بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
سپاس به درگاه خداوند جان و خرد که بار دیگر به ما توفیق داد تا برای بزرگداشت سالروز تاسیس نهضت آزادی ایران به دور هم گرد آئیم.
از طرف خود و شورای مرکزی نهضت آزادی ایران حضور شما عزیزان و سروران را در این برنامه خوش آمد می¬گویم و از اینکه دعوت ما را پذیرفته¬اید سپاسگزارم.
رسم همه سالة ما در این مراسم این بوده است که یک گزارش سیاسی ـ تحلیلی از اوضاع جهان خاورمیانه، ایران و نهضت آزادی ایران ارائه داده می¬شد. اما در این مراسم قرار بر این شده است که یک بررسی و ارزیابی اجمالی از راهبردها و عملکردهای گذشته و دیدگاه¬ها و برنامه¬های آینده نهضت ارائه شود، و فرصت بیشتری به مهمانان عزیزی که در مجلس ما حضور پیدا کرده¬اند داده شود تا شنونده و بهره¬مند دیدگاه¬ها و ارزیابی¬های آنان باشیم.
چهل و پنچ سال پیش در چنین روزی شادروان مرحوم مهندس بازرگان از طرف موسسین، آغاز فعالیت نهضت آزادی ایران را اعلام کرد.
بررسی عملکردها و ارزیابی دستاوردهای نهضت آزادی در شش محور صورت می¬گیرد: محور اول پاسخ این پرسش است که در تاسیس نهضت آزادی چرا به جای حزب از عنوان «نهضت» استفاده شده است. آیا انتخاب این نام با عنایت به معنا و مفهوم واژه نهضت و تفاوت آن با واژه حزب بوده است یا پرهیز از به کارگیری واژه «حزب» که در گفتمان سیاسی مردم ایران بار معنایی چندان مطلوبی ندارد؟
مرحوم مهندس بازرگان در سخنان خود در مراسم اعلام تاسیس به روحیه حزب¬گریزی و ترس از کار جمعی در میان ایرانیان توجه کرده است. اما به نظر می¬رسد که در انتخاب واژه «نهضت» به مفهوم یک جنبش و حرکت، که گستره¬ای فراتر از یک حزب و یک سازمان واحد دارد، توجه ویژه شده است. زیرا به کارگیری و نهادینه شدن احزاب سیاسی و هر نوع نهادهای مردمی، پیامد تامین و تحقق حقوق و آزادی¬های اولیه و استقرار دموکراسی است. در سایه روابط مدنی و قانونمند در یک جامعه دموکراتیک است که احزاب می¬توانند روابط خود را با یک دیگر و با طبقات اقتصادی ـ اجتماعی نهادهای قدرت قانونمند و تعریف شده تنظیم نمایند. در جامعه پیشا دموکراسی، اولویت اول به حرکت¬های ملی و فراطبقاتی، در راستای تحقق اهداف کلان مورد نیاز همه قشرهامی¬باشد. در جامعه پیشا دموکراسی جنبش رهایی یا نهضت¬ها کارآیی بیشتری دارند تا احزاب سیاسی. حزب برای سازماندهی نیروهای مردمی در یک جامعه دموکراتیک است اما جنبش برای بیرون آوردن مردم از بی¬تفاوتی و حرکت دادن آنها در جهت هدف یا اهداف عام ملی می¬باشد.
در انقلاب مشروطه، جنبشی در میان طبقات و اقشار مختلف جامعه در جهت «مشروط کردن» قدرت مطلقه پادشاه به وجود آمد. هدفی که فراگروهی، طبقاتی و قومی بود توانست قشرهای مختلف مردم را به حرکت درآورد. در جنبش ملی شدن صنعت نفت، اگر چه احزاب سیاسی فعال بودند، اما ویژگی¬ حرکت سیاسی ـ اجتماعی، سرشت نهضتی یا جنبشی بودن آن بود.
بنابراین هدف از تاسیس نهضت آزادی چیزی فراتر از یک حزب یا سازمان سیاسی بود. هدف ایجاد یک جنبش همگانی در جهت تامین حقوق و آزادی¬های ملی بود.
در جنبش ملی، به رهبری دکتر مصدق، محور اصلی رفع و دفع سلطه بیگانگان و کسب استقلال بود. هدفی که کل جامعه ایران را دربر گرفت.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، ضرورت مبارزه با استبداد داخلی به عنوان مهمترین مسئله ملی خود را نشان داد. بنابراین، یک حرکت همگانی در جهت آزادی ضروری بود . اگر استبداد ام¬الفساد و از موجبات نکبت و سرافکندی و عقب¬افتادگی ملت ایران است، جنبش برای آزادی، رهایی از ظلم و ستم استبداد و تامین حقوق اولیه ملت امری اجتناب¬ناپذیر است.
بنابراین تاسیس جمعیت «نهضت آزادی ایران» برای کمک به جنبش برای آزادی ملت ایران بو. بر اساس یک اندیشة سیاسی زیربنایی، نهضت آزادی¬ ام¬الفساد را استبداد می¬داند و به دلیل سابقة 45 ساله آن در ایران، مبارزه با استبداد را یک هدف کلان ملی می¬داند. فراتر از منافع قومی و طبقاتی. امروز جنبش برای آزادی یک خواست همگانی شده است. نهضت آزادی بدون این که ادعای انحصاری داشته باشد، خود را در این امر سهیم می¬داند.
محور دوم ـ نهضت آزادی بنا به تعریف موسسین آن، ایرانی مسلمان و مصدقی است. مسلمان بودن نهضت آزادی از چه مقوله¬ای است و چه ویژگی¬هایی و چه تفاوت¬هایی با اسلام سنت¬گرایان دارد؟ در دوران مشروطه و تا اوایل دهه 1320، مرزبندی مشخصی میان نیروهای اسلام¬گرا و دین¬مدار وجود نداشت. اگر چه تفاوت دیدگاه¬ها و تفکرات در میان فعالان عصر مشروطه بارز بود. از اوایل دهه 1320، که جنبش¬های اجتماعی ـ فکری ـ سیاسی شکل گرفتند، در میان متفکران و فعالان مسلمان آرام آرام دو نگرش اساسی متفاوت بروز و ظهور کرد: اسلام سنت¬گرایان و اسلام روشنفکران.
سنت¬گرایان اسلامی، نگاه به گذشته دارند، غیر از قرآن، به عنوان یک نص غیرقابل تردید، به نصوص دیگری، که حاصل تفکرات مسلمانان در گذشته است نیز اعتقاد دارند. فضا و زمان و اقتضائات جامعه جدید را نه می¬شناسند و نه شناسایی آن را ضروری می¬دانند.
موسسین اصلی و برجسته نهضت آزادی، از پیشگامان جنبش روشنفکری دینی محسوب می¬شوند. و نهضت آزادی نیز خود را معتقد و متعلق به روشنفکری دینی می¬داند.
روشنفکری دینی یک پدیده یا جنبش واقعی¬ فکری ـ اجتماعی است. اگر چه بعضی از روشنفکران غیردینی، این واژه را برنمی¬تابند اما واقعیت¬ها را نمی¬توان انکار کرد.
روشنفکری دینی و سنت¬گرایی دو پدیده عام و جهان شمول در دنیای اسلام هستند. روشنفکر دینی هم درصدد و شناسایی فضا و زمان جدید و عناصر مثبت و مفید آن می¬باشد و هم به دنبال راهکارهای بومی کردن مفاهیم جدید و ادغام آنها در فرهنگ ملی می¬باشد. روشنفکر دینی، از طرف دیگر به دنبال آن است که برای ارزش¬های اصیل دینی، قالب¬های جدیدی به تناسب نیاز ابداع نماید.
روشنفکری دینی پدیده ای است که از درون جنبش¬های بیدارگری، اصلاح¬گری دینی، نواندیشی دین، شکل گرفته و قد برافراشته است. روشنفکری دینی ، همچون هر روشنفکر دیگری نسبت به محیط و پیرامون خود نگاه نقادانه دارد و درصدد تغییر شرایط می¬باشد.
نگاه و بررسی اجمالی نشان می¬دهد که آینده جهان اسلام و ورود مسلمانان به عصر توسعه به جنبش روشنفکران دینی وابسته است.
زمانی سخنگویان و نظریه¬پردازان عمده و اصلی جنبش روشنفکری دینی، از میان موسسین و رهبران نهضت آزادی بودند که خود موجب اعتبار آن شده بود. اما امروز این محدودیت یا انحصار وجود ندارد. جنبش روشنفکری دینی قدرت ویژه¬ای پیدا کرده است. متفکران برجسته¬ای بروز و ظهور پیدا کرده¬اند و رسالت روشنفکری دینی را برعهده دارند. دیگر امروز نمی¬توان و نباید همان چیزی را که 20-25 سال پیش از نهضت آزادی انتظار می¬رفت، توقع داشت. بی¬تردید مشاهده این موفقیت برای بازرگان بسیار خوشایند و فرح¬بخش است. و او اگر چه امروز حضور ندارد، اما از این که جنبش روشنفکری دینی رو به توسعه و گسترش است خوشحال می¬باشد.
تجربه مسلمانان در کشورهای مختلف با جریان¬ها و جناح¬های سنت¬گرا، از جمله در ایران حاکی از آن است که آینده جهان اسلام به روشنفکری دینی تعلق دارد. و پاسخ دهنده به ضرورت تغییرات و تحولاتی اجتناب¬ناپذیر.
نکته سوم ـ این که بازرگان با این بیان که ما نهضتی ایرانی و مسلمان و مصدقی هستیم. نهضت آزادی را حرکتی با هویت ملی ـ اسلامی معرفی می¬کند و این حاوی چند معناست. اول آن که ملی بودن و مسلمان بودن با هم در تعارض نیستند. دوم اینکه هویت ما ایرانیان دوبعدی است، دو رکن دارد: ملیت و دیانت یا ایرانیت و اسلامیت.
جنبش¬های اجتماعی ـ سیاسی هنگامی ریشه¬دار می¬شوند که با ارکان هویت ملی پیوند بخورند. دکتر مصدق و جنبش ملی احساس تعلق ملی را در ما ایرانیان زنده کرد، آگاهی ملی حصول جنبش ملی بود. اما این احساس و آگاهی ملی در فرایند تعمیق و توسعه خود، از سطح به لایه¬های زیرین هویت ملی ـ لاجرم به دو بعدی بودن هویت ملی یعنی همان ملیت و دیانت یا ایرانیت و اسلامیت می¬رسد.
دکتر مصدق آگاهانه در فرازهایی از سخنانش، تعهد خود را به هر دو رکن با صراحت اعلام کرده است.
توسعه جنبش برای آزادی ایران ، نیازمند پیوند آن با هر دو رکن هویت ملی است نمی¬توان به بها و بهانه ملی بودن، بعد دیانت هویت ملی را نادیده گرفت. و یا برعکس دیانت نه در تعارض ملیت و داشتن و به بهانه دین و خدا به هویت ملی و فرهنگ ایرانی بی¬اعتنا بود. ویژگی ملی ـ اسلامی نهضت آزادی از این ضرورت سرچشمه می¬گرد.
خوشبختانه امروز توجه و آگاهی به ویژگی ملی ـ اسلامی یا ملی ـ مذهبی به یک امر غالب تبدیل شده است. حتی مسلمانان سنت¬گرایی که ملی بودن را در تعارض با دینی بودن می¬دانند و با نهضت آزادی سر نامهربانی دارند، ندانسته ملی ـ مذهبی هستند. نام اشخاص و اشیاء بخشی از هویت آنان محسوب می¬گردد. مثلا آقای مصباح یزدی ـ مصباح¬اش یک واژه دینی ـ قرآنی است و یزدی¬اش یک مکان ایرانی (ملی) است. و نیز هاشمی رفسنجانی به این ترتیب. برای ارزیابی عملکرد گذشته نهضت آزادی ایران باید وضعیت : 1ـ جنبش عام ملت ایران برای آزادی را، 2ـ جنبش روشنفکری دینی و 3ـ گستردگی آگاهی عمومی بر هویت دو بعدی ملی ـ مذهبی را مورد توجه قرار داد.
بدون اینکه حق یا تاثیر ویژه و انحصاری برای نهضت آزادی قائل باشیم، بر این باوریم که هر سه محور موثر بوده¬ایم. امروز آزادی به یک درخواست همگانی و انگیزه عمومی تبدیل شده است. روشنفکری دینی بیش از هر زمان تناور و اثر گذار است و آگاهی از ابعاد هویت ملی گسترده و فراگیر است.
محور چهارم ـ نقد عملکردها:
بر ما خرده می¬گیرند که: 1ـ نهضت نتوانسته است از حیث سازماندهی توسعه پیدا کند و این ایراد واردی است. درست است که «نهضت» حزب نیست و قرار هم نبود که حزب شود. هدف در واقع ایجاد یک جنبش همگانی برای آزادی است. اما اینطور هم نبوده است که نمی¬توان یا نباید جمعیت «نهضت آزادی» را به یک حزب تبدیل کرد. کارشناسان سیاسی برای احزاب سیاسی سه نقش اصلی اولیه قائل هستند: 1ـ اثرگذاری بر فرایند تحولات سیاسی ، ـ ایجاد ارتباط با مردم ، و 3ـ بسیج و تجهیز و سازماندهی نیروهای مردمی و همه اینها در نهایت برای کسب قدرت سیاسی.
در یک نگاه اجمالی شاید بتوان گفت که نهضت آزادی ایران در تاریخ چهل و پنج ساله خود، بر روند تحولات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ایران به نسبت¬های کم یا زیاد، قبل و بعد از انقلاب اثرگذار بوده است. اما دربارة ایجاد ارتباط با مردم باید گفت که اگر منظور ارتباط سازمان یافته و ارگانیک باشد، اقرار می¬کنیم که به علت موانع فراوانی که در یک جامعه پیشا دموکراسی وجود دارد موفق نبوده¬ایم ـ در بخشی از سخنان خود به برخی از این موانع اشاره خواهم کرد ـ اما اگر منظور ایجاد ارتباط ذهنی ـ نه ارگانیک در افکار عمومی است، باید پذیرفت که نهضت آزدی در این امر موفق بوده است و یکی از دلایل استمرار حملات تبلیغاتی علیه نهضت آزادی همین حضور در افکار عمومی، خصوصا، نسل جدید وجوان است.
اما چرا در توسعه مطلوب سازماندهی ناموفق بوده¬ایم؟ فعالیت و مبارزه سیاسی علی¬الاصول می¬بایستی بعد از مرحله تاثیرگذاری و ارتباط غیرارگانیک با مردم به مرحله سوم یعنی سازماندهی نیروهای مردمی ارتقاء پیدا کند. اما در یک جامعه و شرایط غیردموکراتیک این مرحله بسیار سخت و پر هزینه است. محور اصلی و عام سیاست¬های سرکوب¬گرایانه حکومت¬های توتالیتر جلوگیری از ایجاد ارتباط ارکانیک و غیر ارکانیک احزاب سیاسی با مردم می¬باشد. اشاره شد که رابطه نزدیک و تنگاتنگی میان تحزب و دموکراسی وجود دارد. به همان نسبتی که جنبش برای آزادی و دموکراسی به پیروزی¬هایی دست پیدا می¬کند، در پرتو آن احزاب شکل¬ می¬گیرند؛ اما چون فرایند تثبیت آزادی و دموکراسی، خطی نیست و همیشه با فراز و نشیب¬هایی روبرو است شکل¬گیری احزاب هم متاثر از این جذر و مد یا فراز و نشیب است. به عنوان مثال، نهضت آزادی، بعد از پیروزی انقلاب، به تصور یا امید این که به یک نظام قانومند و متکی به آرای ملت دست یافته¬ایم اقداماتی را برای ساماندهی نیروهای خود اعمال نمود. اما متاسفانه چنین نبود و نشد. بنابراین نهضت آزادی در مسیر سازماندهی حزبی حرکت نوسانی داشته و دارد. اقای دکتر جلایی¬پور، هنگامی که به کمک دوستانشان جامعه روز را تاسیس کرده بودند، یک سری مصاحبه¬هایی را درباره نهضت آزادی با من داشتند. گفتند که هنگامی که در انگلیس درس می¬خواندند، سری به دفتر مرکزی حزب کارگر زدند و در آرشیو، اسناد حزبی، نظیر صورت جلسات و غیره، را از سال¬های اولیه مشاهده کردند، که بسیار آموزنده بود. ایشان پرسیدند آیا نهضت آزادی آرشیوی از فعالیت¬های درون سازمانی خود دارد؟ برای ایشان توضیح دادم که در انگلیس احزاب امنیت دارند. ما در ایران امنیت نداریم. قبل از انقلاب به یک نوع و بعد از انقلاب به نوع دیگری، دچار ناامنی هستیم. تمام ارکان نهضت آزادی از جمله ، شورای مرکزی، دفتر سیاسی، هیات اجرایی، کمیته¬های زیر مجموعه هر یک از این سه نهاد حزبی، مشروح مذاکرات و مصوبات خود را می¬نویسند و پس از قرائت و تصویب، در بایگانی نگهداری می¬شود. اما در جریان حملات نیروهای امنیتی به دفتر مرکزی نهضت و یا منازل فعالان و مسئولین آن، این اسناد عموما به یغما برده شده است.
یک مثال دیگر، خاطرات مرحوم مهندس بازرگان در دوران زندان است. ایشان در آن دوران 23 دفترچه خاطرات روزانه زندان را، در تهران و برازجان نوشته بودند. با تمهیداتی این دفترچه¬ها به بیرون از زندان فرستاده می¬شد. در دوران فعالیت ساواک، و حملات به منازل تعدادی از این دفترچه¬ها به هر حال از بین رفت . پس از انقلاب، با این پیش فرض که وارد عر تاهز¬ای از آزادی و امنیت شده¬ایم، اقداماتی برای جمع¬آوری و چاپ اسناد فعالیت¬های نهضت آزادی صورت گرفت. از آن جمله توانستیم 18 دفترچه از خاطرات اسناد مهندس را جمع¬آوری کنیم. چاپ آنها در دستور فوری کار قرار گرفت. اما طی حملاتی که در سال¬های 1363 و 1370 به دفتر نهضت و به دنبال آن منازل اعضا صورت گرفت، این دفرچه¬ها و آنچه حروفچینی شده بود، همه به تاراج رفتند. تنها سه دفترچه از گزند روزگار مصون ماند که به همت مرحوم سرهنگ نجاتی در خاطرات بازرگان آمده است. در جریان بازداشت اعضای نهضت در سال 1380 مامورین امنیتی صورتی جلسات شورای مرکزی و هیات اجرایی، مربوط به سال¬های 1360 -1364 را از منازل برده بودند، و از اعضا دربارة برخی از مسائل که در آن جلسات مطرح شده بوده است، بازجویی می¬کردند. از جمله این که در یکی صورت جلسات گزارش دیدار هیاتی از طرف نهضت آزادی با آیت¬الله منتظری، که در آن موقع قائم¬مقام رهبری بودند داده شده بود و در آن آمده بود که ایشان به نمایندگان نهضت آزادی توصیه کرده بودند که از ردصلاحیت مهندس بازرگان ناراحت نباشید و واکنش نشان ندهید و خود را برای روز مبادا نگهدارید. بازجو اصرار داشت بداند منظور ایشان از این که خود را برای روز مبادا حفظ کنید چه بوده است.
چگونه ممکن است در چنین شرایط امنیتی ـ پلیسی احزاب بتوانند فعالیت مطلوب و بهینه را داشته باشند و تحزب نهادینه شود.
در این مرحله، شیوه موثر توجه به این نکته است که برخورد دولت سرکوبگر با احزاب مخالف یا منتقدان از اصل هزینه ـ فایده پیروی می¬کند. اگر دولت بتواند با کمترین هزینه فعالیت¬های احزاب مخالف را متوقف کند، در انجام آن تردید نخواهد کرد. اما اگر مخالفین سیاسی فعالیت¬هایشان را به گونه¬ای مهندسی کنند که هزینه برخورد دولت با آنان بر سود آن بچربد، ممکن است از فشارها کاسته گردد و آستانه تحمل فعالیت مخالفین بالا برود.
2ـ ایراد دیگر به نهضت آزادی ایران این است: «که کسب قدرت سیاسی هدف نهایی سیاست است» کار اصلی حزب سیاسی، تلاش برای کسب قدرت به منظور انجام برنامه¬های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی¬اش می¬باشد.
این ایراد واردی است. در یک جامعه دموکراتیک هر یک از احزاب برای توسعه کشورشان برنامه¬هایی دارند و برای اجرای آن برنامه¬ها وارد عرصه رقابت سیاسی و کسب قدرت می¬شوند.
اما در جامعه ماقبل دموکراتیک، هدف احزاب و گروه¬های پایبند اصول آرمانی و معیارهای متعهد به آن نمی¬توانند وارد بازی¬های قدرت بشوند. مقررات بازی قدرت در جامعه غیردموکراتیک با شرایط دموکراتیک به کلی متفاوت است. در جامعه دموکراتیک حزب نهاد تربیت و معرفی کادرهای شایسته برای مدیریت جامعه می¬باشد. احزاب نقش اساسی را در رقابت¬های سیاسی ایفا می¬کنند.
احزاب برای کسب قدرت، به «اقتدار سیاسی» یعنی نفوذ و پایگاه در میان مردم نیاز دارند.
در جامعه پیشا دموکراسی هم قانونمندی کسب اقتدار سیاسی و هم هدف آن با جامعه¬ای که دموکراسی در آن نهادینه شده باشد متفاوت است.
در جامعه پیشا دموکراسی ـ نظیر ایران ـ فرهنگ استبدادی هنوز بسیار عمیق و نافذ است. قانون¬گریزی یک رفتار غالب در جامعه پیشا دموکراسی است. تجربه انقلاب و قانون اساسی مشروطه و بعد از آن نشان می¬دهد که با تغییر در ساختارهای حقوقی نظام سیاسی، به تنهایی نمی¬توان از تجدید حیات استبداد جلوگیری کرد.
در چنین جامعه¬ای کار گروهی سیاسی حزب بسیار دشوار و سخت¬ترین و پر هزینه¬ترین است. مردم ما بر پایه تجربه گذشته نگاه بدبینانه¬ای نسبت به کنشگران سیاسی و احزاب دارند. در چنین شرایطی، احزاب سیاسی ناگزیر باید برای بسط فرهنگ تحزب و کار سیاسی جمعی الگوسازی کنند و اعتمادل مردم را جلب نمایند. باید به مردم نشان داد و ثابت کرد که حزب برای هدف¬های سیاسی یا اقتصادی شخصی و گروهی، حتی برای کسب پایگاه در حکومت تشکیل نشده است. انتخاب سیاستِ راهبردی جنگ حجت و نه جنگ قدرت است. در چنین شرایطی احزاب سیاسی با کسب اقتدار سیاسی بر اساس جنگ حجت و نه جنگ قدرت می¬توانند ساختارهای حقیقی را مهار و از برزخ شرایط پیشا دموکراسی به دموکراسی عبور نمایند.
لازمه جلب اعتماد مردم و کسب اقتدار سیاسی، پرهیز از تن دادن به مقررات رایج بازی قدرت است.
همانطور که بارها گفته و نوشته¬ایم:
نهضت آزادی ایران ، با اعتقاد و پایبندی به ارزش¬های اسلامی و انسانی، نمی¬تواند روش¬ها و فارهای سیاسی معطوف به قدرت ـ به تعبیر جامعه¬شناسان، ماکیاولیستی ـ را به کار گیرد. رفتارهای سیاسی ما معطوف به ایمان است و ما به خود اجازه نمی¬دهیم که برای کسب قدرت حکومتی بر موج سوار شویم و بر خلاف منافع ملی، همرنگ جماعیت شویم.
احزاب یا رهبرانی که به جای هدایت مردم به دنبال مردم حرکت می¬کنند، به عوام¬فریبی دچار می¬شوند. رهبران فرهیخته¬ای که به اصل رفتار معطوف به ایمان، اعتقاد دارند، گاهی حتی خود را ناچار می¬بینند که در برابر افکار عمومی بایستند و هزینه آن را بپردازند. اما در درازمدت، هنگامی که گرد و خاک¬های سیاسی فروکش می¬کند، مردم به صداقت و اعتبارشان پی می¬برند و اقتدار سیاسی آنان افزایش می¬یابد. برخی از تحلیل¬گران در نقد رفتار سیاسی زنده یاد مهندس بازرگان به او ایراد گرفته¬اند که مواضعش با زمینه¬های عینی ـ ذهنی جامعه همخوانی نداشته است. اما بازرگان فراتر از رویدادهای جنجال برانگیز، منافع ملی را می¬دید و هیچ¬گاه تسلیم جو نشد. امروز، بسیاری از منتقدانش او را به خاطر مقاومتش می¬ستایند و به خطا بودن تحلیل¬شان اعتراف می¬کنند.
ما تاسیس نهضت آزادی ایران را بر اساس نیات بینانگذاران بزگوار آن مصداق کلمه طیبه می¬دانیم که قرآن درباره آن فرموده است «الم ترکیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه الها ثابت و فرعها فی السماء» (ابراهیم 24) . ماهیت و ساختار نهضت آزادی ایران مصداق مفهوم «شاهد و واسط» است که در قرآن کریم چنین وصف شده است: «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس» (بقره 143)
موفقیت نهضت آزادی ایران مرهون ثبات اندیشه و عمل (پندار و کردار) و مصداق «قول ثابت» است که قرآن درباره آن گفته است: «یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره» (ابراهیم 27) . خداوند مومنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و اخرت پایدار می¬دارد.
بنابراین، نهضت آزادی ایران ، در تداوم راه موسسان و پیشگامان آن، همچنان بر حفظ ارزش¬ها تاکید می¬کند و حاضر نیست که برای کسب قدرت از فنون سیاسی رایج، به هر قیمت، پیروی کند.
3ـ به نهضت آزادی ایران ایراد می¬گیرند که مواضع و برنامه¬های اقتصادی و خاستگاه و پایگاه طبقاتی نهضت آزادی روشن نیست. در حالی که هر حزب، علاوه بر مواضع عقیدتی و سیاسی باید مواضع اقتصادی روشن داشته باشد : «منافع و خواسته گروه خاصی را در جامعه، که پایگاه اصلی قدرت همان حزب است، نمایندگی کند» این سخن علی¬الاصول درست است. اما این مربوط به شرایطی است که آرمان¬ها و خواسته¬های عمومی یک جامعه، که فراقومی، فراطبقاتی هستند تحقق یافته باشند. در شرایط کنونی جامعه ما خواست همگانی یا نیاز ملی ـ قانونمداری، و مهار ساختارهای حقیقی صاحبان قدرت است.
به عبارت دیگر بحث یا موضوع محوری، حق حاکمیت ملت است. دعوا بر سر لحاف ملانصرالدین است. اختلاف بر سر شیوه¬های مدیریت اقتصادی نیست نه اینکه انگیزه اقتصادی در حفظ قدرت مطرح نمی¬باشد. اما تا ملت خود صاحبت اختیار ملک مشاعی خود نشود، بحث بر سر چگونگی اداره اقتصادی این ملک مشاعی تاثیر چندانی ندارد. بی علت نیست که احزاب سیاسی ایران عموما و اکثرا یا برنامه¬های اقتصادی ندارند یا مواضع و دیدگاه¬های آنان در حد اهداف یا آرمان¬های اقتصادی است.
هنگامی که جامعه از وضعیت کنونی عبور کند و به مرحله دموکراسی وارد شود، و مقررات و قانون¬مندی¬های یک جامعه دموکراتیک بر روابط احزاب و قدرت حاکم گردد، احزاب سیاسی می¬توانند و می¬بایستی بر اساس مبانی اعتقادی و آرمان¬های اقتصادی، برنامه¬های اقتصادی کارشناسانه خود را ارائه دهند و مناسبات خود را گروه¬ها و طبقات روشن نمایند.
محور پنجم ـ گزارش وضعیت کنونی: شاید برای ملت ایران به طور عام و گروه¬های سیاسی و فعالان جنبش برای آزادی، و همچنین علاقمندان به نهضت آزادی ضروری و مفید باشد که از وضعیت کنونی نهضت آزادی 45 ساله آگاهی پیدا کنند.
این گزارش در سه سطح ارائه می¬گرد. اول گزارشی از درون: 1ـ بعد از درگذشت دبیرکل فقید نهضت آزادی، عده¬ای اصرار داشتند و برخی پیش¬بینی می¬کردند که فعالیت¬های نهضت هم با درگذشت ایشان متوقف گردد. اما چنین نشد. رهبری نهضت آزادی توانست با پشت سرگذاشتن خلاء و شوک ناشی از فقدان دبیرکل فقید نهضت و علیرغم ضربات سنگین دستگیری¬های سال¬های 1369 و 1370 به فعالیت¬های خود سامان دهد. برای شادروانان بازرگان، طالقانی، سحابی هیچ چیز دلپذیرتر از این نیست که شاهد ادامه راه آنان در نهضت آزادی ایران باشند.
در این مدت کنگره یازدهم، بعد از یک فترت 10 ساله تحمیلی و سپس کنگره دوازدهم با موفقیت برگزار شدند. ارکان¬های درونی سازمان بازسازی شدند. شروای مرکزی، برای اولین بار موفق به تدوین و تصویب برنامه راهبردی شد که به تصویب کنگره دوازدهم رسید. ارکان¬های مختلف در چارچوب این برنامه راهبردی فعالیت¬های خود را تنظیم نموده¬اند.
2ـ به رغم همه فشارهای بیرونی با توجه به اقبال جوانان از نهضت آزادی، عضوگیری ، که از سال¬های 1369-70 متوقف شده بود، مجددا آغاز شد و اعضای جدید و جوان در تهران و شهرستان¬ها پذیرفته شدند، مراسم تحلیف انجام و برنامه¬های آموزشی در جریان است.
3ـ بازسازی سایت نهضت آزادی ایران و خبرگزاری میزان و انتشار مجموعه اسناد چهل و چهار سال فعالیت¬های نهضت آزادی، به صورت HTML در سایت نهضت و همچنین به صورت لوح فشرده .
4ـ انجام مصاحبه¬های مطبوعاتی با رسانه¬های داخلی و نیز رسانه¬های بین¬المللی که در ایران دفتر یا خبرنگار دارند.
5 ـ ایجاد روابط سیاسی منظم با احزاب و گروه¬های سیاسی و انجمن¬های دانشجویی و روزنامه¬نگاران در جهت فراهم آوردن زمینه¬های همکاری و همسویی بر اساس وفاق ملی، بر محور مشترکات ملی.
6ـ حضور فعال در برنامه¬های کلان ملی ـ نظیر انتخابات ادواری شوراها، مجلس و ریاست جمهوری و توفیق همکاری با سایر گروه¬های سیاسی.
اما گزارش دوم مربوط است به وضعیت برخورد حاکمیت با نهضت آزادی ایران .
1ـ در سال 1380 در دو نوبت، فروردین و اردیبهشت ماه، بیش از 60 نفر از اعضا و علاقمندان نهضت توسط دادگاه انقلاب بازداشت و نزدیک به یکسال در زندان نظامی 59 سپاه پاسداران زندانی شدند. در یک جلسه رسمی دادگاه، دادنامه¬ای حدود 300 صفحه برای تمام متهمین قرائت شد. بدون آن که یک نسخه از آن به متهمین یا وکلای آنان داده شود. سپس هر یک از متهمین جداگانه، در اطاق¬های دربسته، اکثرا بدون حضور وکلای مدافع محاکمه و به جریمه¬های نقدی و زندان از 6 ماه تا 11 سال محکوم شدند. احکام صادره به دنبال اعتراض متهمین به دادگاه تجدیدنظر ارجاع شد. اما با وجود گذشت چهار سال هنوز احکام ابلاغ و اجرا نشده¬اند. زندانی نشده¬اند. زندانیان با سپردن وثیقه¬های سنگینی آزاد شدند. برای دبیرکل نهضت آزادی ایران ، که علیرغم بیماری تا پایان درمانش به ایران بازگشته بود، قرار وثیقه سنگینی برابر با 300 میلیون تومان صادر شد و 52 جلسه بازجویی صورت گرفت.
اتهامات اعضای نهضت آزادی عبارت بودند از: براندازی، اقدام علیه امنیت کشور، ارتباط با بیگانگان، تشویش افکار عمومی، توهین به مقام رهبری و برای دبیرکل علاوه بر اینها، نگهداری اسلحه و مهمات جنگی و شنود غیرقانونی تلفن منزل مسکونی وی نیز اضافه شده بود.
پس از پایان بازجویی از دبیرکل، دادگاه انقلاب زمان رسیدگی را معین کرد. اما چون دادگاه انقلاب قانونا صالح برای رسیدگی به اتهامات نبود، عدم حضور خود را در دادگاه طی یک مصاحبه مطبوعاتی به اتفاق وکلای مدافع اعلام کرد.علاوه بر محاکمه اعضاء و دبیرکل حکم مصادره غیرقانونی دفاتر نهضت آزادی در خیابان مطهری نیز صادر شده است. مجموعه¬ای حاوی دادنامه صادره از دادگاه انقلاب، مدافعات حقوقی و وکلای متهمین مدافعات سیاسی نهضت آزادی و مدافعات شخصی متهمین تماما به صورت یک مجموعه برای مسئولان کشور، علمای قم فرستاده شد.
شکایتی به کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ـ دوره ششم ـ داده شد که رسیدگی و رای کمیسیون مبنی بر غیرقانونی بودن احکام دادگاه انقلاب صادر شد.
2ـ فشارهای جدید وزارت اطلاعات: اگر چه احکام صادره ابلاغ و اجرا نشده¬اند، اما وزارت اطلاعات به خصوص بعد از تغییر دولت بر فشار خود به نهضت آزادی ایران افزوده است. حتی کلاس¬های قرآن و نماز جماعت را تعطیل کرده¬اند. مقامات این وزارت رسما به مسئولان نهضت گفته¬اند که آنها نهضت را «برانداز»، از نوع «آرام و قانون» آن، می¬دانند. این در حالی است که مسئولان این وزارتخانه در دولت قبلی، برخلاف نظر دادگاه انقلاب اعلام کردند که نهضت آزادی را برانداز نمی¬دانند. البته مسئولان جدید، نظر مسئولان قبلی را قبول ندارند. اما در مقررات قانونی، هیچ کجا «براندازی آرام و قانونی» تعریف شده است اما از مجموعه ادعاهای آنان چنین برمی¬اید که مسئولان مربوطه بر این باورند که حاکمان نظام معادل یا برابر خود نظام هستند. بنابراین تغییر آنها یعنی تغییر نظام یا به تعبیر آنان «براندازی» و چون نهضت آزادی درصدد تغییر مسئولان و حاکمان از طریق انتخابات است بنابراین آن را «براندازی آرام و قانونی» خوانده¬اند.
نهضت آزادی ایران بر این باور است که وزارت اطلاعات حق داوری ندارد. آنها بر طبق قانون می¬بایستی اطلاعات خود را در اختیار وزارت کشور، که قانونا مسئول نظارت بر احزاب سیاسی است، قرار بدهند و کمیسیون ماده 10، بعد از دادن تذکر شفاهی و اخطار کتبی، پرونده را به دادگاه عمومی ارسال دارد تا بر طبق اصل 168 قانون اساسی رسیدگی شود.
3 ـ در ماه¬های اخیر موج تبلیغاتی گسترده¬ای علیه نهضت آزادی و رهبران آن صورت گرفته است. مقالات و نشریات متعدد چاپ و در تیراژ وسیعی توزیع می¬شود. یک فهرست ناقص از این نشریات عبارتند از:
1ـ مقالات متعدد در نشریه «شما» ارکان حزب موتلفه اسلامی
2ـ خاطرات آقای بادامچیان
3ـ خاطرات آقای ناطق نوری
4ـ مقالات متعدد در کیهان یومیه و سایر روزنامه¬ها وابسته به یک جریان خاص
5ـ نشریات بسیج و سپاه
6ـ نشریات وابسته به آقای مصباح یزدی، نظیر پرتو، قم و ...
محور ششمـ نهضت ادامه دارد.
برخي مي خواستند كه نهضت با مهندس بازرگان دفن شود و نام نيك آن تنها ر تاريخ بماند اما اين جرين ادامه يافت و هرچند اخيرا در دوران دولت مهرورزي فشارها بر آن افزوده شده است اما نهضت استوار و ثابت قدم به پيروي از فرموده خداوند كه من الموننين رجال صدوا ما عاهدوا الله عيله و منهم من ينتظر و منهم من قضي نحبه و ما بدلوا تبديلا همچنان به راه خود ادامه خواده داد و براي اين منظور استراتژي و راهبردهاي خود را نيز تدوين نموده و به تائيد كنگره و شوراي مركزي نيز رسده و اجرا خواهد شد.
از قول اقبال لاهوری:
ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد بهر چه من زیستم
موج ز خود رفته¬ای بازخرامید و گفت
هستم اگر می¬روم گر نروم نیستم