پنجشنبه 28 اردیبهشت 1385

نوع اتهام رامين جهانبگلو، بهانه‌اى براى افزايش فشار بر دگرانديشان، ، گفتگوي بهنام باوندپور با مرتضى كاظميان، روزنامه نگار، صداي آلمان

حدود سه هفته از دستگيرى دكتر رامين جهانبگلو فيلسوف و پژوهشگر سرشناس و انتقال او به زندان اوين مى‌گذرد. پس از بيانيه‌اى كه چند روز پيش از سوى ۶۲۱ نفر از فعالان سياسى، روشنفكرى و دانشجويى در محكوم كردن بازداشت دكتر رامين جهانبگلو منتشر شد، حال ۱۳۲ تن ديگر از فعالان سياسى ايران نيز با صدور بيانيه‌‌اى، خواستار آزادى فورى دكتر جهانبگلو شده‌اند.

در رابطه با اين بيانيه و نيز نگرانى‌هاى جامعه روشنفكرى ايران از موج جديدى از اعمال فشار بر دگرانديشان، مرتضى كاظميان روزنامه‌نگار، عضو شوراى فعالان ملى - ­‌مذهبى و يكى از امضاكنندگان بيانيه اخير، به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.

مصاحبه‌گر: بهنام باوندپور

دویچه‌وله: آقای کاظمیان، در بیانیه ۱۳۲ نفر از فعالان سیاسی که خواستار آزادی دکتر رامین جهانبگلو شده‌اند، اعلام شده که هیچ‌گونه اتهام رسمی علیه ایشان مطرح نشده است. مگر اظهارات وزیر اطلاعات که اتهام دکتر جهانبگلو را «ارتباط با بیگانه» عنوان کرده‌اند، اتهامی رسمی علیه ایشان محسوب نمی‌شود؟

مرتضی کاظمیان: طبیعتا اظهارنظر آقای محسن اژه‌ای بعنوان وزیر اطلاعات رسمی‌ترین اظهارنظر ابراز شده از طرف یک مقام ارشد جمهوری‌ اسلامی هست، ولی آنچه از طرف نیروهای منتقد به آن اشاره شده و به این مسئله ایراد گرفته‌ شده، این است که صورتی که اتهامی مطرح بشود، این اتهام در حضور وکیل متهم و در یک دادگاه صالحه و در یک محکمه‌ صالحه و در مسیری که ناظران سیاسی و جریانهای معتقد به مبانی حقوق بشری بر آن اشراف و نظارت داشته باشند، پیگیری و مطرح بشود. متاسفانه روند رسیدگی به اتهامات سیاسی و مطبوعاتی در سالهای اخیر به گونه‌ای بوده که همواره خارج از عرفی بوده که نه تنها در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره شده، بلکه حتا مخالف تصریحات قانون اساسی‌‌ست که بر رسیدگی به اتهامات سیاسی و مطبوعاتی را در محاکم صالحه و با حضور هیات منصفه و بويژه ضرورت حضور وکیل، تاکید دارد. معمولا هم، چنانچه ما شاهد بودیم، پس از آزادی متهمین یا در یک شرایط آزادتری که متهمین امکان دفاع از خودشان را داشتند، خلاف ادعاهای اذعان‌شده اثبات شده است.

دویچه‌وله: آقای کاظمیان، آیا اصولا هیچ خبری از وضعیت آقای دکتر جهانبگلو دارید، حتا خبرهایی غیررسمی که معمولا در ایران خیلی سریع از زندان به بیرون راه پیدا می‌کند؟

مرتضی کاظمیان: متاسفانه آنچه ما شنیدیم یکی دو تا اظهارنظر غیررسمی بوده از طرف برخی از سایتها و رسانه‌های وابسته به نیروهای اقتدارگرا که برخی حتا بر اعترافات چند صفحه‌ای از آقای جهانبگلو تاکید داشته‌اند. و این خود کاملا محل نگرانی است از اینکه باز مجددا یک جریانی آغاز شده باشد که در آن روشنفکران وادار به بیان برخی اعترافات می‌شوند یا بخاطر برخی مقاصد دیگر و برخی انگیزه‌های دیگر روشنفکران و نیروهای منتقد یا مخالفین سیاسی ‌ـ مطبوعاتی و حتا روشنفکران مستقل محل پرسش و مواخذه قرار می‌گیرند، بی‌آنکه جرمی را آنچنانکه قانون اساسی و قوانین رسمی برآنها تاکید کرده‌اند، انجام داده باشند.

دویچه‌وله: در بعضی از روزنامه‌های تندروى محافظه‌کار، که شما شاید بنوعی به آنها اشاره کردید، مثل «جمهوری اسلامی» از دکتر جهانبگلو بعنوان یکی از «مهره‌های ردیف اول براندازی نرم که مورد نظر آمریکاست» یاد می‌شود، یا مثلا نشریه «صبح صادق» ارگان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه پاسداران، اوضاع فرهنگی کشور را مایوس‌کننده خوانده و خواستار اقدام همه‌جانبه علیه تهاجم فرهنگی شده و فعالان فرهنگی و دگراندیشان را به «جنازه‌های متحرک» تشبیه کرده است. فکر می‌کنید ممکن است بحثی که آمریکایی‌ها برای تخصیص بودجه برای مخالفان حکومت ایران مطرح کرده بودند، این واکنش‌ها را برانگیخته باشد؟

مرتضی کاظمیان: بی‌ارتباط نیست، اما من، متاسفانه، باید بگویم که یکی از آن «جنازه‌های متحرک» من شخصا هستم و همفکران و همراهان من در مجموعه نیروهای ملی‌ـ مذهبی. از این مجموعه نیروهای ملی‌ـ مذهبی در سال ۷۹ و ۸۰ چند ده نفر مورد تهاجم اطلاعاتی‌ـ امنیتی‌- قضایی قرار گرفتند و بازداشت شدند و اتهام آنها هم همین براندازی نرم یا براندازی قانونی و براندازی آرام بود. متاسفانه، به‌رغم هزینه و فشارهای زیادی که چه متوجه این نیروها شد و چه حتا به عقیده بنده و به عقیده‌ همین نیروهای ملی‌ـ مذهبی، مجموعه‌ای از آسيبها متوجه منافع ملی شد، در نهایت هیچ خروجی مشخصی نداشت و این واژه گنگ و بدون تعریف مشخص، «براندازی نرم»، در هیچ محکمه‌ای به اثبات نرسید و به عقیده بنده این اتهامی هم که مجددا متوجه آقای جهانبگلو و یا بطور غیرمستقیم متوجه ایشان و برخی از روشنفکران می‌شود، فقط یک محمل و بهانه‌ای‌ست برای افزایش محدودیت‌ها و تضیقات و فشارها بر نیروهای منتقد و روشنفکران مستقل و یا دگراندیشان در مجموعه‌ی جمهوری اسلامی.

دویچه‌وله: آقای کاظمیان، چند روز پیش ۶۲۱ تن دیگر که اسامی فقط تعدادی از آنها در این بیانیه هم آمده، بیانیه‌ای منتشر کرده‌اند و خواستار آزادی دکتر جهانبگلو شده‌اند. پرسشی که شاید برای هرکسی در مورد بیانیه اخیری که شما هم آن را امضا کرده‌اید پیش می‌آید، شاید این باشد که چرا حرکت‌های این چنینی عموما پراکنده است و نه واحد! آیا اختلافی میان امضاکنندگان آن بیانیه و بیانیه اخیر وجود داشته؟

مرتضی کاظمیان: البته من به سهم خودم از این اقدامات پراکنده ابراز تاسف می‌کنم، ولی واقعیت این است که جوهره‌ی انتقاد و مخالفت مجموع نیروهای روشنفکرانی نسبت به برخوردهای این چنینی یکی هست، یعنی نقطه عزیمت حقوق بشری دارد. گویی که ممکن است برخی از اینها رویکرد و نقطه عزیمت دینی هم داشته باشند در مخالفت‌های خودشان، اما مجموعا از منظر منافع ملی، از منظر رعایت حقوق بشر برای یک شهروند انتقاد و اعتراض خودشان را ابراز می‌کنند. اما به جهت پاره‌ای از رویکردهای متفاوت سیاسی یا برخی از اختلاف‌هایی که به نظر می‌رسد که حداقل به نفع منافع ملی باید به حاشیه برود و عمده نشود، متاسفانه این همکاری‌ها و این وحدت‌عمل‌ها در یک چنین مقاطعی صورت نمی‌گیرد. به نظر من، باید مجموعه این اختلافها و مجموع این تفاوتها همه به حاشیه برود و آنچه مطرح باشد، پیگیری بحث دمکراسی و حقوق بشر و تحقق منافع ملی باشد.

دویچه‌وله: برمی‌گردم به صحبتی که خود شما به نوعی به آن اشاره کردید. روزنامه «جمهوری اسلامی» ضمن متهم کردن دکتر جهانبگلو به ارتباط با «سازمانهای جاسوسی سیا و موساد» و تاکید بر اینکه «ایشان فعالیت‌هایش زیر نظر بوده»، نوشته است که «افرادی هم با دکتر جهانبگلو همکاری داشته‌اند» که بعضی از آنها «در بعضی دستگاهها نفوذ کرده‌اند». خیلی‌ها در این جملات خطر بازگشت دورانی مثل دوران «سعید امامی» را می‌بینند. آیا چنین خطری به نظر شما حس می‌شود؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

مرتضی کاظمیان: من قبل از اینکه به صراحت به این پرسش شما پاسخ بدهم، تعجب و صدالبته نگرانی خودم را نسبت به این گزارش خبری ابراز می‌کنم که چطور وقتی یک پرونده‌ای عنوان جاسوسی خورده و یک متهمی که همه از او بی‌اطلاع هستند، چنین اطلاعاتی در مورد او در حال انتشار است و آنهم از طریق برخی محافل در کانالهای مطبوعاتی، و این خیلی محل تامل دارد. با توجه به شواهدی که ما اخیرا داشته‌ایم، در همین سالهای اخیر، در مورد کیس‌های مختلف نیروهای سیاسی، مطبوعاتی، فعالین دانشجویی که با اتهامات مشابه دستگیر شده‌، متحمل فشارهای متعدد شده‌اند و در نهایت متاسفانه دیده‌ایم که هیچ سند قابل اتکایی در مورد وابستگی یا اقدامات اینها منتشر نشده است. شاید آخرین نمونه‌اش مثلا اتهام مشابهی بود که متوجه آقای عبدالفتاح سلطانی شد و ایشان بعد از تحمل دوره‌ای از فشار، الان هم آزاد هستند. در مورد آقای جهانبگلو، متاسفانه ما باید همین نگرانی را داشته باشیم، با توجه به تجربیات قبلی. هرچند که اتهام می‌تواند وارد باشد، اما همین مسئله در یک بستر آزادی صورت بگیرد با حضور چشمان افکار عمومی که طبیعتا فعالین دگراندیش و منتقدان و اهالی مطبوعات که اینها افکار عمومی را نمایندگی می‌کنند و میزان صحت اتهامات واردشده را،‌ آنوقت رسیدگی به این اتهامات معنی‌دار خواهد بود. در غیراینصورت مجبوریم که تحلیل امنیتی‌ـ سیاسی داشته باشیم، مثل گذشته، و بدیهی‌ هست که من هم مثل خیلی دیگر از نیروهای سیاسی‌- روشنفکری ابراز نگرانی خودم را بیان کنم و مجددا دل‌نگران بشویم از وارد شدن در یک دوری از رفتارهای حقوقی‌‌ـ قضایی‌ـ امنیتی که دود اینها به چشم همه خواهد رفت و آسیب‌اش نیز، در نهایت نه تنها متوجه بلوک قدرت،‌ متوجه جامعه مدنی و متوجه تمامیت کشور و منافع ملی خواهد شد. برخورد با دگراندیشان، تحدید فضای آزاد گفت‌وگو یا انتشار افکار و دیدگاههای مختلف یا حتا انتقادات و مخالفت‌های نیروهای روشنفکری، جز اینکه به‌نوعی خود بلوک قدرت را بی‌پناه‌تر کند و در نهایت مجموعه فشارها متوجه منافع ملی ایران بشود، به نظر من هیچ حاصلی ندارد و من امیدوارم هرچه سریعتر به یک چنین رفتارهایی خاتمه داده بشود و نیروهایی که پیگیر اینگونه رفتارها هستند، هرچه بیشتر در بلوک قدرت به حاشیه بروند.

Copyright: gooya.com 2016