درست پیش از شروع به کار جلسه ی پانزده عضو شورای امنیت سازمان ملل بر سر پرونده بغرنج هسته ای ایران ، رئیس جمهور اصولگرای ایران نامه ای را خطاب به رئیس جمهور جمهوری خواه ایالات متحده ارسال کرد . نامه ای که ارسال آن از طریق سفارت سوئیس ، حافظ منافع ایالات متحده در ایران انجام گرفت .
این نامه در شرایطی از جانب اصحاب بدعت ، برای کشور تا دیروز متخاصم و زورگوی جهان ارسال می شود که ساعاتی به شروع به کار نشست اعضای شورای امنیت باقی نمانده است . نشستی که درباره يک قطعنامه الزام آور که از ايران می خواهد کليه فعاليت های مربوط به غنی سازی اورانيوم را متوقف کند ، تشکیل خواهد شد . تمام گمانه زنی ها پیرامون استفاده از بند هفتم منشور ملل متحد است که راه را برای هرگونه تهدید و تحریم و دست آخر حمله ی نظامی به ایران هموار می سازد .
دراین میان چین و روسیه کماکان بر موضع خود پای فشاری می کنند و به گفته ی نمایندگانشان در شورای امنیت در برابر هر قطعنامه ای که جمهوری اسلامی را به تهدید یا تحریم سوق دهد از حق وتوی خود استفاده می کنند که در این صورت این قطعنامه از وجاهت خواهد افتاد .
من بر این گمانم که نامه ی محمود احمدی نژاد در این شرایط فوق العاده ی حساس ایران در جهت بهبود شرایط و هدایت اذهان عمومی داخل و خارج صورت گرفته است با این استدلال که سیاست خارجی ایران فعال است و باب گفتگو را حتی در دقیقه ی نود هم باز می بیند و خواستار صلح پایدار و ثبات و امنیت منطقه است .
بازتاب این نامه در رسانه های عمومی و محافل سیاسی از ابعاد گسترده ای برخوردار بود تا آن جا که راديو ملی آمريکا صبح دوشنبه با اعلام اين خبر اقدام آقای احمدی نژاد را "گامی جسورانه" خواند و افزود اين بالاترين سطح تماس بين مقام های دو کشوری می باشد که برای ۲۷ سال فاقد روابط ديپلماتيک بوده اند. ( نقل از بی بی سی )
اما این که نامه ی ارسالی محمود احمدی نژاد به جورج بوش تا چه حد می تواند لحن امریکا و میزان فشاراین قدرت مطرح را بر متحدانش را تغییر دهد ، سئوالی است که ذهن بسیاری از محافل سیاسی و تحلیلگران را به خود مشغول کرده است.
ارسال این نامه دومين نشانه تمايل مقام های رسمی ايران به مذاکره مستقيم با ایالات متحده می باشد که مقامات بلند پایه ی کاخ سفید این نامه را از درجه ی اعتبار بالا برخوردار نداستند و تنها اين نامه را شامل مطالب "گسترده و تاريخی" دانسته که به مناقشه کنونی ارتباط مستقيم ندارد.
سخن از بدعت گذاشتن و خلاف همیشگی رفتار کردن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی چندان چیز عجیب و غریبی نیست چرا که دیپلماسی که چشم انداز خود را بر اساس ایدوئولوژی مذهبی تنظیم وتبیین می کند از منطق خاصی هم در تبیین استراتژی خود پیروی نمی کند و در تنگناها و بحران هایی که موجودیتش را تهدید می کند حاضر به برداشتن گامهایی بر خلاف حرکات پیشین خود خواهد شد .
حال باید دید که آیا همانطور که عده ای به نا مه ی رئیس جممهور اصولگرا دل خوش کرده اند این دلخوشی تا چه اندازه می تواند از میزان مناقشه ی غرب و در صدر آن ایالات متحده با جمهوری اسلامی بکاهد . این که اعضا به اجماع در خصوص قطعنامه ای علیه ایران خواهند رسید یا راه دیپلماتیک را همچنان به عنوان یک راه حل اصلی در مورد پرونده هسته ای ایران قبول داشته باشند یا نه مورد اهمیت می باشد .
نشست اعضای شورای امنیت در مقر سازمان ملل همه ی گمانه زنی ها را در خصوص چگونگی اتخاذ تصمیم بر سر پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی مشخص خواهد کرد؟
[email protected]
www.tajzeyeh.blogfa.com