بعنوان دشمن در نظر گرفته شده و سرکوب گردند خوب در نتیجه همان دشمنانی بوجود خواهند آمد که دولت نمی خواهد داشته باشد. دولت انتظار چه نتیجه ای از سرکوب کارگران کارخانجات ورشکست شده در اعتراضات صنفی خود و یا سرکوب معلمان در اعتراض به وضعیت بد معیشتیشان و یا اخیراً سرکوب کارکنان شرکت واحد به همین ترتیب دارد؟
آیا اعتراض نکردن افرادبه معنی راضی بودن آنهاست ؟و یا اینکه نشان دهنده حل شدن همه مشکلات می باشد؟ اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی تجارب زیادی در جهت موضوعاتی دارند که بعلت نگاه امنیتی حکومت ، اجازه تحقیق و یا انتشار آنها را نداشته و یا با خطر تهدید موقعیت علمی و تحصیلی مواجه شده اند.در بعضی از مواقع آنها باید بر روی موضوعاتی کار کنند که نتایج تحقیق آنها از قبل توسط حکومت تعیین شده است !
4- توهم توطئه: چهارمین خصوصیتی که خود، دشمنی برای حکومت است این توهم است که همه دنیا در حال توطئه بر علیه آن هستندو در نتیجه بایستی با همه دشمن بود و بر ضد آنها شعار داد و با آنها هیچ ارتباط علمی و فرهنگی و اقتصادی نداشت .اصولاً چه در صحنه داخلی و چه در ابعاد بین المللی رقابت وجود دارد و گاهی این رقابتها بیرحمانه و خشن می شوند. در دنیایی که بر سر ثروت و قدرت، برادر به برادر رحم نمی کند ، عجیب نیست که کشور دیگری در جهت منافع خود به ماضربه بزند.اعرابی که به نام اسلام به ایران حمله کرده بودند قطعا ً انگیزه های مالی و طمع ثروت های ایرانیان را نیزداشته اند . مسئله ای که حضرت علی ،اعراب را در خطبه ای به خاطر آن ملامت می کند.اساساً اینکه انتظار داشته با شیم یک شرکت خارجی بر ضد سود خود و به نفع ما قرارداد ببندد و یا کشوری سیاستهای خارجی خود را بر ضد منافع شرکتها و اتباع خود و به نفع ما تبیین کند نادرست بوده و این ذهنیت را بایستی اصلاح کنیم .اما این دلیل نمی شود که همه درها را به روی خود ببندیم و با هیچ جایی مراوده نداشته باشیم چرا که ممکن است سر ما کلاه بگذارند و یا ما را فاسد کنند! امریکا و چین دو رقیب هستند که خصومت آنها تا حدی ابعاد ایدئولوژیک هم دارد، اما سالیانه در حدود 170 میلیارد دلار با هم مراوده بازرگانی دارند.اگر رویتر از شاه قاجار امتیازات کلان می گیرد ایراد را در شاه قاجار باید جست و نه در رویتر. در چنین مواردی شما اگر خود به جای رویتر بودید چکار می کردید؟ آیا می گفتید نه من این قرارداد را امضا نمی کنم. اینها حق مردم ایران است و جایز نیست من این امتیازات را بگیرم؟
اگر امریکا و انگلیس در زمان مصدق به راحتی درایران کودتایی را در جهت منافع خود تدارک می بینند و این کودتا بر حسب تصادف موفق هم می شود. علت را در ضعف بنیانهای سیاسی و اجتماعی ایران بایستی جسست و نه درخوی استعماری آنها.امروزه نرخ سود رایج در قرار دادهای بین المللی بین 7 تا 12 درصد می باشد اما ما برای قراردادهای نفتی خود بایستی بیش از 20 درصد سود تضمین شده به خارجیها بدهیم. خوب علت این امتیاز دهی را نه در استعمارگری طرفهای خارجی ، بلکه در سیاستهای اقتصادی و سیاسی خود بایستی جویا شویم.
برای توسعه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هیچ راهی به غیر از مراوده با دنیا وجود ندارد. درصورت بستن درها همچون آبی ساکن فقط به گنداب تبدیل می شویم.
برای بردن سود بیشتر و زیان کمتر بایستی خود را اصلاح کنیم نه اینکه دیگران را به چشم دشمن ببینیم. قطعا توهم توطئه از توانایی ما در جهت یافتن متحدین استراتژیک و ایجاد بلوکهای اقتصادی و سیاسی و کسب منافع سرشارمی کاهد.
5- نوع نگرش به قدرت و کنترل امور: نوع نگرشی که امروزه جهت کنترل امور در ایران وجود دارد نظارت و دخالت مستقیم ویک دید از بالا به پایین در همه ابعاد می باشد. این روش بیشترین ضربه را به خود حکومت می زند. شما امروزه برای کوچکترین کاری نیاز به گرفتن مجوز دارید و این به معنی دخالت دولت در کار شماست. دولت در هیچ کاری به مردم و یا نهادهای مردمی اعتماد نکرده و خود می خواهد در همه امور نظارت کند و اساسا ً این روش را نشانه برتری و دولت بودن خود می داند. مردم هم به همین مسئله عادت کرده و اعتقاد دارند. برای هر مشکل کوچکی انتظار عکس العمل و دخالت دولت را دارند. زیان این شیوه به این علت است که اولا ً حجم و هزینه های دولت بی دلیل زیاد می شود. ثانیا ً دست کارمندان فاسد در سوء استفاده از مقام خود باز می شود.ثالثاً هیچ سود و منفعتی نیز حاصل نمی شودو نتیجه ای جز نارضایتی و دشمن تراشی ندارد.
روش مقابله دولت با نوسانات قیمتها را ببینید. به جای استفاده از اهرمهای بازار با بخشنامه می خواهد آنرا به زور کنترل کند. برای کنترل نارضایتیها ، اجازه تظاهرات نمی دهد و اخبار را سانسور می کند. به جای ایجاد زمینه مناسب برای سرمایه گذاری مردم ، خود سرمایه گذاری می کند.برای راه انداختن یک مغازه کوچک از چند جا بایستی اجازه گرفت . برای جلوگیری از فحشا زنان و مردان را از هم جدا کرده و حتی در رنگ لباس آنها دخالت می کند.
کنترل پدیده ها بدون دخالت مستقیم امروزه برای دولت غیر قابل لمس است. آیا بدون دخالت مستقیم هم می توان مدیریت کرد؟ شاید تعجب کنید اگر بدانید در بعضی از کارخانجات آلمان کارگران حتی مدیر عامل خود را نمی شناسند. این نه بخاطر عدم اجازه دیدار و یا بی تفاوتی کارگران بلکه بعلت شیوه کنترل و اعمال قدرت است. امور بدون دخالت مستقیم مدیر به خوبی پیش می رود پس نیازی به ارتباط نیست . عدم شناخت سیاستمدارن در کشورهای غربی توسط مردمشان هم در همین راستا می باشد ، چیزی که ما در ایران آنرا مسخره کرده نشانه ضعف و بی تفاوتی آنها می دانیم .
این قضیه را در یک مثال می خواهم روشنتربیان کنم، اگر شما از شرایط طبیعی و خصوصیات معماری در خنک کردن منزلتان برای روزهای گرم تابستان استفده نکنید، مجبورید دائماً جهت خنک شدن از کولر استفده کنید و برای روشن بودن کولر انرژی مصرف کنید. تازه به محض اینکه انرژی قطع شود و برق برود هوا گرم شده و به مشکل بر خواهید خورد.همین مسئله در حکمرانی و سیاستگذاریها در جهت کنترل و اعمال قدرت نیز وجود دارد.
6- نگاه فردی و نه سیستمی به مسایل: ششمین دشمن حکومت این دیدگاه است.این مشکل در بیشتر ایرانیها نیز وجود دارد. بعنوان مثال امروزه اکثرا ً فکر می کنند که اگر فلان مسؤل را که از موقعیت خود در جهت منافع شخصی استفاده کرده گوشه دیوار بگذارند و تیر باران کنند مشکل فساد دولتی حل می شود.این دوستان دقت نمی کنند که روشهای کاری و سیستمهای اداری فساد انگیز است و اگر شما سالم ترین افراد را نیز جانشین فرد مزبور کنید بعد از چند وقت آنها نیز فاسد می شوند. تمرکز قدرت به همراه عدم شفافیت قوانین و عدم التزام به حسابرسی قابل اعتماد به همراه آزادی در تصمیم گیریها راجع به سرنوشت افراد چیزی جز سوء استفاده و فساد نمی زاید. عقیده مجازاتهای سنگین بر ضد مفاسد جنسی نیز در همین راستا قرار دارد .در دیدگاه اول برای حل مفاسد فقط به مجازات فاسدها توجه می شود . اصلاح سیستمها و روشهای کاری نتیجه دیدگاه دوم است.
7-ارزش قایل نشدن برای علم :امروزه دیدگاهی که در مدیریت عمومی و دولتی برای علم ، تحقیقات و پژوهش وجود دارد، یک جایگاه فانتزی و تزیینی بوده و نه یک احتیاج واقعی و کاربردی است. امروزه مدیریتهای پژوهشی در وزارتخانه ها تبعیدگاه هایی هستند برای کسانی که محترمانه باید از جریان اصلی کار کنار گذاشته شوند و نه مراکزی فعال در جهت تحلیل داده ها و کمک به تصمیم گیری مدیران و سیاستگذاری آنها.هزینه های تحقیقاتی نیز پولهایی هستند که به نوعی به عنوان کمک خرج بایستی هزینه شوند. اصولا ً نیاز به علم در حد داشتن مدرکی جهت بدست آوردن امتیاز برای کسب قدرت اداری( و البته همسر مورد علاقه برای جوانترهای مجرد!) خلاصه می شود. و از کار برد محتوای آن در برنامه ریزیها خبری نیست. بیشتر سیاستگذاریها و برنامه ریزیها نیز بر اساس چانه زنی های افراد و جناه های ذی نفوذ بوجود می آید.شیوه ای مشابه قبایل بدوی . این قضیه درهنگام بودجه ریزی سالیانه دولت در سازمان مدیریت و مجلس به شکل واضح و آزاردهنده ای مشاهده می شود. به همین دلیل قوانین و سیاستهای زیادی را می توانید بیابید که با اصول علمی مغایرت دارند. خوب قطعا ً نتیجه این گونه تصمیم گیری را تا به حال حس کرده اید.
8- حساسیت به حرفها بجای اعمال: این یکی از کاستیهای فرهنگی ما ایرانی هاست.اینکه به حرف دیگران خیلی اهمیت می دهیم . این جمله را زیاد شنیده اید که اگر فلان کار را بکنیم مردم چه می گویند؟ خیلی ها برنامه زندگیشان رابر اساس حرف مردم می چینند و خود فکری راجع به ارزش کارها نمی کنند. داستانهای زیادی وجود دارد که جان کسی در دعوایی که بخاطر یک حرف و یا یک فحش به وجود آمده از دست رفته است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

این مشکل در ابعاد کلان سیاستهای داخلی و خارجی نیز وجود دارد. به تلویزیون نگاه کنید . پر است از اخبار کسل کننده ای که به نقل قول از مقامات بلند پایه و دون پایه غربی و شرقی در تمجید و یا تهدید ایران و یا اسلام می پردازد. آیا این که کسی از ما تعریف کند و یا بد بگوید آیا حقیقت وجودی ما راتغییر می دهد؟ آیا اینکه کسی مثلا ً بگوید اسلام دین خوبی نیست و یا خدایی وجود ندارد اثری در حقانیت اسلام و یا وجود خدا خواهد گذاشت؟ رفتار خود ما هم راجع به دیگران همینطور است. بعنوان مثال روابط خارجی ایران را ببینید. امریکا رامزاحم خود می دانیم اما برای کنترل این مزاحمت چکار کرده ایم جز شعار مرگ بر امریکایی که در راهپیماییها می دهیم و پخش هر خبر با اهمیت و بی اهمیتی در نکوهش امریکا. در عوض چین هم به اندازه ما با امریکا مشکل دارد اما به او لبخند می زند. با او رابطه دارد .اما سعی کرده تمام بازارهای امریکا را تسخیر کند. از طرف دیگر اجازه داده امریکاییها در کشورش سرمایه گذاری کنند . خوب در چنین شرایطی چه کاری از امریکاییها بر ضد چین بر می آید وقتی حجم تجارتشان به 200 میلیارد دلار نزدیک می شود؟جز اینکه در هر تعارضی دست پایین را بگیرند( مقایسه کنید با کشور ما که حجم صادرات غیر نفتی ما با تمام دنیا چیزی حدود 6 میلیارد دلار بوده، آنهم در بهترین شرایط). امروزه زبان چینی بعنوان زبان دوم بین المللی در امریکا دارد جا می افتد. حالا ما واقعا ً مرگ بر امریکا می گوییم یا چینیها؟
در سیاستهای داخلی هم دچار این مشکل هستیم. در گیریهای جناه ها را ببینید . روزنامه ها و سخنرانیها پر است از اینکه ما اینجوری گفتیم و شما آنطوری گفتید به نوعی دعواهای خاله زنکی در پی اثبات خود.اینگونه دعواهای بیهوده حتی بین گروههای سیاسی خارج از کشور هم دیده می شود و زندگی طولانی در غرب بر این فرهنگ آنها تأثیری نداشته است. دادگاهها پر است از پرونده های مفاسد اقتصادی و اداری که اهمیتی به آنها داده نشده و به تدریج بایگانی می شوند. قاضی دادگاه یکی از آقازاده ها در مشهد سوء استفاده های وی را ناشی از نا آگاهی دانسته و وی را تبرئه می نماید. در عوض عکس العمل همین دادگاهها در ارتباط با پرونده هایی که مر بوط به حرفها و صحبتهاست قابل توجه می باشد. هیچ حرف و صحبتی جهت تضاد و انتقادو حتی تحلیل های متفاوت ازسمت و سوی حکومت و مقامات تحمل نشده به سرعت و شدت با آنها برخورد می شود. دادگاه آغاجری را به اعدام محکوم می کند. وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران به شدت با مشکل مواجه بوده وشرایط سختی را بعلت نوشتجات و نظرات خود تحمل می کنند. تمام کسانی که در قتلهای زنجیره ای کشته می شوند اساساً کاری جز صحبت کردن و نوشتن نداشته اند. سؤال اینجاست که زیان اعمال کسانی که پرونده هایشان بایگانی می شود برای حکومت بیشتر است و یا حرف و صحبتهای گروه دوم ؟
می بینید که چگونه نوع رفتارحکومت که البته بعضی از آنها ناشی از فرهنگ ایرانی ماست بزرگترین دشمن خودش می باشد و خودش را تهدید می کند.
البته شناخت ، بیان و تحلیل این نقاط ضعف شاید امروزه زیاد اثری نداشته باشد ولی آگاهی نسبت به آنها در فردایی دور یا نزدیک برای کسانی که می خواهند سرنوشت خود را به گونه دیگری رقم زده زندگی بهتری داشته باشند بسیار مهم و حیاتی می باشد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جمهوری اسلامی و دشمنانش، کاوه آهنگر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016