1 - توضیح ﺁقای محمد جعفری، مدیر مسئول وقت روزنامه انقلاب اسلامی در باره واقعه طبس:
این جانب محمد جعفری ، مدیر مسئول وقت انقلاب اسلامی ، توضیح زیر را بر توضیح ﺁقای بنی صدر در باره واقعه طبس و شهادت محمد منتظر قائم برای مزید اطلاع خوانندگان ، می افزایم . شهید محمد منتظر قائم ، فرمانده سپاه پاسداران یزد ، از اعضای سپاهی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود که با روزنامه انقلاب اسلامی – نظیر بعضی از اعضای این سازمان در شهرهای دیگر کشور – همکاری داشت .
وی توسط دو راننده تانکر که از یزد به طبس نفت می بردند، از ﺁمدن امریکائیان به فرودگاه طبس مطلع شد . بدین ترتیب که شب ، در راه، یکی از تانکرها بر اثر اصابت گلوله هائی که امریکائیها شلیک کرده بودند، ﺁتش می گیرد و راننده ﺁن زخمی می شود . راننده تانکر دوم راننده زخمی را به یزد می برد و ﺁمدن امریکائیها را به فرودگاه طبس گزارش می کند .
بلادرنگ ، او، به اتفاق دو تن دیگر، به اسامی عباس سامعی و دلاور دره شیری، به محل عزیمت می کند . ورود وی به محل و معاینه هلی کوپترها مقارن می شود با اقدام نیروی هوائی به از کار انداختن ملخهای هلی کوپترها با تیربار. گلوله ای نیز به محمد منتظر قائم اصابت می کند و او شهید می شود .
* بنا بر این توضیح ، یک دروغ بر دروغهای ﺁقای هاشمی رفسنجانی افزوده می شود : الف – محمد منتظر قائم بر اثر اصابت گلوله کشته شده است . یعنی بمبارانی درکار نبوده است و تیراندازی با تیربار در کار بوده است . ب - او از کسی مأموریت نگرفته، با روزنامه انقلاب اسلامی همکاری داشته و به ابتکار خود برای بازدید به محل رفته است .
2 - ﺁقای شیخ صادق خلخالی که روز بعد، به فرودگاه طبس رفته ، اینطور گفته است :
« در یکی از هلی کوپترها مبلغ 700 هزار تومان پول ایرانی و مقادیری اسناد و مدارک که جزئیات مسیر پرواز را نشان می دهد، نزد من است که به کارشناس مطمئن تحویل خواهم داد .» ( کیهان یک شنبه 7 اردیبهشت 1359 ) .
این قول، دروغ دیگری بر دروغهای ﺁقای هاشمی رفسنجانی می افزاید . بدین ترتیب، او در 8 جمله ، 11 دروغ گفته است !
در حقیقت، الف – نه تنها به هیچ هلی کوپتری ﺁسیبی نرسیده بود که یک اسکناس و یک برگ کاغذ نیز نسوخته بود . ب - « سند » ها، نقشه هائی بوده اند که مسیر کماندوها را معلوم می کرده اند . ج – نخست ﺁقای صادق خلخالی بوده که « اسناد » را در اختیار گرفته و سپس تحویل هیأتهای تحقیق داده است . به سخن دیگر، د – هرگاه اسنادی وجود می داشتند و قرار بر از بین بردن ﺁنها می بود، ارتشیان ﺁقای خلخالی را به فرودگاه طبس نمی بردند ، در همان لحظه که مطلع می شدند ، خود به فرودگاه طبس می رفتند و « اسناد » را از میان می بردند . شلیک گلوله توسط هواپیما برای از کار انداختن ملخهای هلی کوپترها روش از بین بردن « اسناد » نبود .
و بر هر ایرانی است که در مقام عمل به مسئولیتی که هر انسان دارد ، دست کم، از خود بپرسد : اگر اقدامی نمی شد و احتمالی که رئیس ستاد ارتش می داد، بوقوع می پیوست و شب می ﺁمدند و هلی کوپترها را می بردند، ملاتاریای تا این اندازه گستاخ در دروغ سازی و خشونت، چه بر سر ارتش می ﺁوردند و از ﺁن روز تا امروز چه داستانها که نمی ساختند ؟